زندگینامه «وویچک کیلار»، آهنگساز و نوازنده لهستانی

«وویچک کیلار» آهنگساز و نوازنده شهیر لهستانی، در سال ۱۹۳۲ و در شهر «له ویو» لهستان چشم به جهان گشود. طی چهار دهه گذشته کیلار طلایه دار موسیقی مدرن لهستان بوده و در این مدت بیش از سی سمفونی و کنسرتو (عمدتاً برای پیانو) ساخته است. اما عمده فعالیت هنری کیلار با سینما در ارتباط است. در کارنامه حرفه ای او ساخت موسیقی متن بیش از یکصدوپنجاه فیلم سینمایی لهستانی، فرانسوی، آلمانی و  آمریکایی که آخرین آنها موسیقی متن فیلم برنده دو جایزه اسکار سال ۲۰۰۲ یعنی پیانیست است، به چشم می خورد.

«… والدینم مرا مجبور کرده بودند تا نواختن پیانو را بیاموزم. اما حداقل تا زمانی که استادانم به جای قطعات کلاسیک مرا با قطعات جدید آشنا کردند، از پیانو متنفر بودم. همیشه از نواختن اتودهای آکادمیک بیزار بودم و بعدها کلاً از موسیقی کلاسیک خوشم نمی آمد. اما عاشق نوآوری و بازسازی کلاسیک ها بودم.» با چنین پیش زمینه ای، کیلار نواختن پیانو و آهنگسازی را در مدرسه دولتی موسیقی شهر «کاتوویچ» (که هم اکنون با نام آکادمی موسیقی شناخته می شود) فرا گرفت و در سال ۱۹۵۵ با نمرات ممتاز از این مدرسه فارغ التحصیل شد. اما به گفته خودش موسیقی واقعی را در سال ۱۹۶۰ که تحصیلات خود را در پاریس و نزد «نادیا بولانژه» ادامه می داد، شناخت.

«در پاریس آشنایی ام با موسیقی معاصر باعث پیشرفت حیرت  آورم در این زمینه شد. با خود گفتم اینجا قلمرو من است و شروع کردم به شنیدن، آموختن و ساختن. به لحاظ ساختار فرمی، از ناپدری ام که آهنگ های شاد برای نمایش های کودکان می ساخت الهام گرفتم. از آن به بعد بود که جز موسیقی به چیز دیگری فکر نکردم و فقط به تحصیل در زمینه موسیقی پرداختم. این کار روح مرا ارضا می کرد.» همزمان با بازگشت کیلار از پاریس، جنبشی فراگیر در موسیقی پیشرو لهستان توسط هم سن و سال های کیلار از جمله «پندرچکی» و «گورچکی» پدید آمد. از مشخصات این جنبش استفاده از حجم گسترده ای از موسیقی باستانی لهستان به عنوان مایه کار بود که دارای ملودی های درخشان و قابلیت های فراوان بودند. این مایه ها از موسیقی غنی سنتی لهستان به خصوص ملودی های فولکلور کوه نشینان لهستانی و قطعات مذهبی و وطن پرستانه گرفته می شد.

کیلار نیز با این جنبش همراه شد و در سال ۱۹۶۲ قطعه ای با نام «ردیف ۶۲» ساخت که چه به لحاظ مضمون و چه به لحاظ محتوا اثری مدرن به حساب می آمد. توفیق کیلار در آشتی دادن شنونده معاصر با فرهنگ باستانی لهستان و تلاش او در استفاده از ملودی های رمانتیک با تنظیم مایه های جدید و کاهش ریتم های تکرارشونده با فرم های کلاسیک، باعث بلند شدن آوازه کیلار و توجه سینماگران به کار وی  شد. «قبل از اینکه در سال ۱۹۷۰ «کوتز» فیلمساز لهستانی به من پیشنهاد ساخت موسیقی متن فیلم «گشت زنی» را بدهد به سینما فکر نکرده بودم. به نظرم چیزی در موسیقی ام وجود داشت که به دل کوتز نشسته بود. من به شدت از امپرسیونیست ها به خصوص «دوبوسی» و «راول» تأثیر پذیرفته ام و این تأثیر به خوبی در کارهایم آشکار است. چرا که موسیقی من به شدت با تصویر قرین می شود و تصورات ذهنی را گسترش می دهد و ساختاری انعطاف ناپذیر و محدود ندارد. فکر کنم به این دلیل است که فیلمسازان از کارِ من خوششان می آید.»

کیلار حساسیت های تازه ای را به موسیقی فیلم وارد کرد. وی در سال ۱۹۷۵ موسیقی متن فیلم «سرزمین موعود» به کارگردانی فیلمساز سرشناس لهستان «آندری وایدا» را ساخت. در این دوران کیلار به نقطه اوج مینیمالیسم در کار خود رسیده بود. وقتی فیلم پخش شد موسیقی آن شوکی عظیم به جامعه موسیقی اروپا وارد آورد. در حالی که نخبگان این موسیقی را قابل فهم و درک ندانسته بودند، شنوندگان عادی از آن لذت می بردند. جایزه بهترین موسیقی متن برای این فیلم در جشنواره فیلم گدانسک لهستان ۱۹۷۵ سرآغاز دورانی درخشان در زمینه موسیقی متن فیلم برای کیلار بود. یک سال بعد جایزه «لویی دِلوک» را برای ساخت موسیقی متن فیلم «پادشاه ومرغ مقلد» ساخته فیلمساز فرانسوی پل گریمو، دریافت کرد. در سال ۱۹۷۹ با دیگر فیلمساز مطرح لهستان : «کریشتف زانوسی» همکاری کرد و موسیقی متن فیلم زانوسی با عنوان «از سرزمینی دور – پاپ ژان پل دوم» را ساخت. در سال های بعد کیلار به شیوه ای که بنیان گذارده بود وفادار ماند. این شیوه عبارت بود از رها کردن تکنیک های نوین در فضا و به کارگیری یک زبان ساده در موسیقی، در تلفیق این تکنیک ها با موسیقی کلاسیک و پدید آوردن ساختاری نو در موسیقی معاصر چه در زمینه کلاسیک و چه در زمینه سینما.

در سال ۱۹۹۱ جایزه یک عمر فعالیت هنری از طرف مجمع دولتی سینمای لهستان به او اعطا شد. همان زمان «کریشتف زانوسی» فیلمی مستند درباره زندگی، آثار و جوایز متعدد کیلار ساخت که احتمالاً باعث آشنایی فرانسیس فورد کاپولا با وی و دعوت از او برای موسیقی متن فیلم مشهور دراکولا شد. و این نقطه عطفی دیگر در کارنامه هنری مفصل و درخشان کیلار است. موسیقی فیلم دراکولا به نوعی همه احساسات این شاهزاده خون آشام، از عشق گوتیکی اش گرفته تا ایمان قرون وسطایی و شورش هراس آورش بر ضد کلیسا و سپس زندگی مانند خون آشامان برای انتقام از جهان و مردمش را به خوبی منتقل می کند. کیلار در این فیلم از همه نبوغ و استعدادش کمک گرفت تا روایت عاشقانه فرانسیس فورد کاپولا از شاهزاده ترانسیلوانیایی، آمیخته با هراسی آشکار را با موسیقی اش بیان کند. شاید کاپولا بر این نکته واقف بوده که یک آهنگساز متولد شرقِ رودهای راین و دانوب در عمق وجودش تراژدی عاشقانه وحشت آورترین چهره ادبیات قرن نوزده و سینمای قرن بیستم را درک می کند.

جایزه بهترین موسیقی متن از طرف انجمن آهنگسازان آمریکا و همچنین جایزه بهترین موسیقی متنِ فیلم ترسناک از جشنواره سان فرانسیسکو در سال ۱۹۹۲ بیانگر موفقیت کیلار در اولین کار با هالیوود است. دو سال بعد ساخت موسیقی متن فیلم «مرگ و دوشیزه» ساخته هموطنش رومن پولانسکی به او پیشنهاد شد. کیلار در این باره و در مورد تفاوت کار در اروپا و آمریکا می گوید: «اگر شما بهترین موسیقی را در اروپا بسازید تا زمانی که آمریکایی ها به شما توجه نکنند به چشم نمی آیید. رومن پولانسکی را از سی و پنج سال پیش می شناختم. اما او فقط زمانی به من پیشنهاد همکاری داد که به آمریکا آمدم و موسیقی متن دراکولا را برای کاپولا ساختم و سرو صدایی به پا کردم. در حالی که پیش از آن در لهستان موسیقی تعدادی از فیلم های وایدا و زانوسی را ساخته بودم. حتی با کیشلوفسکی هم در فیلم های کوتاهش همکاری کرده بودم. ضمناً در آلمان و فرانسه هم کار کرده بودم. اما فقط در هالیوود توانستم به شهرت دست یابم. »اما در سال ۱۹۹۷ ساختن موسیقی فیلم «پرتره یک بانو» ساخته فیلمساز زن موفق نیوزیلندی «جین کمپیون» موفقیت دیگری برای کیلار به بار آورد.« در این فیلم بود که فهمیدم پر کردن سردرگمی ها و خلاء های قصه فیلم چه کار لذت بخشی است و خلاقیت در موسیقی فیلم، آزادی بیشتری نسبت به موسیقی ارکستر سمفونیک برای ارائه تجربه های نو دارد. جین کمپیون با حرف ها و کمک هایش احساسی قوی نسبت به موسیقی فیلم در من به وجود آورد و تصمیم گرفتم بیش از گذشته به این شاخه از موسیقی بپردازم.

نگاهی هوشمندانه در سینما که فعالیتی گروهی است وجود دارد و من از این موضوع لذت می برم.» حضور در آمریکا باعث فراموشی گذشته نشد و در سال ۱۹۹۹ کیلار موسیقی متن فیلم دیگر زانوسی با نام «پان تادئوش» را ساخت. آخرین اثر کیلار موسیقی متن زیبای فیلم تحسین شده «پیانیست» ساخته رومن پولانسکی است که وی را نامزد جایزه اسکار کرد. اما در رقابتی نزدیک اسکار را به الیوت گلدنتال سازنده موسیقی متن احساسی و زیبای فیلم «فریدا» واگذار کرد. کیلار هفتاد و یک ساله هم اکنون در اوکراین زندگی می کند و همچنان به آفریدن قطعات سمفونیک و موسیقی متن فیلم مشغول است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]