معرفی کتاب بازارهای رادیکال – نوشته اریک پوزنر ، گلن ویل
ریشهکن کردن سرمایهگذاری و دموکراسی برای تحقق جامعهای عادلانه

پوزنر و ویل در کتاب بازارهای رادیکال به ما نشان میدهند که چگونه نبود اندیشههای اقتصادی نو به وضع کنونی انسان منجر شده است. به اعتقاد نویسندگان این کتاب، توان نظریههای اقتصادی چپ و راست تحلیل رفته و پاسخگوی نیازهای انسان امروز نیست. اندیشۀ چپ با سقوط شوروی ناتوانی خود در برآوردهکردن نیازهای انسان را اثبات کرد و همچنین اندیشۀ راست حتی از پایبندی به ارزشهای خود نیز ناتوان است.
از همینرو نویسندگان کتاب بازارهای رادیکال ، با الگوگیری از فعّالیت نوابغ اقتصادی پیش از خود و توجّه به ارزشهای اصلی اندیشههای چپ و راست که امروزه نادیده گرفته میشوند، راهکار عملی خود مبنیبر ایجاد و توسعۀ «بازارهای رادیکال» را مطرح میکنند. راهکاری که با وضعیت انسان امروز که رو به سوی هوش مصنوعی دارد، انطباق داشته باشد؛ راهکاری که بازار را به ساحتهای مختلف زندگیمان توسعه دهد. در هر فصل نویسندگان ابتدا با مطرحکردن روایتی خیالی از جهانی که در آن بازارهای رادیکال محقّق شدهاند، تصویر ذهنی خود را به ما نشان میدهند. سپس ریشۀ مسئله بیان میشود تا اگر با مسئلۀ مطرحشده هیچگونه آشنایی ندارید هم با ادبیات بحث کاملاً آشنا و آمادۀ ورود به دنیای بازارهای رادیکال شوید.
اینگونه مشکلات و چالشهای جهان اطرافتان را بهتر خواهید شناخت. سپس راهکار عملی بدیع نویسندگان به تفصیل بیان میشود. این راهکارها چه رادیکال باشند و چه تجدیدنظرطلبانه، شایستۀ نقد، الهامگیری و الگوپذیری هستند. به گفتۀ خود نویسندگان، هدف کتاب این است که نشان دهد «خطوط آشنای مباحث سیاسی و اقتصادی، محصول ضعف ابتکار و پنداشتهای کهنهاند. برای ساختن جهانی بهتر، باید فراتر از نزاع محکوم به شکست چپ و راست قدم بزنیم.» بازارهای رادیکال نهتنها بهدنبال تغییر شکل اقتصاد و سیاست، بلکه بهدنبال تغییر شکل زندگیتان هستند.
پس با بازارهای رادیکال همراه شوید تا متوجّه شوید: چگونه مزایدۀ تمام داراییها، نابرابری را خواهد زدود؟ چگونه میتوان داراییهای راکد را از چنگ صاحبانشان درآورد؟ رأیگیریهای متداول امروزی چه مشکلاتی دارند؟ چگونه افرادی مانند ترامپ و هیتلر در نظامهای رأیگیری دموکراتیک به قدرت رسیدند؟ چگونه رأیگیری کنیم که حقوق اقلّیت پایمال نشود و مجبور به انتخاب بین بد و بدتر نباشیم؟
چگونه میتوان کارگران جهان را متّحد کرد؟ چرا باید از مهاجرت آزاد حمایت کرد؟ چگونه یک نظام مهاجرتی جدید به هردو کشور مبدا و مقصد سود میرساند؟ چگونه بازارها بهجای آزادی، انحصار را به ارمغان آوردند؟ کدام سرمایهگذارها در سایه بزرگترین شرکتهای جهان را کنترل میکنند؟ چگونه دست انحصارگرها را قطع کنیم؟ چرا تاکنون به تأثیر هوش مصنوعی بر مسائل کلان کمتر پرداخته شده؟ هوش مصنوعی چه تأثیری بر اقتصاد خواهد داشت؟ گوگل و فیسبوک چه شباهتی با فئودالها دارند؟ چرا باید غولهای فنّاوری به ما دستمزد بدهند؟
بازارهای رادیکال
ریشهکن کردن سرمایهگذاری و دموکراسی برای تحقق جامعهای عادلانه
نویسنده : اریک پوزنر ، گلن ویل
مترجم : علی خرمشاهی
نشر هورمزد
بذر این کتاب طی تابستانی که یکی از ما در ریو گذراند، کاشته شد. ریو از لحاظ طبیعی زیباترین شهر جهان است. دامنههای پرآب استوایی که به خلیجی به رنگ آبی کم رنگ و مملو از جزیره میریزند، چشم اندازهای بیهمتایی را ایجاد میکنند. با این حال، همین دامنهها پوشیده از محلههای گدانشین هستند. محلهای کثیف زاغه نشین بدمنظرهای که فاقد فاضلاب و حمل و نقلی سادهاند.
البلون که احتمالا ثروتمندترین محل در تمام آمریکای لاتین است، در انتهای این دامنهها جا گرفته. آنجا با پولتان میتوانید ساعتها و ماشینهای مجللی را که نشان پایگاه اجتماعی آدمها رویشان است، با نرخ تورم بسیار بالایی بخرید. با این حال، به دلیل خشونتی که از گدانشینهای بالا بیخ گوششان است، شهروندان لبلون نه جرئت دارند این ساعتها را در خیابان به دست کنند و نه اینکه ماشینهایشان را شبها پشت چراغ قرمز متوقف کنند. ریو یکی از خطرناکترین شهرهای جهان است.
کاریوکاها، یعنی همان اسمی که مردم ریو خود را با آن صدا میزنند، آرام، مهربان، خلاق و راحتاند. درک آنها از نژاد، باریک بینانهتر از درک ما در ایالات متحده است که مرزی واضح میان سیاه و سفید میکشیم. هر دو کشور سابقهای طولانی در برده داری دارند؛ اما در برزیل، همه دارای پیشینهای مختلط از این دو هستند. با این حال، تفاوت رنگ پوست حاوی درجهبندی طبقات مختلف است؛ نیرویی که در همه جای جامعه برزیل حضور دارد.
برزیل از نظر اقتصادی نابرابرترین کشور در نیمکره غربی است. با آنکه سرشار از نعمات طبیعی است، تعدادی خانواده کنترل بخش زیادی از ثروتش را در دست دارند و تقریبا درصدها برزیلیها زیر خط فقر جهانی زندگی میکنند. آخرین رئیس جمهور به دلیل سوءاستفاده از قدرتش عزل شد، رئیس جمهورهای پیش از او نیز به دلیل فساد در زنداناند و مسئولان رسیدگی به فساد هم کم کم دارند به رهبر کنونی که نرخ مقبولیتش یک رقمی است، میرسند. او هم احتمالا تا زمان انتشار این کتاب زندانی خواهد شد. معیارهای زیستی در این کشور مدتهای مدیدی است که راکد شده. کارآفرینی جسته و پراکنده است.
این بهشت چرا سقوط کرده؟ این ظرفیتها چگونه میتوانند شکوفا شوند؟ بحث آشنایی است. چپ: حکومت باید از ثروتمندان مالیات بگیرد تا برای فقرا خانه، مراقبت پزشکی و شغل فراهم کند. راست: بله و این گونه مثل ونزوئلا یا زیمبابوه میشود. حکومت باید صنایع دولتی را خصوصی کند، حقوق مالکیت را به اجرا دربیاورد، مالیات را کاهش دهد و از مقررات بکاهد. اقتصاد را که به حرکت بیندازد، نابرابری خود به خود رفع میشود.
میانه روی تکنوکرات: ما به اقتصادی که متخصصهای آموزش دیده در جهان به دقت تنظیمش کرده باشند، مداخلههای هدفمندی که در آزمایشهای کنترل شده تصادفی سنجیده شدهاند و اصلاح سیاسی که از حقوق انسانها محافظت میکند، نیاز داریم.
هنگامی که نابرابری در حال رشد باشد، مردم کشورهای ثروتمند، برزیل را در کشور خود خواهند دید. در کشورهای ثروتمند هم اقتصادها راکد و کشمکش سیاسی و فساد در حال رشد است. این عقیده به جامانده که یک کشور در حال توسعه» مثل برزیل، نهایتا به کشوری توسعه یافته» مانند ایالات متحده تبدیل خواهد شد، مورد موشکافی قرار گرفته و مردم در فکر این هستند که شاید اوضاع دارد معکوس پیش میرود. در همین حال، الگوهای تجویزی اصلاح هم همانهایی هستند که در نیم قرن گذشته بودهاند: افزایش مالیات و بازتوزیع، تقویت بازارها و خصوصیسازی، یا بهبود حکمرانی و تخصص گرایی در ریو، این نسخهها به وضوح کهنه شدهاند. فقر، کنترل متمرکز و فشرده زمین و کشمکش سیاسی به نظر رابطه تنگاتنگی با هم دارند. بازتوزیع ثروت، یورشهای محدودی به نابرابری برده. بهبود حقوق مالکیت، در توسعه پیشرفت چندانی حاصل نکرده. زاغه نشینها به زمینی چنگزدهاند که میتوانست محل یک پارک عمومی، یک منطقه محافظت شده طبیعی یا مسکنهای مدرن باشد. زمین مرکز شهر، جایی که زاغه نشینها میتوانند به شکلی مطلوب زندگی کنند و به خدمات عمومی دسترسی داشته باشند، در انحصار ثروتمندان است؛ کسانی که آن قدر از جرم و جنایت هراسناکاند که نمیتوانند از شرایط خود لذت ببرند. به نظر همین کنترل متمرکز ثروت که زاینده نابرابری است، سیاست را فاسد کرده و جلوی نوآوری در کسب و کار را گرفته است. طبق گفته بانک جهانی، از نظر سهولت ایجاد کسب و کار، برزیل بین کشورهای درصدها آخر است.
نمونه ریو خواهان پاسخی در برابر این پرسش است: آیا راه بهتری نیست؟ آیا این شهر نمیتواند از نابرابری، رکود و کشمکش اجتماعی فرار کند؟ آیا ریو در شرف رسیدن به سرنوشت نیویورک، لندن و توکیو، منتها بدون لذت رقص سامبا و سواحل است؟
مزایده به عنوان بازار رادیکال مشکل در اندیشهها یا ترجیحا فقدان آنها ریشه دارد. مباحثههای هم راست و هم چپ، هنگامی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وجود آمدند، پیشنهادی برای ارائه داشتند، اما امروز ظرفیتشان تحلیل رفته است. دیگر ما را به اصلاحات جسورانه رهنمون نمیسازند. برای فراهم آوردن امکانات اجتماعی باید ذهن خود را به روی طراحیهای مجدد رادیکال باز کنیم. برای رسیدن به ریشه مسئله باید نحوه کار نهادهای سیاسی و اقتصادمان را درک کنیم و از این دانش برای تنظیم یک واکنش استفاده کنیم، و این همان کاری است که در این کتاب میکنیم.
فرض ما این است که بازار در حال حاضر بهترین راه سازمان دهی یک جامعه است و در میان مدت نیز همین گونه باقی خواهد ماند. اما با اینکه قرار است بازارهای رقابتی جامعه را سازمان دهی کنند، ما ادعا میکنیم که مهمترین بازارها انحصاری شده یا به طور کلی مفقودند. به علاوه اینکه با ایجاد بازارهای آزاد، همگانی و حقیقت رقابتی، میتوانیم به طرز چشمگیری نابرابری را کم کنیم، کامیابی را افزایش دهیم و شکافهای اجتماعی و ایدئولوژیکی که جامعهمان را تکه پاره کردهاند، درمان کنیم.
مثل راستها فکر میکنیم که بازارها باید تقویت و پالایش شوند و گسترش یابند. با این حال، تقصی کشنده در تفکر راست مشاهده میکنیم: راست در نگاهش به تغییرات اجتماعی لازم برای شکوفاشدن بازارها ترسو و خشک بوده است. بسیاری از راستها طرف دار بنیادگرایی بازار(۶) هستند؛ ایدئولوژی ای که گمان میکنند از لحاظ نظریه اقتصادی و در تجربه تاریخی، خود را به اثبات رسانده است. درواقع، این فقط ذرهای فراتر از تعهدی نوستالژیک به نسخه ایدئال بازارهای جهان آنگلوساکسون قرن نوزدهم است (ما از عبارت سرمایه داری برای اشاره به این نسخه تاریخی آرمانی شده از بازار استفاده میکنیم. در این نسخه، تمرکز حکومتها بر محافظت از مالکیت خصوصی و الزام به اجرای قراردادهاست). ما بنیادگرایی بازار را در مقابل رادیکالیسم بازار قرار میدهیم که دغدغه ماست نسبت به فهم، ساختاردهی مجدد و بهسازی بازارها در راستای ریشههای خودشان.
ما با چپها بر سر این اندیشه که نظم اجتماعی موجود سازنده نابرابری غیرمنصفانهای است و کنش جمعی را تضعیف میکند، توافق داریم. اما نقطه ضعف چپ، تکیهاش به قدرت اختیار برگزیدههای بوروکراتیک حکومت برای درمان بیماریهای اجتماعی است. این برگزیدهها که چپ تصور میکند خیرخواه و از نظر ایدئولوژیکی بیطرف و پایبند به صلاح مردم هستند، گاهی مستبد، فاسد، ناشایسته یا در نظر مردم غیرقابل اعتمادند؛ چه واقعا این گونه باشند چه نه. برای مهار رادیکالیسمی که به باورمان در ذات بازار است، باید از قدرت تمرکززادیی شده و همچنین کنش جمعی راهاندازی شود.
بازارهای رادیکالی که در آرزوی آن هستیم، تمهیداتی نهادی هستند که اجازه میدهند اصول بنیادین توزیع بازار، یعنی معامله آزاد که رقابت و گشودگی به روی تمام واردشوندگان آن را نظاممند کرده باشد، به طور کامل اجرا شود.
مزایده یک بازار رادیکال تام وتمام است؛ زیرا طبق قواعد مزایده آدمها باید در برابر هم پیشنهاد بدهند. شیء آماده به فروش، درنهایت به دستان کسی که بیش از همه آن را میخواهد میرسد؛ با این هشدار که تفاوت در پیشنهادها علاوه بر تفاوت در اشتیاق، احتمالا نمایانگر تفاوت در ثروت نیز هست.
با آنکه بیشتر مردم مزایدهها را خارج از عرصه فروش ملک، هنرهای زیبا و جمعآوری اعانه تصور نمیکنند، اما آنها در اینترنت و دور از چشم عموم انجام میشوند. اما در ادامه نشان خواهیم داد که چگونه گسترش آنها در سرتاسر جامعهمان میتواند ریو(و دنیا) را نجات دهد.
ریو برای فروش آزمایشی فکری
فرض کنید تمام شهر ریو تا ابد به مزایده گذاشته شده. تصور کنید تمام ساختمانها، کسب وکارها، کارخانهها و زمینهای دامنه یک قیمت جاری دارند و هرکس قیمتی بالاتر از قیمت جاری برای یک چیز بدهد، مالک آن خواهد شد. مزایدهها ممکن است به برخی از داراییهای شخصی مانند خودروها یا حتی چیزهایی که به طور عادی از مجرای فرایند سیاسی انجام میشود، مانند میزان آلایندههایی که کارخانهها اجازه دارند تخلیه کنند، نیز کشیده
شود. مقدار زیادی از این کتاب به درک نحوه فعالیت احتمالی چنین نظامی تعلق دارد.
به هرحال، به عنوان آزمایشی فکری بیایید فعلا فرض کنیم که مزایدهها به وسیله برنامههایی روی گوشیهای هوشمند اجرا میشوند. برنامهها به طور خودکار براساس تنظیمات خودکار مبلغی را پیشنهاد میدهند و به این ترتیب، نیاز انسان به اینکه دائما مقداری را که باید پیشنهاد دهد محاسبه کند، از بین میرود. قوانین تضمین میکنند که انواع بینظمیهای بدیهی پیش نمیآیند (مثل اینکه برگردی به خانه و بفهمی که دیگر آن آپارتمان برای تو نیست). انگیزههایی که به آنها اهمیت بدهی و برایشان داراییهایت را افزایش بدهی سرجایشان هستند و تضمین میکنند که از امنیت و دیگر ارزشها نیز محافظت شود. تمام گردش مالی منبعث از این مزایده به طور مساوی به عنوان «سود سهم اجتماعی» به شهروندان بازخواهد گشت یا از آنها برای سرمایهگذاری در پروژههای عمومی استفاده خواهد شد. گردش مالی فروش نفت در آلاسکا و نروژ این گونه مصرف میشود.
زندگی تحت این مزایده سیاست و جامعه ریو را تغییر خواهد داد. اول اینکه مردم در مورد داراییشان متفاوت فکر خواهند کرد. تمایز شدید میان مالکیت یک خانه و تصرف گوشهای در یک جزیره محو خواهد شد. مالکیت خصوصی تا حد قابل توجهی عمومی خواهد شد و داراییهای آنهایی که اطراف شما هستند نیز به مفهومی، نسبتا مال شما خواهد شد.
دوم اینکه مزایده همیشگی، استفاده غلط از زمین و دیگر منابع را باطل میکند. کسی که بالاترین پیشنهاد را برای خوش منظرهترین بخش دامنه داده، هرگز قصد ساختن زاغههای سست و ویران را نخواهد کرد. کسی که بالاترین پیشنهاد را برای زمین مرکز شهر میدهد، گسترش دهنده آپارتمانهای کوچک و شیک نخواهد بود، بلکه سازنده آسمان خراشهایی برای طبقه متوسط جدید و بزرگزاده مزایده خواهد بود.
نتیجه سوم، نابودی سرچشمه اصلی نابرابری اقتصادی است. گرچه در نگاه اول ممکن است فرض کنید که مزایده اجازه میدهد ثروتمندان هرچیز گران بهای موجود را بخرند، اما لحظهای تأمل کنید. منظورتان از«ثروتمندان» چیست؟ آدمهایی که صاحب بسیاری از کسب و کارها، زمین و از این قبیلاند؟ اما اگر همه چیز برای همیشه برای مزایده باشد، هیچ کس مالک چنین داراییهایی نخواهد بود و سود آنها به طور برابر به سوی همه جاری خواهد شد. فصل اول چگونگی آن را توضیح میدهد.
چهارم اینکه رویه مزایده ریو، به وسیله جلوگیری از اتخاذ بسیاری از تصمیمهای سیاسی از جانب سیاست مداران و قراردادن آن در دست شهروندان، فساد را محدود خواهد کرد. با یک زندگی اجتماعی بهبودیافته، جرم و جنایت کاهش مییابد، زندگی خیابانی ترمیم و گوشه نشینی در اجتماعات خصوصی متوقف خواهد شد. برخلاف تصور معمول که بازارها را جانشین یا تضعیفکننده محیط عمومی میداند، بازارهای رادیکال اعتماد را در زندگی اجتماعی تقویت میکنند. فصل دوم توضیح میدهد که چگونه یک مزایده میتواند سیاست را سازمان دهی کند.