نگاهی به جایگاه داستانهای پلیسی در جهان و ایران

فتح الله غفاری : رمان پلیسی و جنایی زاییده تمدن صنعتی و شهرهای بزرگ و مسائل مربوط به آنهاست. در تعریف این ژانر نو میتوان در نظر گرفت که رمان پلیسی و جنایی یا رمان کارآگاهی به داستانی اطلاق میشود که در آن جرمی روی داده باشد و کارآگاهی با فرضها و تفسیرها و تعبیرهای معقول، مرتکب و گناهکار را شناسایی کند. اما چنین تعریفی دربرگیرنده همه انواع رمانهای پلیسی و جنایی نیست. در بعضی از این رمانها کارآگاهی وجود ندارد یا اطلاعاتی به خواننده ارائه نمیشود تا بر مبنای آنها تعبیر و تفسیر صورت گیرد و گناهکار و جانی دستگیر شود و یا در روند منطقی حوادث، دلایلی وجود ندارد که کلیدی به دست دهد تا از آن برای کشف جنایت استفاده شود.
رمان پلیسی و جنایی انواع متنوعی دارد، یعنی ممکن است که طی داستان هیچ جنایتی اتفاق نیفتد و جنبه رمزآمیز معمایی آن بیشتر باشد و برمحور حوادث ترسآوری بچرخد. از این نظرمیتوان رمان پلیسی و جنایی را تحت عناوین رمان اسرارآمیز، وحشتآور، جاسوسی و مهیج گرد آورد.
رمان پلیسی با داستان کوتاه «جنایت کوچه مورگ» ادگار آلنپو (۱۸۰۹-۱۸۴۹ م) نویسنده آمریکایی پا به عرصه وجود گذاشت. این داستان کوتاه دستور العمل کامل نظری و عملی کارآگاهی را ارائه میداد. دو داستان دیگر آلن پو یعنی «ماجراهای اسرارآمیزی ماری روژه» و «نامه ربودهشده» نیز درردهٔ داستانهای پلیسی قرار گرفت.
بعد از ادگار آلنپو، داستانهای کوتاه و رمانهای پلیسی وجنایی بسیاری نوشته شد که در انگلستان و آمریکا و سپس درفرانسه مورد استقبال بسیار قرار گرفت. مردم این نوع داستانهارا به عنوان سرگرمی پذیرفتند و به خواندن آن علاقه نشان دادند. به طور کلی انواع داستانهای پلیسی و جنایی در آمریکا جنبه احساساتیتر و پرتحرکتری داشت. داستانهای پلیسی و جنایی نویسندگان انگلیسی از سبک و شیوه نگارش ظریفتریبرخوردار بود. معروفترین نویسندگان رمانهای پلیسی و جنایی عبارتند از آرتور کانن دویل (۱۸۵۹-۱۹۳۰) نویسنده انگلیسی و خالق «ماجراهای شرلوک هلمز»، موریس لوبلان (۱۸۶۴-۱۹۴۱) نویسنده فرانسوی «آرسن لوپن»، آگاتا کریستی (۱۸۹۱-۱۹۷۶) نویسنده انگلیسی «کارآگاه هرکول پوآرو» و «خانممارپل»، ژرژ سیمنون (۱۹۰۳-۱۹۸۹) نویسنده بلژیکی «کارآگاه مگره»، ادگار والیس (۱۸۷۵-۱۹۳۲) نویسنده «کارآگاه ریدر»، دشیل همت (۱۸۹۴-۱۹۶۱) نویسنده آمریکایی و گراهام گرین (۱۹۰۴-۱۹۹۱) نویسنده انگلیسی.
رمان سیاه نیز برای نخستین بار در مجله بلاک ماسک ایالات متحده مطرح شد. بسیاری از نویسندگان برجسته این ژانر نظیر داشیل همت (۱۹۰۴-۱۹۶۱) پدر رمان پلیسی اجتماعی آمریکایی، ریموندچندلر، جیمز کاین، هوراس مک کوی و غیره نخستین داستانها و گاه عمده آثارشان را در این نشریه به چاپ میرساندند.
در پدیدآمدن رمان سیاه، دو عامل نقش تعیینکننده داشتند: نخست آنکه رمان پلیسی کلاسیک یا رمان معمایی آگاتا کریستی، خالق پوارو، و آرتور کانن دویل، خالق شرلوک هولمز، به بنبست رسیده بود و این ژانر ادبی برای ادامه حیات به تحولیبنیادین نیاز داشت. از آنجا که خوانندگان به تدریج تمام ترفندها و شگردهای پنهان کردن مجرم را یاد میگرفتند، پیش از پایان داستان دست نویسنده را میخوانند. از اینرو، آنتونی برکلیب رای آنکه رمان پلیسی جذابیت و کششی فراتر از رازگشایی صرف و لذت ناشی از حل معما داشته باشد، پیشنهاد کرد که روابط عاطفی و روانی جایگزین روابط ریاضی شوند تا شرح یک صورت مسئله و پاسخ آن نباشد، بلکه واقعیتی انسانی را روایت کند.
عامل دومی که یک دگرگونی بزرگ را در نوع رمان پلیسی ایجاب میکرد، شرایط اقتصادی و اجتماعی بود. ممنوعیت تولید و فروش مشروبات الکلی زمینهساز پدیده گانگستریسم شد و ظهور شخصیتهای هولناک و افسانهای نظیر آل کاپون، داچ شولتز و…را موجب گردید. خشونت اجتماعی در آثار ادبی بازتاب یافت و یکی از منابع اصلی الهام نویسندگان شد. بحران اقتصادی، فقر و بیکاری، یاس و بدبینی و هراس و اضطراباجتماعی در تکوین و شکلگیری رمان پلیسی واقعگرا یا رمان سیاه نقش مهمی داشتند.
در داستانهای پلیسی مدرن، تاکید بیشتر برتحلیل شخصیت متمرکز میشود. در این گونه آثار در بسیاری از موارد هویت قاتل از همان شروع کتاب برای خواننده آشکار میشود و تعلیق داستان حاصل درگیری خواننده با ذهنیات و شیوه تفکر قاتل است و این سوال که بعد چه رخ خواهد داد. آیا زن یا مردی که در مسیر قاتل قرار میگیرند، قربانیهای بعدی او خواهندبود؟ آیا پلیس او را دستگیر خواهد کرد؟ آیا قاتل خطایی جبرانناپذیر مرتکب خواهد شد؟ در این گونه رمانها، قاتلین سریالی یاآ نهایی که انواع و اقسام عقدهها و ناهنجاریهای روانی خاصدارند، مبدل به شخصیتهای محبوب میشوند.
در ایران، ادبیات معمایی و گونههای مختلف آن از جمله داستانهای پلیسی و کارآگاهی، در بین کتابخوانهای فارسی زبان جای خود را باز کرده است. شاید این امر دیر اتفاق افتاده باشد و شاید این ژانر جذاب ادبی، اندکی دیر در میان اهالی فارسیزبان به جایگاه خود رسیده باشد، اما نمیتوان منکر شد که در چند سال اخیر ترجمه و تالیف ادبی در این حوزه رونقگ رفته است. تلاش ناشران ایرانی در چاپ کتابهای پلیسی درچند سال اخیر نیز قابل توجه است. برای مثال میتوان به «نشر افراز» اشاره کرد که انتشار یک مجموعه از آثار معمایی را در دستور کار خود قرار داده است. در حال حاضر، آثار ترجمهشدهاز این ژانر ادبی نیز فزونی میگیرد و علاقهمندان این کتابها باتنوع بیشتری مواجه میشوند.
شاید نخستین داستانهای پلیسی در ایران به نشریه بریانی شبستری بازگردد، نشریهای ۱۶ صفحهای که در دهه ۱۳۲۰ به صورت هفتگی داستانهای پلیسی را به شکل پاورقی منتشر میکرد. داستانهای نیک کارتر، آرسن لوپن یا نات پینکرتن نخستین بار در این نشریه منتشر شدند.
از میان رمانهای پلیسی و جنایی جدی ایران، رمان شراب خام نوشته اسماعیل فصیح را میتوان نام برد. بسیاری از رمانهای فصیح، در مجموع بر اساس الگوهای روایی داستانهای پلیسی و جنایی نوشته شده بودند، او حتی در کتاب شهباز و جغدان دست به بازنویسی رمان ترکه مرد دشیل همت، در فضایی ایرانی زد. یکیدیگر از موفقترین رمانهای پلیسی جنایی ایرانی را نیز قاسم هاشمینژاد با عنوان فیل در تاریکی منتشر کرد.
ادبیات پلیسی به هنر هفتم ایران نیز راه یافته است. ازسالهای نخستین سینمای ایران، عامل پلیسی در اغلب فیلمهای ایران به صورت محور اصلی داستان یا موضوعات فرعی، وجودداشته است. برخی سریالهای ایرانی به خوبی توانستهاند تمام ویژگیهای یک روایت پلیسی را دارا باشند و به همین دلیل ازداستانهای پلیسی ایرانی موفقترند. دلیل موفقیت این سریالها داشتن فیلمنامههای خوب است.
از نویسندگان ایرانی آثار پلیسی میتوان به استادانی چون امیر عشیری، قاسم هاشمینژاد و پرویز قاضی سعید اشاره کرد. کاوه میرعباسی نیز یک مترجم خوب در زمینهٔ ادبیات پلیسی است. اما در آفرینش داستانهای پلیسی و جنایی، استفاده از تجربیاتنویسندگان مشهور این ژانر در جهان ادبی میتواند راه را هموار نماید تا نویسندگان ایرانی سریعتر بتوانند با تحریر داستانهای خود بر جمع مشتاقان این ژانر در داخل کشور بیافزایند.