اولین عکاسان در خاورمیانه چه کسانی بودند؟
در 7 ژانویهٔ سال 1839، فرانسوا دومینک آراگو فرانسوی، در پشت تریبون آکادمی علوم پاریس ایستاد و اولین خبر از اختراع عکاسی را به استحضار همگان رسانید. لوئی ژاک مانده داگور، بر طبق گزارش آراگو، موفق شده بود که در دوربین Obscara برای گرفتن تصویر از موجودات زنده بر روی ورقهای فلزی، بدون آنکه خود چیزی بر روی آن ترسیم کند، استفاده نماید. آراگو اظهار داشت که این اکتشاف دارای کاربردهای حیرتآور بسیاری بوده و یکی از آن کاربردها-که توسط او در همان روز اعلام اختراع عکاسی مبنی بر آنکه (آفتاب هم میتواند نقشهائی بیافریند)-در رابطه با عکاسی در خاورمیانه بوده است. به جهت نمونهبرداری یا کپی کردن میلیونها میلیون نقشهای هیروگلیفی که حتی نمای خارجی هرمها و ساختمانهای بزرگ تبس، ممفیس، کارناک و غیره را در خاک مصر میپوشانند، انسان به 20 سال صرف دقت و لژ یونی از طراحان و نقشهکشها نیازمند است. اما بکمک سیستم داگورا- تایپ، یک مرد، این کار بینهایت سنگین و حجیم را به تنهائی خواهد توانست انجام دهد. به انستیتوی مصرشناسی دو یا سه دوربین عکاسی داگور بدهید…و این ترسیمات بر تمامی پندارهای ما از صداقت متن گرفته تا رنگ موضعی ماهرترین نقاشان، پیش افتاده و بر آنها تفوق خواهند یافت، و تصاویر (عکاسیشده) که بر طبق قوانین علم هندسه، پایدار هستند، بکمک تعداد معدودی از فرضیات، بما اجازه خواهد داد که ابعاد حقیقی بلندترین اجزاء این ساختمان رفیع را که بسیار خارج از دسترس مینمایند، آشکارسازیم.
البته این دوربین، وسیلهٔ اپتیکی جدیدی نبود و دانشمندان غرب قرن هشتم، از اصول ساختمانی دوربین Obscara آگاهی داشتند، که منادی دوربین عکاسی جدید بود و تشریحی کامل از آن، اولینبار در قرن دهم بوسیلهٔ حسن بن الحسن که گاهی اوقات بنام ابن الحثیم یا الحزین نیز خوانده میشد، ثبت گردیده است.900 سال پس از او، غربیها دوربینها را به سرزمینهای اسلامی برگرداندند، و این مصادف با زمانی بود که آنها با در دست داشتن این نوع دوربینها، به همهجای دیگر نیز سفر کردند. نقاشان و طراحان، از سال 1798 به بعد، در خاورمیانه سرگرم کار بودهاند و این نواحی گسیل داشته بود. منازعه، سبب گشودن شدن درهای تمامی امپراطوری عثمانی باضافهٔ مصر، بر روی دانشمندان و ماجراجویان و پس از آنها، بر روی توریستهائی شده است که سفر به این نواحی را در داخل کشتیهای بخاری، در حدود دههٔ 1840 آغاز کردند.
هورس ورنهٔ نقاش و عموزادهٔ او، شارل ماری بوتون و فردر یک گوپیل-فسکه در اکتبر سال 1839 به مصر و سرزمین مقدس رفته و بهمراه خود وسایل و لوازم داگورا- تایپ را بردند. این دوربینها مورد توجه محمد علی، خدیو مصر قرار گرفت. اما او آنها را محصول دست شیطان دانسته و بعضی وقتها بعنوان مترادفی برای (غیر مسلمان فرنگی) بکار میگرفت. تصاویر گرفته شده، توسط آنها و دیگران، بوسیلهٔ حکاکان، نسخهبرداری شده و بعنوان «زینک» یا پایهٔ اصلی برای تصاویر چاپ شده در کتاب N.P.Levebours با عنوان «سیاحتهای عکاسان داگورائی» یا «مناظر و ابنیهٔ پراهمیت جهان» در حدود سالهای (1844-1840) به کار گرفته شد.
در قایقی که ببالای رود نیل میرفت، گوپیل- فسکه از دیدن یکمرد فرانسوی دیگر با در دست داشتن دوربین متعجب شد. او پیرگوستاو ژولی دولوت بینر بود که از طرف هکتور هورو آرشیتکت، مأموریت یافته بود که بدین محل بیاید. هکتور هورو به عکسهای دقیقی از موقعیت ساختمانهای کهن مصری برای بازسازی قصرها و معابد فراعنه نیاز داشت. تصاویر نوع داگورائی لوت بینر اساس طرحهای آبرنگی هورو با عنوان پانورامای مصر و نوبی (1842) گردید.
در سال 1842، اولین دانشمند و استاد شرقی با داشتن دوربینی در دست وارد صحنه شد: ژوزف فیلبرت ژیرو دوپرانجی، متخصصی در معماری اسلامی، اقدام به گرفتن عکسهائی از جزئیات ساختمانها در مصر، سوریه و فلسطین میکند و از روی آنها زینکهائی برای استفاده در کتابش با نام (ساختمانهای عربی مصر، سوریه و آسیای صغیر- 1846) تهیه گردید. در مورد سایر کسانی که از سیستم داگورا استفاده کرده بودند، باید گفت که همگی در ثبت تصویر بر روی ورقههای مسی، همانند او موفق نبودند.
بجز بعضی از کارهای پرانجی، تمامی تصاویر نوع داگورائی تهیه شده توسط هنرمندان یاد شده، یا ناپدید شده و یا در موقع کپی شدن، توسط حکاکان از بین رفتند. یکی از هیجانانگیزترین یافتههای سالهای اخیر، یک سری داگورا تایپ حقیقی متعلق به سالهای 1846-1845 از شهرها و محلهای موجود در مصر است. بعضی از تصاویری که در اینجا چاپ شدهاند، از مجموعهای هستند که توسط ژول آتیر گرفته شده و نشاندهندهٔ کیفیت اسرارآمیز این ورقههای فلزی میباشند؛ کیفیتی که بعدا در کپیهای حکاکی شده از دست رفته است.
شنهائی که در مقابل معبد ادفو Edfu انباشته شدهاند، بنظر حقیقی و سنگین نمیآیند؛ بنحوی که انسان میخواهد آنها را برای یافتن آنچه که مدفون است، به کناری بزند.
تصویر مربوط به بندر اسکندریه، شبیه صحنهای، چیده شده برای داستان پریان جلوه میکند؛ جائیکه تمامی بازیگران بسیار کوچک بوده و بهمراه شهرشان ممکن است با جهیدن یک برق «بارقه» ناپدید شوند!
برای آنکه یک تصویر از نوع داگورا بخوبی دیده شود، باید آنرا در دست نگهداشت. بنابراین تعداد افرادی که در قرن نوزدهم میتوانستند غنای جزئیات مربوط به آنها را درک کنند، به چند نفر محدود میشده است. تا زمانی که اوین کالتویپیستها Calotypists -یعنی عکاسانی که موفق به تهیهٔ نگاتیوهای کاغذی شدند که میشد در تعداد نامحدود از آنها تصویر چاپ کرد-وارد خاورمیانه نشده بودند، در واقع تعداد قابل ملاحظهای از مردم نمیتوانستند عکسهای مربوط به سرزمینهای باستانی را رؤیت نمایند.
کشیش جرج-و-بریجز، سی-جی ویل هاوس و ماکسیم دوکمپ، هرسه در حدود سالهای 1850-1849 در حال گرفتن عکس نوع Calotype در خاورمیانه بسر میبردند، امّا تنها کارهای دوکمپ از میان آنها معروفیت پیدا کرده است. او بهمراه دوستش گوستاو فولر سفر میکرد و هردو به ثبت دیدهها و شنیدهها میپرداختند. دربارهٔ دیدار از مجسمهٔ ابو الهول مینویسد:
«گوستاو فریاد بلندی کشید و منهم رنگ رخسارم زرد شده و پاهایم شروع به لرزیدن کرد. نمیتوانستم بیاد بیاورم که تا آنزمان آنچنان عمیق تحت تأثیر قرار گرفته باشم، و موقعی که به مجسمه ابو الهول رسیدیم… در پشت اسبش بلند شده و فریاد زد: من ابو الهول را در حالکیه داشت بطرف لیبی فرار میکرد، دیدهام که مانند یک شغال، چهار نعل به آنطرف میرفت. و در جائی دیگر فلوبر اضافه کرده است: شکر خدا ما احساساتی شاعرانه و مرسوم آنروز را نداشتیم، زیرا همان میتوانست باعث هلاکتمان گردد. او همچنین میافزاید، هیچ تابلو نقاشی که من دیده باسم ایدهٔ حقیقی و ویژهٔ مجسمهٔ ابو الهول را، آنطور که عکس بینظیر و عالی ماکس نشان میدهد، نمی [] واند برساند.»
مصر، نوبی، فلسطین و سوریه (1852) بچاپ رساند، که توسط مؤسسه مطبوعاتی بلانکار-او رارد Blanquart Evrard -واقع در شهر لیل فرانسه منتشر شد. (این مؤسسه با جرح و تعدیلاتی در ظهور نوع کالوتایپ، قادر بود که نگاتیوهای کاغذی را به سهولت و بطور ثابت در اندازههای بزرگ بچاپ رساند.) اولین کتاب سفرنامهای عکسدار، که شاهکاری از باریکبینی، لطافت و تهذیب محسوب شده و تصاویر آن زیبائی و قوت خود را تنها پس از مطالعهٔ دقیق بر خواننده و بیننده آشکار میسازد، همین کتاب بوده است. این کتاب بسیار گرانقیمت بوده و 500 فرانک طلا قیمت داشت. معهذا بخوبی به فروش رفته و تبلیغات و سروصدای زیادی براه انداخت. در روزنامهٔ لالومیر، منتقدی نوشته بود: کتاب آقای ماکسیم دوکمپ…راه و روش جدیدی از پژوهش دربارهٔ شرقیها و افق جدیدی برای مطالعات را گشوده است. تصاویر دوکمپ آغازگر راهی شد که ما امروز آنرا عادی شمرده و صحیح میدانیم، و آن تجربهٔ زودگذر سرزمینهای دوردست از طریق عکاسی است.
بخشی از کتاب مسافران سرزمینهای باستانی (تصویری از خاورمیانه در محدودهٔ سالهای 1919-1839) نوشتهٔ لوئی واچک و گیل باکلند.