معرفی و خلاصه کتاب خودت را به فنا نده، کمتر فکر کن و دل به زندگی بده | گریجان بیشاپ
کتاب خودت را به فنا نده؛ کمتر فکر کن و دل به زندگی بده نوشته گری جان بیشاپ است. او متولد گلاسکوی اسکاتلند است و مسیر مطالعاتیاش را در جهان توسعهٔ شخصی، مخصوصاً در هستیشناسی و پدیدهشناسی است و سالها در این عرصه به مطالعه و تحقیق پرداخته است.
گری جان بیشاپ پس از اقتباس از فلاسفهای همچون مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر و ادموند هوسرل، بِرند شخصی خود را به نام «فلسفهٔ محلی» را ایجاد کرد. تعهد همیشگی بیشاپ به تغییر توانایی مردم برای اِعمال تغییر واقعی در زندگیهای آنها، همیشه و همهجا انگیزهٔ راهش بود. روش او ساده و بدون دنگوفنگ است که همین موجب شده است هر روز بر پیروانش اضافه شود و کتابش کاربردی جهانی و همگانی داشته باشد.
کتاب خودت را به فنا نده سیلیِ دنیاست تا بیدار شوی و تواناییهایت را کشف کنی، خودت را به فنا ندهی و بهترینِ خودت در زندگی باشی. این اثر از شما میخواهد خودگوییهای بیهوده درباره تواناییهایتان را پایان دهید و بیدار شوید و تواناییهایتان را کشف کنید.
ما چه فردی درونگرا باشیم و چه برونگرا، زمانی را صرف حرفزدن با خود میکنیم. درحال ورزشکردن، کارکردن، خوردن، مطالعهکردن، نوشتن، قدمزدن، پیامدادن، گریهکردن، بحثکردن، مذاکرهکردن، برنامهریزیکردن، دعاکردن و…
شاید دیوانگی به نظر برسد اما کتاب خودت را به فنا نده از ما میخواهد از این کار استقبال کنیم و آن را در جهت رشد خود به کار بگیریم.
مطالعات و تحقیقات، بهاثبات رساندهاند که خودگوییهای ذهنیِ مثبت، میتواند روحیهٔ فرد را بهطور چشمگیری بهبود بخشد، اعتمادبهنفسش را تقویت کند، بهرهوریاش را افزایش دهد و مزایای خوب دیگری هم بههمراه داشته باشد؛ خیلی بیشتر از این حرفها. درواقع، همانطوری که بیشاپ طی مطالعات خود مشاهده کرده است، این خودگوییهای مثبت میتواند یکی از ارکان اصلی و کلیدی زندگی شاد و موفق باشد.
ما با مطالعه این اثر یادمیگیریم که با خودگوییهای مثبت و پرهیز از خودگوییهایی منفی، از زبان برای بهبود کیفیت زندگی استفاده کنیم، و ذهنمان را دوباره تربیت کنیم.
گری جان بیشاپ در بخشی از کتاب نوشته است: «در کتاب خودت را به فنا نده دستچینی از اظهارنظرهای شخصی دربارهٔ اختیارداشتن، زندگیبخشیدن، متعالیبودن و جسارتداشتن جمع کردهام تا با عمل به آنها، در زندگیات هر روز بهتر و بهتر شوی. همچنین صحبتها و گفتارهایی از فلاسفه، شخصیتهای مهم تاریخی، و نکتههایی از یافتههای علمی هم در این کتاب خواهی یافت که همهٔ آنها به نگرشم پروبال بیشتری میدهند. درحالیکه همهٔ این موارد خوب و عالی هستند، اما تنها راهِ مطالعه و تعامل با این کتاب این است که آن را در خودت جستجو کنی، و گفتههایم را امتحان کنی.»
کتاب خودت را به فنا نده
کمتر فکر کن و دل به زندگی بده
نویسنده: گریجان بیشاپ
مترجم: حسین گازر
کتاب کوله پشتی
یا تو سرنوشتت را کنترل میکنی یا سرنوشتت تو را کنترل میکند. زندگی برای تعللها و تعویقهای تو متوقف نمیشود. حتی بهخاطرِ پریشانیها و ترسهای تو هم مکث نمیکند. زندگی دقیقاً در کنار تو جریان دارد. چه تو نقش فعالی داشته باشی، چه نداشته باشی، نمایش ادامه دارد.
دکتر بروس لیپتون، دانشمند مشهور دیانای و سلولهای بنیادی، در تحقیقاتش به این نکته پی برد که نودوپنج درصد فعالیتهای روزانهٔ ما با ضمیر ناخودآگاهمان کنترل و هدایت میشود. لحظهای به این موضوع فکر کن. یعنی تنها بخش بسیار بسیار جزئی از تمام کارهایی که انجام میدهی یا تمام حرفهایی که میزنی از روی خواست و ارادهٔ خودت است.
ما گاهی از کارهای خیلی ساده اجتناب میکنیم، مثل تا کردن لباسها و خالیکردن ماشین ظرفشویی؛ درحالیکه هیچ زمانی از ما نمیگیرند. خیلی موضوعات ناچیز را بهبهانهٔ بیفایدهبودن، نادیده میگیریم و سراغ سنگهای بزرگتری میرویم که نشانهٔ نزدن هستند، ولی درنهایت باز از زندگی خسته و رنجور میشویم.
بهیاد داشته باش، اصلاً مهم نیست که شرایط زندگیات تاچهحد بغرنج، چالشبرانگیز، و اضطراریست؛ اینکه چطور با این شرایط برخورد کنی، بزرگترین اختیار و قدرت را در چگونگی تغییر آنها به تو خواهد داد. دوباره تأکید میکنم که پاسخ را جایی در درونت جستجو کن، نه خارج از آن.
هرچه بیشتر دربارهٔ سختی و مشقت چیزی با خودت حرف بزنی، برایت سختتر بهنظر خواهد رسید. متأسفانه، ازآنجاییکه ما دائماً به جریان ثابت افکار درونیمان گوش میدهیم، و به این صدا در ذهنمان خو کردهایم، اغلب متوجه نمیشویم که چهاندازه این افکار منفی روی روحیه و رفتارمان در هر لحظه از دقایق زندگی تأثیرگذار است؛ پس باید به خواستهٔ ذهن منطقیمان دربارهٔ انجام یک کار یا ترک یک رفتار گوش دهیم.
طبیعیبودن مشکلات زندگی «من انتظاری ندارم و همهچیز را میپذیرم.» این آخرین جملهٔ کلیدی توست. باید کمی بیشتر توضیح بدهم. این یک نظر معمولی و پیشپاافتاده دربارهٔ زندگی نیست. نه! بلکه یک منجی ماهر برای موفقیت کسیست که هیچچیز او را تحت سلطه درنمیآورد. وقتی هیچ انتظاری نداشته باشی، قطعاً در لحظه زندگی میکنی. تو نگران آینده یا پسزدنِ گذشته نیستی. تو هر موقعیتی را که برایت پیش بیاید با آغوش باز میپذیری. وقتی هرچیزی را پذیرا باشی، البته به این معنی نیست که با آن موافق یا راحت هستی، بلکه به این معنیست که مالک آن و مسئول آن هستی. بهیاد بیاور که وقتی مالک یا مسئول چیزی باشی، میتوانی همیشه آن را تغییر دهی. گاهیاوقات این مؤثرترین راه برای حلکردن «دشواریهایت» است.
آخرینباری که از دست کسی عصبانی شدی، کی بود؟ میتوانی بهیاد آوری؟ یک لحظه این موقعیت را در نظر بگیر، سریع متوجه میشوی که عصبانیت تو، محصول انتظارهای تو بود. شکاف بین چیزی که هست و چیزی که خواهد بود. تو انتظار بازگونشدهای را در خود پنهان کردهای که افرادی که در زندگیات هستند موافق خواهند بود، تو از آنها انتظار داری که حقیقت را به تو بگویند، و به هر توافقی که با آنها داری متعهد باشند. انتظار، انتظار، انتظار. و چه زمانی آنها نمیتوانند انتظارهایت را برآورده کنند؟
بر شانست لعنت نفرست. دیگران را سرزنش نکن. شرایط را مقصر ندان. دنبال مشکل در دوران کودکی و همسایههایت نگرد. این دیدگاه برای مطالبی که در این بخش بیان میکنم، بسیار حیاتیست. تو نمیتوانی، تکرار میکنم، نمیتوانی دیگران را مقصرِ شرایط زندگیات بدانی. حتی مقصر دانستن خودت هم بیفایده است. البته با شرایط و بحرانهایی مواجه خواهی شد که ظاهراً هیچ کنترلی بر آنها نداری، حتی ممکن است بسیار ناراحتکننده هم باشند، مثل بیماری، ناتوانی یا مرگ عزیزان. اما همیشه کاری هست که بتوانی برای تأثیر گذاشتن روی این شرایط انجام دهی و از پس آن برآیی، حتی اگر سالها در آن شرایط بد بوده باشی و راهی برای خروج از آن پیدا نکرده باشی. البته اول باید مشتاق باشی.
«شرایطْ مرد نمیسازد؛ فقط او را به خود بازمیشناساند.» اپیکتتوس همانطور که اپیکتتوس اشاره کرده، مقیاس درست برای اندازهگیری خودت، شرایطی نیست که در آن حضور داری، بلکه روشیست که با آنها برخورد و رفتار میکنی. برای شروع این فرایند جدید، تو ابتدا باید چیزهای دیگر را کنار بگذاری. بر شانست لعنت نفرست. دیگران را سرزنش نکن. شرایط را مقصر ندان. دنبال مشکل در دوران کودکی و همسایههایت نگرد.
عملکردن چرخ زندگی را بهتر میچرخاند «سستی و تنبلی، تخم شک و ترس را در دل میکارد؛ اما فعالیت و عمل، اعتمادبهنفس و شجاعت بهبار میآورد. اگر میخواهی بر ترس غلبه کنی، یکجا ننشین و دربارهاش فکر کن. بلند شو و دست به کاری بزن.» دیل کارنگی
بهعبارتِسادهتر، طرزِ بیانی که برای تعریف و تفسیر شرایط خودت بهکار میبری، دقیقاً نشان میدهد که چگونه به آنها مینگری، تجربهشان کردهای و چگونه در بطن آنها حضور داری و این موضوع بهطرز شگفتآوری بر نحوهٔ برخورد با زندگی و مواجههات با مشکلات بزرگ و کوچک تأثیرگذار است.
خودگوییهای منفی نهتنها حال و روزمان را بههم میریزد، حتی میتواند ما را سرگردان یا بهحال خودمان رها کند و موجب مشکلات کوچکی شود که رفتهرفته بزرگتر میشوند و حتی مشکلات دیگری را بهوجود میآورند که قبلاً وجود خارجی نداشتهاند.
فیلسوف بزرگ، مارکوس آئورلیوس که یکی از امپراتوران روم باستان بود، گفت: «وقتی زندگی روی تلخش را به تو نشان میدهد، این، نهتنها “بدشانسی” تو نیست، بلکه با تحمل آن، “با شایستگی” به “سعادت” خواهی رسید
همچنانکه ما در گذر عمر، تجربههای جدیدی کسب میکنیم، مغز ما هم دائماً گذرگاههای عصبیای را تنظیم میکند که مسئول کنترل تفکر و رفتار ما هستند. بهترین قسمتش آنجاست که ما فکرمان را در مسیری هدایت میکنیم که آگاهانه این گذرگاه را برای خودمان تعدیل میکند، و سادهترین راه برای شکلدادن به این فکرها از طریق خودگوییهای آگاهانه و مصمم است. این نوع صحبتها، مانند میانبُر عمل میکنند، و کنترل زندگیات را بهدست میگیرند.