معرفی و خلاصه کتاب عزت نفس به زبان ساده | اس. رنی اسمیت و ویویان هارت
کتاب عزت نفس به زبان ساده نوشتهٔ اس رنی اسمیت و ویویان هارت و ترجمهٔ اکبر عباسی و حمیدرضا متین فر است. نشر نسل نواندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، به شما کمک میکند بتوانید اعتمادبهنفس خود را تقویت کنید تا پیرو آن، زندگی راحتتر و لذتبخشتری داشته باشد.
کتاب عزت نفس به زبان ساده فقط یک کتاب نیست؛ بلکه فرایندی است که طراحی شده تا شما را هدایت کند و از دروازهٔ عزتنفستان عبور دهد.
نویسندگان این کتاب، در این فرایند، به شما کمک میکنند تا مرحلهبهمرحله در تقویت عزتنفس خود گام بردارید.
نکتهٔ عالی در مورد این کتاب این است که داستانهایی را با شما به اشتراک میگذارد که به شما یادآوری میکنند در این مسیر تنها نیستید؛
همچنین تمرینهایی را در کتاب میبینید که به دیگران کمک کرده است، موفق شوند و در جهت صحیح حرکت کنند.
کتاب عزت نفس به زبان ساده:
۱. ما به شما در درک اینکه عزتنفس چیست و چطور در زندگیتان تأثیر میگذارد، کمک میکند.
۲. به شما نشان میدهید چطور میتوانید بفهمید که دقیقاً کجا هستید.
۳. ابزارهایی برای غلبه بر نبود اطمینانی که شما را عقب و پایین نگه میدارد، در اختیارتان قرار خواهد داد.
۴. همچنان که اهدافتان را تعیین میکنید و کمکم حسی خوب بابت دستیابی به موفقیت بیشتر بر اثر کسب عزتنفس بیشتر در شما ایجاد میشود، از شما حمایت خواهد کرد.
۵. به شما کمک میکند موانع درونی را که وقتی انتظارش را ندارید با آنها مواجه میشوید، بشناسید و آنها را برطرف کنید.
۶. کمک میکنیم تا روابط حرفهای و شخصیتان را بهتر درک و تثبیت کنید.
۷. میداند که شما دوست دارید روش افزایش عزتنفستان را با دیگران به اشتراک بگذارید، بنابراین نشان میدهد که چطور از این طریق عشق را گسترش دهید.
کتاب عزت نفس به زبان ساده
نویسنده: اس. رنی اسمیت و ویویان هارت
مترجم: اکبر عباسیحمیدرضا متینفر
انتشارات نسل نواندیش
عزتنفس عبارت است از احساس شما در مورد خودتان بهعنوان شخص نه آنچه دارید. افراد زیادی هستند که حس ارزشمند بودن خودشان را براساس عوامل بیرونی مانند اینکه چقدر پول درمیآورند و داراییهای مادی آنها چقدر است، ظاهرشان چقدر خوب است و چه تعداد دوست دارند بنا میکنند؛ اما هرکدام از اینها میتواند تغییر کند و اگر این عوامل تغییر کنند، عزتنفس شما میتواند بهشدت سقوط کند.
از کسانی که شما را دست میاندازند و به اشتباهاتتان میخندند، میترسید. به دیگران اعتماد ندارید و همیشه در حال بررسی هستید که چه کسی به کاری که انجام میدهید، توجه میکند. تردید دارید که آیا میتوانید به موفقیت برسید یا نه و حتی برای رسیدن به موفقیت تلاش نمیکنید. از شکست و ردشدن میترسید. تا جایی که میتوانید از دیگران کنارهگیری میکنید چون نمیخواهید دربارهتان قضاوت کنند. یا احساس میکنید که باید به دیگران نشان دهید چقدر موفق هستید و گمان میکنید به این صورت شما را قضاوت نخواهند کرد. همه چیز باید عالی به نظر برسد؛ شغل، خانواده، ظاهر، خودرو و خانهتان. اما همهاش این نیست. عزتنفس ضعیف بهویژه اگر از جانب دیگران مورد انتقاد قرار بگیرید، میتواند به احساس شرم منجر شود. شما احساس حقارت و اندوه میکنید. چه انتقاد دقیق و صحیح باشد و چه صحیح نباشد، حسی از بیکفایتی در شما ایجاد میشود چون احساس بیلیاقتی میکنید.
هرچه عزتنفس بیشتری داشته باشید احتمال بیشتری دارد که در رابطههایتان صادقانه رفتار کنید. شما تلاش نمیکنید تا دقیقاً تصویری باشید که فردی دیگر میخواهد، بلکه به روشی فکر، رفتار و صحبت میکنید که اصیل و برای شما راحت است.
برای زنان: توجه به باورهای اصلی آشنا دختران معمولاً گمان میکنند کمتر از پسران هستند و به روشهای معینی عمل میکنند که باعث میشود به اندازه پسرها صلاحیت ندارند یا خوب نیستند. باورهای اصلی رایجی هست که وارد ذهن بسیاری از دختران شده است: – خیلی باهوش نباش وگرنه نمیتوانی شوهر مناسبی پیدا کنی. – با همه همراه شو و کارهایی را انجام بده که دیگران میخواهند. – برای همه و همیشه خیلی خوب و جذاب باش. – دنبال انجام کاری جدید نباش. این کار میتواند خطرناک باشد! – اگر خواستههایت را بر زبان بیاوری ممکن است به احساسات دیگران آسیب بزنی. بنابراین افکارت را برای خودت نگه دار.
جالب است بدانید آمارها نشان میدهند نود درصد از نگرانیهای شما در مورد اتفاقاتی است که هرگز نخواهند افتاد. برای گذراندن زندگی با عزتنفس قوی، رفع ترسهایتان لازم است. ما متوجه شدهایم که فقط یک روش برای غلبه بر ترس و ایجاد قدرت درونی وجود دارد و آن رویارویی با ترس است.
عزتنفس و اعتمادبهنفس باهم مرتبط هستند، اما دقیقاً یکسان نیستند. عزتنفس میگوید که شما در مورد خودتان چه احساسی دارید. اعتمادبهنفس میگوید که شما چقدر باور دارید که توانایی انجام کارهای موجود را دارید. اگر عزتنفس پایینی داشته باشید احتمالاً اعتمادبهنفس کمی هم خواهید داشت. احساس میکنید که خیلی ارزشمند نیستید و بنابراین آرزوهای زیاد و انگیزه لازم برای رسیدن به اهدافتان را ندارید. تفکرات درون ذهن شما ـ ازجمله «من خوب نیستم»، «من کار خیلی بدی انجام میدهم» و «خودم را دوست ندارم» ـ باعث میشوند باور و ایمان کمی به خودتان داشته باشید.
اکنون تصور کنید که ده سال بعد است. شما به خودتان اجازه دادهاید همه کارهایی را که میتوانید انجام دهید. خودتان را باور کردهاید و اطمینان داشتهاید که میتوانید زندگی آرمانیتان را از سر بگذرانید. شما گامهای مناسبی برداشتهاید تا آرزوهایتان را دنبال کنید. چه احساسی در مورد خودتان و زندگیتان دارید؟ رؤیای موفقیتتان در خلال ده سال آینده را در ذهن بپرورانید.
تحقیقی که از جانب یک برند زیبایی به نام داو انجام شد، این نتیجه به دست آمد که بیش از دوسوم زنان از فقدان اعتمادبهنفس در مورد بدنشان رنج میبرند. تبلیغات باعث شده بود که آنها در مورد ظاهرشان و نامناسب بودن بدنشان احساس بدی داشته باشند و چه کسی میتواند آنها را سرزنش کند؟ صنعت تبلیغات باعث میشود که آنها احساس نامناسب بودن کنند و بعد محصولات مدنظر را بخرند. این هدف ویژه تبلیغات است!
اگر مثل خیلی از افراد دیگر کمبود عزتنفس داشته باشید، ممکن است احساس کنید که باید در همه چیز کامل باشید. اگر کامل نباشید بیرحمانه از خودتان انتقاد میکنید و بازده واقعیتان بهمرور زمان کاهش پیدا میکند. شما از کمالگرایی رنج میبرید و با استفاده از گفتوگوی درونی منفی، به خودتان میگویید که همیشه باید بینقص عمل کنید و اگر نتوانید هر کاری را بینقص انجام دهید، آنگاه هیچ ارزشی ندارید.
تحقیقات نشان میدهد مغز شما بر تفسیرهای منفی بیش از تفسیرهای مثبت تأکید میکند، بنابراین به تمرکز بر امور منفی گرایش دارید و هرآنچه به آن توجه کنید، افزایش پیدا میکند، بنابراین وقتی زیادی بر موارد منفی تمرکز کنید، آنها در ذهن شما تقویت میشوند، درحالیکه وقتی بر امور مثبت تمرکز کنید، همانها در ذهن شما قویتر میشوند.
– من فردی قوی و بااعتمادبهنفس هستم و اندامم هم این را نشان میدهد! – بدن من در مقیاس منحصربهفرد خودش زیبا (جذاب) است. – من ظاهرم را دوست دارم. – گمان میکنم بدنم به طرزی شگفتانگیز کار میکند. – من باهوش هستم و هوشمندانه از بدنم مراقبت میکنم. – بدنم کارهای خیلی زیادی انجام میدهد و بابت همه کارهایی که میتوانم انجام بدهم شکرگزار هستم. – جذابیت در هر شکل و اندازهای وجود دارد و بدن من جذاب است. – میدانم که بدن فیزیکی هیچکسی کامل نیست و هنوز بدنم را با وجود نقصهایش دوست دارم. – من لایق و سزاوار این هستم که دوستم داشته باشند. – از احساس خوب در مورد خودم لذت میبرم. – من سالم بودن از درون و بیرون را انتخاب کردهام. – من مستحق رفتاری از سر عشق و احترام هستم. با خودم همینطور رفتار میکنم و با دیگران هم همین رفتار را دارم.
افراد زیادی عقیده دارند که داراییهای مادی آنها را شاد خواهد کرد؛ اما تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که فراتر از داشتن پول کافی برای برآورده کردن نیازهای پایه و زندگی بالای خط فقر، پول و داراییهای مادی تأثیر خیلی کمی در افزایش شادی دارد. شادترین افراد کسانی هستند که از سلامت جسمانی برخوردارند، احساسات هیجانی مثبتی را تجربه میکنند، رابطههای اجتماعی مستحکمی دارند و زندگیشان معنادار است. آنها حداکثر نیروی بالقوهشان را به فعل درمیآورند، بهخوبی از پس تنشهای روزمره برمیآیند، به شکلی پربار کار میکنند و در فعالیتهای محله و شهر و جامعهشان مشارکت دارند.
سرزنش خودتان بابت شرایطی که تقصیر شما نیست خطا: در این نوع تفکر اشتباه، شما خودتان را بابت هر اتفاقی سرزنش میکنید، حتی اگر تقصیر شما نبوده باشد یا کنترلی روی آن نداشته باشید. خیال میکنید مسئولیت شما این است که مطمئن شوید دیگران شاد هستند، همه روابط شما باید شکوفا شوند و در جلسات اجتماعی همه باید اوقاتی مفرح را سپری کنند. وقتی کارها طبق انتظارتان پیش نرود، گمان میکنید این مشکل به دلیل اشتباهی است که شما مرتکب شدهاید.
هر شب سه کاری را مرور کنید که در آن روز بهخوبی انجامشان دادهاید پایان دادن روز با مرور کارهایی که بهخوبی انجام دادهاید، به ایجاد احترام به خود در شما کمک میکند. چند دقیقهای را به بررسی رویدادهای روز اختصاص دهید. چشمهایتان را ببندید و وارهیده شوید. در ذهنتان آنچه را رخ داده است مرور کنید. این مرور را با وقایع صبح شروع کنید، بعد بهسمت عصر حرکت کنید و کار را با غروب به پایان برسانید. رویدادهایی را که رخ دادهاند، مردمی را که در آن روز در زندگیتان حضور داشتهاند، تصمیماتی را که گرفتهاید و موفقیتهایی را که به دست آوردهاید مرور کنید.
شما در شخصیتتان صفاتی دارید که از طریق رفتارهای شما بیان میشود. هر جایی که باشید و هر کاری کنید، این صفات مستقیماً با ارزشهای شما و تصمیمتان برای به نمایش گذاشتن خودتان در جهان مرتبط هستند. همین صفات و ویژگیهاست که شما را متمایز و استثنایی میکند. پذیرفتن جنبههای متفاوت شخصیتتان به پذیرش کامل خود واقعیتان و مواجهشدن با خودتان در همه لحظات زندگی نیاز دارد. آیا تابهحال متوجه شدهاید که در حال شک کردن به خودتان هستید؟ در بیشتر موارد دلیل اینکه به خودتان شک میکنید این است که موفقیتتان را براساس انتظار کسی متفاوت از خودتان تعیین کردهاید.
به خاطر داشته باشید که هر رویداد خاصی میتواند احساسات متفاوتی را در افراد متفاوت بیدار کند، بنابراین درواقع رویدادها نیستند که هیجانات را بیدار میکنند، بلکه درک رویداد است که باعث فعال شدن احساسات هیجانی در درون شما میشود. احساسات شما به افکارتان مرتبط است. درواقع احساسات شما را افکارتان هدایت میکنند. با درک این موضوع میتوانیم هیجاناتمان را کنترل کنیم. بهترین حالت این است احساساتی را که باعث میشوند انرژیتان تخلیه شود، آگاهانه بهسمت احساساتی تغییر دهید که باعث قدرتمندتر شدن شما میشود. در اینجا برخی احساسات هیجانی را میبینید که به شادی واقعی منجر میشوند: – خشنودی و لذت – پذیرش و قدردانی – اشتیاق و وطنپرستی – درک، توجه و همدلی
در ذهنخوانی شما کارهای افراد دیگر را تفسیر میکنید که به نظرتان بد میرسد، حتی وقتی هیچ واقعیتی وجود ندارد که از تصور شما حمایت کند. این تفسیر به پیشامدی مربوط میشود که در همان لحظه رخ میدهد یا در مورد رویدادی است که درگذشته رخ داده است. وقتی مرتکب خطای پیشبینی پیامدی منفی شوید، فرض میکنید که اوضاع بد پیش خواهد رفت، حتی خیلی بدتر از آنچه دلایل موجود نشان میدهند. حتی میتوانید بروز فاجعهای را از قبل پیشبینی کنید و این تصور باعث میشود که اضطراب و هراس زیادی داشته باشید.
قربانی بودن به معنای این است که قدرتتان را به دیگران تسلیم میکنید. بسیاری از افراد ناخودآگاه این کار را میکنند؛ اما عملی بزدلانه است که خود را با متهم کردن دیگران به انجام کاری نشان میدهد. این کار به شما اجازه میدهد داستانی بسازید که احساساتتان را توجیه کند، اما در اصل فقط شما را از شفا یافتن دور میکند.