کتاب ایکیگای |خلاصه و معرفی| یوکاری میتسوهاشی
کتاب ایکیگای؛ دلخوشی های کوچک زندگی اثری از یوکاری میتسوهاشی با ترجمه محدثه احمدی است. این کتاب قرار است به ما پاسخ یک سوال را بدهد: چگونه یک زندگی پرمفهوم داشته باشیم؟
کلمهی ژاپنی «ایکیگای» از دو قسمت تشکیل شده است: «ایکی» به معنای زندگی و «گای» به معنای ارزش یا بها. پس ایکیگای یعنی ارزش زندگی یا شادی در زندگی. درواقع به همان دلیلی اشاره دارد که صبحها به علتش از خواب بیدار میشویم. نمیتوان ایکیگای را به معنای هدف زندگی ترجمه کرد. بلکه باید در معنا کردن این عبارت، به آن لذت و نشاطی اشاره کرد که هرکسی در زندگی روزانه خودش پیدا میکند. چیزی که بدون آن زندگیاش شاد نیست.
ایکیگای را میتوان به «دلیلی برای بودن» ترجمه کرد. این دلیل میتواند هر چیزی باشد. کار، سرگرمی، بزرگ کردن کودکان و … . در فرهنگ ژاپنی هر کسی یک ایکیگای دارد و ایکیگای برای هرکس متفاوت از دیگران و منحصر به خودش است. ژاپنیان همچنین اعتقاد دارند که هر کس با یافتن ایکیگای خود قناعت را پیدا میکند و زندگیاش را معنا میبخشد.
ایکیگای شما چیست؟ این سوال هم چیزی است که پاسخ صحیح یا غلطی برای آن وجود ندارد. ایکیگای همان کاری است که برای رسیدن به شادی به آن دست میزنیم و همین موضوع میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از این مفهوم پیدا کنیم. یوکاری میتسوهاشی در کتاب ایکیگای؛ دلخوشی های کوچک زندگی شما را با این مفهوم آشنا میکند و به شما کمک میکند تا زندگی پر مفهومی برای خود بسازید. زندگی که با خرد و فرهنگ ژاپن درهم آمیخته است و به زیبایی هرچه تمامتر شادی، امید و آرامش را به زندگی شما میآورد.
کتاب ایکی گایی
نویسنده: هکتور گارسیافرانچسک میرالس
مترجم: علی هداوند
پندار تابان
من معتقدم اگر مدام چیزی را دنبال کنید و به نتیجه برسید، همان میتواند به ایکیگای شما تبدیل شود. اگر جامعه به کار شما نیاز داشته باشد، هدفتان پایدار خواهد ماند و به نقش شما در جامعه و ایکیگای شما تبدیل خواهد شد.
ایکیگای با شناخت خودمان ارتباط دارد. همان طور که در ابتدای این کتاب گفتم، ایکیگای نشانگر ارزشهای شما در زندگی است، مشخص میکند بیش از همه به چه چیزی اهمیت میدهید و چه چیزی برایتان اولویت دارد.
از خودتان بپرسید در چه لحظاتی از زندگی واقعاً احساس خوشحالی و موفقیت میکنید؟ به گذشته نگاه کنید، سرنخها را جمع کرده و به هم وصلشان کنید تا بفهمید ایکیگای شما چیست.
ایکیگای یعنی ارزش زندگی یا شادی در زندگی. درواقع به همان دلیلی اشاره دارد که صبحها به علتش از خواب بیدار میشوید.
یکی از اساسیترین مؤلفههای ایکیگای این است که بر احساسات استوار است تا منطق. ایکیگای را باید با قلبتان حس کنید و چیزی نیست که با عقل بتوان به آن اندیشید. منطق میگوید داشتن پول بیشتر شما را خوشحالتر میکند، چون در این صورت گزینههای بیشتری در زندگی دارید. ولی ممکن است تمام پولهای دنیا را در اختیار داشته باشید و همچنان احساس پوچی کنید.
«ایکیگای شما چیست؟» این سؤالی روشن و واضح نیست که تنها یک پاسخ درست داشته باشد، بلکه پرسشی انتزاعی است که جوابهای نامحدودی دارد. هر آنچه که صبحها به خاطرش بیدار میشوید، ایکیگای شماست و هیچکس نمیتواند خلاف این را بگوید.
ایکیگای مسئلهای بسیار درونی است و حتی اگر بقیهٔ دنیا نیز درکتان نکنند، باز به دنبالش میروید. ایکیگای از درون انسان نشئت میگیرد.
اگر چیزی برایتان جالب بود (حتی خیلی کم)، به آسانی آن را نادیده نگیرید. با کنار گذاشتن علایق ظریف و نامحسوس خود، نمیتوانید بفهمید این حس، گذرا بوده یا چیزی فراتر از این است.
در ژاپن شرکتهای زیادی با بیش از صدها سال سابقه وجود دارند. عمر طولانی این شرکتها ریشه در طرز فکر «سانپو یوشی» دارد (میتوان آن را «بُرد ـ بُرد» ترجمه کرد) که نسل به نسل منتقل میشود. بر این اساس، بازرگانان دوره اِدو معتقد بودند که همه باید به سود برسند، از فروشنده گرفته تا خریدار و جامعه.
ایکیگای با زندگی روزمره ارتباط دارد و صرفاً آرمانی نیست و عملیتر است. ایکیگای یک فرد میتواند خانواده، شغل یا سرگرمی او باشد. میتواند سفر آخر هفته برای عکاسی یا چیزی به سادگی یک فنجان قهوهٔ صبحگاهی در کنار همسر یا پیادهروی با حیوان خانگی باشد.
وقتی به این ارزشها و فرهنگهای ژاپن نگاه میکنید، متوجه میشوید که چرا کلمهٔ ایکیگای در زبان ژاپنی وجود دارد. ما در زندگی روزمره، چه خود را در طبیعت غرق کنیم چه به سراغ غذای سنتی ژاپن برویم، به جزئیات توجه میکنیم و روی چیزی تمرکز میکنیم که درست مقابلمان است، نه اینکه در ذهنمان به فهرست کارهای آیندهمان فکر کنیم (کاری که گاهی همه انجامش میدهیم). توجه به جزئیات باعث میشود از تکتک لحظات زندگی لذت ببریم و شادی و ایکیگای را در چیزهای ساده و روزمره پیدا کنیم.
به عبارت دیگر، ایکیگای میتواند با لذت و نشاطی ارتباط داشته باشد که فرد در زندگی روزانهٔ خود مییابد و بدون آن، کل زندگیاش شاد نخواهد بود.
سال ۲۰۱۵ مطالعهای در حوزهٔ انگیزهٔ کاری (یا یاریگای) روی هشت هزار و ۱۵۶ ژاپنی انجام شد و حدود شصت درصد اظهار داشتند که قدردانی عامل انگیزشی مهمی برای آنهاست. درحالیکه چهل و پنج درصد گفتند با انجام موفقیتآمیز کار یا مسئولیتشان انگیزه میگیرند. در تحقیقی دیگر در ژاپن، زنان بیستوچند ساله بیان کردند که تشکر یا تحسین از سوی رئیس (مربیان مسنتر) به آنها انگیزه میدهد. فرهنگ و مردم ژاپن به مهماننوازی معروف است و این تحقیق نشان میدهد که حتی سر کار، مفید بودن برای دیگران به آنها انگیزه میدهد.
پذیرای احساسات خود باشید. اگر افکار وسواسگونه داریم، نباید تلاش کنیم آنها را کنترل کنیم یا از دستشان خلاص شویم. اگر این کار را بکنیم، شدیدتر میشوند. استاد ذن با ملاحظهٔ احساسات و عواطف بشری میگوید: «اگر تلاش کنیم به وسیلهٔ موجی از دست موجی دیگر رها شویم، دریای بیکران کارمان را میسازد.» ما احساساتمان را به وجود نمیآوریم، این خود آنها هستند که در ما به وجود میآیند و ما باید قبولشان کنیم. ترفند ما باید این باشد که پذیرایشان باشیم.
مغز ما این توانایی را دارد که میلیونها اطلاعات را در خود جای دهد اما فقط تعدادی از آنها را میتواند در یک ثانیه پردازش کند. وقتی میگوییم چندکاره هستیم، در واقع فرآیند بین کارها را به سرعت عقب و جلو میکنیم. شوربختانه، کامپیوترهایی نیستیم که در پردازشهای موازی و همزمان مهارت داشته باشیم. به جای اینکه روی یک کار تمرکز کنیم و آن را به خوبی انجام دهیم و به پایان برسانیم، همهٔ نیروی خود را صرف جا به جایی متناوب کارها میکنیم.
وجه مشترک صنعتگران، مهندسان، فلسفهٔ ذن و غذاهای ژاپنی در چیست؟ سادگی و دقت در ریزهکاریها. این یک سادگی کاهلانه نیست، بلکه سادگی پیشرفته و پیچیدهای است که در جستوجوی تازهترین یافتههاست و همیشه بر اساس ایکی گایی شخصی، هدف و جسم و ذهن و آشپزی را به مرحلهٔ بعد رهنمون میشود.
از خوردن هله هوله بین وعدههای غذایی پرهیز کنید. فقط هفتهای یک بار شیرینی بخورید. به تدریج همهٔ قرضهایتان را پرداخت کنید. وقت خود را برای آدمهایی که شما را مسموم میکنند صرف نکنید. وقت خود را صرف انجام دادن کارهایی نکنید که از آنها لذت نمیبرید و برای شما حکم اجبار را دارند. بیش از بیست دقیقه در روز در فیسبوک نباشید. برای اینکه مقاومت را چاشنی زندگی کنیم نباید از گرفتاری و پریشانحالی هراس داشته باشیم، چون هر مانع و شکستی فرصتی است برای رشد. اگر رفتاری آسیبناپذیر داشته باشیم، با هر ضربهٔ سختی راهی برای قویتر شدن خواهیم یافت و شیوهٔ زندگیمان را پالایش میکنیم و بر ایکی گاییمان تمرکز خواهیم داشت.
این مفهوم ژاپنی، که تقریباً به معنای «شادی همواره سرگرم بودن» است، چیزی شبیه لوگوتراپی است، اما کمی فراتر از آن؛ همچنین به نظر میآید روشی باشد برای بیان و توضیح طول عمر بیش از اندازهٔ ژاپنیها به ویژه در جزیرهٔ اُکیناوا که ۲۴.۵۵ درصد مردم در هر ۱۰۰ هزار نفر ساکنان این جزیره طول عمری بیش از یکصد سال دارند که بسیار بیشتر از متوسط جهانی است.
۸. سپاسگزار باشید. نسبت به نیاکانتان، به طبیعت که هوای خوب در اختیارتان میگذارد تا نفس بکشید و غذای خوب به شما میدهد، به دوستانتان، به خانوادهتان، به هر چیزی که به زندگی شما روشنی میبخشد و باعث میشود از زنده بودنتان احساس خوشحالی کنید، سپاسگزار و متشکر باشید. هر روز لحظههایی را به شکرگزاری سپری کنید، خواهید دید انباشت شادمانی و خوشبختی شما بیشتر میشود
فرانکل برای آرزوها و اصول اخلاقیاش جان میداد. تجربیات او به عنوان زندانی بازداشتگاه آشویتس به او یاد داد که «همه چیز را میتوانند از انسان بگیرند به جز یک چیز: باقیماندهٔ آزادی او را ــ در انتخاب طرز فکر او در هر شرایطی، در انتخاب راهش.» این چیزی بود که به تنهایی باید به آن میرسید، بیهیچ کمکی، و همان چیز مشوق و محرک او برای بقیهٔ عمرش بود.
۱۰. دنبالهرو ایکی گاییتان باشید. عشق و شور و شوقی در شما وجود دارد، استعدادی یگانه که به زندگی شما معنا میبخشد و کاری میکند که تا زندهاید از تلاش دست برندارید و بهترین باشید. به قول ویکتور فرانکل، اگر هنوز ایکی گاییتان را نشناختهاید و آن را پیدا نکردهاید، باید این کار را بکنمشکل اینجاست که وقتی مغز به پرورش و انجام عادتهای قدیمی و ریشهدار میپردازد، نیازی به فکر کردن بیشتر ندارد. کارها به سرعت و به شکل کامل و خود به خودی انجام میشوند و غالباً هم خوب از آب درمیآیند. این باعث میشود که شخص به کارهای تکراری و عادتهایش گرایش و تمایل پیدا کند و تنها راه از بین بردن این تمایل مواجهه دادن و درگیر کردن مغز با اطلاعات تازه است. با دریافت اطلاعات تازه، مغز ارتباطات تازهای ایجاد میکند و دوباره زنده میشود. از این رو، وقتی خود را در معرض تغییر قرار میدهید کار بسیار مهمی انجام میدهید حتی اگر خارج شدن شما از محدودهٔ آسایش و راحتیتان کمی نگرانی و دلشوره به همراه داشته باشد.ید.
بر اساس باور ژاپنیها، هر کسی یک ایکی گایی دارد ــ همان چیزی که فیلسوف فرانسوی آن را دلیل بودن مینامد. بعضی از مردم ایکی گاییشان را یافتهاند، در حالی که بعضی دیگر هنوز در جستوجوی آناند، گرچه آن را در وجود خویش دارند. ایکی گایی ما در عمق وجودمان نهفته است
ده قانون ایکی گایی این سفر را با ده قانونی که از خردمندی مردم اُگیمی به دست آوردهایم به پایان میبریم، مردمانی که عمرهای طولانی دارند: ۱. پرکار باش: بازنشسته نشو. کسانی که از کارهایی که دوست دارند و آنها را خوب انجام میدهند دست میکشند، هدفشان را در زندگی گم میکنند. به این دلیل است که رها نکردن کارهای باارزش، پیشرفت کردن، دوست داشتن و منفعت رساندن به دیگران، کمک کردن، و ساختن جهان پیرامونتان حتی وقتی کار «رسمی» شما به پایان میرسد و بازنشسته میشوید، اهمیت بسیاری دارد.
اگر متوجه شوید موقع انجام دادن کاری که برایتان اهمیت دارد تمرکز ذهنتان را از دست دادهاید، برای رسیدن به وضعیت حرکت از شیوههای زیر بهره بگیرید: شرایط هفتگانهٔ دستیابی به وضعیت حرکت بر اساس نظر اُوِن شافر، محقق دانشگاه دو پُل، شرایط رسیدن به وضعیت حرکت عبارتاند از: ۱. بدانید چه کار کنید. ۲. بدانید چگونه آن کار را انجام دهید. ۳. بدانید کارتان چقدر خوب پیش میرود. ۴. بدانید مقصدتان کجاست. ۵. به چالشهای مهم پی ببرید. ۶. مهارتهای مهم را پیدا کنید. ۷. خود را از آشفتگی و حواسپرتی رها کنید.
هرگز از یاد گرفتن دست برندارید. «ممکن است پیر شوید و در اندامتان احساس لرزش کنید، ممکن است شب در بستر دراز کشیده باشید و به ضرباهنگ نامنظم قلبتان گوش کنید، ممکن است تنها عشقتان را از دست بدهید، ممکن است متوجه شوید موجودات اهریمنی دنیای پیرامون شما را نابود کردهاند، یا بفهمید فرومایهترین افراد آبرو و شرف شما را جریحهدار کردهاند. شما فقط یک کار میتوانید بکنید ــ یاد بگیرید. یاد بگیرید چرا دنیا میجنبد و چه چیز آن را میجنباند. تنها از این طریق است که ذهن هرگز خسته نمیشود. هرگز از خود گریزان نمیشود. هرگز آزار نمیبیند. هرگز هراسناک نمیشود و هرگز حسرت نمیخورد.» ترنس هنبری وایت، رمان پادشاه یکباره و آینده
چیزهایی که به آنها عشق میورزیم مانند برگ درختاند: برگها میتوانند هر لحظه با تندبادی از شاخه جدا شوند و بر زمین بیفتند. او همچنین میگفت تغییرات در دنیای پیرامون ما اتفاقی نیست بلکه بخشی از جوهر و ذات هستی است ــ چیزی که آیین بودا هم تا اندازهای به آن باور دارد. هرگز نباید از یاد ببریم که همهٔ داراییهای ما و کسانی که دوستشان میداریم زمانی از دست خواهند رفت و دیگر وجود نخواهند داشت. این چیزی است که باید به ذهن بسپاریم. بدون اینکه دچار بدبینی شویم. آگاهی داشتن به گذرا بودن زندگی و چیزهایی که در آن هست نباید ما را اندوهگین کند. باید به ما کمک کند به زمان حال و آنچه که در پیرامون ما وجود دارد عشق بورزیم. سِنیکا میگوید: «همه چیز زندگی انسان کوتاهمدت و از بینرفتنی است.» ویژگی موقتی بودن، ناپایدار بودن و گذرا بودن دنیا در هر یک از اصول آیین بودا به چشم میخورد. فکر کردن به این نوع از تولد به ما کمک میکند موقع از دست دادن چیزها دچار درد و اندوه فراوان نشویم.