کتاب دختری از بروکلین – نوشته گیوم موسو – خلاصه و معرفی
کتاب دختری از بروکلین داستانی پر رمز و راز است که نمیتوان پایانی برای آن حدس زد. گیوم موسو با هنرمندی استادانه خود، ماجرای رازی را نوشته است که فاش شدنش، زندگی آنا و رافائل را نابود میکند.
این کتاب که بر اساس داستان زندگی ناتاشا کامپوش نوشته است، موفق شد تا عنوان پرفروشترین رمان ۲۰۱۶ فرانسه را از آن خود کند. نشر البرز این کتاب را با ترجمه آریا نوری منتشر کرده است.
اگر کار وحشتناکی انجام داده باشم، باز هم مرا دوست خواهی داشت؟
این جمله، آغاز تکان دهنده کتاب دختری از بروکلین است. داستانی که مخاطبانش را همراه خود میکند و تا پایان داستان هم رهایشان نمیکند. رافائل بارتلمی که ازدواجی ناموفق داشته است حالا با پسر کوچکش زندگی میکند. او نویسنده کتابهای پلیسی و بسیار مشهور است. اما بیماری پسرش باعث میشود تا با پزشکی به نام آنا آشنا شود. هرچند این رابطه به سرعت رنگ و بوی عاشقانه به خودش میگیرد ولی چیزی در میان است که آن را خراب کند.
رافائل، اصرار دارد که از گذشته آنا آگاه شود و این آگاهی، گویی هردویشان را در دوزخی بیپایان فرو میبرد و آنها را به کام خود میکشاند…
چه فایدهای دارد وانمود کنی کسی را دوست داری، ولی توانایی مراقبت از او را نداشته باشی؟
عکسها در عین اینکه میتوانند بیانکننده دورانی خوش باشند، در عین حال نگاه کردن بیش از حد به آنها میتواند تداعیکننده درد و رنجی دائمی نیز باشد.
چیزی که هرکس باعنوان حقیقت از آن یاد میکند، در اصل حقیقت خودش است، یعنی زاویهای که از آن به هر مسئله نگاه میکند.
در دنیا هیچکس بیگناه نیست، تنها درجه مسئولیتها متفاوت است.
«رافائل همه مردم دنیا راز دارن! به نظر من خیلی هم خوبه. هر آدمی با رازهایی که داره تعریف میشه، این رازا یک بخشی از هویت آدمن.»
همه ما چیزهایی برای پنهان کردن داریم،
اتفاق بد بهسان یک طوفان یا یخبندان است که ما را به انتخاب وامیدارند؛ یا باید به آن تن دهیم، یا از آن عبور کنیم.
«همیشه باید حقیقت رو از همون اول گفت.»
آلبرت کوئن میگوید که هرکس دوست دارد کسی باشد که نیست. شاید هم دقیقآ به همین علت بود که ما به سمت هم جذب شدیم؛ هریک در دیگری شخصی را میدید که خودش نبود. در کل همه کسانی که تضادهای زیادی دارند و به سمت هم جذب میشوند در ابتدا اینطور تصور میکنند، ولی مشکلات از زمانی آغاز میشود که رابطه به صورت جدی ادامه مییابد.
متاسفانه اینترنت خیلی وقتا اطلاعات غلطی در مورد بیماریها میده.
هر نفر در زندگی خود دستکم یک بار اینچنین طوفانی را از سر میگذراند. لحظهای که همه چیزیکباره بر سرش هجوم میآورند و همهچیز کلا به هم میریزد.
مرا بیشتر از پیش دوست بدارید، زیرا این روزها درد و غم زیادی دارم.
زندگی هر انسان در طول عمرش ممکن است دهها بار چرخشی ۱۸۰ درجهای داشته باشد. تنها نیاز است آماده رویارویی با این چرخشها باشیم.
دروغ برای آنکه قانعکننده باشد، باید حداقلی از حقیقت را درون خود بگنجاند؛ حتی اگر یک قطره از حقیقت هم باشد، کافی است، ولی باید باشد.
حقیقت به سان خورشید است. میتوان از ورای آن همه چیز را دید، ولی هیچگاه نمیتوان مستقیمآ به آن خیره شد.
ما فقطیکبار توی این دنیا زندگی میکنیم و اونم خیلی سریع میگذره.
خستهام. از اینکه دائمآ اضطراب داشته باشم خستهام، از اینکه دائما مجبور باشم دروغ بگویم خستهام. دیگر تواناییاش را ندارم.
دنیا نبردی بیپایان میان خاطرههاست که هریک دربرابر دیگری قرار میگیرد.
«جایی که همه اطلاعات در مورد یک نفر رو میشه پیدا کرد؛ دوران کودکی!»
«الان دیگه همه جا اینطوریه، همه چیز پشت پرده انجام میشه. یک نفر میافته جلو ولی در واقع اصل کار پشت صحنهست.»
ما فقطیکبار توی این دنیا زندگی میکنیم و اونم خیلی سریع میگذره.
حقیقت به سان خورشید است. میتوان از ورای آن همه چیز را دید، ولی هیچگاه نمیتوان مستقیمآ به آن خیره شد.
زندگی هر انسان در طول عمرش ممکن است دهها بار چرخشی ۱۸۰ درجهای داشته باشد. تنها نیاز است آماده رویارویی با این چرخشها باشیم.
گاهی وقتها ماسکها به قدری جذاب هستند که من را از صورت های واقعی به وحشت میاندازند.
به نظر من دو نفر که همدیگهرو دوست دارن نباید هیچ رازی رو از هم پنهون کنن
همیشه دوست داشت زیباییاش را پنهان کند تا توجه سایرین را به خود جلب نکند.
شما هراندازه هم که بخواین زندگیتون رو تغییر بدین، باز هم نمیتونین از گذشته فرار کنین.
کسی که از آب میترسد، از دریا عبور نخواهد کرد.
زمان تنها به ما تعلق دارد
امروز، بیش از هر زمان دیگری، به هوایی تازه نیاز دارم.
. میدانستم که ورود به عرصه سیاست، آغاز بازی خطرناکی خواهد بود. نوعی ماجراجویی بی پایان. میدانستم که با شروع این کار، آرامش زندگیام تمام خواهد شد.
فکر کردن به تو تنها چیزیست که میتواند تا مقداری حالم را سرجایش بیاورد.
حقیقت به سان خورشید است. میتوان از ورای آن همه چیز را دید، ولی هیچگاه نمیتوان مستقیمآ به آن خیره شد. ویکتور هوگو
در دنیا هیچکس بیگناه نیست، تنها درجه مسئولیتها متفاوت است.
مرا بیشتر از پیش دوست بدارید، زیرا این روزها درد و غم زیادی دارم.
ای قلب من به چه منظور هنوز میتپی؟ مگر نمیبینی چه اندوهی مرا در بر گرفته است؟ گیوم آپولینر
قانون شماره: ۲ به دوستانتان اعتماد نکنید و از دشمنانتان استفاده کنید. اگر دشمنی ندارید، راهی برای دشمنسازی بیابید. ابرت گرین
همه مردم دنیا راز دارن! به نظر من خیلی هم خوبه. هر آدمی با رازهایی که داره تعریف میشه، این رازا یک بخشی از هویت آدمن
چه فایدهای دارد وانمود کنی کسی را دوست داری، ولی توانایی مراقبت از او را نداشته باشی؟
زندگی هر انسان در طول عمرش ممکن است دهها بار چرخشی ۱۸۰ درجهای داشته باشد. تنها نیاز است آماده رویارویی با این چرخشها باشیم. استیون کینگ
چیزی که هرکس باعنوان حقیقت از آن یاد میکند، در اصل حقیقت خودش است، یعنی زاویهای که از آن به هر مسئله نگاه میکند. پروتاگوراس
عکسها در عین اینکه میتوانند بیانکننده دورانی خوش باشند، در عین حال نگاه کردن بیش از حد به آنها میتواند تداعیکننده درد و رنجی دائمی نیز باشد.
«الان دیگه همه جا اینطوریه، همه چیز پشت پرده انجام میشه. یک نفر میافته جلو ولی در واقع اصل کار پشت صحنهست.»
در هرلحظه که کتابی در دستم نباشد، یا دیگر میلی به نوشتن کتاب در من دمیده نشود، دوست دارم از شدت ناراحتی فریاد بزنم. زندگی تنها از ورای کتابهاست که برای من معنا پیدا میکند. فلوبر