کتاب رازهای روانشناسی تاریک |خلاصه و معرفی| ویلیام کوپر

رازهای روان‌شناسی تاریک، نوشته ویلیام کوپر کتابی در زمینه روان‌شناسی است که با ترجمه ساره‌سادات علوی در انتشارات یوشیتا به چاپ رسیده است. روان‌شناسی تاریک، یکی از ابعاد علم روان‌شناسی است که برای عموم افراد، کمتر شناخته شده است در حالی که آشنایی با آن، امری حیاتی در زندگی امروزه به نظر می‌آید البته ورود و شناخت به این حوزه، بدون خواندن و کسب اطلاعات در مورد مفاهیم آن دست یافتنی نیست.

این کتاب، اولین ترجمه این اثر به زبان فارسی است و این مفهوم نوین، تا به حال در دسترس خوانندگان فارسی زبان قرار نگرفته است. از افتخارات این کتاب حضور در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های آمازون در این حوزه خاص است.

این اثر کتاب راهنمایی مبتدی برای یادگیری مطالبی همچون دستکاری عاطفی پنهان، برنامه نویسی عصبی زبانی، کنترل ذهن، فریب و شستشوی مغزی است. در این کتاب، هنر خواندن ذهن افراد و تأثیرگذاری بر رفتارهای انسانی به شما آموزش داده خواهد شد.

روانشناسی تاریک به مفاهیم مربوط به کنترل و دستکاری ذهن انسان پرداخته و با کاوش در طبیعت انسان، این امکان را فراهم می‌کند که افراد، اعمالی ارادی برای دفاع یا آسیب رساندن به هم‌نوعان خود بروز دهند.

این کتاب بیانگر زاویه‌ای تاریک از علمی است که به شدت در زندگی انسان‌ها تأثیرگذار بوده و عدم توجه به آن می‌تواند زندگی عاملان و سوژه‌های آن را دچار تغییرات ناخواسته کند. به زبان ساده‌تر با شناخت این علم می‌توان افراد را مجاب، ترغیب و یا وادار به کاری کرد که غیرارادی به آن واداشته شده‌اند.

کتاب حاضر را می‌توان اولین دریچه آشنایی مخاطب ایرانی با مفاهیم روان‌شناسی تاریک در نظر گرفت. طی مطالعه این کتاب در خواهید یافت که چگونه ممکن است سایر افراد از شما سوءاستفاده کنند و چطور می‌توانید خود را از این مسئله ایمن نگه دارید.

خواننده با مطالعه این کتاب با مهارت‌هایی همچون دستکاری عاطفی پنهان، کنترل ذهن، روش‌های شستشوی ذهنی و تأثیرگذاری بر رفتار دیگران آشنا می‌شود.


کتاب رازهای روانشناسی تاریک
نویسنده: ویلیام کوپر
مترجم: ساره‌سادات علوی
انتشارات یوشیتا


اگر مطلبی به اندازهٔ کافی تکرار شود، مردم و جامعه شروع به پذیرش آن خواهند کرد. در حقیقت، مطالعات نشان داده‌اند که اگر تنها یک نفر سه بار یک نظر یکسان را بیان کند، ۹۰ درصد احتمال دارد که بتواند سه نفر را با خود هم عقیده کند که درصدی بالا و قابل توجه است. در فرایند مورد نظر ما، عامل از تکرار برای متقاعد و قانع کردن فرد سوژه استفاده می‌کند.

کسی که در پی متقاعد کردن دیگران است باید به سختی تلاش کند و شرایطی را فراهم کند که مخاطبان به او علاقه‌مند شوند. علت پشت این مسئله بسیار ساده است، چرا که وقتی مخاطب به شما علاقه‌مند شده باشد، راحت‌تر به شما بله می‌گوید. دو عامل اصلی در ایجاد علاقهٔ مخاطب به شما وجود دارد. اولی جذابیت فیزیکی و دومی تشابه است. اگر مخاطب از نحوهٔ برخورد فیزیکی شما لذت ببرد و نسبت به ظاهر و برخوردهای فیزیکی شما احساس خوبی داشته باشد، راحت‌تر با شما ارتباط برقرار کرده و در نتیجه کار شما برای رسیدن به خواسته‌تان آسان‌تر خواهد شد.

افراد همدل به این دلیل که افرادی مهربان و بامحبتند و همیشه به ذات خوب انسان‌ها باور دارند، اغلب تحت استثمار افرادی که از وجدان بهره کمی برده‌اند، قرار می‌گیرند. افراد همدل ذاتاً بخشنده و مهربانند و به همین خاطر کسانی را به خود جذب می‌کنند که همیشه از آنها بهره می‌برند و در عوض چیزی به آنها باز پس نمی‌دهند. یک فرد همدل بلافاصله پس از آن که متوجه شود که رکب خورده و مورد سوء استفاده قرار گرفته، دچار افسردگی عمیقی می‌شود.

یکی از نگرانی‌هایی که هر انسانی به طور طبیعی در طول زندگی با آن دست و پنجه نرم می‌کند نگرانیِ از دست دادن سلامتی است. اما اگر این نگرانی از حد طبیعی فراتر رود، خود به مسئله‌ای برای از بین بردن سلامتی شما بدل خواهد شد. حال فکرش را بکنید که اگر این نگرانی جنون‌آمیز، به صورت موقت یا دائمی، دست‌مایهٔ فردی که هدفش دستکاری ذهنی است شود،‌ می‌توان چه تأثیرات مخربی برجای بگذارد.

گاهی تنها یک عبارت می‌تواند واکنش انسان به این احساسات تاریک را توصیف کند و آن، شرارت محض است. به بیان ساده‌تر، روانشناسی تاریک به کاوش در طبیعت انسان می‌پردازد و به این واسطه به ما این امکان را می‌دهد تا اعمال عمدی و ارادی برای آسیب رساندن به همنوعان خود انجام دهیم.

سه گونهٔ شخصیتی مثلث تاریک عبارتند از: ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه‌ستیزی. بسیاری از افراد گمان می‌کنند که این سه دسته متمایز و مشخصند، اما باید این سه دسته را در پرتو قدرت‌هایی که هر یک دارند شناسایی و درک کرد.

همهٔ افراد را نمی‌شود مورد شستشوی مغزی قرار داد. این فرایند فقط بر روی سوژه‌ای که احساس خلأ داشته و به دنبال چیزی برای پر کردن آن خلأ باشد کاربرد دارد.

ماکیاولیسم چیست؟ ماکیاولی، فردی حیله‌گر، بی پروا و بی تفاوت است. نام این ویژگی شخصیتی از فیلسوفی به نام ماکیاولی گرفته شده است.‌ می‌توان گفت رویکرد ماکیاولیست‌ها در زندگی بسیار استراتژیک است. این افراد عواقب یا اثرات هر عمل را بر اساس تأثیری که بر فرد عامل دارد بررسی می‌کنند. این افراد توانایی بالایی در انجام کارهایی دارند که برایشان منفعت دارد و همزمان متمایل به حفظ ظاهر و وجهه خود در میان مردم هستند

فرد کنترلگر شروع به ایجاد احساس گناه یا دلسوزی در سوژه خود می‌کند. این دو احساس به این دلیل انتخاب می‌شوند که قدرتمندترین احساسات انسان هستند و به احتمال زیاد سوژه را وادار به پیروی و انجام خواستهٔ فرد کنترلگر خواهند کرد.

بزرگترین و بدترین تأثیر روانشناسی تاریک بر روی یک فرد، ایجاد حس بی اعتمادی و خلأ در فرد است. برخی افراد ارزش‌هایشان را از دست می‌دهند، برخی ارتباطشان با دیگران را و در بدترین حالت برخی جانشان را نیز به واسطهٔ این مسئله از دست می‌دهند. با توجه به این مسائل، باید دانست که عواقب این تاریکی تا چه حد مضر و تخریب‌گر است و باید خودمان در برابر آن ایمن کنیم.

اصولاً این افراد به طور ویژه‌ای در معرض انرژی منفی هستند و با توجه به روحیاتشان به شدت از این مسائل ناراحت می‌شوند. پس منطقی است پس منطقی است زمانی که احساس می‌کنند انرژی منفی اطرافشان است، دچار خستگی شوند. افراد همدل به این دلیل که افرادی مهربان و بامحبتند و همیشه به ذات خوب انسان‌ها باور دارند، اغلب تحت استثمار افرادی که از وجدان بهره کمی برده‌اند، قرار می‌گیرند. افراد همدل ذاتاً بخشنده و مهربانند و به همین خاطر کسانی را به خود جذب می‌کنند که همیشه از آنها بهره می‌برند و در عوض چیزی به آنها باز پس نمی‌دهند. یک فرد همدل بلافاصله پس از آن که متوجه شود که رکب خورده و مورد سوء استفاده قرار گرفته، دچار افسردگی عمیقی می‌شود.

جداسازی یکی از تکنیک‌هایی است که درطول روند شستشوی مغزی بر روی فرد سوژه اعمال می‌شود. انزوا به معنی دور بودن از دیگر افراد یا مکان‌هاست. فرد عامل باید اطمینان حاصل کند که سوژه از سایر افراد جداسازی شده است، تا احتمال هرگونه برخورد یا ارتباط با سایر افراد و ایجاد خلل یا تغییر در روند شستشوی مغزی سوژه از بین برود تا به واسطهٔ ارتباط و تبادل نظر باعث سخت‌تر شدن فرایند شستشوی مغزی نشود. قربانیان شستشوی مغزی از دوستان، خانواده‌ها و همسالان خود جدا می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که به واسطهٔ ارتباط با این افراد، نحوهٔ تفکر و نگرش خود را تغییر نمی‌دهند.

بمباران عاطفی در فرایند شستشوی مغزی زمانی رخ می‌دهد که فرد عامل، تلاش کند با ایجاد پیوند عاطفی خود را از لحاظ حسی جایگزین خانوادهٔ فرد کرده و از این طریق مسائلی را با او به اشتراک بگذارد. ایده‌گذاری در ذهن فرد قربانی و تشکیل شخصیت جدید برای او با استفاده از این روش آسان‌تر می‌شود.

روانشناسی معکوس روانشناسی معکوس تکنیکی است که می‌توانید به واسطهٔ آن با گفتن چیزی به صورت برعکس، توجه طرف مقابل را به اصل موضوع جلب کنید و موافقتش را به دست آورید. این مسئله در مورد افراد تحصیل کرده بهتر جواب می‌دهد، چراکه آنها به جای فکر کردن به هر چیز به صورت جداگانه به طور غریزی عمل می‌کنند. موضوع از این قرار است که این افراد درحالی که به شما پیشنهاد می‌کنند که یک کار مشخص مثلاً X را انجام ندهید، درواقع درحال ترغیب شما به انجام آن کار ‌X هستند. حتی وقتی شما ادعا می‌کنید که می‌خواهید آن کار را انجام دهید هم ممکن است هنوز از انجام آن مطمئن نباشید. اگر درحال استفاده از این تکنیک باشید و برحسب احتمال طرف مقابل فکر کند که شما درحال استفاده از روانشناسی معکوس هستید می‌توانید با پیشنهاد کارهایی که باید انجام شود به روشی ضمنی و غیر مستقیم تأثیرمعکوسی بر فرد گذاشته و درواقع برای بار دوم او را وارد بازی روانشناسی معکوس کنید. کافی است نشان دهید که درحال تلاش برای انجام آن کار هستید (و سپس واقعاً انجامش دهید).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]