کتاب گورستان پراگ – اومبرتو اکو – خلاصه و معرفی
«گورستان پراگ» اثر اومبرتو اکو (۲۰۱۶-۱۹۳۲) ششمین رمان این نویسنده و نمادشناس ایتالیایی است که در اکتبر ۲۰۱۰منتشر شده است. ترجمهی انگلیسی آن بهقلم ریچارد دیکسون که مأخذ ترجمهی فارسی است یک سال بعد به بازار آمد. برخی این کتاب را بهترین رمان اکو پس از «نام گل سرخ» تلقی میکنند. این رمان در سال ۲۰۱۲ نامزد دریافت جایزه بهترین رمان خارجی روزنامه ایندیپندنت شد. این کتاب به طور کلی در قالب رمانی بر اساس واقعیت که به صورت نوعی یادداشت روزانه و ثبت خاطرات است به موضوعات پیچیده سیاسی قرن نوزدهم نظیر سازمانهای مخفی اروپایی، فراماسونری و توطئهگران یسوعی و امثال آنها میپردازد و نویسنده خود در انتهای کتاب تاکید دارد که تنها شخصیت خیالی کتاب، قهرمان داستان است و حتی منسوبان نزدیک وی نیز اشخاصی حقیقیاند.
کتاب گورستان پراگ
نویسنده: اومبرتو اکو
مترجم: فریبا ارجمند
انتشارات روزنه
تمام آنچه دربارهٔ یهودیان میدانم چیزهایی است که پدربزرگم به من یاد داده است. میگفت: «آنها بیخداترین مردماند.» «آنها با این عقیده شروع میکنند که خوبی باید در این دنیا اتفاق بیفتد نه آنسوی گور. بنابراین آنها فقط برای فتح همین دنیا کار میکنند.»
ما باید از کوتهفکری، بیثباتی و فقدان عقل سلیم تودهها برحذر باشیم. توده کور است و هیچ بصیرتی ندارد؛ لحظهای به راست گوش میدهد، لحظهای به چپ. آیا تودهها میتوانند امور کشور را اداره کنند بیآنکه آنها را با منافع شخصی خودشان اشتباه بگیرند؟ آیا آنها میتوانند دفاع در مقابل دشمنان خارجی را سازماندهی کنند؟ این مطلقاً غیرممکن است، چون هر برنامهای، وقتی به تعداد اذهان تودهها تقسیم شود، ارزشش را از دست میدهد و درنتیجه فهمناپذیر و غیرعملی میشود. فقط خودکامه قادر است در مقیاس کلان برنامهریزی کند و در سازوکار ماشین دولت به هر نفر نقشی بدهد… تمدن نمیتواند بدون استبداد مطلق وجود داشته باشد، زیرا تمدن فقط تحت حمایت فرمانروا، هرکس که باشد، میتواند رشد کند و نه بهدست تودهها
د. بازی هرچه عوض دارد گله نداردِ زیبایی بود
بیشتر کسانی که به فرقههای مخفی میپیوندند فرصتطلبانی هستند که میخواهند پیشرفت کنند و هیچ هدف ارزشمندی ندارند. با چنین آدمهایی دستیابی به هدف برای ما آسان خواهد
بازی هرچه عوض دارد گله نداردِ زیبایی بود که در آن نیازی به اتهامات ساختگی نبود، چون تنها کاری که باید میکردید این بود که آنچه را رقیب بهطرفتان انداخته است به خودش برگردانید.
گروهی از نویسندگان بد و دانشمندان فرضی به مبارزه پیوستهاند و خواستار تجدیدنظر در پرونده شدهاند. این آدمها که هستندـ پروست، فرانس، سوره، مونه، رنار، دورکهایم؟ از قماش آدمهایی که به محفل آدام رفتوآمد میکردند نیستند. به من گفتهاند که پروست بیستوپنجسالهای منحرف است که آثارش خوشبختانه منتشر نشدهاند و مونه نقاشی دستچندمـ یکی دو تا از نقاشیهایش را دیدهام که به دنیا از پشت چشمی قیزده نگاه میکنند. تصمیمات دادگاه نظامی چه ربطی به نویسندگان و نقاشان دارد؟ بهقول درومان، بیچاره فرانسه. کاش این «انتلکتوئلها» ـ نامی که کلمانسو، آن مدافع اهداف دستنیافتنی بر آنها گذاشتهـ ذهنشان را متوجه معدود چیزهایی میکردند که از آنها اندکی سر درمیآو
در سیاست زور مطلق تنها برنده است، خشونت باید اصل باشد و فریب و ریاکاری قانون. شر تنها راه رسیدن به خیر است. ما نباید به فساد، فریب و خیانت بسنده کنیم: هدف وسیله را توجیه میکند.»
اشراف، با وجود اینکه از طبقهٔ کارگر بهرهکشی میکردند، دوست داشتند کاری کنند که آنها خوب غذا بخورند و سالم و قوی باشند. اما هدف ما برعکس است: ما به انحطاط غیرکلیمیان علاقهمندیم. قدرت ما از نگهداشتن کارگر در وضعیت تنگدستی و ضعف ناشی میشود، زیرا به این ترتیب او را مطیع ارادهٔ خود نگه میداریم و او هرگز در خود قدرت و انرژی مقابله با ما را پیدا نخواهد کرد.
، با کمک طلا که در دست ماست، نوعی بحران اقتصادی جهانی بهوجود آوریم. ما گروههای بزرگ کارگران را در سراسر اروپا نابود خواهیم کرد. آنگاه این تودهها خود را مشتاقانه بر آنهایی خواهند افکند که بر جهل خویش، از زمان کودکیشان، محتاط بودهاند و داراییهایشان را تاراج خواهند کرد و خونشان را خواهند ریخت. آنها به ما آسیبی نخواهند رساند، چون ما از زمان حمله مطلع خواهیم شد و برای حفاظت از منافع خود آنچه را که باید انجام خواهیم داد.”»
آرزوی من (و کسانی که امیدوارم رضایتشان را جلب کنم) این است که این مردم نارضایتی خود را متوجه تزار نکنند. بنابراین ما به دشمن نیاز داریم. جستوجوی دشمن در میانِ، چه میدانم، مغولها یا تاتارها، آنطور که سلاطین مستبد در گذشته انجام دادهاند، بیمورد است. برای اینکه دشمن شناخته شود و بترساند، باید در خانه یا در آستانهٔ در شما باشد… شما هیچکس را تمام عمر دوست نداریدـ این امید محال منشأ زناکاری، مادرکشی، خیانت به دوستان… استـ اما میتوانید تمام عمر از کسی متنفر باشید، بهشرطی که او همیشه باشد تا نفرت شما را زنده نگه دارد. نفرت دل را گرم میکند.
حاصل اختلاط شرقیهای بیایمان، عربهای عرقکرده و استروگوتهای منحط، که از هر یک از پیشینیانشان بدترینها را گرفته بودند از ساراسنها تنبلی، از سوابیاییها وحشیگری و از یونانیان دودلی و علاقه به اتلاف وقت با یاوهگویی و کشیدن مو از ماست.