در نامه سالینجر به همینگوی چه نوشته شده بود؟

تابستان ۱۹۴۶ بود که جی دی سالینجر جوان و خسته از جنگ به سراغ نویسنده دیگری رفت که جنگ، حرفه او را هم شکل داده بود: ارنست همینگوی.

همینگوی نویسنده ای بود که سالینجر می خواست زمانی که هر دو در اروپا هستند با هم ملاقات کنند.

سالینجر در پایان نامه اش به ارنست همینگوی بعد از این دیدار نوشت: “گفت و گویی که در اینجا با هم داشتیم تنها لحظه های امیدوارکننده کل قضیه بود.”

این نامه برای نخستین بار، روز یکشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۹ (۲۸ مارس) در کتابخانه جان اف کندی در بوستون در معرض دید عموم قرار گرفته است.

این نامه که پیش از این در اختیار محققان قرار داشت و به آن استناد می شد، بخشی است از کلکسیون ارنست همینگوی که در سی سال گذشته در کتابخانه کندی نگهداری شده است.

در این نامه، بارقه هایی از لحن گزنده و پرکنایه سالینجر دیده می شود.

این نامه را سالینجر در زمانی نوشت که در ارتش خدمت می کرد – در دوره پیش از انتشار ناتور دشت در سال ۱۹۵۱.

سالینجر در این نامه، به شوخی، خودش را با شخصیت اصلی ناتور دشت، هولدن کالفیلد، مقایسه کرده است. کالفید پیش از ناتور دشت در داستان های کوتاه اولبه سالینجر هم ظاهر شده بود.

جی دی سالینجر ۲۱ ژانویه امسال در خانه اش در نیوهمپشایر در ۹۱ سالگی در گذشت.

پاپای عزیز و جری

توماس پوتنام، مدیر کتابخانه جان اف کندی گفت اقبال مجدد به این نویسنده خلوت‌گزیده یکی از دلایلی است که کتابخانه تصمیم گرفت این نامه را در مراسم جایزه قلم همینگوی به نمایش بگذارد.

سالینجر در این نامه همینگوی را “پاپای عزیز” – اسم خودمانی همینگوی – خطاب کرده است و در پایان نامه، نام خود را جری سالینجر امضا کرده است. (نام کامل سالینجر جروم دیوید بود.) این نشان می دهد دوستی آنها احتمالا چیزی بیش از یک آشنایی اولیه بوده است.

سالینجر که این نامه را از بیمارستانی در نورمبرگ آلمان می نوشته اشاره کرده است که مشکل خاصی ندارد جز اینکه “تقریبا همیشه دچار دلسردی است” و هدفش در نوشتن، “سخن گفتن با آدمی است که از نظر روانی سالم است.”

او نوشته که دکترها از او درباره زندگی جنسی و دوران کودکی اش پرس و جو کرده اند.

به نظر او پزشکان از تاکتیک های فرویدی استفاده می کردند تا بتوانند به ریشه احوالات مالیخولیایی او پی ببرند.

سالینجر در نامه اش، سراغ تازه ترین رمان همینگوی را گرفته و از او خواهش کرده که آن را به تهیه کننده های سینمایی نفروشد.

او نوشته: “به عنوان رییس تعداد زیادی از کلوپ های هواداران شما، می دانم که از طرف همه اعضا حرف می زنم وقتی می گویم که مرگ بر گری کوپر!”

او درباره کار نویسندگی خودش نوشته: “من چندتایی داستان و شعر نوشته ام و تکه ای از یک نمایشنامه.”

سالینجر احتمالا با پیش بینی انتشار ناتور دشت نوشته: “رمانی بسیار حساس در ذهن دارم.”

او نوشته امیدوار است از ارتش بیرون بیاید تا بتواند داستان نویسی را پیگیری کند، و البته اظهار نگرانی کرده که با انفصالش از خدمت به دلیل مشکلات روانی، برچسب “آدم عوضی” بخورد و اعتبار حرفه ایش صدمه ببیند.

مدیر کتابخانه کندی گفت هیچ نشانه ای از اینکه همینگوی پاسخی به این نامه داده باشد وجود ندارد.

پوتنام گفت ” ما نامه دیگری از آنها نداریم، و گمان می کنم نامه نگاری دیگری بینشان انجام نشده باشد. همینگوی همه نامه نگاری های خود با آدم ها را خیلی خوب نگه می داشت. به همین دلیل ممکن است این تنها نامه ای باشد که بین آنها رد و بدل شده باشد.”

پوتنام گفت که این نامه ها را همسر بیوه همینگوی، ماری، به نشانه قدردانی از بنیاد کندی به کتابخانه اهدا کرده است. بنیاد کندی به ماری کمک کرده بود به کوبا برود و نامه های همینگوی را بعد از مرگ او در سال ۱۹۶۱ جمع آوری کند.

این نامه ها در اتاقی در کتابخانه کندی نگه داری می شود و معمولا در دسترس عموم قرار نمی گیرد.

پسر همینگوی، روز یکشنبه در مراسم جایزه قلم همینگوی حاضر شد.

برنده امسال جایزه قلم همینگوی بریجید پاسولکا بود برای نخستین رمانش که خیلی خیلی وقت پیش، و اساسا واقعی نام دارد.

جایزه قلم همینگوی سالانه به نخستین کتاب یک داستان نویس اهدا می شود.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]