پنج آدمربایی مشهور تاریخ
آریاناز محمدی
آدمربایی همواره یکی از بزرگترین جنایات تاریخ بوده و قربانیان خود را از پادشاهان و سیاستمداران تا هنرمندان و صنعتگران، قدیسان و حتی افراد عادی گرفته است. با برخی از آدمرباییهای عجیب تاریخ آشنا شویم.
رویارویی سزار با دزدان دریایی
بر اساس نوشتهٔ مورخان، «ژولیس سزار» جوان در زمان بدی درست در مرکز یکی از غیر معمولترین آدمرباییهای روم قرار گرفت. این حادثه در سال 75بعد از میلاد زمانی که یک گروه از دزدان دریایی سیسیلی به اوحمله کردند، رخ داد.
سزار که قرار بود به ماهیگیری برود، ربوده شد. آنها سزر را برای مدت یک ماه گروگان نگاه داشتند، اما دیکتاتور آینده حاضر به باجدهی نشد. او نه تنها خواستهٔ آنان را برآورده نکرد، بلکه به آنها قول انتقامی سخت را داد. بعد از آن که خواستهٔ دزدان برآورده شد و آنها مبلغ درخواستیشان را دریافت و سزار را آزاد کردند، سزار هم به قولش عمل کرد، تمام گروه دزدان دریایی را پیدا و دستگیر کرد و سپس تکتک دزدان را مصلوب کرد.
بردهای که قدیس شد
زندگی «سَنت پاتریک» در هالهای از ابهام است، اما با توجه به بسیاری از روایات، او کار خود را به عنوان یک مبلغ مسیحی آغاز کرد. او که در خانوادهای ثرتمند در شهر رم در اواخر قرن چهارم میلادی به دنیا آمده بود، در سن شانزده سالگی به دست یک گروه از مهاجران روده و به ایرلند آورده شد و تا مدتی بعدهم، در آنجا به عنوان برده نگهداری میشد. تا جایی که داستان روایت میکند او شش سال بعد را به عنوان چوپان زندگی کرد و در همان زمان، به دین مسیحیت ایمانی عمیق آورد.
در نهایت موفق به فرار شد و وقتی به زادگاهش بازگشت، نگاه معنویاش مانع از ادامهٔ زندگی به سبک سابق شد و تصمیم گرفت کشیش شود. سنتپاتریک باقی عمر خود را در کلیسا زندگی کرد.
باج پادشاه
نام «ریچارد شیردل» برای همگان آشناست. پس از نبردهای متعدد در جنگهای صلیبی، او در سال 1192میلادی (570)خاورمیانه را به سمت خانهٔ خود ترک کرد، اما در طول راه افراد زیادی را دشمن خود کرده بود.
در مسیر وین، دوک اتریش او را گروگان گرفت و سپس به امپراتور مقدسم روم «هنری چهارم» تحویل داده شد. در ازای آزادی ریچارد، انگلستان باید 150هزار مارک که دو برابر ارزش خزانهای آن زمان کشور بود به هنری پرداخت میکرد.
با وجود امام سختیها در سال 1194میلادی (572) انگلستان توانست مبلغ مورد نظر را جمعآوری کند و بالاخره ریچارد شیردل آزاد شد و تنها چند سال بعد، در جنگی در فرانسه بر اثر اصابت تیری زهرآلود کشته شد.
گروگانی که نویسنده شد
زندگی «سروانتس» تقریبا چیزی شبیه به یک پاراگراف از کتاب «دون کیشوت» است. نویسنده در قسمتی از زندگی خود، دشمن را در «دیک دویل» با شمشیر زخمی و خونآلود میکند و در حالی که بر اثر زخم فراوان، یک دستش را از دست داده است، سعی در نجات ارتش اسپانیا دارد. با این حال هیچ کدام از اتفاقات عجیب زندگی سروانتس مانند آنی که در سال 1575 میلادی (953)اتفاق افتاد، نیود. در این سال او به دست دزدان دریایی آفریقایی دزدیده شد و پنج سال آینده را به عنوان برده برای آنها کار کرد. نهایتا در سال 1580میلادی (958)اعضای کلیسای کاتولیک به خانوادهٔ او کمک کردند تا پول لازم برای آزادیاش را به دست آورد و 500سکهٔ طلا بهای آزادیاش شد. سروانتس به اسپانیا بازگشت و شغل خود به عنوان نویسنده را آغاز کرد.
گروگان جنگ داخلی
در میانهٔ دههٔ 1930(1310) چین دچار بحران بزرگی در تاریخ خود بود. کشور شاهد جنگ داخلی بین دولت ملیگرایان به رهبری «چیانگ کایشک» و نیروهای کمونیست بود، از سوی دیگر امپراتوری ژاپن هم به منچوری حمله کرده بود و چین را تهدید میکرد. بسیاری نیمدانستند از کدام یک باید بیشتر نگران باشند؛ حملهٔ ژاپن یا افراطیگری کمونیستها. در سال 1936(1315)، بحران به اوج خود رسید. دو ژنرال چینی «ژانگ سونگ» و «یانگ هوچنگ»، رهبر ملیگرایان، یعنی «چیانگ» را ربودند و برای دو هفته در سلول انفرادی نگهداری کردند. در ازای آزادی، او مجبور بود تا با کمونیستها موقتا متحد شود و در برابر ژاپن بایستد. او این کار را کرد و آزاد شد، اما قبل از اجرای تعهدش گروگان گیرانش را دستگیر کرد و سپس با کمونیستها اعلام آتش بس کرد که دو طرف در طول جنگ جهانی دوم به آن پایبند بودند. جنگ داخلی دوباره در سال 1946(1325) آغاز شد، اگرچه این بار ملیگرایان شکست خوردند.
این نوشتهها را هم بخوانید