هونها چه قومی در تاریخ بودند؟

دکتر ترحم امیریامرایی
از اقوامی که در منابع تاریخی ما از حمله آنها به ایران بارها سخن رفته است اقوام «هون» هستند. درخصوص هونها و اینکه از چه نژادی بودند و از کجا آمدند و در تاریخ چه کردند، محققان ایرانی و غیرایرانی پژوهشهای چندی انجام دادهاند. در این بین نظرات مختلف و گاه متناقضی دیده میشود. اینکه چرا درخصوص هونها این اندازه اختلافنظر وجود دارد دلیلی روشن دارد که در این مورد صحبت خواهیم کرد، اما ابتدا در مورد هویت این اقوام صحبت خواهیم کرد و در پایان با توجه به منابع چندی که در این مورد وجود دارد نتیجهگیری خواهد شد.
هویت هونها
در لغتنامهٔ دهخدا در مورد نژاد هونها سخنی نیامده و تنها به بیان اینکه قبیلهای از اقوام زردپوست هستند بسنده شده است (هونها، ۲۳۵۹۳). دکتر محمد معین در فرهنگ معین کمی بیش از دهخدا ابراز نظر کرده و هونها را تاتار میداند (هون، ۲۳۱۳). شادروان عنایتالله رضا معتقد است که هونها از هیچ نژادی جز نژاد ایرانی نیستند. وی معتقد است که چون نام پادشاه هفتالیان یا هپتالها که یکی از شعبههای هونها بودند «خوشنواز» بوده است، این نام هیچ قرابتی با زبانهای ترکی و چینی ندارد بلکه پارسی بودن آن روشنتر از آن است که در مورد آن توضیحی آورده شود، و یک نام ایرانی است پس هپتالها (هونها) نژادی ایرانی داشتهاند. رضا در ادامه میگوید: «جای تردید نیست که بعدها ترکها به سرزمین آنان (هونها) راه یافتند و رفتهرفته زبان ترکی را بر مردم بومی آن سرزمین مسلط گردانیدند. مشابه این وضع در مورد بسیاری از اقوام دیگر، چون مردم سغد، خوارزم، چاچ، قفقاز و نیز سرزمین روم و به دیگر سخن آسیای صغیر و قسطنطنیه صادق است.» (رضا، ۱۳۵۶: ۳۸).
آرتورکریستن سن هونها را همان خیونها و محل سکونت آنها را دشتهای شمال مرو میداند. (کریستین سن، ۱۳۶۷: ۳۵۲-۳۵۱). در دایرهالمعارفها و از جمله دایرهالمعارف فارسی اطلاعاتی در مورد نژاد هونها نیامده است و تنها به بیان کلیتی در مورد زندگی آنها اکتفا شده است. دکتر غلامحسین مصاحب و همکارانش هونها را ایلی چادرنشین و از نژادی ناشناخته معرفی کردهاند که از دل آسیای میانه برخاستهاند و «علیرغم شباهت عادات و روشهای جنگی آنها به هونهای سفید و مجارها و مغولها و ترکها، ارتباطشان با این اقوام یا بسیار ضعیف است و یا در مورد مجارها و ترکها مبنای درستی ندارد» (هونها، ۳۳۲۵). بارتولد نیز معتقد است که هونها ترک هستند وترکهای قرن ششم را نیز از اخلاف هونها میداند (بارتولد، ۱۳۷۶: ۳۳).
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
علیرغم نظرهای مختلف و متناقضی که در مورد هونها بیان شده است، بهنظر میرسد آنچه به واقعیت نزدیکتر است این است که آنها را از نژاد مغول باید دانست. آنچه در مورد آن اختلاف نظری نیست این است که هونها مردمی بیسواد و به دور از مدنیت بودند. اقوامی چادرنشین که همهچیز خود را بر پشت اسبها و دیگر چارپایانشان مینهادند، بچههایشان را بر روی ارابههایشان میزادند و به جایی دلبستگی و تعلقخاطر نداشتند. همین موجب شده است که از آنها اطلاعاتی دقیق و یا مستند بهجای نمانده باشد.
محققان هونها را افرادی با سر بزرگ، صورت پهن، چشمانی بادامیشکل، دارای قدی کوتاه و گونههای برجسته معرفی کردهاند که بر صورت ریش ندارند جز مقدار اندکی که بر چانهٔ آنهاست. علاوه بر شکل ظاهر دربارهٔ دیگر خصلتهای هونها میگویند مردمی وحشی بودند که همه چیز را بر سر راه خود نابود میکردند؛ تا جایی که «آتیلا گفته بود که هرجا توسن او پای بگذارد از آبادی و خرمی نشانی نخواهد بود» (محیططباطبایی، ۱۳۳۵: ۱۱۲)، شیوهٔ جنگ و گریز هونها به این صورت بود که در هنگام جنگ پس از اندکی درگیری فرار میکردند و دشمنان خود را به دنبال خود تا جایی میکشاندند و در این هنگام برگشته و شکست سختی به آنها وارد میکردند. این خصوصیتها به ما کمک میکند تا به این نتیجه برسیم که بین هونها و مغولها نزدیکی بسیار قابل توجهی وجود داشته بهصورتی که این نزدیکی را جز بر مبنای همنژاد بودن بر هیچ مبنای دیگری نمیتوان نهاد. بر این اساس میتوان گفت که هونها از نژاد مغولها بودهاند. رنه گروسه میگوید: «نژاد اینها (هونها) ترک و مغول است و در حدود سرحدات چین به جنبوجوش پرداختهاند (رنه گروسه، ۱۳۶۸: ۳۵). برخی دیگر از محققان نیز هونها را از نژاد مغولها میدانند. «ایلغار مغول دشوارترین آسیبها را به کشور ایران رسانیده و ناگوارترین خاطرات تاریخی را در دفتر حوادث ایام به یادگار گذارده است. آنچه را خویشاوند پیشقدم چنگیز، آتیلا در وصف تاختوتاز هونها گفته بود، کردار چنگیز و اولاد او در یورشهای متوالی به ایران صورت فعلیت بخشید» (محیططباطبایی، ۱۳۳۵: ۱۱۲).
چگونگی تشکیل هونها
بخش خاوری سرزمین روسیه تحت تسلط اقوام و قبایلی از ترکها و مغولها بود که چینیها به آنها «هیونگ نوها» میگفتند. برای جلوگیری از هجوم این اقوام وحشی بود که چینیها دیوار عظیم چین را در سرحدات خود ساختند.
فرمانده و رئیس و شاید بتوان گفت پادشاه هیونگ نوها شخصی بود بهنام «چنگ لی کو تو شان یو» ۱. هرچند این اقوام اساساً صحرانورد بودند و اقامتگاه مشخصی نداشتند اما شاید بتوان محدودهٔ اقامتگاه آنها را کوهستانی بهنام «اورخون علیا» دانست که بعدها پایتخت مغولان شد.
چینیها «هیونگ نو”ها را مردمی کوتاهقد و تنومند با صورتهای پهن و گونههایی برجسته، سبیل انبوه با ریشی بسیار کم در ناحیهٔ چانه وگوشهای دراز و سرهایی تراشیده، ابروانی پهن و دیدگانی بادامیشکل توصیف میکنند.
دین هیونگ نوها
هرچند این اقوام کارهایی بسیار وحشیانه انجام میدادند و رفتار حیوانی داشتند، اما مقدساتی هم داشتند که بر مبنای آن عباداتی به شیوهٔ خود انجام میدادند. دین هیونگ نوها بر مبنای پرستش آسمان بود که در بین آنها بسیار مقدس بود. علاوه بر آسمان برخی از کوهها نیز برای آنها مقدس بودند و آنها را میپرستیدند.
زبان هیونگ نوها
دربارهٔ زبان هیونگ نوها تحقیقاتی صورت گرفته است. برخی از محققان از جمله کوراکیکی شیراتوری تصور میکنند که زبان این اقوام مغولی بوده است. پژوهشگر دیگری بهنام پلیو معتقد است که زبان این اقوام زبان یک قوم ترک است (رنهگروسه، ۱۳۶۸: ۶۳-۶۲).
جنگهای هیونگ نوها
همسایگی هیونگ نوها با اقوام چینی موجب شد که این اقوام بارها با هم درگیر شوند و هونها هربار به بهانهای به سرزمین چینیها حمله کنند. جنگ بین این اقوام سالها ادامه یافت و هیونگ نوها تا نزدیکیهای پکن امروزی پیش رفتند تا سرانجام در یک جنگ عظیم، چینیها، هیونگ نوها را تا مغولستان عقب راندند. پس از سلسله جنگهایی که بین این دو قوم صورت گرفت و پس از تسلط چینیان بر جادهٔ ابریشم، هیونگ نوها در درون دچار اختلاف شدند؛ به اینصورت که دو نفر از آنها بهنامهای «هوهان یه» و «چه چه» برای بهدست آوردن لقب «چان یو» به رقابت و در نهایت دشمنی با هم پرداختند. «هوهان یه» به چینیان پناه برد و از آنها کمک خواست و حتی با یکی از شاهزادگان چینی ازدواج کرد. همین امر موجب شد تا «چه چه» مغولستان را ترک کند و برای بهدست آوردن ثروت بهطرف غرب مغولستان، یعنی ترکستان روس فعلی حرکت کند. وی در طول راه قبایل زیادی را شکست داد و تحت امر خود درآورد.
این تنها انشعاب در بین هونها نبود بلکه اختلافاتی که بارها در بین آنها ایجاد میشد موجب انشعابهای زیادی در بین آنها گردید. اگر بخواهیم بهطور خلاصه در این مورد صحبت کنیم باید هیونگ نوهای شمالی، هیونگ نوهای جنوبی، هیونگ نوهای شرقی و هیونگ نوهای غربی را نام ببریم که هر کدام تحت امر یک شخص، مدتی موجودیت خود را اعلام میکردند، اما پس از مردن رئیس خود پراکنده میشدند. همین پراکندگیها موجب ضعف هیونگ نوها در برابر چین و سیادت چین بر آسیای میانه میشد.
از بین انشعابهایی که در هونها صورت گرفت دو گروه آنها در تاریخ جای بیشتری دارند. یکی هونهای غربی که بازماندگان آنها در اروپا ظاهر شدند و دیگر هونهای جنوبی که بهنامهای «هیاطله» و «هفتالیان» و «هپتالیان» معروف شدند و اینها همان هونهایی هستند که در دوران باستان بارها به ایران حمله کردند.
هونها در اروپا
هونها که از احفاد و اعقاب هیونگ نوهای غربی بودند، به دلایل نامعلوم مرغزارهای شمال آرال را ترک کردند و بهسمت اروپا رفتند. آنها در اروپا پیش میرفتند و قبایل زیادی را شکست میدادند و یا بدون جنگ آنها را تحت امر خود درمیآوردند. این اقوام وحشی هرچه جلو میرفتند، همه چیز را با خود نابود میکردند.
هونها از شرق وارد اروپا شدند و با تهدید امپراطوری روم و قبایل آلمانی سبب بزرگترین تغییرات در سواحل مدیترانه شدند. مهاجرت آنها را باید بزرگترین مهاجرت نامید. (J.MAENCHEN-HELFEN; ۱۹۷۳; ۸)
این اقوام وحشی و بدوی، بخش زیادی از اروپا را تصرف و همهٔ مجارستان را اشغال کردند. شکست اقوام اروپایی و پیروی آنها از هونها موجب تمکن مالی هونها شده بود. در این زمان هونها یک بار دیگر انشعاب کردند و به سه گروه تقسیم شدند. سه برادر بهنامهای «رواس» یا «روژیلا»، «موندزوک» یا «موندیوک» و «اوکتار» بر هر گروه سلطنت میکردند. «موندزوک» دو پسر داشت بهنامهای «بلدا» و «آتیلا». پس از پدر، آتیلا به زودی برادر خود را کشت و به تنهایی رهبری قوم را بر عهده گرفت.
آتیلا در سال ۴۴۱ با امپراطوری روم به جنگ پرداخت و در این جنگ پیشرفتهای چشمگیری بهدست آورد و امپراطور روم با رضایت سرزمینهای زیادی را به آنها واگذار کرد. جنگ آتیلا با اروپاییها ادامه یافت و او سرزمینهای زیادی را تصرف کرد. اما به سال ۴۵۳ م درگذشت. پس از مرگ آتیلا امپراطوری او که با اتحاد اقوام نامتجانس تشکیل شده بود از هم پاشید و قبایل زیادی که تا پیش از این مطیع هونها بودند به جنگ با آنها پرداختند.
هونها بهدلیل بیسوادی هیچ اثر مکتوبی از خود به جای نگذاشتهاند. تنها چیزی که از آنها باقی مانده است پاتیلهای بزرگ و اسلحههایی است که در آرامگاههای آنها پیدا شده است. (همان: ۱۰)
با بررسی منابع مختلف بهنظر میرسد هر کدام از نویسندگان بیشتر بر مبنای حدس و گمان نظری را ابراز داشتهاند.
آتیلا بلای آسمانی؟
برخی از محققین لفظ آتیلا را بلای آسمانی ترجمه کردهاند و کارهای آتیلا و هونها را متناسب با معنای نام آتیلا دانستهاند. اما از این نکته غافل بودهاند که کلمهٔ آتیلا برگرفته از کلمهٔ «آتا» (Atta) است که در زبان هونها به معنای شاه، رئیس، قاضی و پدر است.
نویسندگان اروپایی آتیلا را چه از نظر ظاهر و چه از نظر سیرت و خصوصیات اخلاقی، نماینده و نماد هونها میدانند. (رنه گروسه، ۱۳۶۸: ۱۵۳). اروپاییان او را تازیانهٔ خداوند دانستهاند. آتیلا مردی بسیار غضبناک و مخوف با قدی کوتاه و سینهای پهن و سری بسیار بزرگ بود. شمشیری داشت که آن را مریخ مینامید و معتقد بود که آن شمشیر را خدای جنگ از آسمان برای او فرستاده است و بههمین دلیل خود را دارای نیرویی آسمانی میدانست.
اما همهٔ اظهارنظرها در مورد هونها و آتیلا منفی نیست. برخی از محققان آنها را دارای تمدن دانسته و نکات روشن و مثبتی را در زندگی آنها نشان دادهاند. «این مردم آسیایی نهتنها غارتگران افسارگسیخته نبودند بلکه دولتهای رسمی و منظم بودند که با ممالک مهم آن عصر ارتباطهای سیاسی مرتب و باقاعده داشتند. دولت رومیهٔ شرقی در دربار ایشان سفیر دائم داشت. یکی از این سفیران موسوم به پریسکوس (Priscos) از دورهٔ اقامت خود در آن دیار گزارش بس شیرین به یادگار گذاشته است.» (حریری، ۱۳۴۴: ۱۶۰).
نتیجه
هونها از نژاد مغول و ترک هستند که در سرحدات چین ساکن بودند. بهدلیل اختلافاتی که با خود داشتند به بخشهای مختلفی تقسیم شدند و هر کدام به طرفی حملهور شدند. هونهای غربی ابتدا با سرکردگی «چه چه» و در نهایت با فرماندهی آتیلا به اروپا حمله کردند. هونهای جنوبی نیز که به هیاطله یا هیپتالیان معروف شدند بهطرف مرزهای ایران حرکت کردند و جنگهای طولانی با ایرانیان داشتند.
پینوشت
۱. این نام برخلاف ظاهر چینی آن دارای الفاظی است که ریشهٔ ترکی دارد از جمله «چنگلی» به معنی پسر آسمان.