جملات منتخب از کتاب لیرشاه – اثر ویلیام شکسپیر

به‌سان مگس‌هایی که ملعبهٔ دست پسران شرور و بازیگوش هستند، ما نیز ملعبهٔ دست خدایانیم که محض تفریح و سرگرمی ما را می‌کُشند.

زمانی که به دنیا می‌آییم، گریه سر می‌دهیم که چرا به روی این صحنهٔ بزرگ که از آنِ احمقان است، آمده‌ایم.

بیش از آنچه می‌نمایی دارا باش، کم از آن حدی که می‌دانی سخنران باش، کمتر از دارایی‌ات، وام‌دهنده باش، بیش از آن‌که پیاده باشی سواره باش، بیش از یقین خود، سخنان دیگران را نیوشا باش، به قمار اطمینانی نیست، داوگذار مبلغ کمتری باش، از می و دلبر برحذر باش، خانه‌ات را ترک مکن ای فلانی، آنگه به کامت گردد این زندگانی.

دلقک: دقت کن عموجانم. بیش از آنچه می‌نمایی دارا باش، کم از آن حدی که می‌دانی سخنران باش، کمتر از دارایی‌ات، وام‌دهنده باش، بیش از آن‌که پیاده باشی سواره باش، بیش از یقین خود، سخنان دیگران را نیوشا باش، به قمار اطمینانی نیست، داوگذار مبلغ کمتری باش، از می و دلبر برحذر باش، خانه‌ات را ترک مکن ای فلانی، آنگه به کامت گردد این زندگانی.

دلقک: عموجان، تمنا می‌کنم مرا بگویید که آیا دیوانه ارباب می‌شود یا دهقان؟(۴) لیر: شاه می‌شود، شاه!

مگر آدمیت را جامه‌دوزان می‌توانند بسازند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]