خاطره و ابزارهای ثبت خاطرات

گردآوری و ترجمه: سُها دادمند
لحظههایی از زندگی هست که هیچگاه تکرار نمیشوند و گذر زمان یا اتفاقات دیگر، نمیتوانند تغییری در اهمیت و جایگاه آن ایجاد کنند و هر تلنگری، این خاطرهها را زنده میکند. کافی است کسی از کنار شما عبور کند و عطر او را به تن داشته باشد. خودرویی از کنار شما بگذرد و همان موسیقی را بشنوید. هوا بگیرد و باران بزند یا باد بوزد و نسیم همان روز را به مشام شما برساند؛ آنوقت است که پرت میشوید به همان لحظهها و ثانیهها. خاطرهها شاید از این نظر ارزشمندند که «تکرارناپذیرند» و راز جاودانگی آنها هم، به همین مسئله و احساس ماندگار ناشی از آن بازمیگردد. شما خاطرههای خود را کجا ثبت کردهاید؟ اصلا به ثبت آن فکر کردهاید؟ به نظر شما چرا باید خاطرهها را ثبت کرد؟ آیا اصلا می شود خاطره را ثبت کرد. و افراد برای ماندگاری خاطرههای خود از چه ابزارهایی استفاده میکنند؟
حتما به آدمهایی برخوردهاید که در سن بالا، جزئیترین خاطرههای کودکی را به خاطر دارند؛ آنها به یاد دارند پدرشان روزهای تعطیل، چه ترانهای را زیرلب میخواند یا مادر عادت داشت برای روز تعطیل، چه نوع گلی روی میز بگذارد تا خانه زیباتر شود. به همین دلیل هم «خاطرهها» بخشهای «غیرداستانی»؛ اما حقیقیترین بخش هر روایتی هستند.
خاطرهها از حافظه میآیند و هرچه حافظه دست نخوردهتر باشد، زمان خاطرههای تعریف شده، قدیمیتر، شفافتر و خاصتر است. خاطرهها بیان گر ساختار و خاستگاه خانوادگی افراد و نحوه شکلگیری شخصیت آنها هستند.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
علاوه براین، گویای «تجربههای» شما از زندگی هستند؛ آنچه خودِ شما و فقط خود شما از عشق، شادی، غم، از دست دادن، به دست آوردن، شکست، موفقیت و…. احساس کرده و تجربه کردهاید. به همین دلیل هم خاطرهها، «منحصربهفردترین» لحظههای آدمی را به تصویر میکشند، اگر کامل و دستنخورده بیان شوند. بازگشت به گذشته، همیشه تلخ است؛ حتی درزمان به یادآوردن شیرینترین خاطرهها. به این دلیل که یا افراد مرتبط به آن خاطره از دست رفتهاند یا اینکه یادآوری خاطره، گوشزدکننده گذر زمان است. به همین دلیل بسیاری از افراد از بیان خاطر طفره می روند شاید هم خاطرهنویسی کاری زمانبر است.
زندگینامه؛ خاطره نیست
میان خاطرهنویسی و نوشتن زندگینامه، تفاوت وجود دارد. چرا؟ به این دلیل که در زندگینامه، با روند زندگی فرد از بدو تولد تا مقطعی از زندگی شخص همراه میشویم. اما در خاطرهنویسی، نورافکن روی برش خاصی از زندگی شخص تابیده شده و ما با یک «ماجرا» یا «اتفاق» روبرو هستیم. معمولا افراد خاطرههایی را نقل کرده و به ثبت میرسانند که مسیر رسیدن آن ها به جایگاه کنونی- را بیان میکند. اما در زندگینامه، زندگی مسیر عادی خود را طی کرده و فقط بر مسیر حرکت تا رسیدن به جایگاه کنونی فرد تمرکز نمیشود.
خاطرهها، چهطور خواندنی میشوند
نحوه بیان خاطره و قالب انتخاب شده برای آن بسیار مهم است. این که از کجای ماجرا شروع کنید و برای بیان آن، چه قالبی را انتخاب کنید؛ مهم است. خاطرهها با این نکتههاست که جالب و خواندنی میشوند: ممکن است در بیان خاطره، از اسامی حقیقی استفاده نشود. اما نباید زمان، مکان، دوره تاریخی و اتفاقات واقعی حول و حوش خاطره، مخدوش شوند. ویژگی خاطره، حقیقی بودن آن است.
هر خاطرهای، با حسی همراه است. در بیان آن، نباید احساس خاطره از آن گرفته شود. خاطره وقتی خواندنی است که شکل روایت آن، مانند فیلم یا تئاتر، قدم به قدم و پرده به پرده باشد. درواقع باید بیان سینمایی- تئاتری به آن داده شود.
از ذهن به کجا میرود؟
بعضی عقیده دارند خاطرهها آنقدر عزیز هستند که نباید آنها را بازگو کرد. اما بعضی دیگر دوست دارند حس خوب یا حتی بد خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. نوشتن، نخستین راهکار بیان انباشتههای ذهنی است. اما راهکارهای دیگری هم برای ثبت خاطرهها وجود دارند؛ ضمن اینکه در نوشتن هم ابزارهای مختلفی را میتوان در اختیار گرفت.
نوشتن: رایجترین نوع خاطرهنویسی، اما همیشه خاطرهها به قصد انتشار کتاب و در قالب کتاب، نوشته نمیشوند. هرچند ممکن است بعدها در قالب کتاب منتشر شوند. یادداشت کردن اتفاقات در دفترچه یادداشت روزانه، تقویم، صفحههای پراکنده کاغذ و… از راهکارهای ثبت خاطره است.
در آلبومها: بعضی افراد خاطرهها در قالب تصویر ماندنی می سازند. این افراد بیشمار عکس از هر لحظه از زندگی خود و عزیزانشان دارند. بنابراین آلبومها، اگر به قصد ثبت خاطره بوده و از زمانبندی تاریخی، موضوعی و حتی مکانی برخوردار باشند، شکلی از بیان خاطره هستند.
در فیلمهای خانگی: خاطرهها، گاهی به شکل متحرک در حلقههای فیلم خانگی ثبت میشوند. به هر فیلمی نمیتوان قالب خاطره داد. این فیلمها معمولا در ردههای سنی مختلف فرد یا سوژه موردنظر، در مقاطع زمانی و مکانی مختلف فیلمبرداری میشوند. معمولا اگر سوژهای مدنظر باشد، سوژه موردنظر و حرکات او، بر حواشی ماجرا غلبه کرده و تصویر سوژه- مکان، فرد، حیوان و..- شاخصتر است.
در نقاشیها: ثبت خاطرهها در نقاشی، از دیگر راهکارهای بیان آن است. ضرورتی در مهارت نقاش وجود ندارد؛ بلکه مهم تداوم نقاشی از سوژه موردنظر و طی کردن روند مشخصی از رفتار سوژه است.
در کارتپستالها: همیشه نوشته دارند. به این دلیل که فرستنده کارت پستال، قصد دارد مناسبتی را گرامی داشته و یا اینکه از طریق ارسال کارت پستال، شرایطی را که در آن زیست میکند، به کسی- عموما شخصی نزدیک- توضیح دهد. گاهی اما کارت پستال بدون نوشته است. ممکن است شخص در دورهای از زندگی خود، خاطره سفر را با خرید کارت پستال و نوشتن تاریخ همراه یا بدون توضیح کوتاهی، ثبت کند و البته کتاب های بسیاری نیز از مجموعه این نامه ها چاپ شده است. از نامه های چخوف برای معشوقش یا نامه های عاشقانه کامو برای ماریا کاسارس.
نامههای عاشقانه: در این خصوص کتاب داخلی و خارجی کم نیست. این نامهها علاوه برآنکه بیانکننده حس میان دو نفر است، بیانکننده اتفاقات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی محاط بر دو نفری است که با هم ارتباط عاطفی دارند. بنابراین نامههای عاشقانه علاوه بر ارزش حسی، ارزش محتوایی از نظر خاطره – که خاطرههای مستند هستند- نیز دارد.
حافظه گوشی: تلفن همراه برای بعض فقط گوشی نیست. دفترچه یادداشت همراهی است که تمام وقایع روزانه و احساسات آنها را در خودش جا داده است. این خاطرهها ممکن است به شکل متن یا فایل صوتی ضبط شده باشند. خاطرههای ثبت شده در گوشی اما یک ایراد عمده دارند. در صورت مفقود شدن گوشی یا فوت شخص موردنظر – بهویژه افراد مشهور- معمولا امکان دسترسی به آنها امکانپذیر نیست.
یک قطعه آهنگ یا چند خط ترانه: ملودیها و ترانههای بیشماری در ایران و سایر کشورهای جهان ساخته و نوشته شدهاند که بیانگر حسی مشترک در میان افراد آن جامعه- مانند اشعار فرهاد مهراد- یا حس شخصی ترانهسرا یا آهنگساز است؛ که البته اغلب مردم با آن همذاتپنداری دارند. بنابراین گاهی خاطرهها لابهلای نتها و کلمههای آهنگین جا میمانند.