خواندن چه کتابی شما را متحول کرد؟
معمولا وقتی یک کتاب “خوب” را می خوانیم به دنیایی دیگر پای می گذاریم و هیجان زده از موضوع جالب آن، هم می خواهیم تا روزها به خواندن آن سرگرم باشیم و هم برای رسیدن به پایان و نتیجه آن بی تاب هستیم. تا مدتی نیز مفاهیم، نظرات و شخصیت های آن کتاب را در ذهن خود مزه مزه می کنیم. گاه برخی از عناوین منعکس کننده تجارب شخصی ماست که حس نزدیکی به آن کتاب را دو چندان می کند. این وضعیت در رمان ها که روایت زندگی قهرمان داستان نوعی دیگر از زیستن را ترسیم می کند، می تواند نقشی ماندگار در درک ما از قشر و طبقه ای خاص از جامعه داشته باشد.
کدام کتاب (کتابها) با شما به طریقی خاص سخن گفته است و نگرش شما را نسبت به چه موضوعی دگرگون کرده است؟ چگونه؟
آنچه شما گفتید
“مسخ” اثر فرانتس کافکا… وقتی که فقط ۱۲ سالم بود…بعد از اون فهمیدم که چقدر همه چیز پوچه و آدما خودشون رو فقط دارن سرگرم می کنن به زندگی بعد از اون بود که زندگیم شور بیشتری گرفت و همه چیز برام خنده دار و ساده شد. کتایون – آلمان
کتابهایی که وافعا بر روی من تاثیر گذار بودند و جهت زندگی مرا در جهت مثبت تغییر دادند به ترتیب اولویت عبارتند از: “بسوی کامیابی” از آنتونی رابینز و “کیمیاگر” از پائولوکوئیلو. محمد – یزد
وقتی می بینم کتاب هایی به این خوبی معرفی شده اند حیف می دانم اسمی از”به کودکی که هرگز زاده نشد” نیاورم. رها – اصفهان
کتابهای “اسرار مرموز در اهرام مصر” و ” مافوق طبیعت” و ” تائوی فیزیک ” تاثیر ژرفی بر روی من گذاشت به طوری که مسیر زندگیم به سمت توجه به مسائل معنوی و اسلام متمایل شد پس از آن دوران و آشنایی با مفاهیم دینی مطالعه “قرآن” بیشترین تاثیر را در ژندگی روزمره ام داشته است و کتاب ” کیمیاگر” اثر پائولو کولیو جز دلنشین ترین کتبی است که مطالعه کرده ام. کیوان شمس آبادی – تهران
مثنوی مولانا را دریای بیکرانی میدانم که هرگز از شنا کردن درمیان امواج خروشان و آرام بخش آن خسته نخواهم شد. و افقهای جدیدی را برای من باز میکند. همچنین کویریات دکتر شریعتی . محمد رضا – اصفهان
کتاب مثنوی معنوی اثر مولانا جلالدین رومی و حافظ و سعدی کتابهایی بوده اند که تاثیر شگرفی در اندیشه من اثر گذاشته اند به کلیه دوستان توصیه می کنم این کتابها را یکبار دیگر با دقت مطالعه کنند تا نکات ظریف و پرمعنی آن را دریابند . اقوامی – مسکو
دیوان حافظ، دیوان شمس، مجموعه آثار دکتر سروش و نیز کتاب آیین زندگی کتابهای بسیار تاثیرگذاری بر روی من بوده اند. حامد – افصهان
اولین کتاب تاثیر گذار در زندگیم کتاب ” ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد از پائلو کوئلو ” بود. کتابهای دیگر او ” کیمیاگر و کوه پنجم خیلی عالی بودند. کتاب های گابریل گارسیا مارکز برایم غیر قابل هضم و سرگردان کننده بود تا اینکه آخرین اثرش “زیستن برای باز گفتن”پیغام بزرگ پشتکار داشتن را داشت. این اواخر هم کتابهای میلان کوندرا برایم پلی بوده بین سنت و مدرنیته و اینکه میتوان در این جریان شدید هضم نشد. لقمان – تهران
کتابی که من را متحول کرد نه “موفقیت نا محدود” بود نه “چه کسی پنیر مرا برداشته” و نه هیچ کتاب دیگری از این قبیل. کتابی که من را متحول کرد و به من کمک کرد بینشی عمیق نسبت به زندگی مردم و یا هر چیز دیگری داشته باشم فقط و فقط قرآن این کتاب آسمانی است. شرط می بندم که آن را نخوانده اید. اگر روزی تصمیم گفتید قرآن را بخوانید بدانید که این کتاب باید در شما اثر بگذارد. علیرضا – مشهد
کتابهای شرلوک هلمز اثر سر آرتور کانن دویل من را به این واقیعت موقوف کرد که هر که در کارش دقت نظم بردباری و تیز بینی داشته باشد(همانند شرلوک هلمز) در کارش موفق خواهد بود. حسین – بوشهر
من در زندگی تا به حال کتابهای زیادی مطالعه کردم که هر کدام تا حدی در من تاثیر گذاشت اما دو کتاب بود که تاثیرشون در من بیشتر بود: “فوائد گیاهخواری” از صادق هدایت و “حج” اثر دکتر علی شریعتی که واقعا تاثیر زیادی در من داشت. حسین پ. – اهواز
با خواندن کتاب” غرش طوفان ” اثر الکساندر دوما انگار که داشتم خودم وقایع کتاب را تجربه می کردم و الان که کتاب را تمام کردم می بینم دیدم نسبت به موقعه ای که هنوز این کتاب را نخوانده بودم عوض شده. اما در شعر نو کسی به پای “مهدی اخوان ثالث” نمی رسد. محمد – تهران
کتابهای پائولو کوئلیو و جبران خلیل جبران من را متحول کرد. مسعوده – تویسرکان
کتاب “کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم” اثر پائولو کوئیلو و همین طور کتاب “روی ماه خداوند را ببوس”. اینا فوق العاده اند. واقعا رو من تاثیر گذاشتن. خاطره – ایران
“پیامبر و دیوانه” : کتابی که با شما راجع به همه امور زندگی پند های بزرگی مده. ۲) “دنیای سوفی” : هر بار این کتاب را می خوانم یادم میاد : فلسفه کلمه ای بود که همیشه از شنیدنش وحشت داشتم و با خوندن این کتاب نظرم راجع بعش عوض شد. دسیلیون – تهران
حافظ بود که به من یاد داد چطوری عاشق باشم وبه من کمک کرد خدا رو بهتر بشناسم. اون بود که من رو به سوی یه عشق حقیقی سوق داد. بعد از اون بود که به سوی “نهج البلاغه” کشیده شدم و برای اولین بار عشق حقیقی و سعادت واقعی رو شناختم. و به حقارت خودم بی بردم. و راه واقعی زندگیم رو پیدا کردم. زهره – خوزستان
در دوران کودکی کتاب فراوان می خواندم، ولی وقتی درگیر کنکور شدم، عادت کتاب های غیر درسی خواندن را فراموش کردم، تا آنکه یکبار در دوران دانشجویی در جریان مکالمه ای با به یکی از استادهای خوب دانشگاهم گفتم که هدف از زندگی ام را گم کرده ام و آن استاد گفت که کسی که کتاب می تواند بخواند می تواند بسرعت راه خود را باز یابد پس از آن جمله مجددا به کتاب خواندن روی آوردم و از آن دوران کتابهای ” لذات فلسفه” اثر ویل دورانت، کتاب ” نگاهی به تاریخ جهان” اثر نهرو، کتاب ” گفتارهای معنوی” اثر مطهری، واقعا دید مرا به زندگی متحول ساختند و البته بنای اعتقادات بی پایه و اساسم را نیز واژگون ساختند. مهرداد پهلوانزاده – تهران
کتاب” فلوت خدا” نوشته پال توئیچل که در ایران با نامهای “ندای الهی” (ترجمه هوشنگ اهرپور) و “نینوای الهی” (ترجمه مهیار جلالیانی) به چاپ رسیده است، یکی از سری کتابهای منتشر شده توسط اکنکار میباشد (Eckankar). این کتاب به کلی دیدگاه و زندگی کسی را که یکبار آن را مطالعه نماید متحول میسازد و تولدی جدید را باعث میگردد. من شخصا شاهد این تحول در زندگی خود و بسیار کسان دیگری که این کتاب را مطالعه کردهاند، بودهام. الف. – تهران
بدون اغراق میگویم که اگر کسی کتاب “تولدی دیگر” اثر آقای شجاع الدین شفا را نخوانده باشد مفهوم زندگی را درک ننموده است، البته اثر جاودان شاهنامه فردوسی که جای خود دارد و صحبت در مورد آن به این مختصر نمیگنجد…علیرضا – تهران
آنچه در تحول من تأثیر داشت اوستا بود. در واقع اوستا برای من حد واسطی بود که از دین (آنهم اسلام) مرا به ماتریالیسم کشاند. اما کتابهایی هم بوده اند که نه تحول آفرین بلکه تأثیر گذار بوده اند. از جمله نبرد من (هیتلر)، چنین گفت زرتشت (نیچه)، کویر (شریعتی). بهمن آبادی – تهران
البته کتاب های زیادی است که انتخاب آن مشکل است. اما آن چه در اوان جوانی و نوجوانی بر من تاثیرگذاشت از نظرعقیده آثار شریعتی و از نظر ادبیات آثار صادق هدایت به خصوص بوف کور و سه قطره خون. درضمن خاطرات دست نوشته چگوارا که در بچگی خوانده بودم هنوز در ذهن دارم. جمعه – وین
بهترین کتابی که تاکنون خوانده ام کتاب سال بلوا نوشته آقای عباس معروفی است. با اینکه این کتاب را چندین بار خوانده ام اما هر بار برایم تازگی و جذابیت داشته است . نوشین – اهواز
در تمام دوران زندگیم کتابی به زیبایی کتاب «نهج البلاغه» نخوانده ام. بنده در طی سالهای متمادی سعی کرده ام تا این کتاب را همواره خوانده و الگویی برای خودم در نظر داشته باشم. همچنین در اکثر اوقات به راستی و حقیقت مطالب آن در زندگی شخصیم پی برده ام. خوشحالم که چنین گنجینه با ارزشی را در اختیار دارم. غلامرضا – اردبیل
آثار مرحوم دکتر شریعتی در درونم انقلاب آفرید و درک دگری از اسلام برایم داد اما کتاب “سگ ولگرد” صادق هدایت مرا تا سرحد خودکشی کشانده بود که خوشبختانه با خواندن کتاب “به سوی کامیابی” به من عشق به زندگی و مبارزه با مشکلات را تحفه داد. عارف حیرت – مزار شریف
کتاب “اوهام” (Illusions) از ریچارد باخ. این کتاب در مقطعی از مطالعات همزمانم روی ادیان و فرق مختلف، به دستم رسید و آنرا خواندم و کاملا بنیانهای فکری من را که در حال تغییر و تحول بود، تغییر داد.سوشیانز
من وقتی با کتابهای اوشو، عارف هندی آشنا شدم به خاطر شرایط خاص و سابقه مذهبی که داشتم تقریبا چندین ماه محو آنها شدم و کل آثار ترجمه شده او را تهیه کردم و خواندم و اثرات زیادی در من داشت به طوری که دید مرا نسبت به ادیان و جامعه تغییر داد. ش. – تهران
به نظر من کتابها فقط هنگامی می توانند تاثیر درستی بر روی زندگی ما بگذارند که در کنار خواندن آنها تفکر را فراموش نکنیم. اینجوری در کنار آنچه نویسنده قصد انتقال آنرا دارد، به خیلی نکات دیگری پی خواهیم برد که شاید فقط برای زندگی خود ما مفید باشد. از بین کتابهایی که من مطالعه کردم، سه کتاب “سیذارتا” اثر هرمان هسه و “کوه پنجم” اثر پائولو کوئیلو و “هفت شهر عشق” از عطار نیشابوری تاثیری غیر قابل توصیف در زندگی شخصی و طرز فکر من گذاشته اند و همینجا به همه شما خواندن آنها را توصیه می کنم. و در کنار اینها هم هر وقت که بتوانم سری به مثنوی مولانا می زنم. حمیده – تهران
اولین کتاب که بیشترین تاثیر را روی بنده گذاشت و زندگی من را متحول ساخت؛ کتاب “راه کامیابی” محترم آنتونی رابینز بود. سهیل عزیز شارق – کابل
در چهارده سالگی شروع به خواندن کتابی بنام (ندای سیاه) اثر معروف مردی بزرگ بنام (دکتر مارتین لوتر کینگ ) کردم. وی رهبر سیاهپوستان آمریکا در راه غلبه بر دیو تبعیض نژادی است. در ابتدای هرفصل از این کتاب جملاتی از انجیل یا یکی از حواریون مسیح نقل میشود و سپس با پردازشی عارفانه و فیلسوفانه، هر جمله در پیوندی مستحکم با زندگی بشر قرار میگیرد. یکسال بعد به خواندن کتابی در وصف فلسفهُ معنا از متفکر بزرگ انگلیسی (برتراند راسل)، با عنوان (مسایل فلسفه ) مشغول شدم که هرچند کتاب شاخصی از این فیلسوف گرانقدر نبود و اکنون بعضی از آراء مطرح شده در آن دستخوش تغییر شده، ولی در آن زمان در جذب شدن من به آثار فیلسوفانی مانند (هگل) و در سالهای اخیر، (دکتر سروش) و کتابهایی چون (قبض و بسط تیوریک شریعت) و (بسط تجربهُ نبوی) بسیار مؤثر بود. اما در نهایت دریغ است اگر از گزیدهُ اشعار (حافظ) و (نیما) و (مشیری) نامی نبرم که هر از چندگاهی آرامش بخش وجود من است. مجید -اصفهان
من کتابهای زیادی از نویسندگان بزرگ را خواندهام اما به تازگی یک کتاب جدید خواندم به نام جمهوری دیوانگان که با یک نگاه سیاسی ظریف حسی عاطفی و فرا دنیوی از زندگی یک شخص در کالبدهای مختلف را نشان میداد. این کتاب با قلم سعید اصغرزاده نویسنده گمنام است که خواندن ان را توصیه میکنم. اصلانی – تهران
کتابهایی که واقعا در زندگی من تاثیر گذاشتند کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” و کتاب “قورباغه را قورت بده” بودند. شاید اسم این کتابها مسخره باشد ولی مطلب و موضوعاتی که در این کتابها وجود دارند واقعا انسان را به حرکت و تکاپو و تغییر در زندگی سوق می دهند. در ضمن این کتابها جزء پرفروش برین کتابهای سال هستند. موفق باشید. مسعود – تهران
من در ۱۲ سالگی کتاب داستان راستان شهید مطهری را خواندم و بر روی من خیلی تاثیر گذار بود. محسن – مشهد
من با خواندن کتاب “The freedom of choice” نوشته تام چالکو و سپس با خواندن کتاب “Thiaoouba Prophecy” نوشته میشل دمارکه تحول روحی و فکری بسیار شدید و عمیقی را احساس کردم. اکنون بعد از سه سال متوجه شدم که احساسم نمایانگر این بود که درک و نگرش من از کل جهان هستی افزایش قابل توجهی یافته. نیما – تهران
خواندن نوشته های افرادی که توانسته اند تجربیات موفق زیادی را در زندگی داشته و بر مشکلات خود فایق بیایند ، یک نوع جهان بینی خاصی را به فرد می آموزد که میتواند خیلی متفاوت تر با مسایل پیرامون خود برخورد کند. متفاوت ترین کتابی که من در این زمینه خوانده ام ، “به سو کامیابی” نوشته انتونی رابینز است که به جرات میتوانم بگویم بعد از خواندن آن کتاب حتی یک بار هم از کوره در نرفته و یا افسرده نشده ام. جواد – بندر عباس
کتاب های “زوربای یونانی” اثر نیکوس کازانتراکیس و کتابچه مصور “در تکاپوی معنا” اثر ترینا پالاس تاثیر عمیقی بر برداشت من از زندگی داشت. آرش – تهران
کتاب “۱۹۸۴”و کتاب “تشیع علوی و تشیع صفوی” در مورد نظام های حاکم بر جوامع اعم از مذهبی و غیر مذهبی دیدگاهی به من داد، “وضعیت آخر” برای تحلیل رفتارهای متقابل انسانها بسیار آموزنده بود، “مهمانی خداحافظی” که نظر من را مورد فرزند دار شدن کاملا” دگرگون کرد،و کتاب ارزشمند “چنین کنند بزرگان” با ترجمه زیبای جناب نجف دریابندری که تاریخ را به بهترین و جذابترین روش به من آموخت. سیمین – تهران
کتب زیر تاثیر مهمی بر درک من از انسان و هستی داشته اند: لذات فلسفه (ویل دورانت), آندره مالرو (؟)، در دل گردباد (یوگنیا گینزبرگ) بخصوص که آنرا یک هفته قبل از شروع سربازی خواندم، مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، مجموعه آثار محسن مخملباف، مجموعه آثار لئو بوسکالیا در زمینه روانشناسی، بسوی کامیابی (آنتونی رابینز) که باعث شناخت عمیق من از درونم، خواسته ها و آرزوهایم شد، روانشناسی شاد زیستن (؟)، موج سوم (آلوین تافلر)، کلیات اشعار احمد شاملو، روانشناسی ضمیر ناخودآگاه (کارل گوستاو یونگ)، … شهریار – هلند
کتاب “وابستگی متقابل” از نویسنده آمریکایی “ملودی بیتی” تحولی شگرف در دیدگاه من نسبت به اخلاق از خودگذشتگی و فداکاری در روابط انسانی به وجود آورد. نویسنده دراین کتاب با اشاره به مثلث کارپمن در روانشناسی نشان میدهد که چقدر تعالیم غلط ایثار و از خودگذشتگی میتواند مخرب باشد وشرایط سوءاستفاده دیگران و تخریب روح و روان فرد تا سر حد قربانی شدن و افسردگی همیشگی را فراهم نماید. این افراد سوءاستفاده گر به خصوص میتوانند نزدیکان باشند مثل پدر مادر فرزند همسر خواهر برادر، دوست، همکار و… که ما با خیال از خودگذشتگی خود را قربانی زیاده طلبی های ایشان میکنیم. مریم – اراک
کتب نهج البلاغه (از مولی الموحدین، علی ابن ابی طالب) ، سینوهه ( میکاوالتاری) و قلعه حیوانات ( جرج ارول) به ترتیب آثار عمیقی در من بر جای نهادیند،هر کدام از آنها مجموعه ای آداب و رسوم واقعی مردمان در تقابل با یکدیگر و حکومتها در تقابل با ملت خود هستند. در مدح کتب اول و دوم که واقعی و ریشه حقیقی و تارخی دارند، زبان قاصر است. ولی در مورد کتاب قلعه حیوانات می توانم بگویم که روزی که داشتم این کتاب را می خواندم احساس میکردم چند ساعت پیش برای اوضاع و احوال ایران نوشته شده است. به نظر کلیه حکومتهای استبدادی برای عدم کسب آگاهی کافی می باید این کتاب را غیر قانونی اعلام کنند. در مورد این کتاب نکته جالب اینجاست که وقتی یکی از دوستان وصیت نامه خود را برای بازبینی مسائل حقوقی آن به من سپرده بود دیدم که برای پسر و دخترش وصیت نموده که قبل از اندیشیدن به هر تفکر سیاسی یا داخل شدن در جرگه های سیاسی ابتدا این کتاب را دو بار بخوانند و آنگاه اگر خواستند بازهم به سیاست بیاندیشند. واقعا” جالب است نه؟ آریا – تبریز
کتاب عقاید یک دلقک و کتاب خداحافظ گری کوپر از تاثیرگذارترین داستان هایی بوده که خوانده ام.هر دوی این کتاب ها تنهایی فرد را حتی در میان جمع به تصویر می کشند. کاوه – تهران
یک روز یکی از دوستان نزدیکم به من پیشنهاد خواندن کتابی را کرد که بعد از خواندن تنها چند سطر اول آن، چنان شیفته آن شدم که چندین نسخه از آن را به زحمت تهیه کردم (چون چاپ آن ۱۰ سال بود تمام شده بود) و آن ها را به بهترین دوستانم هدیه دادم (الان فقط ۲ جلد آن مانده است). من بر اساس آن کتاب تمامی نگرش خود را به جهان عوض کردم. زیبا ترین حرف های دنیا در آن نوشته شده بود. آن کتاب، نگرشی انسانی را به محمد رسول الله مطرح می کرد. پیامبر رحمت، نوشته یک دانشمند مصری. محمد مهدی کریما – تهران
از نوشته ها، تنها دوستدار آنم که با خون نوشته باشند؛ با خون بنویس تا بدانی که خون جان است. به همه دوستان خواندن “چنین گفت زرتشت “را توصیه میکنم. بقول نویسنده کتابی را چه سود اگر شما را به فراسوی کتابها نبرد. رضا – تهران
کتاب مسافر کوچولو اثر سنت اگزوپری کتابی بود که نگرش مرا به زندگی عوض کرد. ومن به کلی متحول شدم خواندن این کتاب را به همه توصیه می کنم. کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی کتاب بسیار خوبی بود به طور کاربردی کمکم کرد. آتوسا – ارومیه
فکرمی کنم صرفآ یک کتاب نمی تواند موجب تحول وتغییرشود… کتابها هرکدام نقش های مختلف را روی افراد می گذارد . ازجمله مراد من ازمطالعه کتاب، ازدیاد دانش واطلاعات وگاهآ هم برای خوش گذراندن وقت وزندگی ام است. چیزی که بایست بدان اعتراف کنم، کتاب جامعه بازودشمنان آن نوشته کارل پوپر، طاعون آلبرکامو وکتاب مسخ کافکا وهمچنان کویر شریعتی ودراخیر مثنوی مولوی که تناقض های فراوان آدمها را که معجونی از فلسفه، دین، خدا، شعر، دانش و… است میتواند دیدگاه روشن وارام را به آدم بدهد. حسین حسرت – کابل
هر وقت اینقدر دلتنگ میشوم که هیچی به من آرامش نمیده فقط حرفهای قشنگ خدا، قرآنه که بهم آرامش میده و وجودم را سرشار از امید میکنه…. یک کتاب دیگه هم که خیلی روی من تاثیر گذاشته کتاب روانشناسی (وضعیت آخر )است. بهار – سنندج
یه بار وقتی احساس میکردم سختی های زندگیم دارن از پا میندازنم یه کتاب به دستم رسید که از همون لحظه که به دستم رسید تا صبح اونو خوندم و خوندم و خوندم. این کتاب «کویر» اثر دکتر علی شریعتی بود که باعث شد من بقیه کتابهای ایشون رو بخونم و از مریدهای ایشون بشم. روحشون شاد باشه! فرزان – کرمان
من بر اساس تربیت سنتی ایران و فرهنگ زن ستیز ایرانی با وجود اینکه خودم هم زن هستم سالها زن را جنس دوم و ضعیف تر از مرد می دانستم . هویت مستقل و خودباوری را از دست داده بودم و همیشه منتظر حمایتی مردانه بودم اما با خواندن کتاب ” آیا بیولوژی سرنوشت زن است ” نوشته evelyn reed به خودباوری ، استقلال و اعتماد به نفس رسیدم . من تمام موفقیت هایم را مدیون خانم رید خواهم بود . ساناز اصفهانی – تهران
کتابهای خوب بسیار است، اما ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی در هفت سالهگی، دیوان بلخ بهرام بیضایی در نه سالهگی، جان شیفته و ژان کریستف رومن رولان در بیست و پنج سالهگی و طومار شیخ شرزین بهرام بیضایی پس از آن از کتابهای بسیار تاثیرگذار بر من بودند. مهرداد – شیراز
من همیشه با خواندن کتابهای مختلف دنبال روح گمشده خودم می گشتم و با خواندن کتاب “دمیان” اثر هرمان هسه فهمیدم که تنها نیستم و این کتاب بر روی زندگیم تاثیر عمیقی گذاشت. سهیل – اصفهان
کتاب «باغ وحش انسانی» (Human Zoo) یکی از بهترین کتاب هایی است که زندگی جدیدم را سالها پیش با آن آغاز کردم. این کتاب اگر چه در برگیرنده نظریات قدیمی دکتر دزموند موریس است و پس از آن نظریات متکاملش در کتاب های جدید انتشار یافته، اما به عنوان کتابی ارزشمند، نقطه عطفی در دوران نوجوانی من بوده است. این کتاب پس از انقلاب اجازه چاپ جدید در ایران ندارد! فرهاد – تهران
کتاب ۱۹۸۴ جرج اورول کتاب، مفهوم عمیقی را برای من بطور غیر مستقیم روشن نمود و آن اینکه انسان در راه مبارزه با یک ایده و منش خیلی راحت میتواند قربانی و موردسوء استفاده قرار گیرد بخصوص اگر تنها هدفش را نابودی آن ایده قرار دهد. از طرف دیگر حفظ یک شخصیت مستقل در بدترین شرائط محیطی بهترین راه مبارزه نیز هست. این مفهوم در کتاب اورول نه بصورت شعار بلکه بنظر من در عمق داستان تنیده شده است. علی مرجوی – تهران
فکر میکنم کتابهای تاثیر گذار را بشود به دو دسته تقسیم بندی کرد. گروه اول کتابهایی هستند که بخاطر نظریات نویسنده، نوع سوژه، شخصیت پردازی و یا شیوه نگارششان تاثیری مستقیم روی خواننده می گذارند که این تاثیر آنی اما نسبتا کوتاه مدت خواهد بود. از این گروه برای من سینوهه به ترجمه مرحوم ذبیح الله منصوری و مجموعه آثار میلان کوندرا مثالهای خوبی هستند. اما کتابهایی هم هستند که خواندنشان لزوما تاثیر مستقیم و ناگهانی در کسی ایجاد نمیکند بلکه موجب ایجاد تحولی تدریجی در نحوه تفکر و حتی جهان بینی شخص میگردند. این تاثیر این بار بخاطر بار معنوی کتاب و یا ادعای طرح شده در آن می باشد و نشان از توانمندی نویسنده در “خرق عادت” و یا توصیف مفاهیمی است که درک صحیح و کامل آن فرای توانایی بشر در مقطعی از تاریخ و بسا در کل آن بوده است. به همین دلیل است که برخی از کتب شعر و یا کتابهای مذهبی و ضد مذهبی در این دسته قرار میگیرند که وجه اشتراک همه آثار این گروه در این است که این کتابها معمولا حاوی بار ایدئولوژیکی هستند. بارزترین و تاثیر گذارترین مثال از کتابهای از این دست برای من مثنوی معنوی و غزلیات دیوان شمس از مولانا جلال الدین محمد بلخی است. علی خ – واشنگن دی سی
کتاب های زیادی خوانده ام که روی من تاثیر گذار بوده اند : مانند – “قلعه حیوانات-جرج اورول” که به طرز گزنده ای انقلاب ها را نقد می کند.”ما چگونه ما شدیم- صادق زیبا کلام” که دلایل عقب ماندگی ایران را بررسی می کند.”جامعه شناسی نخبه کشی – علیرضا قلی” با جامعه شناسی تاریخی علت عقب ماندگی تاریخی ایران را بررسی می کند. کتاب “۲۳ سال” از علی دشتی که با دیدگاه نسبتا عقل گرایانه ای دین اسلام را بررسی می کند. اما مهمترین کتابی که خوانده ام “۱۲ قرن سکوت” اثر ناصر پورپیرار بوده است. این کتاب باعث شد که به هویت تازه ای دست پیدا کنم. با خواندن این کتاب دیدگاهم در باره تاریخ قبل و بعد از اسلام ایران تغییر کرده است و حالا نسبت به دین و ملیت دیدگاه بسیار معتدل تری دارم. ارسلان قلیج – گچساران
برای من کتاب مولآنا جلآل الدین محمد بسیار جالب بود و بعد ازتمام شدن این کتاب خیلی چیزهای جدید من آموختم که هرگزفکرش را هم نمی کردم، پس توصیه من برای جوانان و نو جوانان این است تا یک بار به این کتاب مراجعه نماید. رفیع عطوفت – افغانستان
برادرم کتاب دیوان مولانا طبع نیکلسون به من هدیه داد و ابن کتاب راه وروش زندگی به انسان میآموزد وداستانهای باارزش زیادی در این کتاب وجود دارد که تجربه انسانهای گذشته به ارزانی در اختیار ما قرار گرفته است. مجید – تهران
وقتی ۱۸- ۱۹ سال داشتم خواندن کتاب تاریخ فلسفه غرب نوشته ویل دورانت به من جرات داد مطالبی را که سالیان طولانی در دل داشتم و جرات بیانش را نه، به زبان آورده و فکر کنم در این دنیا تنها نبوده و همراه انسانهایی بوده اند که همانند من درباره مسائل بنیادین فلسفی بیاندیشند، پس از آن کتاب های چنین گفت زرتشت نیچه و ۱۹۸۴ جورج اورول بیشترین تاثیر را در نحوه زندگی و اندیشیدن من داشته اند. نرگس – تهران
برای من شازده کوچولو (اگزوپری)، مثنوی معنوی (مولوی)، هملت (شکسپیر)، قصه های خوب برای بچه های خوب ( آذریزدی)،ارابه خدایان (اریش فون دانیکن)، کلاس پرنده (اریش کستنر) و کتاب ادبیات فارسی کلاس پنجم ابتدایی (چاپ قبل از سال ۱۳۵۷) سرگرم کننده ترین کتابها بوده اند. حمید – آلمان
بوف کور-پاپیون- کی پنیررمرا جابحا کرد-چشمها-اتوبوس آبی – و شاهنامه فردوسی هر یک تاثیر خود را داشت. حمید – تهران
من کتاب زیاد خوانده ام در زمینههای زیادی هم مطالعه کردهام ولی ادبیات و فلسفه بیشترین تاثیر را بر نگرش من بر جهان گذاشته اند از میان کتابهای ادبی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته اثر جاودان مارسل پروست و در زمینه فلسفه کتاب تحلیل فلسفی اثر جان هاسپرس بیشترین تاثیر را بر من گذاشتهاند و به نوعی نماینده دو حوزه عمده مطالعاتی من بوده اند از میان آندو کتاب در جستجوی زمان از دست رفته به آشفتگی فکری و عاطفی من دامن زد و کتاب تحلیل فلسفی به وضوح و روشنی افکار من کمک بسزایی کرد. بهنام – تهران
تنها کتابهای که مرا ذاتا به خود جلب کرده و به زندکیم معنی بخشیده اول قرآن وبعد کتاب صحیح البخاری بوده است. معتقدم هرکس قرآن را با تدبر نخوانده است کنج بزرک زندکی را از دست داده است. امید – لندن
من تقریباً از تمامی کتابهایی که در زندگیم خوانده ام، تاثیراتی هر چند اندک گرفته ام، ولی دو کتاب وجود دارد که از خواندنشان هرگز سیر نشده ام و بارها و بارها آنها را مطالعه کرده ام. یکی ” مرشد و مارگریتا” اثر جاودان میخاییل بولگاکف و دیگری “آیدا در آینه” دفتر شعر شاعر همیشه احمد شاملو. سلیقه من در کتاب هیچگاه مفهومی نیست بلکه من به تکنیک ادبی اهمیت بسیار زیادی می دهم و در ئرجه بعدی مفهوم را در نظر می گیرم. سعید – تهران
کتابهای زیادی در من تاثیرگذار بوده اند اما در میان همه آنها کتابهای دکتر شریعتی، مخصوصا کتاب حج و کویر و همچنین دیوان حافظ، دیوان شمس، هشت کتاب سهراب و شعرهای قیصر امین پور را بیشتر به خاطر دارم. داستانهای قدیمی تر سیدمهدی شجاعی هم روی من خیلی موثر بوده اند. میثم – اصفهان
ترتیب رشد سنی و نیازهای عاطفی هر مقطع کتابهای زیر را نام میبرم. اولین کتاب (جنگ دوم جهانی) نوشته فرانکو باندینی بود که بسیار مستند بوده و با ذکر برخی جزییات که شاید در دیگر کتب مشابه نباشد آنرا مقبول خاص و عام نمود. این کتاب که بارها خواندمش روحیه همدردی بین المللی مرا بسیار تقویت کرد و اثری عمیق بر چگونگی نگرش من به سیاستهای قدرت طلب گذاشت. دومین کتاب (محمد پیغمبری که از نو باید شناخت) نوشته کنستانت ویرجیل جورجیو بود که آنرا هم بیش از دهها بار خوانده ام. این کتاب یکی از معتبر ترین کتابهای شرح حال حضرت ختمی مرتبت و چگونگی ظهور اسلام میباشد که فقط باید خواند و نظر داد که هیچ توصیفی برای اثر عمیقی که بر من گذاشت پیدا نکردم. و نهایتا کشف الاسرار خواجه عبداله انصاری که گل سرسبد کتابهایی است که تابحال خوانده ام. همیشه مسکن آلام و امید بخش روزهای نگرانیم بوده است. به جوانها توصیه میکنم بدون هیچ پیش داوری و غرض ورزی در ایامی که دنیا با همه بزرگی برایشان کوچک میشود این کتاب را بخوانند. وقتی که با آن انس گرفتید و شبهای تنهاییتان را با او به صبح رساندید دعای خیرتان را از من دریغ نفرمایید. شهریار – شیراز
من هم میخواهم از تفکر زائد نوشته آقای محمدجعفر مصفا بنویسم. این کتاب مرا متحول کرد.سیستمی که این کتاب برای خودشناسی ارائه میدهد آنقدر عمیق است که انسان را به طور واقعی متحول میکند البته این کتاب را باید درک کرد. من این کتاب را شاید بیش از ۳۰ بار خواندم من معتقدم که این کتاب و کتابهای دیگر ایشان،در سالهای آینده انقلابی در زمینه خودشناسی بوجود می آورد. رضا – بوشهر
سری کتابهای چهارگانه “راما” نوشته آرتور سی. کلارک به من آموخت ( دنیا بزرگتر از آن چیزی نیست که تصور میکنید، دنیا بزرگتر از آن است که حتی تصورش را هم نمیتوانید بکنید ). آرتور سی. کلارک پدر داستانهای علمی/تخیلی با نوشتن کتاب راما چنان قدرتمند و حیرت انگیز دنیاها و جهان های دیگر را به تصویر کشیده که انسان با تمامی قدرتها و اعتقاداتش خود را هیچ میپندارد. عادل م. – تهران
برای من کتاب “لیرشاه” اثر شکسپیر خیلی جالب بوده. یک بار خواندنش کم است . و همچنین کتاب “جنگ و صلح” اثر تولستوی خیلی روی من تاثیر گذاشت. ما هر کدام میتوانیم خود را در یکی از شخصیت های جنگ و صلح بیابیم.راضیه – شیراز
کتاب “همه مردان شاه” از استیون کینزر که شرح ماجرای کودتای ۲۸ مرداد را بصورت بسیار جالب و تکان دهنده ای آورده است خیلی بر من تاثیر کرد. هرچند که در مورد این واقعه بسیار شنیده و خوانده ایم، اما این کتاب زوایای دیگری از این اتفاق شوم را روایت می کند. مهدی – رفسنجان
کتابی که مرا سالهای سال مدهوش خودش کرده بود “گفتگوهای تنهایی دکتر شریعتی” بوده. کتابی که درون روح و زیبای نویسنده را به تمامی نشان می دهد. کتاب دیگری که مرا واقعا متحول کرد “سیذارتا” اثر هرمان هسه است که راه اصلی زندگی مرا که مسیری کاملا شخصی است به من نشان داد. علیرضا – تهران
کتابها هرکدام به نحوه ای در زندگی آدم تاثیر می گذارند. یک کتاب به خاطر هماهنگ بودن شخصیت آن با خواننده؛ یک کتاب با همخوانی شرایط اجتماعی و کتابی دیگر شاید نیاز و عشق به رشد کردن و شناختن. کتابهایی که بر من تاثیر گذار بوده است ” زندگی، جنگ و دیگر هیچ”، “فاطمه فاطمه است”، “قلعه حیوانات”، “زندگی من – بیل کلینتون”، “دالان بهشت”. کتاب “فاطمه فاطمه است” روح انسان را بزرگ می کند. کتاب “قلعه حیوانات” پستیهای زندگی بشری را که می تواند به زندگی حیوانی تبدیل شود نمایان می کند. کتاب “زندگی، جنگ و دیگر هیچ” انسان را وا می دارد به این اندیشه که به راستی زندگی کجاست؟ و کتاب “زندگی من” از کلینتون دیدگاهی می دهد از اینکه چنین شخصیت جهانی از کجا به کجا رسیده است و با خود به اندیشه می روی که این قدرت بزرگ را چنین شخصیتی هدایت می کرده است؟ و کتاب “دالان بهشت” رمانی بود همخوان با شخصیت من و اشتباهاتم در زندگی. عاطفه – تهران
من چندین سال بود به تریاک اعتیاد داشتم و بارها ترک کرده و دوباره برگشته بودم. آخرین ترک من حدود ۲ سال پیش مصادف شد با خواندن کتاب “تولد دوباره” نوشته فروهر تشویقی است که تاثیر بسیار بسیار زیادی در من بر جای گذاشت. بطوریکه نه تنها بعد از ۲ سال مواد مخدر استفاده نکرده ام بلکه قدم به سوی دگرگونی روحی نیز برداشته ام. یک بیمار (سابق)
کلاس اول بودم که کتاب “ماهی سیاه کوچولو” اثر صمد بهرنگی را خواندم و به شدت بر روی من اثر گذاشت به طوری که واقعا بعد از خواندن کتاب به فکر رسیدن به دریا بودم (مثل ماهی قهرمان داستان). اما کتاب “مسخ” اثری از کافکا حکایتی دیگر دارد. برعکس این که همه میگویند کافکا دیدی سیاه به جهان دارد باید بگویم که کافکا کاملا واقع گرا است. به قول ولادیمیر ناباکوف (کافکاشناس) بسیاری از ما ممکن است یک روز صبح از خواب بیدار شویم و احساس کنیم که کس یا چیز دیگری هستیم. کافکا در کتاب “مسخ” تمام جنبههای زندگی یک انسان در تمام دوران را به نقد تحلیل درآورده است و به شدت بر من تأثیر گذاشت. نیما امین – تهران
من هر گاه که از دست مشکلات زندگی و جامعه بسیار ناراحت می شوم با خواندن قرآن آرامش کامل پیدا می کنم البته من ترجمه آنرا می خوانم زیرا عربی بلد نیستم.پرند – زاهدان
کتاب “۲۳ سال” علی دشتی بر روی زندگی من تاثیر بزرگی داشته است. بطوری که بعد از مطالعه این کتاب و تحقیق بر روی اسلام از دین خارج شدم و به آزادگی واقعی رسیدم. کتاب “ریشه شناسی اخلاق” نیچه هم به من کمک کرد که دیگران و رفتارهایشان را بهتر درک کنم و احاطه بیشتری بر جامعه داشته باشم. علیرضا – نیوجرسی
سالها پیش کتاب “چنین گفت زرتشت”، اثر جاودانه فردریک ویلهلم نیچه فیلسوف بزرگ آلمان را خواندم. این کتاب از همان ابتدا برای خوانندهء آن تکان دهنده است و داستان زرتشت، پیرمردی است که پس از سالها گوشه عزلت گزیدن در کوهستان، برای مردم خبر آوره که: خدا مرده است …! این کتاب که در چهار فصل نوشته شده و هر بخش آن مربوط به دوره خاصی از زندگی نویسنده آن است. تاثیر بینهایت عمیقی بر نگرش من نسبت به جهان هستی و پدیده های آن داشت. سیاوش – تهران
مجموعه کتابهایی که روی من بیشترین تاثیر را داشتند کتابهای کارل گوستاو یونگ بود که یکسره تصور من از روانکاوی را عوض کردند. کتاب دیگری که خیلی تاثیر گذار بوده و خواهد بود کتاب گلستان سعدی است که هر چه بیشتر آن را می خوانم از قدرت و شیرینی کلام سعدی بیشتر متحیر می شوم. الهام – تورنتو
کتابی که واقعا روی من اثر گذاشته بود و من هنوز سالی دو بار می خوانمش کتاب “دایی جان ناپلئون” اثر ایرج پزشک زاد بوده است. کتاب “شاهزاده کوچولو” اثر آنتوان دو سنت اگزوپری کتابی است که هر بشری که از مادر متولد شده است باید آن را بخواند. البته این نکته هم حائز اهمیت است که همیشه آن کتابی اثرگذار است که آدم هیچ وقت انتظارش را ندارد. علی جلالیان – تهران
به نظر من هر کس کتاب های تولستوی خصوصا “آنا کارینینا” را نخوانده ضرر بزرگی کرده است. تولستوی چنان با مهارت شخصیت ها را به تصویر کشیده که انگار سالها با آنها زندگی کرده ایم. این بهترین کتاب برای پی بردن به طبیعت درونی انسانها است. کتاب “سکوت بره ها” هم حقیقتا تاثیر گذار بوده است. واقعا تا یک هفته آدم نمی تواند ذهنش را از این کتاب آزاد کند. احسان – اراک
کتابی که بسیار روی طرز نگرش من به زندگی تاثیر داشته است کتاب “زوربای یونانی” اثر نیکوس کازانتتزاکیس هست که مطالعه این رمان ارزشمند را به همه کسانی که دغدغه خوب زندگی کردن را دارند پیشنهاد می کنم. حامد – کرمان
حدود ۱۴ یا ۱۵ سال پیش، وقتی که دانشجوی رشته فیزیک بودم به توصیه استادم کتاب “فوق طبیعت” نوشته آقای لیال واتسن را خواندم که به توجیه اتفاقات غیر متعارف و عجیب و غریب از نظر علمی پرداخته بود. این کتاب در کنار دروس فیزیک زندگی من را زیر و رو کرد و باعث شد تا دید جدیدی نسبت به همه چیز در دنیا پیدا کنم وصاحب یک فلسفه و دین شخصی شوم. که متاسفانه تا مدت ۱۰ سال از دید دیگران مطرود بود و برای کسی قابل قبول نبود که بشود دنیا را از دریچه دیگری دید. بعد از ۱۰ سال با انتشار کتاب “کیمیاگر” آقای پائلو کوئلو ، و “پندار” ریچارد باخ ، و “پیشگویی آسمانی” جیمز ردفیلد، متوجه شدم که خوشبختانه موجی از نگرش جدید به زندگی و گرایش به فلسفه نو در میان مردم دنیا به راه افتاده است که با طرز فکر و فلسفه ابداعی من بسیار همسو و سازگار است. و این مرا به ادامه زندگی به سبک و روش خودم امیدوار کرد. سیما – تهران
کتاب “قلعه حیوانات” نوشته جورج ارول را در دوران نوجوانی به ترجمه فارسی خواندم. تا چند روز گیج بودم که دوباره آن را خواندم تا حالم بدتر شد. فکر نمی کنم که هیچ کتابی به اندازه این کتاب در نگرش من نسبت به زندگی انسانها و حکومتها تاثیرگذار بوده باشد. بعدها خواندن نسخه اصلی این کتاب به انگلیسی تاثیری دوچندان بر روی من داشت. سپهر – نیوزلند
من از کتاب “برباد رفته” خوشم آمد، زیرا وقایع تاریخی بیشماری را در یک زمان بطور دلپذیری به خواننده انتقال می دهد. ل-ع – تهران
کتابهای زیادی در زمینه عرفان و روانشناسی و جامعه شناسی خوانده ام ولی کتاب “راه کمال” از دکتر بهرام الهی و “سرنوشت روح” (هنوز از انگیسی ترجمه نشده) روی من تاثیر بسیار مطلوبی گذاشت. میترا سهامی – نیس/ فرانسه
تاثیر کتابها در دوره های مختلف متفاوت بوده است . مثلا در دوره ای ژان کریستف ، در دوره ای دیگر تریلوژی دانته و آثار چخوف؛ با این همه آثار سترگی چون “مکبث”، “کرگدن” و “در انتظار گودو” را هرگز از یاد نبرده ام. علی – ساری
از دوران بچگی عاشق کتاب خواندن بودم حالا هر چه که میخواهد باشد. من خیلی کوچک بودم که کتاب “زندگی جنگ و دیگر هیچ” اوریانا فالاچی را خواندم. چون من در کودکی جنگ رو تجربه کرده و متاسفانه صدماتی زیادی از آن خوردم، خواندن و دانستن از جنگی دیگر روی من تاثیر زیادی گذاشت. در دوران جوانی هم کتاب “دمیان” اثر هرمان هسه و نمایشنامه داستان “خرسهای پاندا” اثر ماتئی ویسنی یک خیلی روی روحیه و شخصیتم تاثیر گذاشتند. لیلا – تهران
کتاب “بامداد خمار” نظر من را در مورد طبقات اجتماعی دگرگون کرد و اینکه هر طبقه از جامعه باید با هم طبقه خود نشست و برخاست کند. شیوا – تهران
من کتاب خیلی خوانده ام ولی کتاب جان شیفته اثر رومن رولان خیلی روی من تاثیر گذاشت. تاثیری که هنوز با خودم دارم. کتابی که طریقه عشق ورزیدن رو به من یاد داد واقعا کتاب استقامت و مقاومت یک زن. یک زن عاشق که هیچوقت ازدواج نکرد ولی همیشه دنبال عشق واقعی بود چیزی که همه ما انسانها تو این دنیای مدرن اون رو گم کردیم. نورا – تهران
کتاب پدر مادر ما متهمیم نوشته دکتر شریعتی دید من را نسبت به دین به کلی متحول کرد. به گونه ای که پس از آن هیچگاه بدون فکر کردن هر چیزی را درباره دین و اعتقاد نپذیرفتم و خدا دیگر برایم ترسناک نبود. به دین با دید بسیار مثبت و میانه رویی نگاه کردم و از خرافات مذهبی به شدت فاصله گرفتم. هومن – تورنتو
مبارزات و خاطرات دکتر فاطمی نوشته بهرام افراسیابی راجع به دکتر فاطمی نظرم را متحول کرد. سیاوش – تهران
کتابهایی همچون ملکوت از بهرام صادقی، بوف کور از هدایت و یا مجموعه داستانهای کوتاه او، صد سال تنهائی از گابریل گارسیا مارکزباعث شد که نوع نگرش و تفکرمن درمورد کل هستی و آن چیزی که امروزه بدان زندگی می گویند به کل تغییر کند. احسان.ش – شیراز
یادم می آید درسال ۱۳۶۶ وقتی که کمی خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم اولین کتابهایی که خواندم ازسری شاهکارهای جک لندن (سپیدبرفی) و ژرژ هرژه (مجموعه داستانهای مصورتن تن ) بود و جالبی این داستانها باعث شد که از همان کودکی به مطالعه علاقه مند شوم… کتابهای جالب زیادی خوانده ام که اگر بخواهم فقط از آنها نام ببرم بیش از چندین صفحه تایپ لازم است. اما همه اینها یک طرف و دیوان حافظ طرف دیگر. زیرا به انسان عاشق شدن را میآموزد و این یعنی رسیدن به اوج انسانیت. آرش جهانشاهی – تهران
زیاد کتابخوان نیستم اما نخستین کتابی که مطالعه اش واقعا رویم تاثیر گذاشت رمان “صد سال تنهایی” اثر گابریل گارسیا مارکز بود که دید مرا به زندگی و بخصوص نزدیکانم خیلی عوض کرد. و دومین کتابی که تاثیر عمیقی رویم گذاشت “۱۹۸۴” اثر جورج اورول بود که دیدم را به دنیا و روابط کشورها و دور و برم خیلی تغییر داد. آرش – تهران
کتابی که باعث شد تا من زندگی را بیشتر دوست بدارم ” زرتشت، خداوندی که میرقصد” نوشته اوشو راینش بود. در این کتاب که من آن را به زبان ایتالیایی و انگلیسی خوانده ام و متاسفانه هنوزبه دلیل نبودن آزادی در نشر کتاب در ایران هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است، مظهر حیات انسان خردمند بر حسب عشق و صفا به عالم هستی، دوری جستن از حسادت و کینه و دروغ و خودپسندی، زندگی کردن در حال، یاد گرفتن از همه چیز و همه کس با فروتنی کامل، نداشتن قضاوت و تظاهر شخصی در مورد انسانها اما صریح بودن و راستگویی و خوشبینی را برگزیدن، و دیگر خصوصیات یک انسان برتر از لحاظ خرد به رشته تحریر آمده است. این کتاب سخنان وعقاید زرتشت را به صورت عامیانه و ساده بیان میکند، از این جهت خواننده مشکلی را در درک مطالب احساس نمیکند و با ذوق به خواندن فلسفه زندگی میپردازد. محسن – هلسینکی
من کتاب” فاطمه فاطمه است “دکتر شریعتی را در سنین نوجوانی مطالعه کردم و می توانم بگویم هیچ نوشته ای تا کنون تا این حد بر من تاثیرگذار نبوده است. اما کتاب بازگشت به خویشتن دکتر و کتاب خسی در میقات جلال آل احمد را هم خوانده ام و لذت برده ام. می توانم بگویم کتاب های دکتر شریعتی در من نسبت به ایرانی بودنم و شرقی بودنم احساس غرور ایجاد می کند. نرگس – قم
من فکر میکنم که کتاب خوندن میتونه مخصوصا اگر همراه با آزاد اندیشی و تفکر باشه از انسان فردی فرهیخته بسازد کتابهایی که خوندنشون من رو حسابی تحت تاثیر قرار داد جزوکل اثر ورنر هایزنبرگ و جامعه باز و دشمنان آن اثر کارل پوپر بوده اند. هاشمی – تهران
با سلام کتاب کمیته۳۰۰ نوشته دکتر جان کولمن کتابی بود که باعث شد من به تز حکومت پنهان جهانی بیشتر اعتقاد پیدا کنم. این کتاب را به همه دوستان توصیه میکنم. ساسان – تهران
اول: عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل و زندگی جنگ و دیگر هیچ اثر فالاچی عقاید من را درباره جنگ عوض کردند. دوم: انجمن شاعران مرده. و سوم: تسلی بخشی های فلسفه نگاه من را به زندگی تغییر دادند. هیچ رسانه ای مانند کتاب عمیقا موثر نیست. کتاب آرام و عمیق زندگی شما را تغییر میدهد. آرام و عمیق و دلپذیر مثل چک چک آب. کاوه شجاعی – کرج
من مدتها در خط روانشناسی و عرفان بودم. از این کتاب و سیستم به آن کتاب و مکتب. در این جریان وقتی کتاب “تفکر زائد” نوشته محمد جعفر مصفا به دستم رسید تحول و دگرگونی در من بوجود آمد. پس از آن آثار دیگر وی را نیز مطالعه کردم و دید من به زندگی بکلی تغییر کرد و گویی روی من از طرفی به طرفی دیگر برگردانده شد. داود – تهران
من بعد از خواندن کتاب نهج البلاغه که از روی کنجکاوی شروع شد دچار تحول عظیمی شدم به نوعی که بهره مند از قدرت ویژه ای شدم . اما افسوس که چندان دوام نیافت و به دلیل آلودگی های بیانی و رفتاری دیگران که غیر قابل اجتناب بود از بین رفت البته مطمئن هستم از بین نرفته بلکه چون پولادی زنگ بر آن گرفته که به یاری خودش باز خواهد گشت. بهمن زرکار
خواندن مثنوی معنوی تاثیر بسیار عمیقی بر روی چرایی زندگی و حتی چگونه زندگی کردن من گذاشته است. سلیمان داودی – کرمانشاه
این نوشتهها را هم بخوانید