همکاری با ریموند کارور ، نوشته رابرت آلتمن

0

همکاری با کارور

رابرت آلتمن

در سال 1993 کتابی از سوی انـتشارات ویـنیچ نـیویورک منتشر شد، شامل داستان‌های کوتاهی از ریموند کارور، که رابرت آلتمن فیلم فراموش نشدنی برش‌های کـوتاه را براساس آن ساخته بود. در این کتاب، افزون بر مقدمه‌ای که رابرت آلتمن بر آن نـوشته، نُه داستان کوتاه و یـک داسـتان شعرگونه با عنوان «لیموناد» به چاپ رسیده است. این نُه داستان عبارتند از: «می‌شود لطفا ساکت باشی؟»، «همسایه‌ها»، «آن‌ها همسر تو نیستند»، «ویتامین‌ها»، «این همه آب و این‌قدر نزدیک به خانه»، «یک کار کوچک خـوب»، «جری و مالی و سام»، «جمع‌آوری‌کننده‌ها» و «به زن‌ها بگو ما داریم می‌آییم»، که جز داستان اول، بقیه به فارسی ترجمه شده‌اند.

آن‌چه که در پی می‌آید ترجمهٔ مقدمهٔ رابرت آلتمن بر کتاب و برگردان داستان شعرگونهٔ «لیـموناد» اسـت.

مجید مصطفوی

ریموند کارور از چیزهای پیش پا افتاده شعر می‌آفرید. منتقدی نوشت که او «غرابت نهفته در پس پشت پیش پا افتادگی را آشکار کرد» ولی آن‌چه او به واقع انجام داد ثبت ویژگی‌های فردی شگفت‌آور رفتار بشری بـود، ویـژگی‌های فردی‌ای که در میانهٔ بی‌نظمی تجربیات زندگی وجود دارد. و رفتار بشری، با همهٔ رمز و راز و الهام‌بخشی آن، همواره مرا مجذوب کرده است.

از نظر من کلیهٔ آثار کارور فقط یک داستان هستند، زیرا داسـتان‌های او هـمگی پیشامدند، همه دربارهٔ چیزهایی هستند که برای مردم اتفاق می‌افتد و تغییر در زندگی آنان به وجود می‌آورد. شاید روابطشان به سردی بینجامد. شاید از فاجعه‌ای جان سالم به در ببرند، شاید بـا وجـود دانـستن چیزهایی که نمی‌خواهند واقعا دربـارهٔ یـکدیگر بـدانند، همچنان به زندگی ادامه دهند. این داستان‌ها بیش‌تر دربارهٔ چیزهایی است که نمی‌دانید، تا چیزهایی که می‌دانید، و خواننده، با وقوف بـر احـساسات نـهفته، فاصله‌ها را پر می‌کند.

من برای پی‌ریزی ساختار موزاییکی بـرش‌های کـوتاه، که براساس این نُه داستان و شعر «لیموناد» ساخته شده، تلاش کردم همین کار را بکنم؛ نگاهی واحد به تماشاگر بـدهم. ولی فـیلم مـی‌تواند برای همیشه ادامه داشته باشد، زیرا مشابه زندگی است. سـقف خانهٔ «ویترز» ها را بردارید، «استورمی» را می‌بینید که با اره به جان وسایل خانه افتاده، سپس سقف خانه‌ای دیگر را بـردارید، «کـایزر» هـا، یا «وایمن» ها، یا «شفرد» ها و رفتارهایی متفاوت را می‌بینید.

در استفاده از داسـتان‌های کـارور ما آزادی عمل داشتیم: شخصیت‌ها، از این داستان به آن داستان جابه‌جا شدند؛ آن‌ها با تمهیدات ارتباطی مختلف بـا هـم ارتـباط پیدا کردند. در مواردی نام‌ها هم تغییر داده شد و اگرچه ممکن است به مـذاق بـرخی از بـنیادگرایان ادبی و هواداران کارور خوش نیاید، این فیلم حاصل همکاری تنگاتنگ بازیگران، همکار نویسنده‌ام، فـرانک بـاریت، و دسـتمایه‌های کارور در این مجموعه داستان بوده است.

زمانی که برای نخستین بار با تس گـالاگر شـاعر، بیوهٔ ری [ریموند کارور]، در مورد تمایلم به ساختن چنین فیلمی صحبت کردم، به او گـفتم کـه قـصد ندارم در رویکردم به آثار کارور به آن‌ها وفادار باشم و می‌خواهم داستان‌ها را درهم ادغام کـنم. او بـه طور غریزی متوجه منظورم شد و مرا به این کار تشویق کرد، و گفت ری از سـتایش‌گران نـشویل بـود و درماندگی شخصیت‌ها، و در عین حال توانایی آنان در غلبه بر آن را دوست داشت. او همچنین می‌دانست که هنرمندان در عـرصه‌های مـختلف برای ارائهٔ آثارشان می‌بایست از قابلیت‌ها و نگرش خود استفاده کنند. معادل‌های سینمایی دسـتمایه‌های ادبـی بـه شیوه‌های پیش‌بینی نشده‌ای خودشان را نشان می‌دهند.

در طی سال‌های نوشتن، شکل‌گیری و طرح‌ریزی برش‌های کوتاه، و در خلال درگـیری‌های بـی‌شمار مـالی، من و تس گفت‌وگوهای بسیار و مکاتبات منظمی باهم داشتیم. شیوهٔ او در ارائهٔ اطلاعات، نـگرش مـن را به همه چیز دگرگون کرد، ازاین‌رو حس می‌کنم از طریق تس با ری گفت‌وگو کرده‌ام. تس همکار واقـعی مـن در فیلم بود.

من تمام آثار کارور را خوانده‌ام و او را از صافی ذهن خود گذرانده‌ام.فـیلم از تـکه‌های کوچکی از آثار او ساخته شده که بخش‌هایی از صـحنه‌ها و شـخصیت‌های آن بـا بهره‌گیری از اساسی‌ترین عناصر مخلوقات ری شکل گـرفته‌اند؛ هـم جدیدند و هم جدید نیستند. تس و زو ترینر، مادر و ختری که از نظر عاطفی جدا افـتاده‌اند و نـقش‌های‌شان را آنی راس و لوری سینگر بازی مـی‌کنند، پل‌هـای موسیقایی فـیلم را تـشکیل مـی‌دهند. آنی جز می‌خواند و لوری ویولن سـل مـی‌نوازد. این شخصیت‌ها را من و فرانک باریت به وجود آوردیم، ولی به اعتقاد تس گـالاگر آنـ‌ها با شخصیت‌های ری تطابق دارند و مـی‌توانسته‌اند از داستان «ویتامین‌ها» آمده بـاشند.

دیـدگاه ریموند کارور، و شاید من، بـه جـهان ممکن است از نظر عده‌ای تاریک و بدبینانه به نظر برسد. ما نگرش‌هایی مشابه نـسبت بـه سرشت خودسرانه و تصادفی بخت و اقـبال در اوضـاع جـاری داریم؛ در«یک کـار کـوچک خوب»، بچهٔ خانوادهٔ فینگن‌ها با ماشین تصادف می‌کند؛ در «این همه آب و این‌قدر نزدیک به خـانه» کـشف جسدی در طی سفر ماهیگیری موجب بـحران روابـط زناشویی خـانوادهٔ کـین مـی‌شود.

شخصی در بخت‌آزمایی برنده مـی‌شود. همان روز، خواهر آن شخص با سقوط آجری از ساختمانی در شهر سیاتل کشته می‌شود. هر دوی این‌ها یک چـیزند. بـخت‌آزمایی در هر دو مورد مصداق پیدا می‌کند. احـتمال وقـوع ایـن دو رویـداد از نـظر شما می‌تواند غـریب بـاشد ولی هر دو اتفاق افتاده‌اند. یکی کشته شده و دیگری ثروتمند؛ یک عمل مشابه. یکی از دلایلی که ما مـحل وقـوع داسـتان‌ها را از شمال غربی اقیانوس آرام به کالیفرنیای جنوبی تـغییر دادیـم، ایـن بـود کـه مـی‌خواستیم وقایع در یک حومهٔ شهری وسیع روی دهد تا شخصیت‌ها به‌طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات کنند. عوامل جغرافیای هم دخیل بود، ولی ما می‌خواستیم ارتباطها تصادفی باشد. محل فیلم‌برداری، نه هـالیوود بود و نه بورلی هیلز، بلکه جاهای بکر لس آنجلس، که زادوبوم کارور نیز هست، بود-جاهایی مثل داونی، واتس، کامپتون، پومونا، گلندیل؛ حومه‌های شهری آمریکایی، نام‌هایی که در گزارش‌های بزرگراه‌ها می‌شنوید.

مـا بـیست و دو بازیگر اصلی داشتیم-آن آرچر، بروس دیویسن، رابرت داونی جونیور، پیتر گالاگر، باک هنری، جنیفر جیسن لی، جک لمون، هویی لوییس، لایل لاوت، اندی مک داول، فرانسیس مک دور ماند، ماتیو موداین، جولین مـور، کـریس پن، تیم رابینز، آنی راس، لوری سینگر، مادلین استو، لیلی تیلور، لیلی تاملین، تام ویتس و فرد وارد-و آن‌ها چیزهایی به فیلم افزودند که من به خواب هـم نـمی‌دیدم، قوام بیش‌تری به آن دادند و پر بـارش کـردند. سهمی از این کار مهم به شالودهٔ اصلی برش‌های کوتاه تعلق دارد، یعنی نوشته‌های کارور.

در هر قسمت فیلم تنها سه یا چهار نفر از این بازیگران بـاهم بـازی کردند زیرا هر هـفته مـا داستان دیگری را، با خانواده‌ای دیگر، آغاز می‌کردیم. ولی ما تمام داستان‌های اصلی را به بازیگران دادیم تا بخوانند، و بسیاری از آن‌ها به خواندن سایر آثار کارور ادامه دادند. نخستین خانواده‌ای که بـه فـیلم درآوردیم «پیکات» ها بودند، ارل و دورین، با بازی تام ویتس و لیلی تاملین، در خانهٔ واگن مانندشان و در «جانیز برویلر»، یک کافی‌شاپ کلاسیک کالیفرنیایی که دورین پیشخدمت آن‌جاست. کارشان چنان فوق العاده بود کـه گـمان کردم بـه دردسر افتاده‌ام، ولی همهٔ بازیگران پابه‌پای آن‌ها حرکت کردند، از آن‌چه انتظار داشتم فراتر رفتند، نقش‌های‌شان را زیر سـلطهٔ خود درآوردند و شکل تازه‌ای به آن بخشیدند.

شخصیت‌ها داستان‌های زیادی در فیلم تـعریف مـی‌کنند، داسـتان‌های کوتاهی در مورد زندگی‌شان. بسیاری از آن‌ها داستان‌های کارور یا برداشت‌هایی از داستان‌های کارور و یا الهام گرفته از داستان‌های کارور هـستند،‌ ازایـن‌رو ما همواره تلاش داشتیم تا حد امکان به دنیای او نزدیک باشیم، و همکاری جـمعی در فـیلم الزامـ‌آور شده بود.

بازیگران همچنین تشخیص داده بودند که جزییاتی که آدم‌های کارور در موردشان صحبت مـی‌کنند موضوع اصلی نیستند. عناصر جزیی، قابل انعطاف به نظر می‌رسیدند. آن‌ها می‌توانستند در مـورد هر چیزی صحبت کـنند. نـه اینکه زبان بی‌اهمیت است، بلکه لزومی ندارد که موضوع صحبت، ایکس، ایگرگ یا زد باشد. می‌تواند کیو، پی یا اچ باشد.

نکته این‌جاست که این‌ها چگونه مردمانی هستند که چنین واکنش‌هایی به آن‌چه کـه می‌گویند نشان می‌دهند. آن‌چه آن‌ها می‌گویند صحنه‌های فیلم را تشکیل نمی‌دهد، بلکه در واقع این شخصیت‌ها هستند که دارند صحنه‌ها را بازی می‌کنند. بنابراین چه دربارهٔ تهیهٔ ساندویچ کرهٔ بادام زمینی صحبت کنند یـا نـحوهٔ قتل همسایه‌شان، این که این شخصیت‌ها، همچنان‌که در حال شکل گرفتن هستند، در چنین موقعیت‌هایی چه احساسی دارند و چه اقدامی انجام می‌دهند اهمیتی به مراتب فراتر از درونمایه دارد.

نویسندگی و کارگردانی هر دو عملی خـلاقانه‌اند. در نـهایت، فیلم جای خود را دارد و داستان‌ها هم جای خود را و امید می‌رود که تعاملی پر بار صورت گرفته باشد. با این حال، در کارگردانی برش‌های کوتاه چیزهایی به‌طور ناخواسته از حس تشخیص من به آنـ‌ها افـزوده شده که ناشی از تفاوت نظر است، و غیر قابل اجتناب است. می‌دانم که ری کارور این را درک می‌کرده که من می‌بایست کاری فراتر از صرفا تکریم انجام می‌دادم. چیز تازه‌ای در فیلم اتفاق افـتاده، و شـاید هـمین صادقانه‌ترین شکل احترام باشد.

ولی هـمه چـیز از هـمین جا شروع شد. من خواننده‌ای بودم که این داستان‌ها را خواندم و با این زندگی‌ها همراه شدم.

رابرت آلتمن

نیویورک سیتی،1993

مجله هفت – بهمن 1386


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

داستان واقعی اسکینر: روانشناس مشهور دهه ۱۹۴۰- آیا او واقعا دخترش را در داخل یک جعبه برای آزمایشاتش…

بوروس فردریک اسکینر معروف به بی‌اف اسکینر یک روانشناس، رفتارشناس، نویسنده، مخترع و فیلسوف اجتماعی آمریکایی بود. او در ۲۰ مارس ۱۹۰۴ در Susquehanna در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در ۱۸ اوت ۱۹۹۰ در کمبریج، ماساچوست درگذشت.اسکینر بیشتر به خاطر…

کسانی که توهم خاص و عجیبی دارند: ما از ستاره‌های دیگر آمده‌ایم و فرازمینی هستیم! پدیده Starseed

ممکن است خیلی احمقانه به نظر برسد. اما افرادی هستند که معتقدند از سایر سیارات به زمین آمده‌اند تا به شفای سیاره زمین کمک کنند و بشریت را به «عصر طلایی» هدایت کنند و به دوره‌ای از خوشبختی، شکوفایی و موفقیت برسانند!جستجوی اینترنتی این…

طراحی‌ها و معماری‌های نبوغ‌آمیز و عالی که باید تحسین‌شان کرد

همان طور که در برخی پست‌های قبلی از طراحی‌ها و معماری بد گفتیم (در اینجا و اینجا برای مثال) سوی مخالف آنها هم وحود دارد. یعنی طراح یا معماری صنعتی به کاربرد و جنبه زیباشناختی اماکن و اشیا دقیقا فکر کرده و چیزی دلخواه و هماهنگ با محیط پدید…

چه می‌شد اگر انیمیشن‌های استودیو جیبلی را کسی با آبرنگ می‌کشید – کاری که لوئیز تریر کرده!

در این نقاشی‌های زیبای لوئیز تریر، طرفداران استودیو جیبلی فورا انیمیشن‌های یه یاد ماندنی را که از آنها الهام گرفته شده، تشخیص خواهند داد.لوئیز تریر، نقاش و مجسمه‌ساز فرانسوی با الهام از شخصیت‌های انیمیشن‌های شناخته شده از استودیو جیبلی،…

مورد عجیب بیمار M: مردی که گلوله‌ای به سرش خورد و بعد همه چیز را وارونه می‌دید!

بر اساس گزارش موردی که به تازگی منتشر شده است، یکی از منحصر به فردترین و عجیب‌ترین موارد آسیب مغزی در تاریخ شرح داده شده: این مورد با نام مستعار بیمار M، نامیده می‌شود که در سال ۱۹۳۸ در جریان جنگ داخلی اسپانیا به سرش گلوله خورد و بعد آن…

فهرست چیزهایی که تا همین 20 – 30 سال پیش در ایران و جهان معمولی بودند، اما الان کارها و خریدها…

اوضاع اقتصادی کلی دنیا خوب نیست. از یک سو میل و اشتیاق همه به کمتر کار کردن و بیشتر داشتن و به خصوص سخت گرفتن به هم بیشتر شده و از سوی دیگر، درآمدها آنچنان افزایش نیفتاده‌اند. در این میان برخی کشورها با تورم‌های باورنکردنی دست به گریبان…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.