معرفی فیلم مردگان The Dead 1987

اگر دیوید لین کارنامهاش را با فیلمی مشابه با بهترین آثارش به پایان رساند، جان هیوستون دقیقا قدمی خلاف جهت برداشت و بعد از ساختن شاهین مالت، گنجهای سیرا مادره و جنگل آسفالت در ابتدا و انتهای دهه چهل میلادی، برای کارگردانی آخرین یادگاریاش به سراغ داستان کوتاه درخشانی از جیمز جویس رفت و مردگان را ساخت.
هیوستون کارگردانی مردگان را از روی ویلچر پیش میبرد و نماهای مخصوص ایرلند را از راه دور و در آمریکا هدایت میکرد. مثل یک عاشق واقعی حاضر نبود به خاطر حفظ سلامتیاش قید سینما را بزند. مردگان را ساخت و چند ماه بعد و پیش از نمایش فیلم از دنیا رفت. مردگان تقریبا بالکل در فضای داخلی و داستان طی یک عصر تا شب اتفاق میافتد و حجم زیادی از فیلم درون خانهای میگذرد که گرمای داخلش از پرده بیرون میزند.
صحنه مفصل میز شام یکی از بهترینها در نوع خود و کلاس درسی برای کارگردانی و تدوین و بازیگری است. مردگان انگار باید آخرین فیلم هر کارگردانی باشد. اسم فیلم و پایان بندی داستان یادآور مرگ است اما در آن میان هر آنچه هست زندگی است. هیوستون بهترین قصه را برای آخرین فیلم انتخاب کرده بود.