نقد و بررسی فیلم ارین براکوویچ Erin Brockovich با بازی عالی جولیا رابرتز

آنقدر بدبیاری آورده و عدم توجه دیده که نسبت به سختیها و مصائب واکسینه شده. این شروع حرکت ارین براکوویچ (جولیا رابرتز) برای پیشرفت در زندگی شخصیاش است. جایی که دیگر چیزی برای از دستدادن ندارد و بیمحابا به استقبال دنیای شیاد پیراموناش میرود. یک زن مطلقه با دو ازدواج ناموفق و مردانی که سبب رنج و آزارش شدهاند. اینگونه است که با گارد بسته با مردانی که ازشان دل میبرد، مواجه میشود. سخت و چموش و رامنشدنی. ملکه زیبایی سابق ویچیتا، یک گروه مهم از روحیات زنانه را نمایندگی میکند. زنانی که با خصائل و خلقوخوی مردانه که از طرف زنان معمولی تحمل نمیشوند و همنشینان خود را از میان مردانی که آنها را درک و هضم میکنند، برمیگزینند.
زنانی باهوش و عملگرا که با شیوه متهور زیستشان باعث احیای حقوق از دسترفته جماعت نسوان در دوران مختلف شدند. زنانی که در تاریخ سینما با پسوند «هاکسی» به جا آورده میشوند. همارز و همپای مردان در مشارکت برای حل بحران. نمونهایترینهایش لورن باکال در داشتن و نداشتن، رزالیند راسل در منشی همه کاره او و جین آرتور در فقط فرشتگان بال دارند. ارین هم مانند تمام زنان بیباک، زندگیاش را در نسبت و همراهی با مردان بنا میکند. دو مرد. اد مازری (آلبرت فینی) و جورج (ارون اکهارت). رییس و عاشق. اولی عاقلهمردی است مهربان که از اول هوای ارین را دارد. و دومی همچون دنیس هاپر فیلم ایزی رایدر میماند که تصمیم گرفته مسئولیتپذیر باشد و وضعیت بغرنج خانه ارین را جمعوجور کند. کاری که از ارین با توجه به حجم کار زیادش بر نمیآید. ارین تحت حمایت و همراهی این دو مرد است که اعتماد به نفس پیگیری پرونده آب مسموم را به دست میآورد و به جنگ شرکت فاسدی که باعث مریضی مردم بیگناه شده، میرود.
با این تبصره مهم که همراهی دو مرد به معنی استیلای آنها بر ارین نیست. در یکی از صحنههای کلاسیک شده فیلم، ارین در جواب جورج که شماره تلفناش را میخواهد این دیالوگ شاهکار را به زبان میآورد: «شمارهمو میخوای؟ کدوم شماره رو میخوای؟ 10 تعداد ماههاییه که از عمر دخترم میگذره، 6 سن اون یکی دخترمه، 8 هم سن پسرمه، 2، تعداد دفعاتیه که ازدواج کردم و طلاق گرفتم، 16، مقدار پولیه که تو حساب بانکیم دارم. و بعد از همه اینها شماره صفر هم هست که احتمالا تعداد دفعاتیه که قراره باهام تماس بگیری». ارین با همه مشکلاتی که بر سر راهاش دارد، از دوری و ندیدن فرزنداناش تا خشونت پیرامون، با صبر و حوصله و تمرکز و استفاده از زنانگیاش، پیروز پرونده قضایی میشود و خسارت لازم را از سرمایهدارهای ظالم به نفع خانوادههای مظلوم باز میستاند.
او خوششانستر از کارن سیلکوود (مریل استریپ) در فیلم عالی و کمقدر دیده سیلکوود مایک نیکولز است. زنی که در راه مبارزه برای به دست آوردن حقوق ضایع شده خود و همکاراناش، جاناش را از دست میداد و برای خانواده و دوستاناش اندوه و غصه باقی میگذاشت. اما جهان ارین براکوویچ و فیلم استیون سودربرگ، روشنتر از این حرفهاست که بخواهد زندگی را به کام ارین و بقیه تلخ بکند. پس به تماشای شادمانی ارین و خانوادهاش مینشینیم و از اینکه بر شقاوت پیراموناش چیره میشود به او و مسیرش ادای احترام میکنیم. او لیاقت بیشتر از اینها را دارد. زنی سرسخت در دنیای واقعی که به رنگ مالوف جولیا رابرتز درآمده.
ارین هم شبیه به بهترین نقش آفرینیهای رابرتز، زنی است با سلاح ترکیبی هوش و زیبایی که به دنبال تحمیل خود به جامعه پیراموناش است. به قصد کسب احترام. به هدف ساختن سرپناهی محکم که بتواند آرام و راحت در آن زندگی کند. مثل ویوین وارد در کمدی رومانتیک دوستداشتنی زن زیبایگری مارشال و فون سیدل در شاهکار دریغانگیز وودی آلن همه میگویند دوستت دارم. ارین همان زن خویشتندار مدل رابرتزی است که یکی دو بار چشماناشتر میشود و قلباش میگیرد. بهتریناش در فیلم جایی است که رابرتز پشت فرمان در واکنش به شنیدن خبر زبان باز کردن طفل خردسالاش، آرام و خوددار اشک میریزد و مصمم میشود که احترام بیشتری از جهان، برای خودش و خانوادهاش به دست آورد.
نوشته پویان عسگری