نامهای به پدرم: روزی همه ما از پشت فرمان نشستن معاف میشویم
دوست خوبم -رضا مقدری- بعد از مدتها ما را به خواندن یک نوشته مهمان کرده است و در آن به مسئله پذیرش فناوری، از زاویه تازهای نگاه کرده است:
رضا مقدری:
چند روز پیش پدرم به یکی از دفاتر پلیس ۱۰+ مراجعه کرد برای تعویض گواهینامهاش، طبق روال معمول وقتی که رفته بود برای معاینه پزشکی دکتری که چشمانش را معاینه کرده بود وضعیت آنها را برای رانندگی مناسب ندانسته بود و به وی گفته بود نمیتواند رانندگی کند. پدرم در آستانه ۸۰ سالگیست و راستش این اتفاق برایش چندان خوشایند نبود و میگفت کم کم باید بپذیرم که دیگر توان انجام برخی از کارها را ندارم.
راستش را بخواهید من فردی هستم که تنها سرگرمی، تفریح و دلخوشی زندگیم تکنولوژیست، تکنولوژی را دوست دارم چون به نظر میرسد هر راهحل در آن منجر به یک مشکل جدید میشود، که البته بعد برای آن مشکل جدید یک راه حل دیگر پیدا میشود و البته مسلماً باز آن راه حل مسائل و چالشهای جدیدی را پدید میآورد .میتوان خیلی راحت از همین قضیه نتیجهگیری کرد که مهندسین نیز مثل وکلا قادر و توانمند هستند تا ابد جامعه را نیازمند شغل خودشان کنند!
برای توضیح آنچه که گفتم مثلاً SMS یا همان پیامک (این اسم را اصلاً دوست ندارم!) را در نظر بگیرید، SMS راهحل ایدهآلی است برای افرادی که بسیار درگیر کار هستند و فرصت پاسخگویی به ایمیل و تلفن را ندارند یا در شرایطی هستند که نمیتوانند به تلفن و ایمیل جواب بدهند ولی همین راه حل منجر میشود به یک دردسر و مشکل جدید، حالا اگر فردی مشغول رانندگی باشد و بخواهد SMS جواب بدهد، دیگر نمیتواند به رانندگی و مسیری که مشغول رانندگی در آن است توجه و نگاه کند. خوب باز یک راهحل جدید پیدا میشود و این بار یکی از غولهای تکنولوژی یعنی گوگل صحبت از ماشینهایی به میان میآورد که خودشان و بدون نیاز به دخالت انسانی که در آنها نشسته است قادر به رانندگی کردن هستند.
گوگل در این چالش نسبتاً بزرگ پیشرفت قابل توجه و حیرتآوری را کسب کرده است. ماشینهای این کمپانی که بینیاز از راننده هستند به دفعات در خیابانها و بزرگراه های دره سیلیکونی دیده شدهاند، آنهم بدون اینکه برای کسی دردسری درست کنند. کالیفرنیا یکی از سه ایالتی است که برای این آزمایش گوگل مجوز صادر کرده است و شرطش نیز برای آن این بوده است که در هریک از این ماشینهای روبوتیک باید یک انسان حضور داشته باشد و در صورت ضرورت در عملکرد روبات مداخله کند. کمپانیهای بسیاری در گوشه و کنار با دقت و اشتیاق هرچه بیشتر این تجربه گوگل را دنبال میکنند چون به خوبی میدانند بازاری پر از نیاز در برابر آنها در حال گشوده شدن است. در حال حاضر هر ماشین معمولی فعال در این پروژه دارای بیش از ۱۰۰ سنسور ریز پردازنده است که وظیفه نظارت بر همه چیز از عملکرد صحیح موتور تا سیستمهای سرگرمی درون خودرو را بر عهده دارند.
فعالان صنعت خودرو معتقدند در این بین مانع اصلی دیگر مباحث فنی نیستند. یک مانع بحث قانونی قضیه است: چه کسی در صورت رخ دادن سانحه توسط یک ماشین با قابلیت رانندگی بدون دخالت انسان مقصر شناخته میشود؟ مانعی دیگر بعد روانی آن است: آیا مردمی که با صفحه آبی مرگ روی کامپیوترهایشان آشنایی دارند و از آن خاطره خوشی ندارند آیا حاضر میشوند جان خود را به دست خودروهایی بسپارند که کامپیوتر آنها را هدایت میکند؟
در مورد بعد روانی من به شخصه دو تئوری دارم، افراد جوان همواره سریعتر از سایر افراد با تکنولوژیهای جدید کنار میآیند و آن را در آغوش میگیرند. اما این بار یک استثناء وجود دارد و مسنترها میتوانند در پذیرفتن این تکنولوژی پیشگام باشند. با گذشت زمان دیر یا زود من هم مثل پدرم خواهد شد، روزی میرسد که مهارت رانندگیام را از دست بدهم و آن روز است که به ماشینهای روباتیک که خودشان میتوانند رانندگی کنند خوشآمد میگویم، حتی اگر امروز به پدرم میگفتم چنین تکنولوژی آماده استفاده است و قیمتش معقول، به احتمال زیاد دیگر غم مردود شدن در تمدید گواهینامه را فراموش میکرد.
برای سایرین کم کم این به صورت یک اصل اجتنابناپذیر در میآید که باید رانندگی را به خودرویشان واگذار کنند و وقتی او مشغول رانندگیست آنها میتوانند فیسبوک را چک کنند، ایمیل بزنند یا با تلفن مکالمه کنند. این اصل زمانی اجنتاب ناپذیر میشود که آمارها حکایت از این داشته باشند که خودرهای خود راننده تصادفات و خطای کمتری در قیاس با انسانهای راننده داشتهاند و کمپانی های بیمه تصمیم بگیرند افرادی که هنوز قصد دارند خودشان رانندگی کنند را شارژ بیشتری کنند و قوانین نیز در مورد این افراد سختگیرهای بیشتری کند و جریمهها برای هر خطای کوچک سر به فلک بگذارد. پس جا دارد بگویم پدرم هیچ جای ناراحتی نیست روزی همه ما از پشت فرمان نشستن معاف میشویم!
این نوشتهها را هم بخوانید
در متن برای خودروهای خودکار از عبارت خود راننده استفاده شده است
با اجازتون کلمه «خودران» را برای این خودروها پیشنهاد می کنم
از نظر من این تکنولوژی هنوز کامل نیست و از نظر من زمانی کامل می شود که ماشین ها بتوانند با هم تعامل کنند. یعنی ماشین جلویی به ماشین عقبی ارتباط برقرار کند و اطلاعاتی مانند سرعت و مقصد خود را به ماشین عقبی اعلام کند که مثلا ماشین عقبی بداند که در تقاطع بعدی این ماشین قصد دارد کدام مسیر را بپیماید. ولی دیر یا زود دیگه وقتشه که گواهینامه هامونو بندازیم سطل آشغال و فقط از روی GPS مقصدمونو انتخاب کنیم و منتظر بشینیم که به مقصدمون برسیم. شاید بهتر باشه توی این انتظار کتاب بخونیم یا به قول شما ایمیل هامونو چک کنیم.
همیشه پای گوگل در میان است …
من کاملا با این نظریه مخالفم این پروژه در نهایت برای استفاده در صنایع خاص یا موقعیت های ویژه کاربرد داره نه برای استفاده در خیابان چون رانندگی به جز اینکه عملی برای جابجا شدن افراد و بار هست یک کار لذت بخش و یک تفریح هم محسوب میشه
همین صد سال پیش، توی همین مملکت خودمان، نشستن توی درشکههایی که با اسب جابهجا میشدند، هم عملی برای جابهجا شدن و هم یک تفریح بود. بخش تفریحی قضیه را این روزها میتوان در اماکنی مثل میدان نقشجهان اصفهان یافت. شاید بیست سال بعد هم مردم برای لذتِ رانندگی به پیست کویر لوت بروند.
دوست عزیز شما انگاری فقط تو جاده شمال رانندگی کردی
اگه 100 کیلومتر تو کویر یه جاده صاف بری و خواب آلودگی رو حس کنی اون موقع همچین چیزی رو نمیگی :)
“روزی همه ما از پشت فرمان نشستن معاف میشویم”
چه روز غم انگیزی خواهدبود آن روز. البته می دانم که بسیاری خرسند خواهندبود، اگر این بسیار -که تنها می خواهند به مقصد برسند- نبودند توستر بیریختی با چهار چرخ به نام تویوتا کورولا پرفروش ترین خودرو نمی شد! اما برای آنها که رانندگی فراتر از رفتن از نقطه ی آ به ب لذتی یگانه است دریغ خواهد بود آن روز؛ ای کاش که هرگز چنین روزی نرسد…
بنظرم من خیلی عالیه .
بهترین استفادش مسافتهای بین دو شهر ، آزادراه ها یا بزرگراهاست یا جاهایی که خیلی ترافیکه .
هرچند بجای اینها، دولتها باید به فکر توسعه سیستم حمل نقل عمومی باشند، اتوبوسها و خطوط ریلی رو بهبود ببخشن و سیستم انتقال دوچرخه ای هم اضافه کنن. کشورهای دیگه 10 متر عرض پیاده روشونه، اینجا 4 ، 5 متر بیشتر نیست
درسته که “همیشه پای گوگل در میان است” اما امیدوارم که این تکنولوژی در کشور عزیز خودمون هم جواب بده،هر چند که حالا حالاها فکر نمی کنم وارد ایران بشه.تحریمه دیگه …زیاد سخت نگیریم.