فرانسیسکو گویا و دو تابلوی خانواده کارلوس چهارم و سوم ماه مه

5

فرانسیسکو گویا بین سال‌های ۱۷۴۶ تا ۱۸۲۸ می‌زیست، در توصیف او ناگزیر هستیم از واژه نابغه استفاده کنیم، به جرأت او را می‌توان هنرمند بزرگ عصرش دانست. در شرایطی که اسپانیا یک سده بود، نقاشی مهمی به دنیای هنر عرضه نکرده بود، او وارد عرصه شد.

گویا در سال ۱۷۴۶ در آراگون اسپانیا متولد شد. پدرش جوزف پنتیو گویا فرانکو و مادرش گریسیا لوسینته سالوادور بود. دوران کودکی اش را در فیونتدوس گذراند. پدرش از راه زرگری زندگی را می‌گذراند. در سال ۱۷۴۹ خانوادهٔ او خانه‌ای خاته‌ای در شهر زاراگوسا خریدند و چند سال بعد به آنجا رفتند. گویا در اسکولاس پیاس به مدرسه می‌رفت. در ۱۴ سالگی گویا نزد جوزف لوزن نقاش به کار آموزی مشغول شد. او به مادرید رفت و با آنتون رافائل منگس که نقاش شناخته شده‌ای نزد خانوادهٔ سلطنتی بود هم کلاس شد. او با مخالفت جدی استادخود مواجه شد و امتحاناتش ناامید کننده بود.

5-7-2014 5-54-13 PM

گویا نا امیدانه در سالهای ۱۷۶۳ و ۱۷۶۶ درخواست ورود به آکادمی هنر کرد اما پذیرفته نشد. بعد از آن به رم رفت جایی که جایزهٔ دوم مسابقات نقاشی که توسط شهر پاراما پایه ریزی شده بود به دست آورد. بعد از آن سال به زاراگوسا بازگشت و قسمت‌هایی از گنبد باسیلیکای (به سپاس از نام خدا) نقاشی کرد. چرخه‌ای از نقاشی‌های فرسک در کلیسای چارت هاس آلودی و در سوبرا دیل پلس را از خود به نمایش گذاشت. او به نزد فرانسیسکو بایو سوبیاس رفت ونقاشی‌هایش به خاطر استفادهٔ ظریفانه از تونالیته به شهرت رسید.

او در ژوئیه ۱۷۷۳ با خواهر بایو جوزفا که گویا او را پپا صدا می‌کرد ازدواج کرد. ارتباط بایو با آکادمی سلطنتی هنرهای زیبا به گویا کمک کرد که به عنوان طراح قالی‌هایی که قرار بود توسط کارخانهٔ سلطنتی بافته شوند کار کند. در طول تنها ۵ سال نزدیک به ۴۲ الگو را طراحی کرد که بیش ترین آثار برای تزئین ویا پوشش قسمت‌های خالی دیوارهای ال اکسوریال وپالاسیوریل دپاارادو اقامتگاه‌های تازه ساخت سلاطین اسپانیایی نزدیکی مادرید استفاده شد. همین باعث شد تا توجه پادشاهان اسپانیایی به استعداد او جلب شود وبعدها به دربار راه پیدا کند. او هم چنین یک تابلوی قربانگاه کلیسای سن فرانسیسکو ال گرانده در مادرید را نقاشی کرد. که این منجر به عضویت آکادمی سلطنتی هنرهای زیبا شد.

در دهه ۱۸۷۰، گویا بیشتر به سلک آزادی‌خواهان گروید. بدون هیچ تردیدی با انقلاب فرانسه همدلی نشان می‌داد، نه با پادشاه اسپانیا که در جنگ علیه آن جمهوری جوان به دیگر پادشاهان اروپا پیوسته بود. با این حال، او در دربار اسپانیا از احترامی فوق‌العاده برخوردار بود و حتی در سال ۱۷۹۹ به مقام نقاش خصوصی پادشاه برگزیده شد.

گویا در اینجا سبک روکوکو را کنار گذاشت و سبک نوباروک مبتنی بر کارهای ولاسکوئز و رمبرانت روی آورد و اینان را همواره بیش از استادان دیگر ستود. همین سبک نوباروک است که منادی پیدایش سبک رومانتی‌شسشم می‌شود.

خانواده کارلوس چهارم، پادشاه اسپانیا، بزرگ‌ترین چهره‌سازی درباری گویا، بازتابی از نقاشی ندیمه‌ها اثر ولاسکوئز است.

5-7-2014 5-59-26 PM

دیدن این تابلو در ابعاد بزرگ

در این نقاشی، تمام اعضای خانواده پادشاه به دیدار نقاش آمده‌اند که در یکی از نگارخانه‌های کاخ به نقاشی مشغول است. همچنان که در نقاشی ولاسکوئز دیدیم، نقاشی‌هایی سایه‌وار پشت سر این گروه از دیوار آویخته‌اند و نور از کنار به درون می‌تابد.

قام‌موکاری نقاش سرزنده است، رنگ طراوتی دگر دارد و با ندیمه‌ها رقابت می‌کند.

نقاشی کارلوس چهارم از لحاظ روان‌شناختی به طرزی تقریبا باورنکردنی امروزی است. هستی درونی این افراد که دیگر از حمایت میثاق‌های مؤدبانه چهره‌سازی باروک درباری برخوردار نیست، با صداقتی بی‌رحمانه عیان شده است.

اینان به مجموعه‌ای از اشباح شباهت دارند. کودکان وحشت‌زده، پادشاه پف‌کرده و ملکه با ظاهر عامیانه مضحک‌اش.

آلفونس دوده این شخصیت‌ها را «نانوا و خانواده‌اش که لحظه‌ای پیش جایزه بزرگ بخت‌آزمایی را برده‌اند» نامید، گویا هدفی عمیق‌تر از هجو خانواده سلطنت دارد، او با برداشتن حجاب از چهره آنها، واقعیت شیطانی‌شان را نشان داده است.

به راستی، گویا چگونه توانست به دنبال آفریدن این نقاشی آشکارا کاریکواتوروار جان سالم به در برد؟!

آیا اعضای خاندان سلطنتی شیفته و مبهوت نقاشی شکوهمند لباس‌های خود شده بودند که نتوانستند دریابند گویا چه بلایی بر سرشان آورده است؟

ما می‌دانیم که گویا به احتمال زیاد آنها را همان‌گونه نقاشی کرده است که خودشان خود را می‌دیدند، و در عین حال از حقیقتی ژرف‌تر پرده برمی‌داشت تا همه جهانیان آن را ببینند.

تابلوی به یادماندنی دیگری که بنا به ملاحظاتی نمی‌توانیم زیاد در مورد آن صحبت کنیم، احتمالا در سال ۱۸۰۰ نقاشی شده است، تابلوی مایای برهنه است و آن را دلنشین‌ترین تصویر برهنه تاریخ می‌دانند.

وقتی سپاهیان ناپلئون در سال ۱۸۰۸ کشور اسپانیا را اشغال کردند، گویا و بسیاری از اسپانیایی‌های دیگر امیدوار بودند که فاتحان، همان اصلاحاتی را در آن کشور انجام دهند که شدیدا به آنها نیاز بود. رفتار توحش‌آمیز سربازان فرانسوی، آن رؤیا را درهم شکست و به مقاومتی مردمی به همان درجه توحش دامن زد.

گویا این تجربه تلخ را در بسیاری از آثار خود از سال ۱۸۱۰ ال ۱۸۱۵ به تصویر کشیده است.

بزرگ‌ترین اثرش سوم ماه مه ۱۸۰۸ نام دارد که یک نقاشی بزرگ بود و در سال ۱۸۱۴ به درخواست نقاش برای فردیناند هفتم اندکی پس از بازگشت به سلطنت کشیده شد. این کار در واقع نخستین نمونه مسلم از کارهایی که در عالم هنر «اعتراض اجتماعی» نام گرفت.

5-7-2014 5-53-14 PM

دیدن این تابلو در ابعاد بزرگ

این پرده، صحنه اعدام گروهی از مبارزانی را نشان می‌دهد که علیه نیروهای فرانسوی قیام کرده بودند. تردید است در اینکه خود گویا شاهد این صحنه بوده باشد، زیرا کوششی برای دقیق نشان دادن وضعیت طبیعی محیط آن به عمل نیاورده است.

در اینجا رنگ تند، قلم‌موکاری عریض و سیال و روشنایی شدید شبانه، با تأکیدی به مراتب فراتر از هر زمان، جنبه‌ای نوباروک به خود گرفته‌اند.

این نقاشی از تمام شدت بیان احساساتی هنر مذهبی برخوردار است اما این شهیدان در راه آزادی جان می‌دهند نه ملکوت آسمان. اعدام‌کنندگان آنها نیز نه عاملان شیطان که مجریان فرمان حکومت استبدادی هستند.

جلادان، چند آدم‌کش بی‌چهره و تماما بی‌تفاوت در برابر نافرمانی قربانیان هستند. گویا جوخه آتش را هیولایی چندپا و بی‌چهره تصویر کرده است که با تفنگ‌های نیزه‌دار، گروه گروه قربانیان بی‌سرپناه را ساقط می‌کنند.

گروه اول قربانیان تیر خورده‌اند و خونشان جاری است، گروه دوم در آستانه مرگ حرکاتی جنون‌آسا دارند و گروه سوم دست بر چشم نهاده‌اند، تا شاهد فاجعه نباشند.

بعدها همین صحنه به دفعات برون از شمار در تاریخ جدید جهان تکرار شد. گویا، با برخورداری از قدرت پیشبینی یک نابغه، تصویر آفرید که به نمادی هولناک در عصر جدید تبدیل شده است.

حکومت پادشاهی اسپانیا پس از شکست ناپلئون، موج تازه‌ای از سرکوب در کشور به راه انداخت و گویا نیز هر روز گامی بزرگ‌تر در جهت رسیدن به دنیای خصوصی خود برمی‌داشت. سرانجام در سال ۱۸۲۴، به تبعیدی خودخواسته تن در داد.

پسی از اقامتی کوتاه در پاریس به شهر بوردو رفت و در همان جا، چشم از جهان فروبست.

اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با ۱۸ سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

۱۰ عکس بسیار زیبا از درخت – انتخاب شده از عکاسان خلاق

درخت‌ها زندگی‌بخش زمین و مایه زیبایی آن هستند. انسان‌ها هزاران سال است که آنها بهره می‌برند و تا توانسته‌اند پهنه زمین برخوردار از زیبایی‌شان را کمتر و کمتر کرده‌اند. درختان متنوع با شکل و آرایش متفاوت ریشه، تنه، شاخه‌ها و برگ‌ها، چشم‌نواز…

این عکس‌ها را ببینید تا تصدیق کنید که افسوس‌ها (حسادت‌های) اینستاگرامی ما بسیار اوقات درست نیستند!

هر کسی ممکن است طور خاصی از اینستاگرام استفاده کند. یکی صفحات خبری را دنبال می‌کند، دیگری بیشتر صفحات کاری یا سرگرمی را. یکی به اخبار و عادات سلبریتی‌ها علاقه دارد و برخی‌ها هم همه آشنایان و اعضای خانواده و دوستان قدیم و جدید را دنبال…

قسمت دیگری از عکس‌های تاریخی کمتر دیده شده: یک عکس ارزش هزار کلمه را دارد!

شاید این گفتار مشهور فرنگی‌ها که می‌گویند که یک عکس به اندازه هزار کلمه سخن می‌گوید، غلو باشد. گاهی در یک عکس فقط زیبایی می‌بینیم. گاهی هم داخل آن چیزی نیست. بدتر از همه، گاهی چون یک عکس برش محدودی از زمان و مکان است، به نوعی حاوی دروغ است…

عملیات گانرساید: حمله نروژ به تاسیسات آب سنگین نازی‌ها که آنها را از بمب اتمی محروم کرد

سرهنگ ارتش سلطنتی نروژ، لیف ترونستاد، پس از تحویل کپسول‌های انتحاری، به سربازانش اطلاع داد: «نمی‌توانم به شما بگویم که چرا این مأموریت اینقدر مهم است، اما اگر موفق شوید، برای صد سال در خاطره نروژ زنده خواهد ماند.» با این حال، این…

عکس های هوایی تام هگن از باغ های زیتون اسپانیا – الگوهای زیبای مواج و سنت‌های قدیمی

به مدت هزاران سال، اسپانیا به دلیل آب و هوای مدیترانه‌ای، تابستان‌های طولانی و گرم و دمای معتدل زمستانی، در تولید زیتون پیشرو بوده است. میوه‌های زیتون که در آب نمک نگهداری می‌شوند و یا آسیاب می‌شوند تا روغن‌های طبیعی از آنها استخراج شوند،…

محصولات رادیواکتیوی که در قرن بیستم در قالب کالاهای مصرفی عادی به مردم فروخته می‌شدند

پیش از درک خطراتی که قرار گرفتن در معرض تابش‌های رادیواکتیو برای انسان به همراه دارد، مردم و حتی دانشمندان می‌پنداشتند که مواد رادیواکتیو ترکیبات جالبی برای درخشان و نورانی کردن اشیا هستند. در ادامه چند مورد از عجیب‌ترین کاربردهای مواد…

آگهی متنی در «همه» صفحات
ایمپلنت دندان / عمل اسلیو معده / کلینیک زیبایی / عمل بای پس معده / بهترین جراح چاقی / متخصص زنان رشت / خرید گوشی با حکمت کارت / پمپ آب صابون / buy telegram members / جراحی چاقی تهران / پی آر پی موثرترین درمان آرتروز زانو / دکتر فارغ پور – متخصص زنان / خرید خودنویس / خرید دستگاه لیزر تیتانیوم / پمپ اسید / خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / کمپ ترک اعتیاد / دانلود سریال / انواع مکمل های زینک / کلاه کاسکت / درمان سریع سیاتیک و دیسک کمر / متخصص زنان / کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان / کاشت مو / شیشه اتومبیل / دانلود سوالات استخدامی آموزش و پرورش / ثبت برند / سرور مجازی / فروشگاه اینترنتی زنبیل / مشاوره حقوقی تلفنی / وکیل / خرید ساعت دیواری / لیزر درمانی بواسیر / ساعت تبلیغاتی / تجهیزات پزشکی / خرید سرور مجازی / تعمیر ماشین ظرفشویی / خرید تتر / متخصص ارتودنسی / چاپ لیوان / حمل بار دریایی از چین / بهترین سریال های ایرانی / داروخانه اینترنتی آرتان / فروشگاه آنلاین زوجیم / چاپ کلاه / کاشت مو / درمانکده / کاشت مو / پزشکا / قیمت ساک پارچه ای / تحلیل تکنیکال فارکس / سایت نوبت دهی دکتریاب / بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران / بهترین سریال های کره ای / دکتر فارمو / کتاب صوتی رایگان / تولید محتوا / دانلود نرم افزار / مجتمع فنی ونک / سریال جدید / داروخانه آنلاین تینا / سایت ترجمه تخصصی رایت می /

5 نظرات
  1. بابک می گوید

    فیلم اشباح گویا واقعا معرکه بود یکی از بهترین فیلم هایی که دیدم الان اسمشو که دیدم یادم افتاد …

    1. مهسا می گوید

      فیلم..اشباح گویا..عالی..باردم بازی میکنه..

      ۲.کتاب خرمگس..عالی..روی جلدش اینه..

  2. بابک می گوید

    تابلوی آخر مرا به یاد روی جلد کتاب خرمگس نوشته اتل لیلیان وینیچ و ترجمه خسرو همایون پور از انتشارات امیرکبیر می اندازد که اولین کتاب رمانی بود که خواندم و خاطرات شیرینی از آن دارم. کتاب را به پیشنهاد دایی ام در تابستان ۱۳۶۲ با پس انداز مشترک خودم و خواهرم خریدیم و نوبتی می خواندیم. اخیراً مسافرتی به شهر زادگاهم داشتم و کتاب را در خانه پدری دیدم. فکر نمی کنم از هیچ کار دیگری در طول زندگی ام به اندازه خواندن خرمگس لذت برده باشم. سپاس از علیرضا مجیدی که خاطره آن روزها را برایم زنده کرد.

  3. کیان می گوید

    Francisco Goya بعد از تغییر سبکش برای قرن هجدهم بیش از حد مدرنه و بیشتر به نقاشی های قرن بیستم شبیه. در واقع سبک Goya در مشهورترین های قرن بیستم، پیکاسو و مونه تاثیر گذاشت.

    به نظر من نقاشی های سیاه Goya خیلی جالب تر از پورتره ها و کارهای اولیه ش هستند.

  4. ریاح می گوید

    بسیار زیبا اما کم بود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

•• 4 5