بریدههایی از کتاب انسان و فضا – قسمت چهارم

یوهانس کپلر، منجم قرن هفدهم سردستۀ گروه برجستهای از نویسندگان تخیلی- علمی محسوب میشود که مبنای کارشان به راستی علمی بود. کپلر نخستین انسانی بود که قوانین طبیعی حرکت سیارهها را توضیح داد؛ و تمایل به انتشار این آگاهیها بود که او را به داستاننویسی کشانید.
اثر تمثیلی کپلر به نام «سومنیوم یا نجوم کرۀ ماه» از لحاظ شکل به «تاریخ حقیقی» لوسیان شبیه است. اما کپلر به جای خیالبافیهای لوسیان، مطالب مسلم علمی به خوانندگان خود عرضه کرد، کاری که از بعضی لحاظ چند قرن جلوتر از زمانۀ خود صورت میگرفت. کپلر دربارۀ سختیهای سفر فضایی نوشت:
«آغاز حرکت بسیار ناراحتکننده و خطرناک است، چون مسافر ناگهان از زمین کنده میشود، انگار که انفجار باروت او را به هوا فرستاده باشد.» فضانورد در جو با «سرمای شدید و فقدان هوا برای تنفس رو به رو میگردد.» سپس مسافر دچار بیوزنی میشود و چون به ماه نزدیک شد حرکت او به کمک نیرویی که میتوان آن را قوۀ محرکۀ معکوس نامید کند میشود «تا مبادا در فرودی شدید آسیب ببند» و سرانجام آنکه در «سومنیوم» حدس درخشانی دربارۀ وضع جغرافیایی سطح ماه و کیفیت «آب و هوای» آن میبینیم.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
شکل: جاندارانی که کپلر در کرۀ ماه سکونت داده بود موجودات ستبرپوستی بودند که بیشتر ساعات روز را برای فرار از گرمای بریانکنندۀ خورشید در غارها میگذراندند. قصد او از خلق این آدمها نشاندادن حالت افراطی سرما و گرما در ماه بود. وصف کپلر از سطح ماه نیز به نحو حیرتانگیزی دقیق است.
مسافران فضایی یوهانس کپلر در داستان «سومنیوم» به کمک ارواح روانۀ کرۀ ماه میگردند. کپلر در حد یک دانشمند محتاطتر از آن بود که حاضر شود مشکل رفت و آمد به ماه را به کمک حدس و گمان حل کند، از این رو همۀ داستان را در قالب رؤیا ریخت تا از طرح مسئله پرهیز کرده باشد.
طرحهای غریب از یک شاعر بزنبهادر
چند سال پس از آنکه کپلر علم را در قالب داستان ریخت، یک فرانسوی نامدار کتابی نوشت که در آن آمیزهای از تیزهوشی، مهملبافی و هجو زیر ردای علم به خوانندگان عرضه شده بود.
هیچ نویسندۀ دیگری تا به حال به اندازۀ شاعر پرطمطراق فرانسوی سیرانو دوبرژراک در کار مسافرت فضایی راههای ابتکاری تازه پیشنهاد نکرده است. قهرمان سیرانو در کتاب «مسافرت به ماه و خورشید» نخست به این فکر میافتد که برخاستن ژالۀ صبحگاهی از تابش نور خورشید است و به دنبال این فکر دهها شیشۀ کوچک را پر از شبنم میکند و به بدن خود میبندد و به آسمان صعود میکند. سیرانو بعد دستگاهی را آزمایش میکند که جد بزرگ هواپیما حساب میشود چون بال و پروانه دارد اما هنگامی که میخواهد از فراز تختهسنگی پرواز کند در نهایت خِفت به ته دره میافتد. شاعر فضانورد سپس تنش را با مغز استخوان گاو چرب میکند تا زخمهایش را تسکین دهد. اتفاقاً از همین رهگذر به ماه میرود چون (و در اینجا سیرانو یکی از خرافههای عصر خود را نقل میکند) «میدانستم که ماه به سوی هلال میرفت و در همین ربع است که ماه بر سبیل استمرار مغز استخوان جانداران را به طرف خود میکشد.» فضانورد بعد به زمین باز میگردد و گردونۀ فضایی دیگری میسازد (وسط) که از بعضی لحاظ از همه شگفتتر است.
شکل: سفر فضایی به قوۀ غاز که در سال 1638 در کتاب نویسندۀ انگلیسی فرانسیس گادوین وصف شده بود بار دیگر در کتاب سیرانو شرح داده میشود. شأن نزول آن برخورد سیرانو با قهرمان داستان گادوین در کرۀ ماه است.
ایلیاه پیمبر که در ماه با سیرانو ملاقات میکند قوۀ محرکۀ مغناطیسی را به او نشان میدهد. ایلیاه توپ مغناطیسیشدهای را به طرف آسمان پرتاب کرده است و توپ سفینۀ فلزی را به دنبال خود بالا میکشد.
در فضا، سیرانو برای سفر خود به ماه از انرژی خورشید استفاده میکند. بدین معنی که اشعۀ تمرکزیافتۀ آفتاب به نحوی از انحاء هوا را از جعبه بیرون میراند. خلائی که به وجود میآید باعث میشود که هوا به شتاب از زیر وارد جعبه شود . آن را به سوی بالا براند. کار بادبان هدایت جعبه است.
سیرانو به همراهی قطرات شبنم به طرف ماه صعود میکند؛ نیروی محرکۀ او شیشههای پر از رطوبتی است که به خود بسته است. بعداً سیرانو به قصد بازگشت به فرانسه به طرف زمین سرازیر شد ولی در عوض در آمریکای شمالی فرود آمد، چرا که (به گفتۀ کتاب) در مدتی که در هوا بود زمین زیر پای او چرخیده بود. البته این ماجرا بر پایۀ تصور نادرستی بنا شده است، چون اشیایی که در جو قرار دارند با گردش زمین میچرخند.
سلام دوست عزیز، ممنون بابت مطالب مفیدتون، می خواستم بپرسم آیا این کتاب به فارسی ترجمه شده و اگه شده اسم کتاب و مترجمش کی هستش.