جیمز مارش، شیمیدانی که داستان زندگیاش میتواند سناریوی یک فیلم باشد!

جیمز مارش یک شیمیدان معمولی بود، سرش را پایین انداخته بود و کارش را میکرد، اما زمانی که دید که یک قاتل برای خودش آزاد میچرخد، نتوانست تاب بیاورد و سعی کرد به کمک دانش شیمیاش، او را به دام بیندازد.
قاتلی که صحبتاش را میکنیم جان بودل نام داشت، او آرسنیک را در قهوه پدربزرگش ریخته بود و او را به قتل رسانده بود. زمان وقوع قتل سال 1832 بود.
در آن زمان قتل با آرسنیک، جنایتی بود که به سادگی نمیتوانست کشف شود، طوری که لقب جالبی به آرسنیک داده بودند: پودر ارث! یعنی پودری که با آن میشد از شر اعضای متمول و پیر خانواده خلاص شد و ارثیهشان را صاحب شد!
بسته به مقدار مسمومیت و شانس قربانیها علایم مسمومیت متفاوت بود، در موارد خفیف شخص دچار سرگیجه و سردرد میشد. مسمومیت شدیدتر اما منجر به تهوع و استفراغ، اسهال، تشنج و کما و مرگ میشد. بعضی از این علایم را شبیه علایم بیماری وبا بودند که در آن زمان بیماری شایعی بود و بنابراین در غیاب روشی مطمئن برای تشخیص مسمومیت واقعا نمیشد مطمئن بود که شخص به خاطر بیماری میکروبی مرده یا مسمومیت ناشی از آرسنیک.
در روشی که در آن زمان مرسوم بود، باید نمونه غذای مشکوک را با سولفید هیدروژن و اسید هیدروکلریک مخلوط میکردند، این طوری تری سولفات آرسنیک به دست میآمد که تهنشستی زردرنگ بود.
اما مشکل این بود که این آزمایش چندان حساس نبود و تهنشست بعد از چند دقیقه ناپدید میشد و بنابراین هیئت مصفه و قاضی مشکوک میشدند و متقاعد نمیشدند.
درست به همین خاطر، حکم به آزادی بودل داده شد. مارش از این بابت خیلی عصبانی شد و زمانی که بودل، بیرون محوطه دادگاه با بیشرمی نزد او اعتراف کرد که قتل کار خودش بوده، بر میزان خشم مارش افزوده شد.
به همین خاطر او روزهای بعد، خود را وقف کار روی آزمایشی مطمئنتر برای تشخیص مسمومیتهای آرسنیکی کرد. او برای آزمایش خود از روی و اسید سولفوریک استفاده کرد. روی آرسنیک را غنی از الکترون میکرد، در جوار گاز این آرسنیک به گاز تبدیل میشد و از چنانچه محلول کمی گرما داده میشد به صورت حباب از محول خارج میشد. این گاز روی سطح یک شیشه یک اثر فلزی بر جای میگذاشت و این اثر مثل آزمایش قدیمی، محو نمیشد.
آزمایش او آنقدر حساس بود که میتوانست دو صدم میلیگرم آرسنیک را تشخیص بدهد.
در سال 1840، نوبت به آزمون واقعی این آزمایش رسید. در آن زمان ماری لافارژ متهم شده بود که شوهر خود را با آرسنیک کشته است.
ماری که در سودای ازدواج با شخص متمولی بود، توسط یک مرد ثروتمند ورشکسته فریفته شد و تازه بعد از ازدواج پی به فقر شوهرش برد. به همین خاطر با فرستادن کیکی برای او، مسمومش کرد. شوهر او علایمی شبیه وبا از خود بروز داد. هیچ کس در ابتدا تصور نمیکرد که او مسموم شده باشد، اما در زمان بیماری شدید شوهر، یکی بستگان او متوجه شد که کاری پودر مشکوکی را به غذای او اضافه میکند.
بررسیها بعدی آلوده بودن غذا و نیز بدن شوهر ماری لافارژ را به کمک آزمایش مارش نشان داد. ماری نخستین فردی شد که با اتکا به یک روش آزمایشگاهی سمشناسی محکوم شده است.
با این همه او هیچ وقت به جرم خود اعتراف نکرد و محکومیت او باعث ایجاد بحث و جدلهای زیادی در جامعه فرانسه شد.
چه جالب!:)
از مطلب چیزای زیادی یاد گرفتم
مرسی دکتر:)
عشقم شیمی
یک سریالی حدود 12-13 سال قبل شبکه 3 میگذاشت به نام “”جرم شناسان “” که تو یک قسمتش هم به قضیه ماری لافارژ اشاره کرد و دادگاه جنجالیش… سریال خوبی بود چون در هر قسمت ماجرای یک از ابداعات تاریخ جرم شناسی مثل اثر انگشت و… را بررسی می کرد
سناریوی جالبی بود
ممنون
در پزشکی قانونی روش مارش برای تعیین حضور ارسنیک معروف است و همچنین در داروسازی برای کنترل کیفی نواد اولیه که البته اکنون روشهای با دقت و حساسیت بیشتر به کار میرود ولی قریب به اتفاق مبنای شیمیایی دارند.