کمی در مورد فصل سوم سریال House of cards

تقریبا غیرممکن است که شما در یک پست وبلاگی بتوانید در مورد همه جنبههای یک فیلم یا سریال عظیم و پیچیده با مفاهیم فراوان صحبت کنید.
پس بهتر است قناعت پیشه کنم و در این پست، فشرده در مورد بعضی از روندهای فصل سوم سریال خانه پوشالی یا House of cards صحبت کنم، سریالی که قطعا در فهرست ۱۰ سریال برتری است که در طول زندگی دیدهام.
در نگاه نخست شما خواننده عزیزی که دیدن این سریال را شروع میکنید، ممکن است در قسمتهای نخست با خودتان بگویید که چرا باید سریالی را که در آن درگیریهای و فریبهای سیاسی، آن هم در فرهنگ و جامعهای متفاوت به تصویر کشیده شده دنبال کنید.
اما باید بگویم که قوانین قدرت، حاکمیت و سلطه، تقریبا در همه جای دنیای و در همه اعصار یکسان بودهاند. ممکن است پوسته و قوانین بازی، کمی متفاوت باشند، اما اصول یکی هستند.
سریال House of cards نتفلیکس، سریالی است خوشساخت که شخصیتها و حوادث آن با الهام از شخصیتهای واقعی دنیای سیاست و حوادث سیاسی یکی – دو دهه اخیر ساخته شده است و کمی دراماتیزه شده است و البته کسی چه میداند شاید در دنیای واقعی، حوادث اصلی، درامتر از چیزی بوده باشند که در سریال به تصویر کشیده شدهاند!
دو بازیگر اصلی سریال که در نقشهای فرانک آندروود و همسرش کلیر بازی میکنند، دو بازیگر نامآشنای دنیای سینما هستند: کوین اسپیسی و رابین رایت.
این دو به باور من در این سریال، هنر بازیگری را به اوج رساندهاند و بازیهای و احساسات را با گوشت و پوست و میمیک صورت و به صورت زیرپوستی تداعی میکنند. باز هم به گمان من اگر در فصل دوم سریال، کوین اسپیسی ستارهای بیبدیل نشان داد، در فصل سوم، این رابین رایت بود که در کمال تعجب توانست حتی کوین اسپیسی را در بازیگری پشت سر بگذارد.
رابین رایت در آن واحد توانست شخصیت چندگانه بانویی را نشان بدهد که از یک سو باید بانوی نخست آمریکا باشد، از سوی دیگر نقش یک سیاستمدار جاهطلب تازهکار را به نیکویی بازی کرد و از دیگر سو هم بعد نقش یک زن دچار شک و تردید در تعریف رابطهاش با همسرش را به خوبی ایفا کرد. ما در او در آن واحد، زیبایی و خرامش و تیزهوشی یک زن خواستنی، بیرحمی یک سیاستمدارو آسیبپذیری یک زن شکستخورده را در او دیدیم.
اما زوج فرانک آندروود و کلیر، تنها زوج در معرض بحران در سیزن سوم سریال House of cards نبودند، زوج دیگر درگیر در سریال داگ استامپر و راشل بودند. داگ از سویی صید عشق راشل شده بود و از سوی دیگر مجبور بود راشل را صید کند.
برخلاف دو سیزن قبلی، در این قسمت، هم شخصیت فرانک و هم کلیر، خاکستریتر ترسیم شده بود. نمیدانیم چرا؟ شاید به خاطر اینکه هر چه باشد، آنها خواه ناخواه در نقش رئیس جمهور و بانوی اول آمریکا ظاهر شده بودند. میگویند که پارهای از داستانکهای این قسمت با الهام از شخیت بیل و هیلاری کلینتون ساخته شده است. چون شخصا در بسیاری از روزها از مرور دقیق حوادث سیاسی پرهیز میکنم، شاید دقیق نتوانم فهرست کنم که کدام داستانکها از حول این دو شخصیت واقعی ساخته شده بودند، اما شاید تزلزل رابطه بیل و هیلاری کلینتون یا شاید هم ناشیبازیهای هیلاری کلینتون در بعضی از مقاطع، در نوشتن این داستانکها کمک کرده باشد.
سیزن در بعضی از مقاطع میخواست نشان بدهد که بودن در وسط گود و تصدی مقام ریاست جمهوری میتواند چقدر دشوار باشد، چرا که شخص مجبور است که همیشه تصمیمات قاطع بگیرد و این تصمیمات لزوما همیشه درست نیستند.
سریال حتی در قسمتی، از روال همیشگی خارج شد و به دام شعارگویی افتاد، آنجا که کلیر آندروود، متعاقب مرگ یک آمریکایی زندانی در روسیه، برخلاف عرف و واقعیت سیاسی حاکم در دنیا، در مقابل رسانهها، رئیس جمهور روسیه را شرمنده کرد!
پوپولیسم، ابزار در دست سیاستمداران
شعارهای قشنگ و وعدههای توخالی و جلب قلوب تودههای ناآگاه مردم، همیشه ابزاری در دست سیاستمداران بوده است. در بعضی از جوامع با توجه به بافت و باورهای روتین و دسترسی انحصاری به رسانهها، کار سیاستمداران بسیار آسانتر است. اما در برخی از جوامع آنها مجبورند که بسیار ماهرانهتر و حسابشدهتر بازی کنند. برنامه اشتغال برای آمریکای فرانک آندروود، نماینده دشواری پناه بردن به پوپولیسم در جوامع دسته دوم بود.
در هر صورت اگر شما یک سیاستمدار باهوش و کارکشته باشید، همیشه در آستین شیوههای برای تحمیق خلایق در دست خواهید داشت. میخواهم تلخ صحبت کنم و بگویم که همیشه قشر آگاهانی که متوجه نیات و بازیهای فریبنده سیاستمداران میشوند کمشمار است، فیالواقع توده مردم همیشه مستعد فریفته شدن هستند، فقط تکنیک و ظاهر کار در هر برهه زمانی خاص باید تغییر کند. شاید آنها درست همان طور که آندروود گیم بازی میکرد، با مردم بازی میکنند!
تضاد غرب و شرق در سیزن سوم سریال
در مقاطع زیادی در سریال، ما شخصیت ویکتور پتروف را در نقش رئیس جمهور روسیه شاهد بودیم، شخصیتی که لابد با الهام از شخصیت از پوتین ساخته شده است، کسی که علاقهای به رعایت روتینهای سیاسی ندارد، بازی را هر طور که دوست دارد پیش میبرد و علاقهای به بده و بستان سیاسی ندارد. چیزی که برای او بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد، وجههای است که مردم کشورش و نیز جهانیان از او دارند، اما میخواهد کی تزار تو باشد.
اما همان طور که وجهه برای ویکتور پتروف مهم است، «میراث» هم برای فرانک آندروود و کلیر مهم است. این زوج بیفرزند، با رباطه پیچیدهشان، تنها به گذاشتن یک «میراث» جاودان فکر میکنند.
حقیقت بزرگتر یا دروغهای ضروری
House of cards سریالی است که در آن سیاستمداران میکوشند نشان بدهد که چرا گاهی شرط رسیدن به «حقیقت بزرگتر»، گفتن دروغ یا استفاده از ترفندهای غیراخلاقی است. این دروغ میتواند به سادگی چیزی در مورد یک شجاعت دوران نوجوانی یک رئیس جمهور باشد یا دروغهای بزرگی که در عین خونسردی به رسانهها گفته میشود.
یکی از تأثیرگذارترین سکانسهای سیزن سوم سریال وقتی بود که «دانبار» -رقیبا انتخاباتی آندروود- برای بیشتر کردن شانس شکست آندروود، دست به کاری غیراخلاقی زد و سعی کرد که پروندهای قدیمی در مورد پیشینه «کلیر» را رو کند.
دانبار که تا این زمان، اعتقاد به مبارزه سیاسی با شیوه پاک داشت و با تردید تصمیم گرفته بود که با شیوههای خود آندروود در مقابل او بایستد، در اینجا توسط آندروود خطاب قرار گرفت:
– خب، بالاخره تو هم یکی از ما شدی.
– یکی از کیها؟
– از رجال! با اتاقهای دودگرفته و مخفیشون!
و این پارادوکس عجیب کسانی است که قصد رودررویی با سیاستمداران بیاخلاق دارند، در شرایطی که توده مردم همیشه دانش لازم را ندارند و در شرایط که رقیب از ترفندهای غیراخلاقی با صورت ماهرانه بهره میبرد، آیا میشود تمیز بازی کرد و شانسی برای بُرد داشت؟!
در عین حال سریال، سوای همه مسائل سیاسی مطرح شده در آن، تصویرگر بحرانهایی است که یک زندگی زناشویی ممکن است با آن روبرو شود.
سریال را که ببینید با خودتان فکر میکنید، شاید خیلی مواقع کمهوش تضمینکننده موفقیت روابط طولانیمدت زناشویی است و به صورت متناقض، وقتی زوجی باهوش باشند، احتمال اینکه در طی سالهای طولانی درگیر تردیدها و شک و اندیشه دوباره در مورد نوع رابطهشان و چرایی آن شوند، بیشتر میشود.
به راستی مکمل بودن، پشتیبانی و نیاز داشتن، عادت و عشق را چطور میتوان در یک زندگی زناشویی طولانیمدت بازتعریف کرد؟!
اینروزها این سوال برای منم پیش اومده منتها جوابش سخته واقعا..
آقای مجیدی شما سریالهای قابل قبولی رو معرفی میکنین میشه بگید نه تا سریال دیگه چی هستن؟
فرندز – سیزنهای اول لاست – برکینگ بد – بیگ بنگ تئوری – گیم آو ترونز – برای ۴ تا بعد باید فکر کنم!
با سلام ، من به شما کمی کمک میکنم ،بله آنهایی که شما گفتید به اضافه
True Detective
Fargo
Band of Brothers
Cosmos A Space time Odyssey
ممنون به خاطر زحمتی که میکشد ،
همه این سریالهای را دیدهام، اما امتخاب واقعا دشوار است!
the it crowed
میشه به لیست شما سریالهای دکستر و دنتون ابی و شیملس رو هم اضافه کرد.و واقعا به هر کسی که فرندز رو ندیده شدیدا پیشنهاد میکنم این سریال فوق العاده رو ببینه.شاهکار سریال های طنز.سریالی که الهام اکثر سریالهای طنز مثل بیگ بنگ تئوری و هاو آی مت یور مادر بوده
بسیار خودداری کردم که تونستم این سریال رو وسط کلاسای دانشگاه شروع نکنم. ولی مطمئنا با شروع تعطیلات عید، این سریال رو هم نگاه میکنم.
و این پست منو بیشتر وسوسه میکنه که یک هفتهی دیگه صبر نکنم!!!
عالی
این فصل سریال واقعا عالی بود، مخصوصا پایاناش
این پست هم واقعا خوب بود، ممنون از زحمتتون
این سریال باز ساخت آمریکایی سریال سهگانه House of Cards محصول BBC هست که در Francis Urquhart (ِهمان Francis Underwood آمریکایی) در پی بدست آوردن مقام نخست وزیری بریتانیا پس از مارگارت تاچر هست.
فصل اول نسخه آمریکایی سریال به سریال بریتانیایی اصلی تا حد قابل قبولی وقادار بود. نقش ها به خوبی باز آقرینی شدند و تکنیک های هالیوودی هم برای جذاب تر کردن جلوه های بصری به خوبی استفاده شده .
اما House of Cards اصلی شامل سه فصل ۴ قسمتی هست. در حالی که نسخه آمریکایی تا به حال ۳۹ قسمت هست و در فصل سوم داستان تا حدودی از داستان اصلی چدا شده.
یک مشکل سریال های آمریکایی پول ساز بودنشون هست. متاسفانه سازنده های نمیتونن سریال رو به موقع تموم کنند و برای سال ها ادامه پیدا کرده و به تدریج ضعیف تر و ضعیف تر میشه. این نقصی ذاتی در استدیو های آمریکایی هست (حتی نتفلیکس!). در این سریال هم فصل اول و دوم خیلی جذاب تر از فصل سوم بودند.
پیشنهاد میکنم نسخه اصلی این سریال با بازی Ian Richardson در نقش FU ببینید. به نظر من به عنوان یک سیاستمدار ماکیاولی، FU انگلیسی بسیار مجکم تر، مقتدر تر و کاریزماتیک تر از FU آمریکاییه.
بارزترین جمله در داستان House of Cards این عبارته:
“You might think that, I couldn’t possibly comment”
البته در نسخه آمریکایی، FU تنها در فصل اول این جمله رو میگه. که البته جداب ترین دورانشه.
سلام
تبریک میگم یکی از معدود سریال های درست و بدردبخوری بود که تو یک پزشک معرفیشو دیدم.به نظرم ما ایرانی ها اگه به جای دیدن خیلی سریال های اکشن و ماجراجویانه و سطحی به فرض مثل arrow که خیلی طرفدار داره یا game of thrones که چند ماه دیگه فکر کنم سیزن جدیدش شروع میشه این چنین سریالی رو ببینیم و فکر کنیم در موردش خیلی بهتره تا خیلی سریال های دیگه چون به خصوص در مورد این سریال یه درس مهم که میشه گرفت اینه که بازی های سیاسی همه جای دنیا یکی هستن و به قول شما فقط پوستشون عوض میشن.خیلی سریال جالبیه در هر حال از وقتی من این سریال رو دیدم دیگه نتونستم خیلی سریال های چرت و پرت دیگه ای رو که پخش میشن ببینم از بس این سریال خوش ساخته!
اقای مجیدی بعد از اولین نظرم دیدم شما جواب دادید تو کامنت ها که گیم اف ترونز یکی از ۱۰ سریال برتر عمرتونه.چرا؟؟؟؟!!!!!!! درسته گیم اف ترونز سریاله خوش ساختیه و داستان خوبی داره که از کتاب الهام گرفته ولی اول و آخر پر از صحنه های خشن و مستهجن هست ولی در مقایسه سریالی نیست که شما رو به فکر فرو ببره و بیشتر هیجان داره تا هر چیزه دیگه
هیچ فیلمسازی مطابق علایق و فرهنگ شما فیلم نمیسازه، سیاست من مصادره به مطلوب هست. حتی در فیلمهای متوسط هم همیشه سکانسهای عالی میشود پیدا کرد. گیم آو ترونز از نظر بازتاب خوی وحشی و سیری ناپذیر انسان و همچنین از نظر تکنیکی و نیز برخی از دیالوگهای کاملا قابل توجه است. تاریخ واقعی دنیا هم همیشه سرشار از خشونت بوده و هست و این قابل انکار نیست.
عالی و حساب شده نوشتید.من دیوانه وار این سریال رو دوست دارم و گاهی، روزها در مورد دیالوگ ها فکر کردم و یا در گیر چینش صحنه های مربوط به این زوج ایدآل بودم.البته منم یادداشت کوتاهی در پایان سیزن دو نوشتم.دکتر جان واقعا به افکار روشن تون و همت عالی تون تبریک میگم.
http://moshavereman.mihanblog.com/post/120
ممنون. لطف دارین.
یه سوال دارم. شما تو ایران چطوری اینقدر به روز سریال میبینید و Uptodate هستین؟ اونجا هم نتفلیکس دارین؟
من خودم را آدم آپ تو دیتی مخصوصا در زمینه فیلم و سریال نمیدانم! مشغله شخصی و وبلاگ نمیگذاره تمامعیار فیلم و سریال نگاه کنم.
اما اصلا نیازی به داشتن نتفلیکس نیست، لینکهای دانلود بلافاصله در سایتهای دانلود ایرانی و فرنگی وارد میشوند.
با برنامه تورنت خیلی راحت تو کمتر از ۲۴ ساعت بعد از پخش سریال قابل دانلود هستن…اینجا ایران و قانون کپی رایت نداره.پس همه میتونن فیلم و سریال رو به روز ببینن.جالبتر اینه که زیر نویس ها هم به سرعت فیلمها میاد
کوین اسپیسی با این سریال بیشتر از گذشته توانایی هاش را ثابت کرد.بازیگری که برعکس هنرپیشه های معروف دیگر کار کم کیفیت در آثاراش نیست.ممنون جناب دکتر
Warning : spoiler alert
روز ٢٧ مارچ بود که داشتم شب طبق معمول netflix چک میکردم که جدیدا سریال friends کامل گذاشته و میخاستم ادامه سریال ببینم که چشمم به فصل سىوم house of cards افتاد. ٢ فصل اول دیده بودم سال های قبل خیلی خوشم اومده بود.. شروع کردم به دیدن فصل جدید … ۵ روز طول کشید که بتونم همه ی ١٣ episode ببینم. باید بگم که یه مقداری نا امید شدم… سریال خیلی خوبی بود اما فصل سوم خیلی داستان خسته کننده شده.. ١٣ قسمت طول کشید تا doug دوباره برگرده بشه cof فرانک ..در صورتی که میشد خیلی زود تر برگرده .. یا اون کتاب نویس که واقعا تاثیر زیادی رو داستان نداشت… در این فصل به نظر من بهترین بازیگری رو فرانک و رییس جمهور روسیه انجام دادند و داستان جذاب کردند . غیر از این بقیه episode ها برای طول دادن سریال بود که فصل های بعدی رو بسازند. Season finale هم خیلی خوب بود و کاملا غیر قابل پیش بینی که فصل بعد چه خواهد شد اما احتمالا فرانک دور بعدی در انتخابات پیروز میشه .
منم این سریالو خیلی دوست دارم و ایراد بزرگی که در فصل ۲ بود این بود که رییس جمهور قبلی و همسرش رو خیلی آدمای ساده لوح و زود باوری شخصیت پردازی کرده بودن که خیلی راحت از فرانک و زنش گول میخورن….اینجور شخصیت پردازیو اصلا دوست نداشتم ولی کلا یکی از قشنگترین سریالایی هست که تا حالا دیدم…
سریال بسیار زیبا و قابل تاملی بود.
اما من از فصل سوم انتظار بیشتری داشتم
فصل ۱ و۲ تقریبا تمام بخش های سریال حساب شده بود و به جزییات توجه شده بود
اما در قسمت های ۱ تا ۷-۸ فصل سوم یک مقداری اشفتگی و سر هم بندی وجود داشت.
قسمت های اخر فصل سوم بهتر شد و به خوبی جمع شد
لذت بردم
آقای دکتر به نظرم برگردام فارسی خانه ی پوشالی برای نام این سریال مناسب نیست، House Of Cards یا به معنی خانه ی کارتی، نام یک بازیه که باید کارت ها رو طوری بچینید که همانند یک خونه طبقه به طبقه بالا برند و هرکس طبقات بیشتری ساخت اون برندست.
و البته در صورتی که فقط یک کارت از هر طبقه ای بلغزه و یا برداشته بشه کل این خونه ی کارتی ریخته میشه، که به نظرم مناسبه رویه ی این سریاله.
پایان سریال با ابهام تموم میشه به نظرم کلر سودای ریاست جمهوری در سر داره وفرانک از صحنه به احتمال زیاد به در میشه و فصل بعدی با محوریت کلر خواهد بود .
کاری به بقیه فیلم ها ندارم هر فیلمی قشنکی خاص خودشو داره ولی…
game of thrones بی نظیرترین و فوق العاده ترین سریال کل دنیاس و مطمئنا هیچ سریالی رو دستش نمیاد …
البته بعضی از فیلمای دیکه هم خوبن مث داوینچی و والکینگ دد و برکینک بد و …
ولی گیم اف ترونز خاصه و یه دنیای دیگس
هرکی سریال میخواد ببینه اول بره گیم اف ترونز رو تا اخر(چون اولاش شاید به دل نشینه )ببینه دیگه با هیچ فیلمی عوض نمیکنه