معرفی فیلم: متفقین یا Allied، سرگرمکننده اما ناتوان از تکرار فضای کازابلانکا
وقتی میخواهیم شروع به دیدن فیلمی کنیم، برای اینکه در میانه دیدن فیلم پشیمان نشویم، کمی از داستان فیلم را مرور میکنیم، آنقدر که باعث لو رفتن داستان فیلم نشود. بعد به کارگردان و هنرپیشههای فیلم نظری میافکنیم.
بر این اساس فیلم ساخت سال 2016 رابرت زمهکیس، کارگردان فیلمهای دوستداشتنی تماس Contact – فارست گامپ و سری فیلمهای بازگشت به آینده، همه عناصر خوب مقدماتی را دارد، یعنی علاوه بر خود زمهکیس که معمولا فیلم ضعیف نمیسازد، دو هنرپیشنه بسیار مشهور دارد: برد پیت و ماریان کوتیار.
هر یک از این دو به تنهایی برای جذاب کردن یک فیلم و تضمین گیشه آن کافی هستند، چه برسد به اینکه با هم در یک فیلم بازی کنند.
تازه فیلمنامه این فیلم را استیون نایت نوشته است. او پیش از این فیلمنامه فیلم عالی وعدههای شرقی را نوشته بود و این اواخر هم فیلمنامه سریال موفق تابو را نوشته است.
حاشیه فیلم هم همان طور که احتمالا میدانید، دیدن فیلم را بایستی واجب کند، دقیقا به خاطر روابط سینمایی و غیرسینمایی برد پیت و ماریان کوتیار، آنجلینا جولی ظنین شد و هسته اختلاف او با همسرش برد پیت شکل گرفت و این زوج که پیش از این، از معدود زوجهای با ماندگاری ازدواج بالا بودند، از هم جدا شدند. شایع است که آنجلینا جولی برای سر درآوردن از روابط حاشیهای برد پیت و ماریان کوتیار، کارآگاه هم استخدام کرده بود. همین قدر بس است! چون شخصا برای من جالب نیست که زیاد در ریز این حوادث، دقیق بشون و تمرکز کنم.
اما خلاصه داستان فیلم هم ما را متقاعد میکند که حتما فیلم را ببینیم: فضای جنگ جهانی و کازابلانکا.
وقتی شما یک غذای عالی در یک رستوران خوب، در شرایطی خواستنی و خاطرهانگیز بخورید، سالها بعد اگر غذایی اندکی از طعم یا بوی همان غذا را برایتان تداعی کند، دوست دارید زور بزنید، تا همان فضا برای شما تکرار شود.
اما راستش را بخواهید حتی با چینش ماهرانه اجزای یک خوشبختی و عیش گذشته، دیگر نمیتوان عین لذت و کامروایی آن را تکرار کرد. یعنی غذای مادربزرگ، برف دوران کودکی و شوق یک خرید در این دوران، در میانسالگی دیگر قابل تکرار و بازسازی نیستند، حتی در صورت صرف هزینهای گزاف!
به همین علت وقتی فیلم متفقین یا شاید بهتر باشد ترجمه کنیم همدستان را دیدم با خودم گفتم، کاش اصلا صحنههای ابتدایی فیلم در مراکش و کازابلانکا رخ نمیداد، تا اینقدر آستانه توقع ما بالا نرود. چون اگر ما ناخودآگاه با دیدن دو دلداده تصادفی در کازابلانکا، یاد اینگرید برگمن و همفری بوگارت و سکانسهای دیدنی آن فیلم نمیافتادیم، واقعا فیلم Allied سرگرممان میکرد و بدون مقایسه، با لذت تا انتهای فیلم را میدیدیم.
پس اگر توقعی در حد تکرار هر چند جزئی کازابلانکا نداشته باشید، فیلم Allied فیلم خوبی است. Allied مسلما در حد فیلمهای شاهکار نیست، اما فیلمی است که در قیاس با برخی از فیلمهایی که این روزها دیدهام، مثلا فیلم دکتر استرنج، توی ذوق نمیزند. ( علاقهمندان فیلمهای ابرقهرمانی از من نرنجند، من تحمل دیدن ابرقهرمانهای پوچ را ندارم و تنها این سالها توانستهام با بتمن نولان ارتباط شدید برقرار کنم!)
خلاصهای از داستان فیلم در حدی که چیزی را لو ندهد، اینها هستند، در سال 1942، افسر اطلاعاتی ارتش سلطنتی کانادا به نام مکس واتان، مخفیانه به کازابلانکا میرود و در آنجا با یک عضو مقاومت فرانسه به نام ماریان بوسوجوق متحد میشود تا مأموریت خطیری انجام دهد …
قسمتی از ادامه فیلم را میشود حدس زد، اما همین را هم نمینویسم تا مورد اعتراض واقع نشوم!
داستان فیلم بد نیست و از نیمه فیلم به بعد، میزان هیجان فیلم بیشتر هم میشود. اما من تا آخر فیلم تصور میکردم که داستان فیلم، یک غافلگیری و چرخش انتهایی پیچیده داشته باشد که وقتی دیدم خبری از آن نیست، به شدت سرخورده شدم. با این حال همین داستان هم خوب است.
مطابق روال داستانهای هالیوودی این دو سه دهه، نویسندهها و عوامل فیلم در ایجاد یک فضای عاشقانه ژرف، ناتوان هستند. با این حال نویسنده و کارگردان Allied به هر دری زدهاند که در این کار موفقتر عمل کنند و چیزی بیشتر از روابط فیزیکی و جسمانی ناقص را در بستهبندی عشق، ارائه کنند.
فضاسازیهای فیلم خوب هستند و شما صحنههای چشمنوازی در فیلم میبینید: صحرای آفریقا- آسمان تیره لندن که با نور ضدهواییها در اوج خشونت، زیابیی هراسناکی دارد، مراسم رقص و جشن با دقایق آن.
منصفانه باید بنویسم که بازی ماریان کوتیار در این فیلم بسی بهتر از برد پیت درآمده است و فیالواقع قضاوت شخصی من این است که کلاس بازیگری ماریان کوتیار بسی بالاتر از برد پیت است. (تنها دیدن یک فیلم La Vie en rose برای اثبات این ادها کافی است.) در واقع من دوره بازیگری برد پیت را میتوانم به دو دوره قبل از سال 2000 و بعد از آن تقسیم کنم که در دوره پیش از 2000، او با فیلمهای خوبی مثل تلما و لوییز، کالفورنیا، هفت، 12 میمون، هفت سال در تبت و باشگاه مشتزنی، موفقتر بوده است.
میزان فروش جهانی 115 میلیونی فیلم در مقابل هزینه 85 میلیونی آن قابل قبول است و فیلم از این حیث موفق است، اما فوقالعاده نیست.
خلاصه اینکه Allied فیلمی نیست که بابت وقت گذاشتن برای دیدنش پشیمان نیست، اما مسلما فیلمی نیست که ماهها و سالهای بعد، مرتب به آن رجوع ذهنی داشته باشید و سکانسهایش را به خاطر بیاورید.
این نوشتهها را هم بخوانید
دلیل اینکه با ابرقهرمان ها ارتباط برقرار نکردین فقط و فقط عدم مطالعه کمیک و مدیوم مربوطه ست و دلیل اینکه با بتمن نولان ارتباط برقرار کردین هم فقط به این مربوط میشه که اصلاً کمیکی نبود.مثال میزنم مثلا من بین فیلم های دیوید لینچ فقط از مرد فیل نما خوشم اومد چون با سوررئالیسم ارتباط برقرار نمیکنم و مرد فیل نما جزو معدود فیلم های لینچ که سورئال نیست
ولی اینکه کلا ابرقهرمان هارو پوچ خطاب کردین اصلا قابل قبول نیست برام به عنوان دنبال کننده کمیک! اول بهترین کمیک هارو مطالعه کنین بعد بگین پوچ هست یا نه مثل این میمونه من بدون آگاهی کافی بیام بگم سبک سورئال یه سبک بی ارزشه!
شما چقدر جالب تحلیل میکنید تا بحال به این قسمت سر نزده بودم
سلام. شما خیلی قشنگ داستان یک فیلم را نقد میکنید .
با آرزوی موفقیت برای شما.
آقای مجیدی چرا اینجوری؟؟؟?
بعد از مطلب شما من فیلم رو دیدم . از اون فیلم هاست که سکانس هاش تا سالها در یادم می مونه. یک تراژدی بود . تعلیق های بسیار حرفه ای داشت که فقط از عهده این کارگردان و هیچکاک برمیاد. من رو یاد بیمار انگلیسی انداخت اما من با شخصیت های این فیلم خیلی خیلی بیشتر ارتباط برقرار می کنم .جزو بهترین فیلم های عمرم بود.
چطور می تونید به این درام تراژیک قوی بگید سرگرم کننده؟
برای من یک حس شاعرانه که با شعرهای حافظ و صدای شجریا ایجاد می شد با این فیلم به صورتی دیگر و خیلی شدیدتر اتفاق افتاد!
سلایق متفاوت هستند و همچنین حال و هوای ما در روزهای مختلف. فیلم خوبی بود و درست به همین خاطر من توصیهاش کردهام، اما ماطبق سلیقه من همرده کلاسیکی مثل بیمار انگلیسی یا کازابلانکا نبود. تأکید میکنم همه چیز سلیقهای است.
دقیقا ، سلیقه و حال افراد مهم اند . در این چندین سال کم پیش اومده سریال و فیلمی رو به پیشنهاد شما ببینم و ناامید بشوم ، این باعث شده تا از یادم برود بالاخره سلیقه ای هم در کار هست .
و می خوام جمله خودم رو در مورد سرگرمی تصحیح کنم و توضیح بدم که : به نظرم سینما در درجه اول هنر سرگرمی است و بعد هر چیز دیگری که می خواهد باشد . بنابراین نباید برای این جمله که یک فیلم سرگرم کننده هست ناراحت شد.
آقای مجیدی خیلی خیلی ممنون بابت این معرفی! و مثل همیشه منتظر پیشنهاد سریال و فیلم های خوب برای نوروز هستیم.?
دقیقأ با شما موافقم.به نظر من هم فیلم فوق العاده ای بود.