چقدر قابل اعتماد هستید؟ آزمون اعتماد

سؤالات و گزارههای زیر را بخوانید و به این روش در هر مورد به خودتان نمره بدهید و دست آخر جمع بزنید.
جملات زیر بیانگر نظرات و احـساساتی هـستند کـه شما ممکن است در مقابل فرد دیگری داشته باشید. شخص معینی را در نظر بـگیرید کـه اعـتماد زیادی به او دارید؛ کسی که او را با نام X مشخص میکنیم. با استفاده از اعداد زیر مـشخص کـنید کـه تا چه حد با هر جمله موافق یا مخالف هستید. توجه داشته باشید کـه نـسخههای آزمون برای مردان و زنان متفاوت است.
1-کاملا مخالف
2-مخالف
3-تقریبا مخالف
4-اندکی مـخالف
5-نـه مـخالف و نه موافق
6-اندکی موافق
7-تقریبا موافق
8-موافق
9-کاملا موافق
تنها پرسـشهایی کـه باید امتیاز آنها را معکوس کـنید، سـوالهای 1 و 9 در مـقیاس مردان است.
در مـقیاس مـردان، پس از معکوس کردن نـمرهٔ ایـن سوالها، میتوانید نمرهها را در سه زیرمقیاس به دست آورید. اولی اعتماد کلی (OT) است و شامل سوالهای 1 تـا 9 مـیشود؛ دومی اعتماد عاطفی (ET) است و شامل سـوالات 10تـا 16میگردد؛ و سـومی قـابلیت اعـتماد (Re) است و سوالهای 17تا 21 را دربـرمیگیرد.
زنان میتوانند نمره خود را در دو زیرمقیاس محاسبه کنند. قابلیت اعتماد (Re) متشکل از سوالهای 1 تا 7 و اعتماد عاطفی (ET) شـامل سـوالهای 8 تا 13.
مقیاس مردان
1-اگر X از من تعریف کند، از او میپرسم که آیـا واقعا جدی میگوید.
2-اگر تصمیم بگیریم که در جایی باهم ناهار بخوریم، مطمئن خـواهم بود که X میآید.
3-اگـر X بـه من اطمینان بدهد که جایی را میشناسد، با او برای کوهنوردی به آنجا میروم، هرچند خودم آنجا را نشناسم.
4-از X چیزی نمیخرم، چون قیمتی را که میگوید قبول ندارم.
5-معقتدم که X منصفانه (جوانمردانه) بازی میکند.
6-اگـر خودم نتوانم به پست بروم، میتوانم به X اعتماد کنم که نامهٔ مهمی را برایم پست کند.
7-میتوانم با X درددل کنم و میدانم که او دوست دارد به حرفم گوش دهد.
8-معتقدم که X حقیقت را میگوید.
9-برای رسـیدن بـه پرواز، نمیتوانم مطمئن باشم که X مرا به موقع به فرودگاه خواهد رساند.
10-اگر X بهطور غیر منتظرهای به چیزی که من گفتم یا کاری که کردم، بخندد، فکر میکنم که این کـار او انـتقادآمیز و غیردوستانه است.
11-میتوانم به راحتی با X صحبت کنم و میدانم که X دوست دارد به حرفم گوش کند.
12- X هرگز از روی عمد نظر مرا پیش دیگران ناجور بیان نمیکند.
13-اگر X بداند که چه چـیزهایی احـساسات مرا جریحهدار میکنند، هرگز نگران آن نخواهم بود که از آنها علیه من به کار گیرد.
14-میتوانم با X درددل کنم و میدانم که او دوست دارد به حرفم گوش دهد
15-اگر X فکر کند کـه مـن نـمیتوان در یک موقعیت خاص خوب عـمل کـنم، مـرا در حضور دیگران سرزنش نمیکند.
16-اگر به X بگویم که نگران چه چیزهایی هستم، نگرانیهای مرا احمقانه تصور نمیکند.
17-اگر ساعت زنگدار مـن بـشکند و از X بـخواهم که سر ساعت خاصی به من زنگ بـزند، مـیتوانم روی تماس او حساب کنم.
18-اگر X نتواند طبق قراری که باهم گذاشته بودیم، سر قرار حاضر شود و بگوید که اتفاق مـهمی بـرایش افـتاده بود، حرف او را باور میکنم.
19-اگر X به من قول بدهد کـه کاری برایم انجام دهد، به قول خود عمل میکند.
20-اگر قرار باشد که X مرا با اتومبیل به جـایی بـرساند و بـه موقع نیاید، حدس میزنم که دلیل موجهی برای این تاخیر دارد.
21-اگـر قـرار بگذاریم که در جایی باهم ناهار بخوریم، مطمئن خواهد بود که X میآید.
مقیاس زنان
1-اگر زخمی شـوم یـا آسیبی ببینم، اطمینان دارم که X بهترین کارها را برایم انجام خواهد داد.
2-اگر X چیز باارزشی از مـن قـرض بـگیرد و آن را بشکند، او حاضر خواهد بود که پول تعمیر آن را بپردازد.
3-اگر ساعت زنگدار من بشکند و از X بخواهم که سـر سـاعت خاصی به من زنگ بزند، میتوانم روی تماس او حساب کنم.
4-اگر X بپذیرد کـه وقـتی مـن در خانه نیستم، به حیوان خانگیام غذا بدهد، در مورد مواظبت از حیوان خانگیام هیچ نوع نگرانی نـخواهم داشـت.
5-اگـر X به من قول بدهد که کاری برایم انجام دهد، به قول خـود عـمل میکند.
6-اگر قرار باشد که X مرا با اتومبیل به جایی برسناند و به موقع نیاید، من حـدس مـیزنم که دلیل موجهی برای این تاخیر دارد.
7-من حاضرم تقریبا هر مبلغ پول بـه X قـرض بدهم، زیر او هر وقت که بتواند آنـ را بـه مـن برمیگرداند.
8-اگر X نتواند طبق قراری که بـاهم گـذاشته بودیم، سر قرار حاضر شود و بگوید که اتفاق مهمی برایش افتاده بود، حـرف او را بـاور میکنم.
9-میتوانم به راحتی بـا X صـحبت کنم و مـیدانم کـه X دوسـت دارد به حرفم گوش کند.
10- X هرگز از روی عـمد نـظر مرا پیش دیگران ناجور بیان نمیکند.
11-اگر X بداند که چه چیزهایی احـساسات مـرا جریحهدار میکنند، هرگز نگران آن نخواهم بـود که او آنها را علیه مـن بـه کار گیرد.
12-میتوانم با X درددل کـنم و مـیدانم که او دوست دارد به حرفم گوش بدهد.
13-معتقدم که X حقیقت را میگوید.
مرههای هنجار شدهٔ زیـرمقیاسهای پرسـشنامه اعـتماد بـین شـخصی
معرفی مقیاس اعتماد بین شخصی
قدرت اعتماد کردن برای بقای ما در جامعه انسانی، ضروری اسـت. بـدون داشـتن اعتماد، حتی تمایلی به شرکت در تعاملهای پیـش پا افـتاده، مـثل خـریدن مـواد غـذایی از مغازه خواربارفروشی، تهیهٔ یک وسیلهٔ نقلیه مشترک با همسایهها یا مراجعه به یک پزشک نخواهیم داشت. باید باور کنیم غذایی که از مغازه خریداری میکنیم سالم است، هـمسایههای ما در نوبت خود ما را با اتومبیل خواهند رساند و پزشک طوری ما را درمان خواهد کرد که سلامتی ما بهبود خواهد یافت، نه این که به ما آسیب خواهد رساند. حتی در سـادهترین تـعاملهای اجتماعی، ما خود را در معرض خطر و آسیب قرار میدهیم و اگر به کسانی که وارد تعامل با آنها میشویم اعتماد نکنیم، باید در کلبههای دورافتادهای زندگی کنیم و غذای خودمان را خودمان بکاریم. زندگی مـا هـم ساده میشود و هم سخت و مدت زندگی ما در این جهان بسیار کوتاهتر از آن میشود که الان هست.
روانشناسان در دههٔ 0791 به موضوع قدرت اعتماد کردن، علاقهمند شـدند و تـعدادی آزمون برای اندازهگیری این ویـژگی سـاخته شد. پژوهشها نشان داد که افرادی که دارای توان بالای اعتماد کردن هستند، از ویژگیهای مطلوب دیگر نیز برخوردارند. آنها مستقلتر بودند و به خودشان اعتماد و اطمینان داشـتند، و هـمان طور که میتوان انـتظار داشـت، بیشتر تمایل داشتند که از دیگران کمک بگیرند.
سینیتا جانسون-جورج و والتر سواپ، مولفان مقیاس ویژه اعتماد بین شخصی، سوالهای مهمی را درباره این پژوهشهای اولیه که مزایای فراوانی را به توانایی اعـتماد بـه دیگران نسبت میدادند، مطرح کردند. اولا مدعی شدند که اعتماد بیجا به دیگران ممکن است سادهلوحانه و خطرنانک باشد. میزان مناسبی از شک موقع خرید یک اتومبیل دست دوم، برای افراد مفید است و اعـتماد نـکردن به رانـندههای غریبه میتواند جان فرد را نجات دهد. ثانیا، اعتماد به جا به دیگران مخصوص موقعیتهای معین است. مـثلا نباید به همسر برای تعمیر اتومبیل و به مکانیک اتومبیل درباره اسـرار بـسیار خـصوصی اعتماد کرد. آزمون اعتماد بین شخصی از این اعتماد مولفان ناشی میشود که میتوان با نسبت دادن ظـرفیت و تـوان اعتماد یک فرد به افراد و موقعیتهای معین، به چیزهایی بیشتری پی برد.
یکی از عـجیبترین چـیزهایی کـه جانسون- جورج و سواپ حین ساختن پرسشنامه خود به آن پی بردند، این بود که مردان و زنـان، به شیوههای بسیار متفاوت راجع به اعتماد فکر میکنند، آنقدر متفاوت که لازم شـد مقیاسهای متفاوت برای دو جـنس تـهیه شود. همان طور که مقیاسها نشان میدهند، زنان اختصاصیتر از مردان دربارهٔ اعتماد فکر میکنند، ازاینرو مقیاس اعتماد کلی (OT) برای زنان وجود ندارد. ثانیا، زنان همواره بیش از مردان اعتماد میکنند و بیش از مـردان تمایل دارند به کسانی که قابل اعتماد نیستند فرصت دوبارهای بدهند. در عین حال، مولفان پی بردند که هم مردان و هم زنان بین قابلیت اعتماد و اعتماد عاطفی تمایز (به تصویر صفحه مراجعه شـود) قـایل میشوند، که منطقی هم به نظر میرسد. همهٔ ما دوستانی داریم که میتوانیم همه چیز را با آنها در میان بگذاریم [قابلیت اعتماد]، اما نمیتوان در مورد یک قرار مهم روی آنها حساب کرد [اعتماد عـاطفی].
اگـر فقط در یکی از ابعاد اعتماد نمرهای پایینتر از صدک سیام کسب کردید، ولی دیگر نمرههایتان بالاتر از حد میانگین بود، این امر میتواند بیانگر یک موضوع دقیق درباره رابطه شما با X باشد. شـاید ایـن فرد واقعا قابل اعتماد باشد، ولی برای در میان گذاشتن یک راز نتوان به او اعتماد کرد. شاید مفید باشد که دوباره آزمون را اجراء کنید و این بار فرد دیگری را به عنوان X در نظر بـگیرید. اگـر نـتیجهٔ آزمون متفاوت شد، نشانهٔ آن اسـت کـه قـضاوتهای شما بازتاب دقیقی از افرادی است که آنها را میشناسید. ولی اگر برای همه افرادی که X در نظر میگیرید، در یک بعد خاص از اعتماد نمرهٔ پایـینی کـسب مـیکنید، احتمالا این امر بیانگر مشکلاتی است که شـما در ایـن زمینه دارید. در این صورت باید از خودتان بپرسید که چرا این قدر در اعتماد به دیگران یا باور کردن رازداری آنـان، مـشکل داریـد. اگر شما در هر دو بعد اعتماد (برای زنان) با هر سـه بعد (برای مردان) نمرههای پایین کسب کردید، شاید به این معنی باشد که یکی مشکل کلیتر در رابطه بـا اعـتماد بـه دیگران دارید. باز هم مقیاس را با در نظر گرفتن فرد دیگری بـه عـنوان X تکمیل کنید. اگر همواره نمرههای بسیار پایین کسب کردید، احتمالا این امر، قابلیت پایین اعتماد کـردن را در شـما نـشان میدهد و قابلیت پایین شما در اعتماد به دیگران بدون شک بر توانایی شـما در داشـتن روابـط رضایتبخش با آنها تاثیر میگذارد.
تجربههای من نشان میدهند که دشوارترین کار برای اکـثر افـراد ایـن است که پس از سلب اعتماد از یک نفر مجددا به او اعتماد کنند. جان که در نیروی دریـایی کـار میکرد و سالها پیش او را میشناختم، متوجه شد که در غیاب وی همسرش به او خیانت کـرده اسـت. جـان با اینکه تحقیر شده بود و خشم سراسر وجودش را فرا گرفته بود، نمیتوانست خود را مـتقاعد کـند که همسرش را طلاق بدهد چون او را خیلی دوست داشت. جان از بیاعتمادی به همسرش مـستاصل شـده و بـه همین دلیل به من مراجعه کرده بود. نگرانی او باعث شده بود نتواند در سفرهای دریایی بـخوابد و هـنگامی که به همسرش تلفن میکرد، مکالمه آنها با بازجوییهای خشونتآمیز خاتمه مـییافت.
اعـتماد، واقـعا شکننده است و وقتی از دست رفت، به دست آوردن مجدد آن دشوار است. ولی همان طور کـه جـان تـشخیص داد، اگر یک رابطه واقعا ارزش حفظ کردن را داشته باشد، یاد گرفتن اعتماد مـجدد مـیتواند بسیار مفید باشد. جان تصمیم گرفت نیروی دریایی را رها کند، زیرا مجبور بود در هر سفر چـند مـاه دور از همسرش زندگی کند و این وضعیت قابل تحمل نبود. از همسرش خواست که بـه یـک شهر غریب بروند تا در آنجا هیچ فـامیل و دوسـتی نـداشته باشد که وی را در برابر توجه مردان دیگر آسـیبپذیر کـند.
جان، همچنین متوجه شد که عدم اعتماد در نهایت ازدواج او را با شکست مواجه خواهد سـاخت. سـوءظنهای وی فقط باعث درماندگی خود او نـمیشد، بـلکه همسرش نـیز وقـتی کـه چند دقیقه دیر به خانه مـیرسید دچـار دلشوره میشد. جان ترغیب شد که سوءظنهای خود را مطرح نکند و به جـای بـازجویی، محبت خود را به همسرش نشان دهـد.
چند ماه اول برای جـان دشـوار بود و چند بار سوءظنهایش را مـطرح کـرد، اما پاسخ مناسب همسرش به مهربانیها و اعتماد وی به تدریج رابطهٔ آنها را تقویت کـرد. پس از سـه سال، بیوفایی همسرش وی را گه گـاه آزار مـیداد، ولی در عـین حال جان مـطمئن شـده بود که دیگر تـکرار نـخواهد شد. تجربهٔ جان نشان داد که حفظ یک رابطهٔ ارزشمند مستلزم اعتماد به طرف مـقابل اسـت.