زندگینامه سوفوکل (سوفو کلس) ، تراژدینویس برجستهی یونان باستان
زادروز: حدود ۴۹۶ پیش از میلاد، کلونوس، نزدیک آتن – درگذشت: ۴۰۶ پیش از میلاد، آتن)
سوفوکل یکی از تراژدی نویسان برجستهی یونان باستان، در روستایی واقع در بیرون دیوارهای آتن چشم به جهان گشود. پدر او سوفیلوس (Sophilus)، زرهسازی ثروتمند بود. خانوادهای متمول داشت و خود دارای تحصیلات عالیه بود. زیبایی و جذابیت، روابط صمیمانه با خانوادههای مهم، دوستی شخصی سیاستمداران سرشناس، زمینه ساز شهرت و اعتبار او شدند. سوفوکل به خاطر زیبایی اندام، قابلیتهای ورزشی و مهارتش در موسیقی، در سال ۴۸۰ پیش از میلاد، یعنی در ۱۶ سالگی به رهبری سرود پیروزی (آواز دسته جمعی برای خدا) که برای جشن گرفتن پیروزی سرنوشت ساز دریایی یونانیها علیه پارسیان در نبرد سالامیس (Salamis) برپا شده بود، برگزیده شد.
اطلاعات نسبتأ اندک ما دربارهی زندگی شهروندی سوفوکل نشان میدهد که او شخصیتی دوست داشتنی بود که در امور جامعهی خود فعالانه مشارکت میکرد و استعدادهای هنری استثنایی را به کار میگرفت. او در سال ۴۴۲ پیش از میلاد، به عنوان یکی از خزانهداران مسئول دریافت و مدیریت پول خراج (مالیات از هم پیمانان تحت سلطهی آتن در اتحادیه دلوس (Delian League) خدمت کرد.
سوفوکل در سال ۴۴۰ پیش از میلاد، به عنوان یکی از ۱۰ ژنرال (مدیران عالی اجرایی که به نیروهای مسلح فرمان میدادند) و همکار زیردست پریکلس برگزیده شد. او بعدها، شاید برای دومین بار، به عنوان فرمانده نظامی خدمت کرد. در سال ۴۱۳ پیش از میلاد حدودا در ۸۳ سالگی، یک پروبولوس (Proboulos) بود، یکی از ده عضو کمسیون مشورتی مدیران عالی رتبهی اجرایی که قدرت ویژهای به آن داده شده بود تا سازماندهی و بهبود بخشیدن به امور مالی و داخلی آتن را پس از شکست سختش در سیراکیوز واقع در سیسیل را دنبال کنند. همین اطلاعات اندک بر دلبستگی پایدار و عمیق سوفوکل به آتن، حکومت، دین و اشکال اجتماعی آن دلالت دارند.
سوفوکل در سال ۴۶۸ پیش از میلاد، با شکست دادن آیسخولوس (Aeschylus) بزرگ در ج شنوارهی نمایشی دیونیسی (Dionysian Dramatic) به نخستین پیروزی خود در مسابقه دست یافت. این موفقیت سرآغاز پیروزی بینظیر و دیرپای او بود. سوفوکل در مجموع ۱۲۳ نمایشنامه برای جشنوارهها نوشت. هر نویسنده برای ورود به صحنهی رقابت معمولا چهار نمایشنامه عرضه میکرد، این بدان معنی است که سوفوکل باید ۳۰ بار رقابت کرده باشد. او در جریان این رقابتها، ۲۴ بار به پیروزی دست یافت، در حالی که آیسخولوس (Aeschylus) فقط ۱۳ بار برنده شد. در این رقابتها، رتبهی سوفوکل هیچ گاه پایینتر از دوم نبود.
کارشناسان کهن، سوفوکل را با چند نوآوری بزرگ و کوچک او میشناسند. «نقاشیهای صحنه» یا پشتوانههای تصویری دیگر برای ایجاد صحنه یا فضا، از جمله نوآوریهای پایانی سوفوکل بودند. او شاید تعداد همسرایان را از ۱۲ به ۱۵ نفر افزایش داده باشد. نوآوری مهم سوفوکل، اضافه کردن بازیگر سوم به اجرای نمایش بود. پیش از سوفوکل دو بازیگر مجاز بودند دو نقش ایفا کنند (یعنی به عهده گرفتن نقشهای دیگر در طول اجرای نمایش) اما افزودن بازیگر سوم به صحنه، برای نمایشنامهنویس این امکان را فراهم کرد که هم تعداد پرسوناژهایش (شخصیتها) را زیاد کند و هم تنوع روابط متقابل آن را گسترش دهد. دامنههای تعارض نمایشی از این راه گسترش یافت. پیرنگ رها از جهت سبک روانتر و موفقیتها پیچیدهتر شدند.
در نمایش نامههای سوفوکل، شمار شخصیتهای داستان اندک، اما از نظر اراده و قدرت خود تأثیرگذاراند. سوفوکل شتاب شخصیتهای خود را با صرفه جویی زیاد وقت، تمرکز و دقت، و تأثیر نمایشی پرورش میدهد، موقعیتی منسجم و دلهرهآور پدید میآورد که هجوم بیوقفه و اجتناب ناپذیر آن، نمونهی اعلای شکل تراژیک در جهان کلاسیک میشود. او تأکید میکند که بیشتر مردم فاقد خرد و شعور لازماند و وی حقیقت را در برخورد با نادانی، توهم و حماقت، نشان میدهد. صحنههای بسیاری از نمایشهای او، عیوب، کاستیها یا شکست در تفکر (گزارشهای گمراهکننده، شایعات، خوش بینیهای کاذب، داوریهای شتابزده و دیوانگیها) را نشان میدهند.
شخصیت اصلی (کلیدی) داستان درگیر اشتباه فاحشی میشود، این امر بر دیگران اثر میگذارد، هریک از آنها به شیوهی خود واکنش نشان میدهند. واکنشهای دیگران سیب میشود که شخصیت اصلی گام دیگری به سوی تباهی و فروپاشی بردارد – هم تباهی خود و هم فروپاشی دیگران. کسانی که از خطای تراژیک رنج میبرند یا در یک دوره زندگی میکنند و یا متعلق به یک نسلاند. همین پیچیدگی بیشتر نمایش تراژدی (نسبت به انواع دیگر نمایش) بود که نیاز به بازیگر سوم را ضروریتر کرد. از این رو سوفوکل، چهار چوب و قالب وسیع آیسخولوس در خصوص سهگانهی پیوسته را رها و به جای آن شیوهی کل بازی در یک نمایش منفرد را پدید آورد
زبان سوفوکل به نیازهای نمایشی آن دوره به طور قابل انعطافی پاسخ میداد. این زبان توانایی آن را داشت که وزین یا پرتحرک، از نظر عاطفی عمیق یا فشرده، بسیار آراسته یا ساده باشد. استادی او در زمینهی فرم و سبک نمایش، مورد ستایش و احترام هم روزگاران وی بود. سوفوکل به خاطر همدلی و صراحتی که در ترسیم و بازنمایی شخصیتهای نمایش خود نشان داده، به ویژه زنان تراژیکی چون الکترا (Electra) و آنتیگونه (Antigone) نیز تحسین شده است. شمار اندکی از نمایشنامه نویسان توانستهاند با قدرت و اطمینان بیشتر به پرداخت موقعیت و پیرنگ دست بزنند، ارجاعات و منابع زیادی در کتاب فن شعر ارسطو در مورد ادیب شهریار (Oedipus the King)، اثر سوفوکل، نشان میدهند که ارسطو این نمایشنامه را شاهکار ساختبندی در این زمینه میداند، و شمار اندکی از منتقدان بعدی با این نظر ارسطو مخالفت کردهاند. سوفوکل در روایت تنش دراماتیکی حد بالا و استفادهی آشکار از طنز تراژیک نیز نمایشنامهنویسی یگانه و بیمانند است.
او در نمایشنامهی دیپ در کولونوس (Oedipus at Colonus) یکی از آخرین آثارش هنوز با مهربانی، هم از زادگاهش و هم از خود شهر بزرگ ستایش میکند. آخرین کار ثبت شدهی سوفوکل، رهبری همسرایان در سوگواری عمومی اورپیدس (Euripides)، رقیب در گذشتهاش، پیش از جشنوارهی سال ۴۰۶ پیش از میلاد بود. سوفوکل خود نیز در همین سال درگذشت.