پیشنهاد 10 فیلم کلاسیک قدیمی دوستداشتنی برای روز جمعه شما – قسمت اول
اگر از فیلمهای جدید کممایه خسته شدهاید، این سری پستها ما را دنبال کنید. برخی از شما ممکن است قبلا این فیلمها را دیده باشید، اما ممکن است فقط نام آنها را شنیده باشید و یا اینکه بخت آن را پیدا نکرده باشید که وقت برای تماشای آنها کنار بگذارید. امیدوارم این سری پستهای محرکی باشد برای من و شما برای دیدن این فیلمها یا احیانا بازبینی آنها.
1- فیلم سانست بولوارد – Sunset Boulevard
سال تولید : ۱۹۵۰
کارگردان : بیلی وایلدر
فیلمنامهنویس : چارلز براکت، د. م. مارشمن جونیر و وایلدر، برمبنای داستانی نوشته براکت و وایلدر
هنرپیشگان : ویلیام هولدن، گلوریا سوانسن، ایک فورن استروهایم، نانسی اولسن، فرد کلارک، جک وب، سسیل ب. دمیل، هدا هاپر، هـ. ب. وارنر و باستر کیتن.
“نورما دزموند” (سوانسن) ستاره سابق فیلمهای صامت، در خانه باشکوهی در سانست بولوارد زندگی میکند و تنها همدمش کارگردان دیروز و پیشخدمت امروز، “ماکس فون مایرلینگ” (فون استروهایم) است. “نورما” روزی اتفاقی با نویسندهای جوان و سرخورده بهنام “جوگیلیس” (هولدن) آشنا میشود و از او میخواهد تا روی فیلمنامهای کار کند که شهرت از دست رفتهاش را باز گرداند. “جو” که علاقه چندانی به “نورما” ندارد کنار او زیاد دوام نمیآورد و ترکش میکند تا با دختری که دوستش دارد (اولسن) زندگی جدیدی را آغاز کند. اما سرانجام “نورما” او را به ضرب گلوله میکشد…
در پس تضاد “نورما” و “جو”، تضاد عمیق سینمای صامت و هالیوود جدید نهفته است. سیاهی فیلم در این “تر” ریشه دارد که “نو” به گونهای گریزناپذیر به هر حال جایگزین “کهنه” میشود و هرجا که از این قاعده عدول شود، فاجعه بهبار خواهد آمد. شاید روایت داستان از زبان مردهای که نماینده “نو” است، به معنای زنده بودن و حضور اجتنابناپذیر آن باشد.
2- فیلم یک آمریکایی در پاریس – An American In Paris
سال تولید : ۱۹۵۱
کارگردان : وینسنت مینهلی
هنرپیشگان : جین کلی، لسلی کارون، اسکار لوانت، ژرژ گتاری و نینا فوش.
“جری مالیگان” (کلی) نقاش نهچندان خوش اقبال آمریکائی ساکن پاریس را “میلو رابرتس” (فوش) زن ثروتمند و علاقهمند به حمایت از هنرمندان کشف میکند. اما “جری” چندان مایل بهجبران این لطف با دلبستگیهای عاطفی کشف میکند. اما “جری” چندان مایل به جبران این لطف با دلبستگیهای عاطفی نیست و دل در گرو “لیزبوویه” (کارون) دارد. “لیز” که خود را مدیون “هانری بورل” (گتاری) میداند و قرار است با او ازدواج کند، ابتدا از پذیرش “جری” امتناع میکند…
فیلمی پرافتخار که نامش با ژانر موزیکال پیوند خورده و نمونه اوج مهارتهائی است که کمپانی مترو ـ گلدوین ـ مایر در دوران طلائیاش در تمام جوانب ساخت یک فیلم موزیکال بهدست آورده بود. گذشت زمان از طراوت افسونگر فیلم هیچ نکاسته و کارگردانی پرتخیل و حساس مینهلی تحسینبرانگیز است. ترانههای زیبای برادران گرشوین (الهام بخش اولیه اثر، قطعهای ارکسترال از جرج گرشوین با همین نام است)، فیلمنامه پر از نکته سنجی لرنر (با ظرافتهای کمیک بیش از حد)، فیلمبرداری چشمگیر گیلکس و آلتن و طراحی رقص بیپروای کلی طرح کلیشهای بودن طرح داستان را پنهان میکنند. باله رویایی هفده دقیقهای پایانی که صحنهپردازی (کار سدریک گیبونز و پرستن ایمز) و لباسها و در آن الهام گرفته از نقاشیهای معروف امپرسیونیستی هستند، نبوغ مطلق را نشان میدهد.
3- فیلم آواز در باران – Singin’ In The Rain
سال تولید : ۱۹۵۲
کارگردان : جین کلی و استنلی دانن
فیلمنامهنویس : آدولف گرین و بتی کامدن، برمبنای ترانه آواز در باران.
هنرپیشگان : کلی، دانلد اوکانر، دبی رنولدز، جین هیگن، میلارد میچل، ریتا مورهنو، داگلاس فالی، سید چریس، مجبلیک و کینگ دانوون.
سال ۱۹۲۷. “دان لاکوود” (کلی) و “لینا لامونت” (هیگن)، یکی از محبوبترین زوجهای هالیوود هستند؛ هر چند که “لینا” به اشتباه تصور میکند که ماجراهای عاشقانه روی پردهشان، واقعیت هم دارد. “دان” و همکار گمنامترش، “کازمو براون” (اوکانر) راه سختی را برای رسیدن به موفقیت پشتسر گذاشتهاند، وقتی فیلم “خواننده جاز”، دوران سینمای ناطق را شروع میکند و صدای خوب یکی از شرایط لازم بازیگری میشود، “دان” مشکلی ندارد، اما صدای زیر و ناراحت کننده “لینا” تمام تلاشهای “دان” و “کازمو” را در نخستین فیلم موزیکالشان بر باد میدهد. باوجود این، وقتی از صدای “کیت سلدن” (رنولدز) ـ بازیگری “جدی” که بهطور تصادفی با “دان” آشنا و دلباختهاش شده ـ بهجای صدای “لینا” استفاده میکنند، فیلم نجات مییابد. بهنظر میرسد که “کتی” باید تا ابد در سایه “لینا” بماند، با این همه سرانجام حق به حقدار میرسد و عشق پیروز میشود.
محبوبترین موزیکال تاری سینما که در سال ۱۹۸۲ در رده یکی از “ده فیلم منتخب” تاریخ سینما قرار گرفت و هنوز در هر شرایطی خنده بر لبان تماشاگرانش میآورد. ترانهها و رقصهای این فیلم، که اساساً ادای دینی به خود رسانه سینما بهشمار میآید. از یاد نرفتنی است؛ بهخصوص ترانه “آنها را بخندان” اوکانر، ترانه اصلی “آواز در باران” کلی و صحنه مشهور رقص کلی و چریس که هجویه فیلمهای گنگستری است. نکته طنز آمیز که آوازهای رنولدز (که در فیلم خوش صداست) در اصل توسط هیگن (که فیلم بد صداست) اجرا شده است.
4- فیلم شین – Shane
سال تولید : ۱۹۵۳
کارگردان : جرج استیونز
فیلمنامهنویس : ا. ب. گوتری جونیر، برمبنای رمانی نوشته جک شیفر
هنرپیشگان : آلن لد، وان هفلین، جین آرتور، براندن د وایلد، جک پالانس، بن جانسن، ادگار بوکانان، الیشا کوک جونیر، داگلاس اسپنسر، امیل مایر و الن کوربی.
“جو استارت” (هفلین) به اتفاق همسرش، “ماریون” (آرتور) و پسرش، “جوی” (د وایلد) که قصد دارند در وایومینگ زندگی آرامی داشته باشند با مخالفت “رایکر” (مایر) مواجه میشوند که میخواهد زمینهای منطقه را به چراگاه تبدیل کند. روزی “شین” (لد) که ششلولبند مرموزی است از راه میرد و با خانواده “استارت” آشنا میشود. از طرف دیگر “رایکر”، آدمکشی حرفهای بهنام “ویلسن” (پالانس) را اجیر میکند تا مردم را از آن منطقه بیرون کند. “شین” که از مهارت آدمکش آگاه است به تنهائی به مقابله با او میپردازد و سرانجام نیز پیروز میشود.
یکی از زیباترین وسترنهای کلاسیک که در پرداخت اسطورهای قهرمانش بسیار عالی مینماید. در کنار مبارزه مرکزی خیر و شر، عشقی “نگفتنی” میان “شین” و عالی مینماید. در کنار مبارزه مرکزی خیر و شر، عشقی “نگفتنی” میان “شین” و “ماریون” وجود دارد. علاقه دیوانهوار “جوی” به “شین ” نیز کنایهای است بر ارزشهائی نو که سنتها را آرامآرام به فراموشی میسپرند. آخرین فیلم سینمائی آرتور.
5- فیلم پنجره عقبی – Rear Window
سال تولید : ۱۹۵۴
کارگردان : آلفرد هیچاک
فیلمنامهنویس : جان مایکل هیز، برمبنای داستان کوتاهی نوشته کورنل وولریچ
هنرپیشگان : جیمز استوارت، گریس کلی، تلما ریتر، ریموند بر، وندل کوری، جودیت اولین و سارا برنر.
عکاس خبری ماجراجوئی بهنام “جفریز” (استوارت) که بهدلیل شکستگی پایش خانهنشین شده، برای وقتگذرانی پنجرههای خانههای آن طرف حیاط پشتی آپارتمانش را زیر نظر میگیرد. او از یک طرف درگیر تردیدهایش برای ازدواج با نامزدش، “لیزا” (کلی) است و از طرف دیگر متوجه میشود که یکی از همسایهها (بر) همسرش را کشته، اما نمیتواند به کسی ثابت کند. سرانجام قاتل متوجه فضولیهای “جفریز” میشود و به سراغش میآید…
فیلمی که در دستان استاد به تجسی حیرتانگیز در مقوله تماشا کردن و جوهره هنر سینما بدل میشود. هرکدام از پنجرههای روبهروی پنجره بهار خواب “جفریز” پرده سینما مستقلی را میسازند و هر کدام از ماجراهای فرعی با زنجیرهای نامرئی به یکدیگر، و نیز دلمشغولی اصلی او (ازدواج با دختری نازپرورده از یک طبقه اجتماعی دیگر) مربوط میشوند.
6- فیلم پیک نیک – Picnic
سال تولید : ۱۹۵۵
کارگردان : جاشوآ لوگان.
فیلمنامهنویس : دانیل تاراداش، برمبنای نمایشنامهای نوشته ویلیام اینگ.
هنرپیشگان : ویلیام هولدن، رزالیند راسل، آرتور اوکانل، بتی فیلد، سوزان استراسبرگ، کلیف رابرتسن، ورنا فلتن و کیم نوواک.
“هال کارتر” (هولدن) مرد سرگردانی است که با قطار به شهر کوچکی در کانزاس میآید تا شاید نزد یکی از دوستان شغلی بیابد. توجه زنان شهر معطوف این غریبه خوشسیما میشود اما “هال”، نامزد دوستش، “مج اوئنز” (نوواک) دل میبازد. وقتی او ناگزیر به ترک شهر میشود “مج” نیز میخواهد همراهش بیاید. اما “هال” متقاعدش میکند که نزد خانه و خانوادهاش برگردد…
اقتباس وفادارانه لوگان از نمایشنامه برنده جایزه پولیتسر اینگ (نویسنده فیلمنامه شکوه علفزار الیاکازان، ۱۹۶۱)، ستایش شدهترین فیلم او است. اوج فیلم، صحنههای عاطفی میان هولدن و نوواک (در نخستین نقش مهم سینمائیاش) است و بهویژه صحنه رقص آن دو در جشن محلی که شوریدگی دلدادهها را در برابر منظره شب و نور لامپ تزئینی قرار میدهد، حس و حال لطیف و حسرتآمیزی دارد…
7- فیلم غول – Giant
سال تولید : ۱۹۵۶
کارگردان : جرج استیونز
فیلمنامهنویس : فرد گیول و ایوان موفات، برمبنای رمانی نوشته ادنا فربر
آهنگساز(موسیقی متن) : دیمیتری تیومکین
هنرپیشگان : راک هادسن، الیزابت تیلر، جیمز دین، مرسدس مکمبریچ، کارول بیکر، چیل ویلز، جین ویترز، دنیس هاپر
“لسلی” (تیلر)، دختر نازپرورده ویرجینیائی، با گلهدار بزرگ، “بیک بندیکت” (هادسن)، ازدواج کرده است و میکوشد تا خود را با حالوهوای خشن زندگی در تکزاس هماهنگ کند. از طرف دیگر، جوانی آسوپاس بهنام “جت رینک” (دین) که به “لسلی” نظر داشته، حالا صاحب یک چاه نفت شده و به رقابت با “بیک” میپردازد…
دین، در اینجا آخرین فیلمش (او در زمان اکران مرده بود)، به شکلی حیرتانگیز نقش مردی پا به سن گذاشته را (با وجود گریمی ابتدائی و حتی کاریکاتوری) بازی میکند. تیلر نیز بهرغم بیتمایلی کارگردان به انتخاب او (چون گریس کلی را در نظر داشت) موفق میشود به این شخصیت نه چندان واضح، جان ببخشد. همچنین هادسن بیشک بهترین بازی دوران کاریاش را ارائه میدهد.
8- فیلم دوازده مرد خشمگین – 12 Angry Men
سال تولید : ۱۹۵۷
کارگردان : سیدنی لومت
فیلمنامهنویس : رجینالد رز، برمبنای فیلمنامهای تلویزیونی نوشته خودش
هنرپیشگان : هنری فاندا، لی ج. کاب، اد بگلی ا. ج. مارشال، جک واردن، مارتین بالسام، جان فیدلر، جک کلاگمن، ادوارد بینز و جوزف سوئینی.
نیویورک، آخرین ساعتەای دادگاهی که برای بررسی اتهامارتکاب به قتل یک پسر نوجوان پورتوریکوئی تشکیل شده است. شواهد حکایت میکند که پسر، پدرش را با چاقو به قتل رسانده و همه، انتظار یک حکم سریع را دارند. از دوازده عضو هیأت منصفه رأیگیری میشود. از آنان فقط یکی (فاندا) به بیگناهی پسر اعتقاد دارد. شواهد بار دیگر مورد بررسی قرار میگیرد و حالا، چهار نفر رأی به برائت میدهند. با ادامه تبادل نظرها، آرامآرام شخصیت فردی تکتک اعضای هیأت منصفه به دست میآید…
فیلمی از نوع هنوز پرطرفدار دادگاهی و نخستین اثر سینمائی لومت که در دوره خود نقطه عطفی را در سینمای هالیوود رقم زد. اصل کار تئاتری بود و در زمای واقعی میگذشت؛ بنابراین برای حس “سینما” بخشیدن به صحنهها، در مجموع، از ۳۶۵ نما بیشتر استفاده نشد. فاندا که کار تلویزیونی رز را بسیار پسندیده بود، پس از اینکه نتوانست کمپانیهای بزرگ را به تهیه فیلمی از آن ترغیب کند ناچار شد که خود قدم پیش بگذارد. فیلم در گیشه با شکست روبهرو شد!
9- فیلم سرگیجه – Vertigo
سال تولید : ۱۹۵۷
کارگردان : آلفرد هیچکاک
فیلمنامهنویس : الک کوپل و ساموئل تیلر، برمبنای رمان از میان مردگان نوشته پییر بوآلر و توما نارسهژاک
هنرپیشگان : جیمز استوارت، کیم نوواک، باربارا بل گدس، تام هملور، هنری جونز، ریموند بیلی، الن کوربی و لی پاتریک.
مأمور پلیسی بهنام “اسکاتی” (استوارت) که بهدلیل ترس از ارتفاع از کارش استعفا داده، از طرف یکی از دوستان قدیمیاش مأمور تعقیب همسر او، “مادلین” (نوواک) میشود که رفتار مشکوکی دارد. در جریان این تعقیبها و اقدام به خودکشی “مادلین” در خلیج سن فرانسیسکو، رابطهای عاطفی بین این دو پیش میآید، اما “مادلین” خودش را از بالای برج کلیسائی پائین میآندازد و “اسکاتی” بهدلیل بیماریاش نمیتواند به او کمک کند. چندی بعد، “اسکاتی” به دختری بهنام “جودی” برمیخورد که بسیار شبیه “مادلین” است. “جودی” در واقع همان دختری است که با ایفای نقش “مادلین” ـ همسر مقتول دوست “اسکاتی” ـ او را فریب داده است. “اسکاتی” تلاش میکند تا “جودی” را کاملاً به قیافه “مادلین” در آورد و بالاخره با بازسازی صحنه بالای برج، به واقعیت پی میبرد…
نمونهایترین اثر هیچکاک و محبوبترین فیلمش بین منتقدان.
10- فیلم بعضیها داغش را دوست دارند – Some Like Hot
سال تولید : ۱۹۵۹
کارگردان : بیلی وایلدر
فیلمنامهنویس : یال دایموند و وایلدر، برمبنای فیلمنامهای نوشته رابرت تورن و م. لوگان.
هنرپیشگان : مریلین مونرو، تونی کورتیس، جک لمون، جرج رافت، پت اوبراین، جو براون، نیهمایا پرسوف، بیلی گری و جرج استون.
“جو” (کورتیس) و “جری” (لمون)، نوازندههائی بیکار که شاهد تصادفی کشتار روز سینت والنتاین هستند، از ترس گنگسترها خود را به هیئت زنان در میآورند و همراه گروهی از دختران نوازنده از شیکاگو به میامی میروند. فقط مشکل اینجاست که “جو” عاشق خواننده گروه، “شوگر کین” (مونرو) میشود و میلیونری عیاش (براون) نیز به “جری” دل میبندد….
از بهترین کمدیهای تاریخ سینمای آمریکا با دو ساعت تمام شوخی و هجو و نکتهسنجیهایی که وایلدر و همکار فیلمنامهنویسش دایموند با مهارت به روند داستان تزریق میکنند. اینجا وایلدر به بازآفرینی استادانه فضای سینمائی آشنای (حداقل برای تماشاگران حرفهای سینما آمریکا) دنیای دهه ۱۹۲۰ ـ تاخت و تاز تبهکاران، پریرویان نمایشگر و تب و تاب جاز ـ میپردازد و سپس توهمهای ساخته و پرداخته سینما را زیر سؤال میبرد. این فیلم تأثیر مهمی در بازنگری مفاهیم قراردادی جنسیت داشت، ایده “به لباس جنس مخالف درآمدن” را تثبیت کرد و موقعیتهایی طلایی برای بازیگرانش ـ لمون، کورتیس و مونرو ـ فراهم آورد.