چگونه هوش مصنوعی جهان را تغییر خواهد داد؟ انیمیشنی جذاب که سود و خطرات زیانهای هوش مصنوعی را بررسی میکند
بسیاری از ما میتوانیم زمانی را به یاد بیاوریم که هوش مصنوعی بهعنوان یک ایده علمی-تخیلی که ارزش تحقیق و سرمایهگذاری جدی را نداشت، مطرح میشد. هوش مصنوعی در داخل کامپیوترهای بزرگ مواتی وک آسیموف یا HAL 9000 در 20011 – یک اودیسه فضایی.
به جرأت میتوان گفت، آن زمان دیگر گذشته است. ساموئل هاموند، یک وبلاگنویس، مینویسد: «در عرض یک دهه، توسعه هوش مصنوعی میتواند دنیایی را ایجاد کند که در آن «مردم عادی تواناییهای بیشتری نسبت به یک مامور سیا امروزی دارند. شما میتوانید با استفاده از ارتعاشات صوتی شیشه یک اتاق، به مکالمهای در آپارتمانی در آن سوی خیابان گوش دهید.» شخص دیگری میتواند با هوش مصنوعی جامعه را مهندسی اجتماعی و فکری کند و ذهنها را دستکاری کند.
و تازه این قسمت خوب ماجراست! استفاده از پهپاد مرگ با کامیکازه بیشتر خواهد شد و چه کسی میداند که فراتر زا ارتشهای و اقدامات نظامی وارد تروریسم یا جنایتهای عادی هم بشوند یا خیر!
شکایتهای حقوقی بسیاری مطرح خواهند شد، زیرا وقتی گوشی شما میتواند به جای شما درخواستی قاطعانه ارائه کند، چه کسی باید هزینههای وکالت بپردازد؟
در دنیای هنر و نویسندگی هوش مصنوعی میتواند آثار انبوه تولید کند و در مدتی بسیار کوتاه صدها مقاله و اثر بیرون بدهد. در میان مدت احتمالا آنها خالی از نبوغ بهترینهای ما خواهند بود. اما احتمالا کمی بعدتر و شاید در دوران زندگی خود ما هوش مصنوعی حتی با این نوابغ هم بتواندر قابت کند. حداقل هوش مصنوعی زوایایی از ما را خواهد دید که خود ما نمیتوانیم. در آن صورت ما دیگر چطور باید دست به خلاقیت بزنیم و کار پیدا کنیم؟
همه اینها ممکن است ما را به مرز خشم یا شیوفرنی برسانند.
اما شاید هنوز راه برای استفاده عاقلانه از هوش مصنوعی بسته نشده باشد. ما میتوانیم با هوس هوش مصنوعی مبارزه کنیم و شیوههای خود را تطبیق دهیم. »
توصیه میکنم ویدئوی TED-Ed که مصاحبهای است با دانشمند رایانه، استوارت راسل، نویسنده کتاب درسی محبوب هوش مصنوعی: رویکردی مدرن و سازگار با انسان و هوش مصنوعی، برداشتی در نظر گرفته شده درباره نحوه مدیریت آن را بشنوید.
راسل میگوید: «مشکل در نحوه ساخت سیستمهای هوش مصنوعی در حال حاضر این است که به آنها یک هدف ثابت میدهیم. الگوریتمها از ما میخواهند که همه چیز را در هدف مشخص کنیم. بنابراین یک هوش مصنوعی مسئول اسید زدایی اقیانوسها میتواند به طور کاملاً معقولی به راهحلی برسد و «یک واکنش کاتالیزوری که این کار را بسیار کارآمد انجام میدهد، اما یک چهارم اکسیژن جو را مصرف میکند، که ظاهراً باعث میشود ما به آرامی بمیریم!
راسل استدلال میکند که کلید این مشکل، برنامهریزی با عدم اطمینان خاص است: «زمانی است که شما ماشینهایی میسازید که با اطمینان باور دارند که هدف ثبایتی را دارند، آن وقت است که نوعی رفتار روانپریشی دریافت میکنید.»
(درست چیزی شبیه آدمهای متعصب افراطی که فقط یک هدف را میبینند و شک نمیکنند و گزینههای دیگر را در نظر نمیگیرند!)
نگرانی کمتر ایجاد بیکاری است. برای مثال، با اتوماسیون کامل با هوش مصنوعی وظایف انبارداری که هنوز توسط انسانها انجام میشود، دیگر کارمند اسنانی نخواهد داشت و این یعنی اینکه ناگهان چمد میلیون شغل از بین میرود.
راسل در اینجا به نویسندهای E. M. Forster اشاره میکند که در داستان 1909 «ماشین متوقف میشود»، آیندهای را متصور میشود که در آن «همه کاملاً به ماشین وابسته هستند»، با زندگیهایی که بیشباهت به زندگیهایی که امروز با ایمیل و جلسات زوم پر شدهاند، نیست. این روایت به عنوان یک هشدار است که «اگر مدیریت تمدن خود را به ماشینها بسپارید، انگیزه درک آن یا آموزش به نسل بعدی را از دست میدهید.
به عبارتی هوش مصنوعی تبدیل به یک خدمتکار فوقالعاده میشود که دیگر هیچ کس نمیتواند اخراجش کند، اما در عین حال ارباب وحشتناک هم برای ما میشود.
این نوشتهها را هم بخوانید