10 حقیقت کمتر شنیده‌شده از زندگی مگ رایان، ستاره رؤیایی سینمای آمریکا

مگ رایان (Meg Ryan) از آن چهره‌هایی‌ست که فقط با دیدنش، حال آدم خوب می‌شود. در دهه نود میلادی، کمتر کسی بود که نام این بازیگر دوست‌داشتنی را نشنیده باشد یا چهره‌اش را روی پوسترهای فیلم‌های رمانتیک آمریکایی ندیده باشد. مگ رایان با لبخندهای خاص، صدای منحصر‌به‌فرد و نقشی که در خلق تصویری از «زن مدرن» در سینمای آمریکا داشت، به یک نماد تبدیل شد. شهرت او فقط به خاطر حضور در فیلم‌های پرفروش نبود، بلکه شخصیت صادق، رفتار بی‌تکلف و نوع انتخاب فیلم‌هایش، تصویر ماندگاری از او ساخت. در هر دوره‌ای، بازیگران زیادی در سینما می‌آیند و می‌روند، اما مگ رایان از آن‌هایی‌ست که ماندگار شد. حتی با فاصله گرفتن از مرکز توجه هالیوود، نامش هنوز با احترام شنیده می‌شود.

در این مطلب، با 10 فکت جالب از زندگی مگ رایان آشنا می‌شویم که شاید قبلاً نشنیده باشید. این فکت‌ها شامل بخش‌هایی از زندگی خصوصی، دوران نوجوانی و مسیر ورود او به سینماست. اگر دوست دارید پشت صحنه‌ی چهره‌ای که بارها در قاب تلویزیون دیده‌اید را بهتر بشناسید، ادامه را از دست ندهید.

بازیگرانی مثل مگ رایان، تنها در فیلم‌ها زندگی نمی‌کنند؛ داستان زندگی آن‌ها گاهی از خود فیلم‌ها جذاب‌تر است. از روزهایی که در یک شهر کوچک متولد شد، تا لحظه‌ای که روی پرده‌های نقره‌ای درخشید، مسیر او پر از نکات خواندنی‌ست. شناختن پشت‌صحنه زندگی مگ رایان کمک می‌کند تا بهتر بفهمیم که چگونه یک دختر نوجوان، با رؤیاهایی ساده، تبدیل به ستاره‌ای جهانی شد. این فکت‌ها نه‌تنها به درک دقیق‌تر شخصیت او کمک می‌کنند، بلکه نشان می‌دهند چطور سینمای آمریکا ستارگانش را می‌سازد و گاهی هم از آن‌ها فاصله می‌گیرد. شاید برایتان جالب باشد بدانید که مگ رایان در دوران دانشجویی چه رشته‌ای می‌خواند یا چطور نخستین نقش جدی‌اش را گرفت. همچنین نگاهی به زندگی خصوصی او و رابطه‌هایی که در مرکز توجه رسانه‌ها بود، می‌تواند تصویری واقعی‌تر از این چهره‌ی رؤیایی به ما بدهد. پس با ما همراه باشید تا با این ۵ حقیقت کمتر شنیده‌شده، به زندگی مگ رایان از زاویه‌ای متفاوت نگاه کنیم.

۱- مگ رایان در یک شهر آرام و کوچک به دنیا آمد

مگ رایان در سال ۱۹۶۱ در شهر فِرفیلد (Fairfield)، ایالت کِنِتیکِت (Connecticut) متولد شد؛ شهری کوچک و آرام که با دنیای پرزرق‌وبرق هالیوود فاصله‌ای بعید داشت. این شهر فضای سنتی، خانواده‌محور و محافظه‌کاری دارد و اغلب ساکنان آن درگیر مشاغل محلی‌اند. مادرش، سوزان، بازیگر و معلم بازیگری بود، که احتمالاً اولین الهام‌بخش هنری در زندگی مگ رایان شد. پدرش هری هایرا، معلم ریاضی بود و خانواده‌شان زندگی‌ای نسبتاً ساده و عادی داشتند. پس از طلاق والدینش در نوجوانی، مگ مدتی با مادرش زندگی کرد و در همین دوران به بازیگری علاقه‌مند شد. فضای کوچک شهر باعث شد او درون‌گرا باشد، اما همین درون‌گرایی به بازی‌های ظریف و احساس‌برانگیزش در آینده کمک زیادی کرد. او در دوران مدرسه دانش‌آموزی آرام و دقیق بود که به نوشتن علاقه داشت. اگرچه شهری مثل فرفیلد در ظاهر نقطه‌ای دور از سینماست، اما همین سکوت و انزوا شاید بهترین آغاز برای یک ستاره بود. مگ رایان بعدها بارها گفته است که خاطرات دوران کودکی‌اش را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند و آن‌ها بخش مهمی از هویت شخصی او هستند.

۲- رشته تحصیلی‌اش روزنامه‌نگاری بود، نه بازیگری

بسیاری نمی‌دانند که مگ رایان اصلاً قصد نداشت بازیگر شود. او در دانشگاه نیویورک (New York University) در رشته‌ی روزنامه‌نگاری (Journalism) تحصیل می‌کرد. به گفته خودش، علاقه‌ی شدیدی به نوشتن، تحلیل اجتماعی و روایت داشت، چیزی که بعدها هم در انتخاب نقش‌هایش تأثیرگذار بود. اما همزمان با تحصیل، برای تأمین هزینه‌های دانشگاه، در تبلیغات تلویزیونی (TV commercials) و نقش‌های کوتاه ظاهر می‌شد. همین تجربه‌های محدود باعث شد توجه تهیه‌کننده‌ها به چهره و سبک بازی طبیعی او جلب شود. یکی از نخستین حضورهای او در تبلیغ برند نَیویا (Nivea) بود که به‌طرز غیرمنتظره‌ای محبوب شد. به‌تدریج پیشنهادهای بازیگری بیشتر شد و در نهایت، او رشته‌ی تحصیلی‌اش را نیمه‌کاره رها کرد. نکته جالب اینکه، او هنوز هم نوشتن را دوست دارد و چند بار در مصاحبه‌هایش گفته که اگر بازیگر نمی‌شد، قطعاً روزنامه‌نگار یا نویسنده می‌ماند. این گذشته‌ی تحصیلی به او نگاهی عمیق‌تر و تحلیلی‌تر در انتخاب نقش‌ها بخشید.

۳- با سریال «As the World Turns» وارد دنیای بازیگری شد

ورود رسمی مگ رایان به دنیای بازیگری با بازی در سریال مشهور و پرطرفدار «As the World Turns» در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد. او در این سریال نقش بِت مک‌کِرک (Betsy McCorkle) را بازی می‌کرد؛ شخصیتی جوان، احساسی و درگیر با بحران‌های خانوادگی. این سریال یکی از طولانی‌ترین و پرطرفدارترین سریال‌های درام روزانه (Soap Operas) آمریکا بود و نقش مهمی در تثبیت چهره مگ رایان داشت. تماشاگران خیلی زود با سبک بازی صادقانه و بی‌ادعای او ارتباط برقرار کردند. حضور مگ در این سریال باعث شد پیشنهادهای بیشتری از سوی تلویزیون و سینما به سوی او سرازیر شود. البته خودش بعدها گفت که فضای کاری این سریال‌ها بسیار فشرده و خسته‌کننده است، اما تجربه‌ای عالی برای یادگیری نظم و مهارت‌های بازیگری بود. این شروع تلویزیونی، سکوی پرتابی برای ورود به سینمای حرفه‌ای شد. بسیاری از ستارگان سینمای آمریکا کار خود را از سریال‌های این‌چنینی آغاز کرده‌اند. مگ رایان با همین نقش توانست نظر کارگردان‌ها و منتقدان را به خود جلب کند و خیلی زود وارد مسیر تازه‌ای شد.

۴- اولین حضور مهم سینمایی‌اش در کنار تام کروز بود

مگ رایان در سال ۱۹۸۶ با حضور در فیلم «Top Gun» کنار تام کروز (Tom Cruise)، نخستین قدم جدی‌اش را در سینمای حرفه‌ای برداشت. او در این فیلم نقش کارول، همسر یکی از خلبانان را بازی می‌کرد؛ شخصیتی پرشور، خوش‌قلب و مهربان. اگرچه نقش او در این فیلم کوتاه بود، اما همان چند صحنه‌اش به‌یادماندنی و تأثیرگذار شد. ترکیب جذاب بین صداقت چهره، نوع گویش خاص و گرمای رفتارش باعث شد تماشاگران او را به خاطر بسپارند. این حضور، اولین نمونه از تصویر «زن معمولی اما دلنشین» بود که بعدها به امضای هنری‌اش تبدیل شد. همکاری با چهره‌هایی مثل تام کروز و وال کیلمر (Val Kilmer) باعث شد او به‌سرعت در فهرست بازیگران مطرح جوان قرار بگیرد. جالب است که بسیاری از منتقدان همان زمان پیش‌بینی کردند که این دختر بلوندِ مهربان، آینده‌ای روشن در هالیوود خواهد داشت. پیش‌بینی‌ای که خیلی زود درست از آب درآمد.

۵- روابط عاشقانه‌اش همیشه در کانون توجه رسانه‌ها بود

مگ رایان مدت‌ها با بازیگر مشهور دنیس کوئید (Dennis Quaid) ازدواج کرده بود و این زوج یکی از محبوب‌ترین زوج‌های هالیوودی دهه ۹۰ میلادی به شمار می‌رفتند. آن‌ها در سال ۱۹۹۱ ازدواج کردند و حاصل این ازدواج، پسری به نام جک کوئید (Jack Quaid) بود که اکنون خود بازیگر است. با این حال، این رابطه به دلایل مختلف از جمله اختلافات شخصی، فشار کاری و شایعات رسانه‌ای، در سال ۲۰۰۱ به پایان رسید. بعدها، رابطه عاشقانه‌ی مگ رایان با راسل کرو (Russell Crowe)، بازیگر استرالیایی، خبرساز شد. این رابطه اما دوام چندانی نداشت و مگ رایان مدت‌ها پس از آن، مجرد باقی ماند. نگاه رسانه‌ها به زندگی خصوصی او گاه بیش از حد تهاجمی بود و همین باعث شد برای مدتی از کانون توجه فاصله بگیرد. او بارها گفته است که احساس تجاوز رسانه‌ها به زندگی‌اش، فشار زیادی بر او وارد کرده است. با این حال، همیشه تلاش کرده روابطش را با وقار و حفظ حریم شخصی مدیریت کند.

۶- مگ رایان با فیلم «When Harry Met Sally…» به شهرت انفجاری رسید

در سال ۱۹۸۹، مگ رایان با بازی در فیلم معروف «When Harry Met Sally…» به کارگردانی راب راینر (Rob Reiner) به یکی از محبوب‌ترین چهره‌های سینمای رمانتیک بدل شد. نقش «سالی» تبدیل به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های زن در تاریخ سینمای آمریکا شد. صحنه‌ی مشهور او در رستوران که وانمود می‌کند در حال رسیدن به اوج لذت است، به یک لحظه کلاسیک و نمادین تبدیل شد. این فیلم، اولین همکاری‌اش با بیلی کریستال (Billy Crystal) بود که زوجی کم‌نظیر در سینما ساختند. موفقیت فیلم در گیشه و تحسین منتقدان، مگ رایان را به‌عنوان ملکه فیلم‌های رمانتیک دهه‌ی آینده تثبیت کرد. بسیاری معتقدند این فیلم مسیر حرفه‌ای او را از بازیگری معمولی به چهره‌ای نمادین تغییر داد. او با طبیعی‌بودن، هوشمندی و رگه‌هایی از طنز در این نقش درخشید. بعد از این فیلم، موجی از نقش‌های مشابه به او پیشنهاد شد. موفقیت «When Harry Met Sally…» در واقع آغاز دوره طلایی مگ رایان در سینما بود.

۷- او در دهه ۹۰ با تام هنکس یک زوج سینمایی رؤیایی ساخت

مگ رایان و تام هنکس (Tom Hanks) یکی از ماندگارترین زوج‌های سینمایی دهه ۹۰ را ساختند که تماشاگران عاشق دیدنشان کنار هم بودند. آن‌ها در فیلم‌هایی مثل «Joe Versus the Volcano»، «Sleepless in Seattle» و «You’ve Got Mail» هم‌بازی شدند. این فیلم‌ها همگی موفقیت تجاری و محبوبیت فراوانی داشتند و باعث شدند رایان و هنکس به نمادی از عشق مدرن در فرهنگ عامه تبدیل شوند. کارگردانی نورا افرون (Nora Ephron) در این همکاری‌ها نقش مهمی داشت و او هارمونی میان این دو بازیگر را عالی درک می‌کرد. شیمی طبیعی بین‌شان باعث شد بیننده‌ها آن‌ها را نه‌فقط در فیلم، بلکه در زندگی واقعی هم زوج ایده‌آل بدانند. هرچند هیچ‌وقت رابطه‌ای فراتر از دوستی میانشان نبود، اما تصویر «زن معصوم و مرد بالغ» به زیبایی میانشان شکل گرفت. تام هنکس بعدها گفت که بازی با مگ رایان همیشه برایش حس آرامش داشته است. مگ هم گفته این همکاری‌ها جزو دلنشین‌ترین لحظات کاری‌اش بوده‌اند. بسیاری از هواداران هنوز هم این دو را بهترین زوج رمانتیک تاریخ سینما می‌دانند.

۸- او از عمل‌های زیبایی پشیمان بود

در سال‌های بعد از دوران اوج، چهره مگ رایان دستخوش تغییراتی شد که توجه رسانه‌ها را جلب کرد. شایعات درباره انجام عمل‌های زیبایی (Cosmetic Surgeries) به‌ویژه در ناحیه لب‌ها و گونه‌ها شدت گرفت. بسیاری از منتقدان و طرفداران، این تغییرات را مایه ناراحتی دانستند و معتقد بودند که چهره طبیعی و دوست‌داشتنی‌اش آسیب دیده است. خود مگ رایان هیچ‌گاه به‌طور رسمی به این موضوع اعتراف نکرد، اما در مصاحبه‌ای تلویحاً از پشیمانی و فشار روانی در این‌باره گفت. او اشاره کرد که در فضای هالیوود، فشار برای جوان‌ماندن و زیبا ماندن، گاهی باعث تصمیمات عجولانه می‌شود. رسانه‌ها نیز در تشدید این فشار نقش بزرگی ایفا می‌کردند. بسیاری معتقدند اگر مگ رایان در محیطی آرام‌تر و کم‌فشارتر بود، شاید چنین تغییراتی در مسیرش رخ نمی‌داد. چهره‌اش برای خیلی‌ها یادآور سینمایی لطیف، انسانی و صادق بود، و این تغییرات واکنش‌هایی احساسی برانگیخت. با این حال، او تلاش کرد تصویر تازه‌ای از خود بسازد و مستقل از گذشته به مسیرش ادامه دهد.

۹- او یک دختر چینی را به فرزندخواندگی پذیرفت

در سال ۲۰۰۶، مگ رایان یک تصمیم بزرگ و انسانی گرفت و دختر کوچکی به نام «دیِزی» (Daisy) را از کشور چین به فرزندی پذیرفت. این تصمیم واکنش‌های گسترده‌ای در رسانه‌ها و میان طرفدارانش داشت. او گفته بود همیشه آرزو داشته مادر فرزندی دیگر باشد و فرزندخواندگی را راهی معنادار می‌دانست. دِیزی در آن زمان یک کودک رهاشده بود و مگ رایان او را با تمام عشق به خانواده‌اش آورد. با وجود چالش‌های تربیت یک کودک با پیشینه متفاوت، او با تمام وجود نقش مادری را پذیرفت. رایان معمولاً در رسانه‌ها از جزئیات زندگی دخترخوانده‌اش صحبت نمی‌کند و حریم خصوصی او را حفظ می‌کند. اما در برخی مصاحبه‌ها از ارتباط خاص و عمیقی که میانشان برقرار است، سخن گفته. این تصمیم، تصویری انسانی‌تر و عمیق‌تر از مگ رایان را به نمایش گذاشت. برای بسیاری از هواداران، این حرکت نشان‌دهنده قلب بزرگ و احساس مسئولیت اجتماعی او بود.

۱۰- در دهه ۲۰۱۰ به‌دنبال کارگردانی رفت و پشت دوربین قرار گرفت

مگ رایان در سال ۲۰۱۵ با فیلم «Ithaca» برای اولین‌بار تجربه‌ی کارگردانی (Directing) را پشت سر گذاشت. این فیلم اقتباسی از رمان «The Human Comedy» اثر ویلیام سارویان (William Saroyan) بود. داستان فیلم در دوران جنگ جهانی دوم می‌گذرد و درباره نوجوانی است که در غیاب پدر، مسئولیت خانواده را به دوش می‌کشد. این پروژه برای مگ رایان بسیار شخصی و عاطفی بود، چرا که خودش نیز نقش مادر این نوجوان را بازی کرد. او در این فیلم دوباره با تام هنکس همکاری کوتاهی داشت، هرچند نقش هنکس بسیار کوچک بود. «Ithaca» بازخوردهای متفاوتی از منتقدان دریافت کرد، اما تلاش مگ برای ورود به عرصه‌ی کارگردانی تحسین‌برانگیز بود. او گفته بود که همیشه علاقه‌مند بوده از نگاه پشت دوربین به روایت داستان‌ها نگاه کند. کارگردانی به او فرصت داد تا نگاهی عمیق‌تر به ساختار و روایت در سینما داشته باشد. این تجربه نشان داد که مگ رایان، حتی دور از نور فلش‌ها، هنوز عاشق قصه‌گویی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]