تروماهای بیننسلی: شناخت و راههای مقابله
تروماهای بیننسلی به پدیدهای اشاره دارد که در آن تروماهای تجربهشده توسط یک نسل به نسلهای بعدی منتقل میشود. این نوع تروما میتواند در گروههای فرهنگی، نژادی یا قومی خاص ظاهر شود و منجر به واکنشهای احساسی یا رفتاری گردد. برای افرادی که در خانوادههایی با سابقه تروماهای شدید رشد کردهاند، این تجربیات میتواند به شکلهای مختلفی مانند افسردگی، اضطراب و مشکلات جسمی و روانی بروز کند.
تروماهای بیننسلی در خانوادهها: از تجربیات جنگ تا نسلهای بعدی
کتاب «مرغ مگسخوار: پیامهایی از اجدادم» (2024) نوشته دانا راب (Dana Raab) به بررسی تاثیرات تروماهای بیننسلی در یک خانواده خاص میپردازد. دانا راب نویسندهای با سابقه در حوزههای روانشناسی و مطالعات مربوط به تروما است و تا کنون چندین کتاب و مقاله در این زمینه منتشر کرده است. او با بهرهگیری از تجربیات شخصی خود و همچنین تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده، به عمق مسائلی که ناشی از تروماهای بیننسلی هستند، پرداخته است.
در این کتاب، دانا راب به تجربیات شخصی خود از تاثیرات تروماهای گذشتگانش میپردازد. او داستانهایی از مادربزرگ و پدر خود را روایت میکند که هر دو از جنگهای جهانی اول و دوم جان سالم به در بردهاند، اما تروماهای آنها به نسل بعد منتقل شده است.
دانا راب با بهرهگیری از قلم روان و تحقیقاتی که در زمینه تروماهای بیننسلی انجام داده، به این نکته اشاره میکند که مادربزرگش که در 11 سالگی در جنگ جهانی اول یتیم شد، تمام عمر با درد و رنج آن واقعه زندگی کرد و در نهایت در دهه 60 زندگیاش به زندگی خود پایان داد. این تروما به دخترش، یعنی مادر نویسنده، نیز منتقل شد و او را درگیر افسردگی دائمی کرد. راب همچنین از تجربههای خود در مواجهه با این تروماهای ناآگاهانه و تاثیر آنها بر زندگیاش میگوید.
در این کتاب، نویسنده به تحقیقاتی که توسط ریچل یهودا (Rachel Yehuda)، عصبشناس و متخصص تروما، در سال 2001 انجام شده، اشاره میکند. در این مطالعه، یهودا دریافت که فرزندان بازماندگان هولوکاست سطح بالاتری از تروماهای دوران کودکی را گزارش میدهند. یهودا بر این باور است که این امر به دلیل وجود علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در فرزندان بازماندگان هولوکاست است. همچنین، این مطالعه نشان داد که بازماندگان هولوکاست ممکن است چالشهای مربوط به PTSD فرزندان خود را به دلیل مقایسه با رنجهای خودشان، کمتر از آنچه هست در نظر بگیرند.
نقش اپیژنتیک در تروماهای بیننسلی
مطالعات جدید در زمینه اپیژنتیک (Epigenetics) نشان دادهاند که رفتار و محیط میتوانند بر عملکرد ژنها تأثیر بگذارند و این که بین تروماهای والدین قبل از تولد و تغییرات اپیژنتیکی که هم در والدین و هم در فرزندان وجود دارد، ارتباطی برقرار است. این تحقیقات نشان میدهد که اثرات تروماها میتوانند از طریق تغییراتی در ژنها به نسلهای بعدی منتقل شوند.
استفانی فو (Stephanie Foo)، نویسنده و تهیهکننده سابق برنامه This American Life، در کتاب خاطرات خود با عنوان «آنچه استخوانهای من میدانند» (2022) به بررسی تجربههای شخصی خود از تروما پرداخته است. او در این کتاب بیان میکند که چگونه پس از سالها سوءاستفاده از سوی والدین، دچار حملات پانیک شده و بعدها با تشخیص اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (Complex PTSD) مواجه شده است. فو در این کتاب به تحقیقاتی که بر روی مهاجران انجام داده نیز اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه تروما میتواند از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. او تأکید میکند که نمیتوان از تروما بهکلی عبور کرد، اما میتوان با آن به شکلی مثبت زندگی کرد.
مقابله با تروماهای بیننسلی
مطالعات نشان دادهاند که تا 75 درصد از کودکان تا سن 9 سالگی نوعی از رویدادهای استرسزا را تجربه میکنند. این تجربیات میتوانند به نتایج منفی بلندمدت منجر شوند. گروههای حمایتی میتوانند به والدین و کودکان در این شرایط کمک کنند و مهارتها و ابزارهایی برای مقابله ارائه دهند. یکی از عناصر کلیدی این است که والدین به کودک توجه کنند، به او گوش دهند و احساسات او را معتبر بدانند.
فوور (Foor) در سال 2017 پیشنهاد میکند که باید به کودکان آموزش داده شود که احساسات جسمی خود را شناسایی و نامگذاری کنند، همانطور که به آنها تاریخ یا زبان انگلیسی یاد میدهیم. برای مثال، وقتی قفسه سینه آنها سفت میشود، احتمالاً به این معناست که مضطرب هستند.
راههای موثر برای مقابله با تروماهای بیننسلی
مقابله با تروماهای بیننسلی نیازمند رویکردی چندجانبه است. هر فرد و خانواده نیاز به استراتژیهای خاص خود دارند تا بتوانند با این نوع تروماها مقابله کنند و از تاثیرات منفی آنها بر زندگی خود و نسلهای بعدی جلوگیری کنند. در ادامه به برخی از استراتژیهای مفید برای مقابله با تروماهای بیننسلی اشاره میشود:
1. تحقیق درباره تاریخچه خانوادگی
شناخت تاریخچه خانوادگی و تجربیات تروماهای گذشتگان میتواند به فرد کمک کند تا ریشههای احساسات و واکنشهای خود را درک کند. این شناخت میتواند اولین گام در راه مقابله با تروماهای بیننسلی باشد.
2. مراقبت از خود
ایجاد عادات سالم در زندگی روزمره مانند تغذیه مناسب، ورزش منظم و خواب کافی میتواند به کاهش استرس و بهبود سلامت روانی کمک کند. این عادات به فرد امکان میدهند که بهتر با اثرات تروما مقابله کند.
3. مدیریت استرس و خشم
تکنیکهای مدیریت استرس، مانند تمرینات تنفس عمیق، یوگا یا مدیتیشن، میتوانند به کاهش خشم و استرس ناشی از تروماهای بیننسلی کمک کنند. این تمرینات به فرد کمک میکنند تا با آرامش بیشتری به مسائل زندگی بپردازد.
4. نوشتن احساسات
نوشتن احساسات و تجربیات در یک دفترچه میتواند به فرد کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک و مدیریت کند. این روش یک راهکار ساده و موثر برای پردازش تروماها است.
5. پیگیری تمرینات مدیتیشن
مدیتیشن به فرد کمک میکند تا ذهن خود را آرام کرده و به تعادل روانی برسد. تمرینات مدیتیشن منظم میتوانند به فرد کمک کنند تا با تمرکز بر لحظه حال، اثرات منفی تروماهای گذشته را کاهش دهد.
6. اتصال به اعتقادات خانوادگی و فرهنگی
ارتباط با باورها و ارزشهای خانوادگی و فرهنگی میتواند به فرد در مقابله با غم و اندوه کمک کند. این ارتباط به فرد کمک میکند تا در لحظات سخت از حمایت معنوی و احساسی بهرهمند شود.
7. استفاده از کمکهای حرفهای
مشاوره و درمان با کمک یک درمانگر متخصص میتواند به فرد کمک کند تا بهتر با اثرات تروماهای بیننسلی کنار بیاید. درمانگر میتواند به فرد کمک کند تا از طریق روشهای مختلف درمانی مانند درمان شناختی-رفتاری، به بهبود وضعیت روانی خود بپردازد.
8. ساختن یک شبکه حمایتی
داشتن یک شبکه از دوستان و خانواده که بتوانند در مواقع نیاز از فرد حمایت کنند، میتواند به کاهش اثرات تروماهای بیننسلی کمک کند. این شبکه حمایتی به فرد احساس امنیت و حمایت میدهد.
9. دلسوزی به خود و دیگران
پذیرش این واقعیت که تروماهای بیننسلی میتوانند تأثیرات عمیقی بر فرد داشته باشند و دلسوزی به خود در مواجهه با این تأثیرات، میتواند به بهبود وضعیت روانی فرد کمک کند. همچنین دلسوزی به دیگران و درک شرایط آنها میتواند روابط اجتماعی فرد را تقویت کند.