زندگینامه مارلون براندو – یکی از نمادهای سینما با انبوهی از نقشهای به یاد ماندنی

تا به حال فکر کردهاید چرا بعضی از بازیگران فقط بازی نمیکنند، بلکه صحنه را تصاحب میکنند؟ از کسی شنیدم که میگفت: «مارلون براندو مثل صدای رعد در سینما بود، کسی که نمیتوانستی نادیدهاش بگیری». مارلون براندو بهراستی یکی از ستونهای اساسی تاریخ سینماست؛ بازیگری که فقط نقش ایفا نمیکرد، بلکه با تمام وجود در قالب شخصیت فرو میرفت. نام «مارلون براندو» مترادف است با انقلاب در روش بازیگری، مخصوصاً سبک متد اکتینگ (Method Acting) که او با آن روح تازهای به سینمای آمریکا دمید. تماشای براندو یعنی تماشای رنج، خشم، ترس و عشق در خالصترین شکل ممکن. او در دهه ۱۹۵۰ ستارهای شد که هم منتقدان شیفتهاش بودند و هم تماشاگران از او چشم برنمیداشتند. در هر فیلمی که ظاهر میشد، همه چیز حول محور او میچرخید؛ نه از روی ادعا، بلکه از شدت حضور.
دوستی نقل میکرد که اولینبار «اتوبوسی به نام هوس» را دید، فکر کرد براندو واقعاً دارد زندگیاش را جلوی دوربین میسوزاند. او بازیگر نبود، بلکه پدیدهای بود که از دل زندگی زاده شده بود. نگاهش خام، دردکشیده و بدون سانسور بود. مارلون براندو قواعد را بههم زد و خودش به قاعده تبدیل شد. حتی وقتی دههها بعد در نقش پدرخوانده ظاهر شد، هنوز هم همان وزن و تأثیر را در چهرهاش داشت. او از آن دسته هنرمندانیست که فقط با آثارشان در خاطر نمیمانند، بلکه با حضورشان، فصلی تازه در هنر میگشایند. کلمه کلیدی ما یعنی «مارلون براندو»، نه فقط یک نام، که بخشی از روح تاریخ سینماست.
در جایی خواندم که برخی بازیگران بزرگ بعد از دیدن اجرای او، دیگر حاضر نبودند به سبک قبلی خود برگردند. تأثیرش نهفقط روی تماشاگر، بلکه روی همنسلانش هم شگفتانگیز بود. حتی مخالفانش هم نمیتوانستند منکر قدرت و تاثیرش شوند. او مردی بود با تناقضهایی بزرگ؛ هم انقلابی، هم گوشهگیر؛ هم ستاره، هم طغیانگر. اگر مارلون براندو را فقط از روی شهرتش میشناسید، شاید زمان آن رسیده که عمق شخصیت و هنر او را بهتر کشف کنید. در ادامه، چند واقعیت جذاب و کمتر گفتهشده درباره این چهره افسانهای را مرور میکنیم؛ مردی که سینما را برای همیشه تغییر داد.
۱- تولد در خانوادهای ناآرام و مسیر پرفراز کودکی
مارلون براندو در ۳ آوریل ۱۹۲۴ در اوماها، ایالت نبراسکا، به دنیا آمد. پدرش فروشنده مواد شیمیایی بود و مادرش بازیگری آماتور با روحیهای آزاد اما دچار الکلزدگی. دوران کودکی او با خشونت خانوادگی، بیثباتی عاطفی و سردرگمی همراه بود. مادرش اما نخستین کسی بود که استعداد هنری او را کشف کرد و او را به دنیای تئاتر علاقهمند ساخت. براندو در نوجوانی از چند مدرسه اخراج شد و بهعنوان دانشآموزی بیانضباط شناخته میشد. پس از نقل مکان به نیویورک، وارد مؤسسه تئاتری «Actors Studio» شد. زیر نظر «استلا آدلر» (Stella Adler) با شیوه متد اکتینگ (Method Acting) آشنا شد و شیفته این سبک شد. براندو خیلی زود توانست احساسات درونیاش را با قدرت بر صحنه منتقل کند. آموزش غیرسنتی و تجربههای دوران کودکی، شخصیتی پیچیده و پر از تنش در او پدید آورد. همین ویژگیها بعدها به امضای بازیگری او تبدیل شد.
۲- انفجار شهرت با «اتوبوسی به نام هوس» و تعریف دوباره بازیگری
فیلم «A Streetcar Named Desire» در سال ۱۹۵۱ نخستین نقطه اوج مارلون براندو بود که در آن نقش «استنلی کوالسکی» (Stanley Kowalski) را بازی کرد. شخصیت استنلی مردی زمخت، پرخاشگر و در عین حال جذاب بود که از جنس بازیگران کلاسیک آن دوران نبود. شیوه بازیگری براندو در این نقش، کاملاً احساسی، درونی و فیزیکی بود. بسیاری او را اولین بازیگر آمریکایی میدانند که توانست در سینما واقعاً «زندگی کند»، نه صرفاً «بازی». این فیلم نهفقط به موفقیت عظیم رسید، بلکه سبک بازیگری سینما را برای همیشه تغییر داد. مخاطبان در آن زمان چنین شدت واقعگرایی را در چهره و بدن یک بازیگر ندیده بودند. براندو با سکوت، فریاد و حتی تپق، حسهای پیچیده انسانی را منتقل میکرد. چهرهاش در آن فیلم به نماد شور، خشونت و میل تبدیل شد. از آن پس، نسلی از بازیگران، مانند جیمز دین و پل نیومن، به تقلید از او روی آوردند. فیلم نقطه شروع موج جدید بازیگران طبیعی و درونگرای آمریکایی شد.
۳- شکوفایی در «در بارانداز» و کسب اولین اسکار
در سال ۱۹۵۴، براندو با فیلم «On the Waterfront» نقش «تری مالوی» (Terry Malloy) را بازی کرد؛ یک مشتزن سابق که درگیر فساد سندیکایی میشود. این نقش بهنوعی ترکیبی از قدرت، تردید، زخمخوردگی و شرافت بود. بازی او در این فیلم آنقدر تأثیرگذار بود که بهسرعت اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد. یکی از دیالوگهای معروفش در فیلم، «من میتوانستم کسی باشم» هنوز هم در تاریخ سینما تکرار میشود. فیلم و بازی براندو، هر دو تصویری ماندگار از انسان آسیبدیده در جدال با وجدان و جامعه بهجای گذاشتند. شخصیتپردازیاش ظریف، پرتنش و انسانی بود. مخاطب او را باور میکرد، حتی وقتی قهرمان نبود. کارگردانی «الیا کازان» (Elia Kazan) و متن قدرتمند «باد شولبرگ» (Budd Schulberg) فضای لازم برای درخشش او را فراهم کرده بود. این نقش، جایگاه براندو را بهعنوان بازیگر نسل طلایی تثبیت کرد.
۴- حاشیهها، طغیانگری و رد کردن جایزه اسکار
مارلون براندو از همان سالهای آغازین، شخصیتی سرکش و ضدسیستم بود. او از شهرت گریزان بود و از نظم خشک هالیوود خوشش نمیآمد. در سال ۱۹۷۳، وقتی برای فیلم «The Godfather» برنده اسکار شد، از پذیرفتن آن خودداری کرد. بهجای خودش، زنی بومی به نام «ساشین لیتلفدر» (Sacheen Littlefeather) را فرستاد تا به نمایندگی از او، مخالفت با تبعیض علیه بومیان آمریکا را اعلام کند. این اقدام جنجالی، باعث خشم برخی و تحسین بسیاری شد. براندو بارها در مصاحبهها و انتخاب نقشهایش، علیه سیاست، نژادپرستی و بیعدالتی موضع گرفت. او برخلاف تصویر رایج ستارهها، لباس ساده میپوشید و گاهی در فیلمهایی بازی میکرد که به دلایل سیاسی انتخابشان کرده بود. رفتارهایش گاه نامتعارف به نظر میرسید، اما درونش، مبارزهای برای اصالت انسانی جریان داشت. حاشیه برای او ابزار شهرت نبود، بلکه بخشی از اعتقادش به آزادی و عدالت بود.
۵- مرگ مارلون براندو و تأثیر ماندگار او بر بازیگری
مارلون براندو در ۱ جولای ۲۰۰۴ در سن ۸۰ سالگی و بر اثر نارسایی تنفسی (Respiratory Failure) درگذشت. او سالهای پایانی عمر را دور از هیاهوی رسانهای و در خانهای ساده گذراند. با وجود آنکه در دهههای پایانی، فیلمهای پُرشماری بازی نکرد، اما چهرهاش همچنان در خاطره سینمایی جهان زنده ماند. بسیاری از بازیگران نسلهای بعد، از «دنیل دی لوئیس» تا «شان پن» و «رابرت دنیرو»، از او بهعنوان الگوی اصلی خود یاد کردهاند. سبک متد اکتینگ با او جان گرفت و به یکی از روشهای اصلی آموزش بازیگری در دنیا تبدیل شد. براندو نشان داد که بازیگری فقط انتقال دیالوگ نیست، بلکه انتقال زندگی است. فیلمهایش هنوز هم در کلاسهای بازیگری تحلیل میشوند. او اثری عمیق بر زبان بدن، بیان احساسات و بیان سکوت در بازیگری برجا گذاشت. مرگ او پایان یک زندگی بود، اما نه پایان تأثیرش.
۶- نقشآفرینی خیرهکننده مارلون براندو در فیلم The Godfather
مارلون براندو در سال ۱۹۷۲ نقش «ویتو کورلئونه» را در فیلم The Godfather ایفا کرد؛ نقشی که بهنوعی بازتعریف مفهوم قدرت، خانواده و سکوت در سینمای معاصر شد. ظاهر او در این نقش با صدای خشن، شانههای خمیده و گونههای پُر شده، به یک الگوی ماندگار تبدیل شد. او برای طبیعیتر شدن صدا، پنبهای در دهان گذاشت و لحن گفتارش را کند و حسابشده کرد. شخصیت کورلئونه ترکیبی از مهربانی پدرانه و خشونت سرد بود. براندو در این نقش، اقتدار را از دل آرامش بیرون کشید، نه از فریاد و تهدید. برخلاف ستارگان معمول آن دوران، حضورش آرام اما ویرانگر بود. اجرای او الگویی تازه از نقشهای «پدرسالار» (Patriarch) در سینما ساخت. منتقدان و تماشاگران، اجرای براندو را یکی از بهترینهای تاریخ سینما میدانند. The Godfather بدون او، هرگز چنین ماندگار نمیشد.
۷- حضور متفاوت در فیلم Last Tango in Paris و عبور از مرزهای بازیگری
در سال ۱۹۷۲، مارلون براندو در فیلم جنجالی Last Tango in Paris به کارگردانی «برناردو برتولوچی» (Bernardo Bertolucci) ظاهر شد. نقش او مردی میانسال و افسرده بود که وارد رابطهای بیهدف با زن جوانی میشود. فیلم از نظر محتوایی، ساختارشکن و بحثبرانگیز بود و مرزهای اخلاقی و احساسی را درنوردید. بازی براندو در این فیلم بهشدت شخصی، غریزی و بیپرده بود؛ بهحدی که خودش بعدها گفت اجرای این نقش برایش نوعی تخلیه روانی بود. صحنههای بلند مونولوگ، نگاههای تهی و لحظههای سکوت، بخشی از قدرت بازیگری او در این فیلم است. این فیلم، نمونهای نادر از تلفیق روانشناسی شخصیت و سینمای عریان احساسات است. حضورش در این نقش، واکنشهای شدید مثبت و منفی را به همراه داشت. منتقدان برخی آن را شاهکار دانستند و برخی دیگر افراطی. اما همه پذیرفتند که بازی براندو، جسورانه و فراموشنشدنی بود.
۸- علاقهمندی عمیق به حقوق بشر و دفاع از اقلیتها
مارلون براندو تنها به سینما محدود نبود؛ او یکی از فعالترین هنرمندان آمریکایی در دفاع از حقوق اقلیتها بود. در دهه ۶۰ و ۷۰، بارها در تظاهرات مربوط به حقوق مدنی سیاهپوستان شرکت کرد و در کنار چهرههایی چون «مارتین لوتر کینگ» دیده شد. او بارها در مصاحبهها به نقد نظام تبعیضنژادی و رفتار ناعادلانه دولت آمریکا با بومیان پرداخت. همچنین در دوران بحران فلسطین و حقوق مردم بومی استرالیا نیز موضعگیریهای جدی داشت. بسیاری از نقشهایی که بازی نکرد، بهدلیل اختلاف او با نگاه سیاسی پروژهها بود. در رسانهها، کمتر درباره فعالیتهای حقوق بشریاش صحبت میشود، اما آنها بخش بزرگی از شخصیت واقعی او بودند. برای براندو، بازیگری فقط حرفه نبود، بلکه ابزاری برای گفتن حرفهایی بود که در فضای سیاسی شنیده نمیشدند. او از نفوذش استفاده کرد، حتی اگر به قیمت حذف از پروژههای بزرگ باشد. صداقت و جسارتش، بخشی از میراث ماندگارش است.
۹- درگیری با اضافهوزن، انزوا و خودویرانگری در دهههای پایانی
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، مارلون براندو از سینمای جریان اصلی فاصله گرفت و زندگیای منزوی، پُرافتوخیز و پرتنش را در پیش گرفت. افزایش شدید وزن، بیماریهای متعددی چون دیابت و نارسایی قلبی، و بحرانهای خانوادگی، او را به انزوا کشاند. بسیاری از دوستان و همکارانش گفتند که او از شهرت بیزار شده بود و دیگر نمیخواست زیر نور بماند. برخی فیلمهایی که در آنها بازی کرد، با اهداف مالی یا صرفاً بهخاطر قرارداد بود، نه علاقه واقعی. اما حتی در آن فیلمها هم لحظاتی از نبوغ و حضور نافذش باقی بود. او با جهان، با خود، و با گذشتهاش درگیر بود. خانهاش در تاهیتی، پناهگاهی شد که میخواست از هیاهوی دنیا در آن رهایی یابد. در این سالها، بیشتر به نوشتن، مطالعه و مراقبه پرداخت. زندگیاش نمونهای تلخ از بار سنگین شهرت و فشار روانی ماندن در اوج بود.
۱۰- تأثیر فرهنگی مارلون براندو بر مد، زبان بدن و تیپ قهرمان
مارلون براندو نهفقط در بازیگری، بلکه در سبک زندگی، مد و رفتار مردانه تأثیرگذار بود. ظاهرش در فیلمهایی چون The Wild One با تیشرت سفید، شلوار جین و کاپشن چرمی، الگویی برای تیپ جوانان شورشی شد. او زبان بدن را بهگونهای وارد سینما کرد که بازیگر صرفاً با نشستن یا نگاه کردن هم بتواند شخصیت بسازد. بسیاری از بازیگران نسل بعد، از جمله «آل پاچینو»، «رابرت دنیرو» و «جک نیکلسون» سبک او را الگو قرار دادند. او اولین کسی بود که بینظمی، تردید و صراحت را به زیبایی تبدیل کرد. نوع حرف زدنش، صدایش، و حتی حالت بدنش، بخشی از فرهنگ مردانه قرن بیستم شد. تیپ «مرد آسیبپذیر اما قوی» را او پایهریزی کرد. لباسهای ساده، نگاههای بیقرار و واکنشهای پیشبینینشده، برند شخصی او شدند. حتی در تبلیغات و پوسترها، ردپای این شخصیتسازی دیده میشود. مارلون براندو، فراتر از یک بازیگر، نماد یک طرز فکر و سبک زندگی بود.
۱۱- تجربه کارگردانی با فیلم One-Eyed Jacks
مارلون براندو تنها یکبار بهطور رسمی در مقام کارگردان ظاهر شد و آن هم با فیلم One-Eyed Jacks در سال ۱۹۶۱ بود. این فیلم وسترن داستان یک یاغی خیانتدیده را روایت میکرد که بهدنبال انتقام از دوست سابق خود است. براندو ابتدا تنها قرار بود نقش اصلی را بازی کند، اما پس از اختلاف با کارگردان اولیه، خودش مسئولیت کارگردانی را برعهده گرفت. فیلم با نماهای طولانی، تمرکز روی چهرهها و فضاسازی روانی، با سبک رایج وسترن تفاوت داشت. گرچه هنگام اکران با استقبال متوسط روبهرو شد، اما بعدها بهعنوان وسترنی غیرمعمول و روانشناختی مورد تحسین قرار گرفت. پروژه از نظر مالی فرساینده بود و براندو را نسبت به ادامه مسیر کارگردانی دلسرد کرد. تدوین نهایی فیلم به خواست استودیو کوتاهتر شد و نسخه کامل او هرگز منتشر نشد. با این حال، علاقهمندان او این فیلم را تجربهای نادر از ذهن کارگردانانه براندو میدانند. One-Eyed Jacks حال و هوایی درونی، عصبی و شاعرانه دارد.
۱۲- ارتباط عاطفی پیچیده با خانواده و فرزندان
مارلون براندو در زندگی شخصیاش روابطی پُرچالش با همسران، معشوقهها و فرزندانش داشت. او ۱۱ فرزند از زنان مختلف داشت، اما رابطهاش با اکثر آنها، پرتنش یا فاصلهدار بود. فرزندش «کریستین براندو» (Christian Brando) در دهه ۱۹۹۰ به جرم قتل دوستپسر خواهرش محکوم شد و همین موضوع براندو را بهشدت افسرده کرد. او در مصاحبهای گفت که خودش نتوانسته پدری خوب باشد و از این بابت پشیمان است. زندگی خصوصیاش پر از درگیریهای حقوقی، سوءتفاهمهای رسانهای و طلاقهای جنجالی بود. برخی فرزندانش از کمتوجهی او گله داشتند و برخی دیگر او را انسانی مهربان و پیچیده میدانستند. خانهاش در تاهیتی هم مکانی برای آرامش و هم صحنهای برای تنهاییهای عمیق او بود. با وجود عشق فراوانش به خانواده، نتوانست از آسیبهای گذشته فرار کند. پیچیدگی روابط خانوادگی او بخشی از تنش درونیاش را در نقشهایش بازتاب میداد.
۱۳- حضور کوتاه ولی ماندگار در فیلم Apocalypse Now
در فیلم جنگی و فلسفی Apocalypse Now ساخته «فرانسیس فورد کوپولا»، براندو نقش افسر سابق ارتش آمریکا را بازی میکرد که به دل جنگل عقبنشسته و خود را خدای محلی میداند. براندو در زمان فیلمبرداری اضافهوزن زیادی داشت، متن را کامل نخوانده بود و برخلاف برنامهریزیهای کارگردان عمل میکرد. با این حال، نتیجه نهایی یکی از پرقدرتترین حضورهای سینمایی او شد. بیشتر صحنههایش در سایه و نیمتاریکی فیلمبرداری شد تا چهرهاش پنهان بماند و هالهای از ابهام حفظ شود. صدایش، نگاه خیره و جملات بریدهبریدهاش بهشدت تأثیرگذار است. حضورش تنها در بخش پایانی فیلم رخ میدهد، اما تمام فیلم به او ختم میشود. شخصیت «کرتز» به یکی از پیچیدهترین نمادهای قدرت، جنون و عرفان در سینمای جنگی بدل شد. کوپولا بعدها گفت: «حتی اگر همکاری با براندو سخت بود، اما هیچکس دیگری نمیتوانست این نقش را بازی کند». بازی او در این فیلم، تصویری جاودانه از سقوط اخلاقی انسان باقی گذاشت.
۱۴- وسواس به جزئیات و بداههپردازی در نقشآفرینی
مارلون براندو به جزئیات نقش بهشدت اهمیت میداد و معمولاً فیلمنامه را تغییر میداد یا دیالوگها را به سلیقه خود بازنویسی میکرد. او بارها کارگردانها را به چالش میکشید و گاهی تا روز فیلمبرداری نمیگذاشت کسی بداند قرار است چگونه بازی کند. برای مثال، در صحنه معروف «پدرخوانده» هنگام بازی با گربه، این حیوان کاملاً بداهه وارد صحنه شد، اما براندو با بازی طبیعی خود، صحنه را به یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما تبدیل کرد. او گاهی یادداشت دیالوگها را روی دیوار، میز یا حتی پشت بازیگر مقابل میچسباند تا احساس فوریت و غافلگیری را حفظ کند. همین روش گاهی موجب خشم عوامل و تحسین بازیگران دیگر میشد. وسواس او باعث میشد بازیاش همیشه زنده، پرتنش و غیرقابل پیشبینی باشد. براندو باور داشت که زندگی واقعی همیشه در لحظه اتفاق میافتد، نه روی کاغذ. همین نگاه، بازیگری او را غیرقابل تقلید کرده است. بداههپردازی، امضای شخصیاش در سینما بود.
۱۵- روحیه طبیعتگرا و زندگی در جزیره شخصی
براندو در سالهای میانی عمر، جزیرهای در پلینزی فرانسه (Tetiaroa) خرید و آن را به خانه دوم خود تبدیل کرد. او عاشق طبیعت، فرهنگ بومی و زندگی آرام و بدون تجمل بود. این جزیره برای او پناهگاهی دور از فشارهای هالیوود و رسانهها شد. براندو همواره با بحرانهای روانی و اخلاقی درگیر بود و طبیعت برایش نوعی درمان بود. او بهجای خرید قصر در لسآنجلس، ترجیح داد با ساکنان محلی تاهیتی زندگی کند و زبان و فرهنگشان را بیاموزد. بعدها برنامههایی برای ساخت یک اقامتگاه اکولوژیک و آموزشی در همان جزیره داشت. برخی از دوستانش میگفتند که وقتی براندو در جزیره بود، تبدیل به انسانی دیگر میشد؛ آرام، مهربان و بینیاز. این زندگی طبیعتمحور، تضاد جالبی با چهره خشن و پرآشوب او در سینما داشت. جزیره برایش نهفقط مکان، بلکه مفری از بحران هویتی بود که تمام عمر با آن درگیر بود.
فهرستی از ۱۵ فیلم شاخص مارلون براندو
A Streetcar Named Desire – 1951
براندو در نقش استنلی کوالسکی، مردی خشن و پرحرارت، در تقابل با زنی لطیف و فروپاشیده، به نماد غریزه در برابر ظرافت تبدیل میشود. فیلم، فضای فشرده و خفهکنندهای دارد و تنش میان شخصیتها بهتدریج به انفجار میرسد. اجرای او انقلابی در تاریخ بازیگری بود. فیزیک بدنش، نگاههایش و خشونتش، پرده را از حضور یک غول تازه در سینما برداشت. یکی از تأثیرگذارترین اجراهای قرن بیستم.
Viva Zapata! – 1952
در این درام تاریخی، براندو نقش انقلابی مکزیکی، امیلیانو ساپاتا را بازی میکند. فیلم، داستانی از نبرد با ظلم، خیانت و رنج طبقات پایین جامعه را روایت میکند. چهره او در این فیلم همزمان نجیب، عاصی و انسانی است. براندو توانست با ترکیبی از وقار و خشونت، روح یک انقلابی واقعی را خلق کند. او برای این نقش نامزد اسکار شد.
Julius Caesar – 1953
در اقتباس شکسپیری جوزف ال. منکیهویچ، براندو نقش مارک آنتونی را ایفا کرد. برخلاف تصور منتقدان که فکر میکردند برای نقش کلاسیک مناسب نیست، اجرای او بسیار تحسین شد. مونولوگ معروف «دوستان، رومیان، هموطنان» با صدای او طنین خاصی یافت. براندو ثابت کرد که فقط یک بازیگر مدرن نیست، بلکه در تئاتر کلاسیک هم درخشان است. فیلم فضایی سنگین و پر از شکوه سیاسی دارد.
On the Waterfront – 1954
در نقش تری مالوی، مشتزن سابقی که در برابر فساد سندیکایی میایستد، براندو یکی از واقعیترین شخصیتهای سینما را خلق کرد. این فیلم، بردهداری مدرن، سکوت در برابر ظلم و وجدان فردی را به چالش میکشد. بازی او خام، احساسی و پرکشش است. صحنه گفتوگوی او با برادرش در تاکسی، یکی از ماندگارترین سکانسهای تاریخ سینماست. برای این نقش برنده اسکار شد.
Guys and Dolls – 1955
در این موزیکال رنگارنگ و پراحساس، براندو نقش یک قمارباز خوشقیافه را بازی میکند که عاشق دختر مذهبی و پاکدامنی میشود. او در این فیلم، چهرهای متفاوت و دلنشین از خود نشان میدهد. آوازخوانیاش هرچند حرفهای نبود، اما با شخصیت فیلم هماهنگ بود. فضای فیلم شاد، شیرین و پرزرقوبرق است. یکی از معدود تجربیات براندو در ژانر موزیکال.
The Teahouse of the August Moon – 1956
در این کمدی درام، براندو بهطرز جنجالیای نقش مردی آسیایی را بازی میکند. فیلم درباره تلاش ارتش آمریکا برای بازسازی فرهنگ ژاپنی پس از جنگ جهانی دوم است. هرچند فیلم در زمان خود محبوب بود، اما امروزه بهدلیل نگاه استریوتایپیک مورد انتقاد قرار میگیرد. اجرای براندو در این نقش متفاوت و پرجزئیات است. فیلم پر از طنز و تضادهای فرهنگیست.
Sayonara – 1957
درامی عاشقانه درباره افسر آمریکایی که عاشق زنی ژاپنی میشود، در فضایی از تبعیض نژادی و فشارهای فرهنگی. براندو در این فیلم چهرهای آرام، درونگرا و محترم از مردی باوجدان را تصویر میکند. فیلم به مسائل پیچیده روابط بینفرهنگی در دوران پساجنگ میپردازد. تصویربرداری و موسیقی فیلم بسیار تحسینشدهاند. یکی از فیلمهای کمتر دیدهشده اما ارزشمند براندو.
The Young Lions – 1958
فیلمی درباره جنگ جهانی دوم با سه شخصیت اصلی از سه دیدگاه متفاوت: یک آلمانی، یک یهودی، و یک آمریکایی. براندو نقش افسر آلمانی را بازی میکند که دچار تردید اخلاقی شده است. نقشآفرینیاش پیچیده، ظریف و فراتر از کلیشههای معمول است. فضای فیلم تیره، انسانی و روانشناسانه است. اثری ضدجنگ با لحنی تأملبرانگیز.
The Fugitive Kind – 1960
درامی تاریک بر اساس نمایشنامه تنسی ویلیامز که براندو در آن نقش موزیسینی آواره را بازی میکند. فضای فیلم پر از خفقان، جنون و تمایلات سرکوبشده است. شخصیت براندو در مرز میان میل و ویرانی حرکت میکند. فیلم حالوهوایی سورئال و نمایشی دارد. یکی از اجراهای کمتر دیدهشده اما پرقدرت اوست.
One-Eyed Jacks – 1961
تنها فیلمی که براندو خودش کارگردانی کرد؛ یک وسترن روانشناسانه درباره خیانت، انتقام و رستگاری. نقش اصلی را هم خودش ایفا میکند و فضایی پرتنش، شاعرانه و تلخ ایجاد میکند. صحنههای بصری زیبا و بازیهای کنترلشده از ویژگیهای این فیلم هستند. تولید آن دشوار و زمانبر بود اما نتیجهاش به مرور تحسین شد. اکنون بهعنوان وسترنی متفاوت شناخته میشود.
Mutiny on the Bounty – 1962
فیلمی تاریخی درباره شورش دریانوردان در کشتی بونتی، که براندو نقش افسر شورشی را بازی میکند. تولید فیلم پرهزینه و پرمشکل بود و باعث درگیری میان او و سازندگان شد. با وجود این، اجرای براندو پرشور و دقیق است. لوکیشنهای طبیعی، لباسها و فضاسازی فیلم بسیار باشکوهاند. فیلمی ماجراجویانه با رنگ و بوی سیاسی.
The Chase – 1966
در این تریلر اجتماعی، براندو نقش کلانتر شهری کوچک را ایفا میکند که بین جرم، سیاست و فساد گیر افتاده. فیلم نگاهی تلخ به جامعهای پوسیده دارد. شخصیت براندو آرام، اخلاقمدار و در حاشیه است، اما حضورش تأثیرگذار است. بازیگران بزرگی چون رابرت ردفورد نیز در فیلم حضور دارند. فضای فیلم پُراضطراب و نقدی به سیستم قضایی آمریکاست.
The Godfather – 1972
در نقش دون ویتو کورلئونه، پدرسالاری که هم عاشق خانواده است و هم بیرحم در برابر دشمن. براندو با صدایی خشدار، صورت پُر شده و حرکات کند، این شخصیت را جاودانه کرد. فیلم درامی خانوادگی، سیاسی و جنایی است. براندو برای این نقش اسکار گرفت اما آن را نپذیرفت. یکی از برجستهترین نقشهای تاریخ سینما.
Last Tango in Paris – 1972
فیلمی روانشناختی درباره مردی در بحران عاطفی که وارد رابطهای بینام و بیقید با زنی جوان میشود. فیلم از نظر احساسی، جنسی و روایی بسیار رادیکال است. اجرای براندو عریان، دردناک و بیپرده است. او خود بعدها گفت که بازی در این فیلم باعث شد تا سالها نتواند به تماشای آن بنشیند. اثری بحثبرانگیز و پرقدرت.
Apocalypse Now – 1979
در فیلم جنگی و فلسفی فرانسیس فورد کوپولا، براندو در نقش سرهنگ کرتز تنها در چند صحنه ظاهر میشود، اما حضوری سنگین و تاریک دارد. شخصیت او در جنگلهای کامبوج به اسطورهای خوفناک و شاعرانه بدل شده. صدا، سکوت و سایههای چهرهاش، روایت را به سطحی سوررئال میبرد. فیلم نگاهی ضدجنگ، استعاری و خیرهکننده دارد. بازی براندو، گرچه کوتاه، اما نمادین و ماندگار است.