جنگ سرد چه بود و چه رخدادهای مهمی در آن روی دادند؟

جنگ سرد دوره تنش ژئوپلیتیکی و درگیری ایدئولوژیک بود که از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 تا اوایل دهه 1990 ادامه داشت. در درجه اول ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و متحدان مربوطه آنها را درگیر کرد و با رقابت سیاسی، اقتصادی و نظامی مشخص شد.
علت اصلی جنگ سرد، اختلافات ایدئولوژیک بین دو ابرقدرت بود. ایالات متحده از سرمایه داری، دموکراسی و آزادیهای فردی دفاع میکرد، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی از کمونیسم، برنامهریزی مرکزی و مالکیت جمعی حمایت میکرد. برخورد بین این ایدئولوژیهای متضاد منجر به سوء ظن متقابل، خصومت و تمایل به گسترش حوزههای نفوذ آنها شد.
در طول جنگ سرد، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی اقدامات مختلفی را برای ارتقای منافع خود و محدود کردن نفوذ طرف مقابل انجام دادند. این شامل افزایش نظامی، جاسوسی، جنگهای نیابتی و تبلیغات ایدئولوژیک بود. مهمترین درگیریها در این دوره جنگ کره، جنگ ویتنام و حمله شوروی به افغانستان بود.
جنگ سرد همچنین به مسابقه تسلیحاتی منجر شد، زیرا هر دو ابرقدرت در حال توسعه و ذخیره سلاحهای هستهای بودند. ترس از یک درگیری هستهای و امکان تخریب متقابل تضمین شده باعث ایجاد احساس تنش و ناراحتی دائمی در این دوره شد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
جنگ سرد سرانجام در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 به پایان رسید. عوامل متعددی در نتیجهگیری آن نقش داشتند، از جمله رکود اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی، اصلاحات سیاسی در زمان میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، و فروپاشی دیوار برلین در سال 1989. این رویدادها منجر به آب شدن روابط بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شد. که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و پایان جنگ سرد به اوج خود رسید.
پرده آهنین: اصطلاح “پرده آهنین” توسط وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا در سال 1946 برای توصیف تقسیم بین بلوک شرق کمونیستی (به رهبری اتحاد جماهیر شوروی) و بلوک غرب سرمایه داری (به رهبری ایالات متحده و متحدانش) ابداع شد. در اروپا. این تقسیم با موانع فیزیکی، مانند دیوار برلین، و تفاوتهای ایدئولوژیک مشخص شد.
بحران موشکی کوبا: در سال 1962، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در طول بحران موشکی کوبا در آستانه جنگ هستهای قرار گرفتند. اتحاد جماهیر شوروی موشکهای هستهای را در کوبا مستقر کرده بود، تنها در 90 مایلی سواحل ایالات متحده. پس از مذاکرات پرتنش، توافقی حاصل شد که منجر به خروج موشکهای شوروی از کوبا و تعهد ایالات متحده به عدم حمله به کوبا شد.
مسابقه فضایی: ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در یک مسابقه رقابتی برای دستیابی به نقاط عطف در اکتشاف فضا شرکت کردند. این شامل پرتاب ماهواره شوروی اسپوتنیک در سال 1957 بود که اولین ماهواره مصنوعی بود که در مدار زمین قرار گرفت. ایالات متحده با تأسیس ناسا پاسخ داد و در نهایت اولین فرود انسان بر ماه را در سال 1969 به دست آورد.
کنترل تسلیحات و تنش زدایی: با گذشت زمان، هر دو طرف به خطرات مسابقه تسلیحاتی پی بردند و به دنبال محدود کردن گسترش سلاحهای هستهای بودند. این امر منجر به توافقهای کنترل تسلیحات مختلف، مانند معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) در سال 1968 و مذاکرات محدود کردن تسلیحات استراتژیک (SALT) در دهه 1970 شد. دوره کاهش تنشها و بهبود روابط بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در طول دهه 1970 به عنوان تنش زدایی شناخته شد.
جنگهای نیابتی: جنگ سرد با جنگهای نیابتی متعددی مشخص میشد که در آن ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی از طرفهای مخالف در درگیریها در سراسر جهان حمایت میکردند. به عنوان مثال میتوان به جنگ کره (1950-1953)، که در آن ایالات متحده از کره جنوبی در برابر کره شمالی مورد حمایت شوروی حمایت کرد، و جنگ ویتنام (1955-1975)، که در آن ایالات متحده از ویتنام جنوبی در برابر ویتنام شمالی کمونیست حمایت کرد.
انقلابهای اروپای شرقی: در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990، موجی از انقلابها سراسر اروپای شرقی را فرا گرفت که منجر به سقوط رژیمهای کمونیستی شد. این رویدادها که اغلب از آن به عنوان «انقلاب 1989» یاد میشود، با اعتراضات مسالمتآمیز در آلمان شرقی آغاز شد و با اتحاد مجدد آلمان به اوج خود رسید. تحرکات مشابهی نیز در لهستان، مجارستان، چکسلواکی، رومانی و کشورهای دیگر رخ داد.
اینها تنها چند نمونه از بسیاری از جنبهها و رویدادهای مهمی هستند که جنگ سرد را شکل دادند. این دوره تأثیر عمیقی بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ جهانی گذاشت و تأثیرات آن را هنوز میتوان امروز احساس کرد.
جنگ کره: جنگ کره (1950-1953) درگیری بین کره شمالی با حمایت اتحاد جماهیر شوروی و چین و کره جنوبی با حمایت ایالات متحده و متحدانش بود. زمانی شروع شد که کره شمالی به کره جنوبی حمله کرد و منجر به مداخله تحت حمایت سازمان ملل توسط ایالات متحده و سایر کشورها شد. جنگ با بن بست و ایجاد منطقه غیرنظامی بین دو کره به پایان رسید.
محاصره و حمل و نقل هوایی برلین: در سال 1948، اتحاد جماهیر شوروی برلین غربی را محاصره کرد و راههای حمل و نقل و تدارکات را به بخشهای تحت کنترل غرب شهر قطع کرد. در پاسخ، ایالات متحده و متحدانش هواپیمای برلین را راهاندازی کردند و به مدت بیش از یک سال تجهیزات ضروری را از طریق هوا به برلین غربی تحویل دادند. محاصره در نهایت در سال 1949 برداشته شد.
انشعاب چین و شوروی: روابط بین اتحاد جماهیر شوروی و چین در اواخر دهه 1950 به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و جنگ قدرت شروع به وخامت کرد. انشعاب بین دو قدرت کمونیستی منجر به همسویی مجدد قابل توجهی از اتحادهای جهانی شد و چین به ایالات متحده نزدیک شد.
درگیریهای نیابتی در آفریقا و آمریکای لاتین: جنگ سرد شاهد چندین درگیری نیابتی در آفریقا و آمریکای لاتین بود. به عنوان مثال، در آفریقا، جنگ داخلی آنگولا (1975-2002) به میدان نبرد بین نیروهای کمونیست مورد حمایت شوروی و جناحهای ضد کمونیست مورد حمایت ایالات متحده تبدیل شد. به طور مشابه، در آمریکای لاتین، درگیریهایی مانند انقلاب نیکاراگوئه (1979-1990) و جنگ داخلی سالوادور (1980-1992) دارای پویایی جنگ سرد با حمایت ایالات متحده از دولتهای ضد کمونیستی و حمایت شوروی از جنبشهای چپ بود.
معاهدات کنترل تسلیحات هستهای: ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در مذاکرات کنترل تسلیحات مختلف برای کاهش خطر جنگ هستهای شرکت کردند. معاهده موشکهای ضد بالستیک (ABM) در سال 1972، سیستمهای دفاع موشکی را محدود کرد، در حالی که پیمان نیروهای هستهای میانبرد (INF) در سال 1987 استقرار برخی موشکهای میانبرد را ممنوع کرد. هدف این معاهدات کاهش تنشها و ایجاد ثبات بین ابرقدرتها بود.
جنبش همبستگی در لهستان: در دهه 1980، لهستان یک جنبش اجتماعی و سیاسی قابل توجه به نام همبستگی را تجربه کرد. به رهبری لخ والسا، از حقوق کارگران و اصلاحات سیاسی دفاع کرد. همبستگی دولت کمونیستی را به چالش کشید و در نهایت نقش مهمی درگذار مسالمتآمیز به دموکراسی در لهستان داشت.
اینها فقط چند جنبه و رویداد اضافی از جنگ سرد هستند که تأثیر و پیچیدگی جهانی آن را برجسته میکنند. در حالی که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای برتری در جهان تقسیم شده رقابت میکردند، این دوره با مبارزه دائمی برای نفوذ، مانورهای سیاسی و درگیریهای منطقهای مشخص شد.
انقلاب کوبا: انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو در سال 1959 منجر به استقرار یک رژیم کمونیستی در کوبا شد. این تحول، تنها در 90 مایلی سواحل ایالات متحده، تنش بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را افزایش داد. ایالات متحده با تهاجم ناموفق خلیج خوکها در سال 1961 تلاش کرد تا دولت کوبا را سرنگون کند.
بهار پراگ: در سال 1968، چکسلواکی دورهای از آزادسازی سیاسی و اصلاحات را تجربه کرد که به بهار پراگ معروف شد. دولت به دنبال اجرای آزادی سیاسی بیشتر و اصلاحات اقتصادی بود که به عنوان چالشی برای نفوذ شوروی تلقی میشد. در پاسخ، اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای پیمان ورشو برای سرکوب جنبش به چکسلواکی حمله کردند.
ابتکار دفاع استراتژیک (SDI): که توسط رئیس جمهور ایالات متحده رونالد ریگان در سال 1983 معرفی شد، SDI، همچنین به عنوان “جنگ ستارگان” شناخته میشود، یک سیستم دفاع موشکی را پیشنهاد کرد که میتواند موشکهای بالستیک ورودی را رهگیری و منهدم کند. این ابتکار باعث ایجاد نگرانیها و بحثهایی در مورد نظامی شدن فضا و تشدید بیشتر تنشها بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شد.
SALT II و START: پس از مذاکرات اولیه محدودیت تسلیحات استراتژیک (SALT) در دهه 1970، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به مذاکرات در مورد کنترل تسلیحات ادامه دادند. پیمان SALT II که در سال 1979 امضا شد اما توسط سنای ایالات متحده تصویب نشد، با هدف محدود کردن تعداد سلاحهای هستهای استراتژیک بود. متعاقباً، مجموعه معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک (START) که با استارت I در سال 1991 شروع شد، با هدف کاهش و محدود کردن زرادخانههای هستهای استراتژیک انجام شد.
سقوط دیوار برلین: سقوط دیوار برلین در نوامبر 1989 به نمادی از پایان جنگ سرد تبدیل شد. این نشاندهنده اتحاد مجدد آلمان شرقی و غربی بود و نشاندهنده کاهش نفوذ رژیمهای کمونیستی در اروپای شرقی بود. این رویداد لحظهای محوری بود که به فروپاشی گستردهتر اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد کمک کرد.
انحلال اتحاد جماهیر شوروی: اتحاد جماهیر شوروی رسماً در 26 دسامبر 1991 منحل شد. تجزیه اتحاد جماهیر شوروی به کشورهای مستقل پایان دوران جنگ سرد را نشان داد. این انحلال نتیجه عوامل مختلفی از جمله مبارزات اقتصادی، جنبشهای ملیگرایانه و اصلاحات سیاسی بود که توسط رهبر شوروی میخائیل گورباچف آغاز شد.
این جنبهها و رویدادهای اضافی بینش بیشتری در مورد پیچیدگی و تأثیر جنگ سرد و همچنین تغییرات نهایی که منجر به نتیجهگیری آن شد، ارائه میکنند.
جنگ نیابتی در افغانستان: در سال 1979، اتحاد جماهیر شوروی برای حمایت از دولت کمونیستی به افغانستان حمله کرد. ایالات متحده به همراه سایر کشورهای غربی از گروههای شورشی افغان موسوم به مجاهدین که علیه نیروهای شوروی میجنگیدند، حمایت نظامی و مالی کرد. این درگیری در طول جنگ سرد به یک جنگ نیابتی کلیدی تبدیل شد و ایالات متحده مجاهدین را از جمله رهبران آینده مانند اسامه بن لادن تسلیح و آموزش داد.
معاهدات خلع سلاح هستهای: در جنگ سرد تلاشهایی برای کاهش خطر درگیری هستهای از طریق معاهدات خلع سلاح مختلف انجام شد. پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) که در سال 1970 اجرایی شد، با هدف جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای و ترویج خلع سلاح انجام شد. معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای (CTBT) اگرچه هنوز اجرایی نشده است، اما به دنبال ممنوعیت همه انفجارهای هستهای است.
همکاری فضایی: با وجود تنشهای جنگ سرد، موارد قابل توجهی از همکاری فضایی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت. پروژه آزمایشی آپولو-سایوز در سال 1975 یک ماموریت مشترک بود که فضاپیمای آمریکایی و شوروی را در فضا لنگر انداختند که نمادی از یک لحظه نادر از همکاری در طول جنگ سرد بود.
تبادل فرهنگی: تبادلات فرهنگی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در کاهش تنشها و تقویت تفاهم نقش داشت. ابتکاراتی مانند نمایشگاه ملی آمریکا در مسکو در سال 1959 و تبادل فرهنگی شوروی در سالهای 1958-1959 به مردم هر دو طرف اجازه داد تا فرهنگ یکدیگر را تجربه کنند که منجر به افزایش گفتگو و آگاهی شد.
مسابقه تسلیحاتی در فضا: جنگ سرد با مسابقه تسلیحاتی در توسعه و استقرار فناوریهای نظامی به فضا گسترش یافت. هم ایالات متحده و هم اتحاد جماهیر شوروی روی تسلیحات ضد ماهواره، سیستمهای نظارتی و سایر فناوریها کار کردند تا در فضا دست برتر را به دست آورند.
بازیهای المپیک: بازیهای المپیک به سکویی برای رقابت جنگ سرد تبدیل شد. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی از این بازیها برای نشان دادن قدرت ورزشی و برتری ایدئولوژیک خود استفاده کردند. بازیهای المپیک تابستانی 1980 در مسکو توسط ایالات متحده و چندین کشور غربی دیگر در اعتراض به تهاجم شوروی به افغانستان تحریم شد. به نوبه خود، اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش بازیهای المپیک تابستانی 1984 را که در لس آنجلس برگزار شد، تحریم کردند.
این جنبهها و رویدادهای اضافی، ابعاد مختلف جنگ سرد، از جمله درگیریها، همکاریها، و حوزههای فرهنگی و علمی را برجسته میکند. زمانی که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای نفوذ جهانی با هم رقابت میکردند، این دوره با یک تعامل پیچیده از پویاییهای سیاسی، نظامی و فرهنگی مشخص شد.
بحران برلین 1961: بحران برلین در سال 1961 با تلاش اتحاد جماهیر شوروی برای محدود کردن دسترسی به برلین غربی آغاز شد. در پاسخ به مشکلات اقتصادی آلمان شرقی و تعداد فزاینده آلمان شرقی که به غرب گریختند، اتحاد جماهیر شوروی اجازه ساخت دیوار برلین را صادر کرد و برلین شرقی و غربی را به طور فیزیکی تقسیم کرد. این دیوار تا زمان سقوط آن در سال 1989 به عنوان نمادی از جهان تقسیم شده جنگ سرد پابرجا بود.
جنبش عدم تعهد: جنبش عدم تعهد در طول جنگ سرد به عنوان گروهی از کشورهایی که تصمیم گرفتند خود را با ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی متحد نکنند، ظهور کرد. هدف آن حفظ استقلال و ارتقای همکاری بین کشورهای عضو بود. این جنبش به رهبری رهبرانی مانند جواهر لعل نهرو از هند، جمال عبدالناصر مصری و یوگسلاوی یوگسلاوی جوسیپ بروز تیتو، به دنبال هدایت پویایی قدرت جهانی در جنگ سرد بود.
اعتراضات خلع سلاح هستهای: دوران جنگ سرد شاهد موجی از اعتراضات خلع سلاح هستهای، به ویژه در دهه 1980 بود. تظاهرات گستردهای در کشورهای مختلف برگزار شد و فعالان از پایان دادن به مسابقه تسلیحاتی و حذف سلاحهای هستهای حمایت کردند. بارزترین نمونه جنبش «انجماد هستهای» در آمریکا بود که خواستار توقف تولید و استقرار سلاحهای هستهای شد.
منطقه غیرنظامی کره (DMZ): منطقه غیرنظامی کره یک مرز به شدت مستحکم است که کره شمالی و کره جنوبی را از هم جدا میکند. این کشور در پایان جنگ کره در سال 1953 تأسیس شد و به عنوان نمادی از شبه جزیره کره باقی مانده است. DMZ یکی از نظامیترین مرزهای جهان است و به عنوان یک یادآور فیزیکی از تنشهای جاری بین دو کشور عمل میکند.
توافقنامه هلسینکی: پیمان هلسینکی در سال 1975 توسط ایالات متحده، کانادا، اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای اروپایی امضا شد. هدف از این توافق بهبود روابط شرق و غرب بود و جنبههای مختلف امنیتی، حقوق بشر و همکاری را مورد توجه قرار داد. در حالی که این توافقنامهها منجر به تغییرات قابل توجه فوری نشد، آنها زمینه را برای بحثهای آینده و حمایت از حقوق بشر فراهم کردند.
پرسترویکا و گلاسنوست: در اواسط دهه 1980، میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، مجموعهای از اصلاحات معروف به پرسترویکا (تجدید ساختار اقتصادی) و گلاسنوست (باز بودن سیاسی) را ارائه کرد. هدف این سیاستها نوسازی اقتصاد شوروی و ترویج شفافیت سیاسی بیشتر بود. آنها تغییرات قابل توجهی را در اتحاد جماهیر شوروی ایجاد کردند و به آب شدن تنشهای جنگ سرد کمک کردند.
این جنبهها و رویدادهای اضافی پیچیدگیها و ماهیت متنوع جنگ سرد را بیشتر نشان میدهد. از درگیریهای ژئوپلیتیکی گرفته تا ابتکارات صلح، دوران جنگ سرد تأثیر عمیقی بر سیاست جهانی، جوامع و روابط بینالملل داشت.
بحران سوئز: در سال 1956، زمانی که مصر کانال سوئز را که تحت کنترل منافع بریتانیا و فرانسه بود، ملی کرد، بحرانی شروع شد. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نقش مهمی در حل و فصل دیپلماتیک بحران داشتند. این رویداد پویایی تغییر قدرت در جهان پس از استعمار و نفوذ ابرقدرتها در درگیریهای منطقهای را برجسته کرد.
دستاوردهای مسابقه فضایی: مسابقه فضایی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی منجر به چندین دستاورد پیشگامانه شد. در سال 1961، یوری گاگارین فضانورد شوروی اولین انسانی بود که به دور زمین چرخید، در حالی که ایالات متحده در سال 1969 با ماموریت آپولو 11 به فرود تاریخی ماه دست یافت. این دستاوردها نشاندهنده توان فنی و اعتبار ملی بود.
کودتای شیلی: در سال 1973، یک کودتای نظامی به رهبری ژنرال آگوستو پینوشه، دولت منتخب دموکراتیک رئیس جمهور شیلی، سالوادور آلنده را سرنگون کرد. ایالات متحده به حمایت از کودتا متهم شد که تنشها را در طول جنگ سرد بیشتر کرد و به دورهای از دیکتاتوری نظامی در شیلی منجر شد.
جنگ ستارگان و ساخت سلاح: ابتکار دفاع استراتژیک (SDI) که توسط رئیس جمهور ایالات متحده رونالد ریگان در سال 1983 اعلام شد، با هدف توسعه یک سیستم دفاع موشکی جامع با استفاده از فناوریهای پیشرفته انجام شد. این ابتکار باعث ایجاد نگرانی در مورد مسابقه تسلیحاتی در فضا و تشدید تنشها بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شد.
کنتراها در نیکاراگوئه: در دهه 1980، ایالات متحده از کنتراها، یک گروه شورشی که علیه دولت سوسیالیست ساندینیستا در نیکاراگوئه میجنگید، حمایت کرد. این درگیری با حمایت اتحاد جماهیر شوروی از ساندینیستها به جنگ نیابتی در آمریکای مرکزی تبدیل شد. دخالت و حمایت ایالات متحده از کنتراها با مناقشات و بحثهای قابل توجهی مواجه شد.
جنبش همبستگی در لهستان: جنبش همبستگی در لهستان، به رهبری لخ والسا، در دهه 1980 به عنوان یک چالش مهم برای دولت کمونیستی حاکم ظهور کرد. همبستگی یک جنبش صنفی و اجتماعی بود که از حقوق کارگران، اصلاحات سیاسی و آزادیهای مدنی بیشتر حمایت میکرد. نقش مهمی در فروپاشی نهایی کمونیسم در لهستان داشت و به دگرگونی گستردهتر در اروپای شرقی کمک کرد.
این جنبهها و رویدادهای اضافی، ابعاد بیشتر جنگ سرد، از جمله درگیریهای منطقهای، مبارزات ایدئولوژیک، و جنبشهای اجتماعی را برجسته میکند. دوران جنگ سرد دورهای پیچیده و چندوجهی در تاریخ بود که تأثیرات گستردهای بر سیاست جهانی و نظم جهانی داشت.
پایان آن
جنگ سرد رسماً با انحلال اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 به پایان رسید. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای بلوک شرق نقطه عطفی مهم در تاریخ جهان بود، زیرا منجر به تغییر اساسی در تعادل جهانی شد. قدرت و به رقابت ایدئولوژیک و تنشهایی که دوران جنگ سرد را تعریف کرده بود، پایان داد.
عواملی که در پایان جنگ سرد نقش داشتند شامل اصلاحات سیاسی آغاز شده توسط میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، رکود اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی، و ناتوانی اقتصاد برنامهریزی شده متمرکز در همسویی با خواستههای جهان در حال تغییر بود. سیاستهای گلاسنوست (باز بودن سیاسی) و پرسترویکا (تجدید ساختار اقتصادی) گورباچف با هدف مدرنیزه کردن نظام شوروی انجام شد، اما آنها همچنین به طور ناخواسته منجر به افزایش درخواستها برای اصلاحات سیاسی و استقلال بیشتر در کشورهای بلوک شرق شدند.
علاوه بر این، فشارهای خارجی مانند مسابقه تسلیحاتی و هزینههای بالای حفظ حضور نظامی جهانی، اقتصاد شوروی را تحت فشار قرار داد. ایالات متحده تحت رهبری پرزیدنت رونالد ریگان، سیاست افزایش هزینههای نظامی و موضع سخت علیه اتحاد جماهیر شوروی را دنبال کرد که فشارهای اقتصادی بر نظام شوروی را تشدید کرد.
فروریختن دیوار برلین در سال 1989 نماد پایان تقسیم شرق و غرب و باز شدن مرزها بود که امکان اتحاد مجدد آلمان را فراهم کرد. این به عنوان یک نمایش بصری قدرتمند از چشم انداز ژئوپلیتیکی در حال تغییر و نفوذ کمونیسم در حال کاهش بود.
در سالهای بعد، جمهوریهای شوروی استقلال خود را اعلام کردند که منجر به انحلال رسمی اتحاد جماهیر شوروی در 26 دسامبر 1991 شد. پایان جنگ سرد آغاز دوره جدیدی در سیاست جهانی بود که مشخصه آن تغییر به سمت است. جهانی تک قطبی تحت سلطه ایالات متحده و متحدانش.
در حالی که پایان جنگ سرد احساس آرامش و امید به جهانی صلحآمیزتر را به همراه داشت، چالشها و پیچیدگیهای جدیدی را نیز به همراه داشت. دوران پس از جنگ سرد با درگیریهای منطقهای مداوم، پویایی قدرتهای جدید و ظهور چالشهای جهانی جدید مشخص شده است. با این وجود، پایان رسمی جنگ سرد نقطه عطف مهمی در تاریخ و پایان دوره طولانی مبارزه ایدئولوژیک و تنشهای ژئوپلیتیکی بود.