.

سریال قهوه پدری: «ستون خانه» ما داروی ضد افسردگی می‌خورد! یک فاجعه!! ریشه‌های تلقی منفی مردم از داروهای روانپزشکی و ضدافسردگی

بیشتر قسمت اول سریال جدید قهوه پدری مهران مدیری حول این مطلب می‌جرخید که پدر خانواده ظاهرا به دنیال مشکلات مالی افسرده شده بود و داروی ضدافسردگی به او تجویز شده بوده و حالا کل خانواده بسیج شده بودند تا او را شاد کنند و او را مصرف دارو بی‌نیاز کنند.

اما آیا چنین شروعی برای یک سریال خوب بود؟!

شاید در قسمت‌های بعدی مقداری این رویه تصحیح شود. اما در جامعه‌ای که درصد قابل ملاحظه‌ای از مردم افسرده هستند و بیشتر آنها به خاطر انگ یا اصلا عدم آگاهی از لزوم مراجعه به روانپزشکِ اقدامی نمی‌کنند، باید نسبت به محتوای رسانه‌های فراگیر حساس‌تر بود. کاری که ظاهرا متولی‌ای به نام وزارت بهداشت دارد که در این زمینه‌ها و حتی امور خطیرتر پا پس کشیده!


داروهای ضدافسردگی یکی از موضوعات بحث‌برانگیز و پر از سوءتفاهم در فرهنگ‌های مختلف، به‌ویژه در رسانه‌ها و آثار هنری، هستند. در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها، افرادی که داروهای ضدافسردگی مصرف می‌کنند، غالباً به عنوان افرادی با مشکلات شدید روانی نمایش داده می‌شوند و مصرف این داروها به عنوان نشانه‌ای از ضعف و ناتوانی شخصیت آن‌ها تلقی می‌شود. از سوی دیگر، در جوامع بسیاری، استفاده از این داروها به دلیل تصورات منفی درباره عوارض جانبی، وابستگی و اثرات داروها، به گونه‌ای منفی و مشکوک دیده می‌شود. بسیاری از خانواده‌ها و دوستان در تلاش‌اند تا افراد مبتلا به افسردگی را با روش‌های غیرپزشکی از جمله سفر، تغییر شغل، سرگرمی‌های جدید و حتی ازدواج بهبود بخشند و آنان را از مصرف داروهای ضدافسردگی بازدارند.

این تصورات نادرست نه تنها درک عمومی از افسردگی را محدود کرده، بلکه مانعی در مسیر دسترسی به درمان‌های علمی و مؤثر است. در حالی که داروهای ضدافسردگی یکی از موثرترین درمان‌ها برای افراد مبتلا به افسردگی بالینی هستند، موانع فرهنگی و نگرانی‌های بی‌پایه از مصرف آن‌ها ممکن است بسیاری از بیماران را از بهره‌مندی از این درمان‌ها محروم کند. در این مطلب، به بررسی علمی و فرهنگی داروهای ضدافسردگی، انواع مختلف آن‌ها، تاریخچه‌ی کشف و تحقیقات جدید، تعامل آن‌ها با روش‌های درمانی روانشناختی و همچنین عوارض جانبی و مدت زمان توصیه‌شده برای مصرف پرداخته خواهد شد.

تاریخچه کشف داروهای ضدافسردگی

کشف داروهای ضدافسردگی به دهه ۱۹۵۰ بازمی‌گردد، زمانی که محققان متوجه شدند برخی داروهایی که برای درمان بیماری‌های جسمی استفاده می‌شدند، تاثیرات مثبتی بر روحیه و خلق‌وخو دارند. اولین گروه از داروهای ضدافسردگی که به صورت اختصاصی برای درمان افسردگی تجویز شد، تری‌سیکلیک‌ها (TCAs) بودند. این داروها با مهار بازجذب نوراپی‌نفرین و سروتونین در مغز، باعث افزایش سطح این مواد در سیناپس‌های مغزی می‌شدند و به کاهش علائم افسردگی کمک می‌کردند. در دهه‌های بعدی، گروه‌های مختلفی از داروهای ضدافسردگی معرفی شدند که از جمله می‌توان به مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) و مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) اشاره کرد.

مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) که در دهه ۱۹۸۰ معرفی شدند، به عنوان یکی از مهم‌ترین پیشرفت‌ها در زمینه داروهای ضدافسردگی شناخته می‌شوند. این داروها با هدف افزایش سروتونین، از جمله موثرترین داروهای ضدافسردگی محسوب می‌شوند و به دلیل عوارض جانبی کمتر و تحمل‌پذیری بیشتر، به محبوبیت زیادی دست یافتند. از آن زمان به بعد، داروهای جدیدتری معرفی شدند که عوارض کمتر و اثربخشی بیشتری دارند.

انواع داروهای ضدافسردگی: از قدیمی‌ترین تا جدیدترین

داروهای ضدافسردگی به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند که هر کدام بر اساس عملکرد و عوارض خاص خود برای نوع خاصی از افسردگی تجویز می‌شوند:

  1. تری‌سیکلیک‌ها (TCA): این داروها که از قدیمی‌ترین انواع داروهای ضدافسردگی هستند، هنوز هم برای برخی از بیماران تجویز می‌شوند. TCAها عوارض جانبی متعددی دارند از جمله خشکی دهان، تاری دید، افزایش وزن و افت فشار خون، اما برای بیمارانی که به درمان‌های دیگر پاسخ نمی‌دهند، می‌توانند موثر باشند.
  2. مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs): این داروها به ندرت تجویز می‌شوند، زیرا تداخلات بسیاری با سایر داروها و حتی برخی غذاها دارند. MAOIها برای بیمارانی تجویز می‌شوند که به سایر انواع داروهای ضدافسردگی پاسخ نداده‌اند و نیازمند درمانی قوی‌تر هستند.
  3. مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs): این داروها که از محبوب‌ترین و پرکاربردترین داروهای ضدافسردگی هستند، با افزایش سطح سروتونین در مغز به کاهش علائم افسردگی کمک می‌کنند. معروف‌ترین SSRIs شامل فلوکستین، سرترالین و سیتالوپرام هستند.
  4. مهارکننده‌های بازجذب سروتونین و نوراپی‌نفرین (SNRIs): این داروها علاوه بر سروتونین، سطح نوراپی‌نفرین در مغز را نیز افزایش می‌دهند. از معروف‌ترین این داروها می‌توان به دولوکستین و ونلافاکسین اشاره کرد که به کاهش افسردگی و اضطراب کمک می‌کنند.
  5. داروهای جدیدتر مانند بوپروپیون و میرتازاپین: این داروها با مکانیسم‌های متفاوت و عوارض کمتر نسبت به داروهای قدیمی، به عنوان گزینه‌های جدیدتر و موثرتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. بوپروپیون با مهار بازجذب دوپامین و نوراپی‌نفرین، برای بیماران مقاوم به درمان‌های دیگر موثر است.

پژوهش‌ها و درمان‌های جدید

در سال‌های اخیر، پژوهش‌های جدیدی به سمت توسعه داروهایی با اثرگذاری سریع‌تر و عوارض کمتر معطوف شده‌اند. یکی از جالب‌ترین دستاوردهای جدید در این زمینه، کتامین و داروهای مبتنی بر گیرنده‌های NMDA است که توانسته‌اند برای بیماران مبتلا به افسردگی شدید و مقاوم به درمان، نتایج قابل توجهی به همراه داشته باشند. این داروها می‌توانند در کوتاه‌مدت به بهبود علائم افسردگی کمک کنند و در موارد اورژانسی مانند افسردگی با خطر خودکشی کاربرد دارند. ترکیب این داروها با روان‌درمانی‌های شناختی-رفتاری (CBT) نیز نشان داده است که می‌تواند تاثیرات مثبتی داشته باشد و به بهبود بیماران کمک کند.

تعامل روانشناسی و داروهای روانپزشکی

بسیاری از متخصصان معتقدند که درمان افسردگی به ترکیبی از دارو و روان‌درمانی نیاز دارد. مطالعات مختلف نشان داده است که داروهای ضدافسردگی در کنار روان‌درمانی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) اثربخشی بیشتری دارند. روان‌درمانی به بیمار کمک می‌کند تا علل و محرک‌های افسردگی خود را شناسایی و تغییر دهد، در حالی که داروهای ضدافسردگی به ثبات شیمیایی مغز کمک می‌کنند. این همکاری بین دارو و روان‌درمانی به بیماران امکان می‌دهد که نه تنها علائم افسردگی را کاهش دهند، بلکه با ایجاد تغییرات پایدار در رفتار و تفکر خود، از عود علائم در آینده جلوگیری کنند.

افسردگی جمعی و افزایش افسردگی مردم

در بسیاری از جوامع مدرن، افسردگی به یکی از شایع‌ترین مشکلات سلامت روان تبدیل شده است. عواملی مانند مشکلات اقتصادی، استرس‌های اجتماعی، انزوای اجتماعی و عدم دسترسی به منابع مناسب درمانی، افسردگی را در سطح جامعه به پدیده‌ای گسترده تبدیل کرده است. این امر به پدیده‌ای که «افسردگی گروهی» یا «افسردگی جمعی» نامیده می‌شود، دامن زده و بسیاری از افراد را به سمت مصرف داروهای ضدافسردگی سوق داده است. این مسئله نشان می‌دهد که افسردگی تنها یک مشکل فردی نیست و نیاز به تغییرات در سطح جامعه و دسترسی به منابع حمایتی دارد.

عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی

یکی از دلایل مهمی که برخی افراد از مصرف داروهای ضدافسردگی خودداری می‌کنند، نگرانی از عوارض جانبی این داروها است. برخی از این عوارض شامل افزایش وزن، خستگی، سردرد، کاهش میل جنسی و مشکلات گوارشی است. با این حال، بسیاری از این عوارض موقتی هستند و در اغلب موارد پس از چند هفته کاهش می‌یابند. پزشکان نیز می‌توانند با تنظیم دوز دارو یا تغییر آن، عوارض جانبی را کاهش دهند.

دوره مصرف داروهای ضدافسردگی

یکی از باورهای نادرست درباره داروهای ضدافسردگی این است که مصرف آن‌ها به مدت طولانی ممکن است باعث وابستگی شود. با این حال، داروهای ضدافسردگی معمولاً وابستگی فیزیکی ایجاد نمی‌کنند و مصرف آن‌ها به مدت ۶ تا ۱۲ ماه برای درمان کامل و جلوگیری از عود علائم توصیه می‌شود. با پایان یافتن دوره درمان، قطع مصرف دارو باید به تدریج و تحت نظر پزشک انجام شود.

آیا باید داروهای ضدافسردگی را به خاطر عوارض یا عادت کنار گذاشت؟

قطع داروهای ضدافسردگی به دلیل عوارض یا نگرانی از عادت کردن، تصمیمی است که باید تنها با مشورت پزشک انجام شود. بسیاری از عوارض جانبی در طول زمان کاهش می‌یابند و پزشکان می‌توانند با تنظیم دوز دارو یا تغییر آن، عوارض را مدیریت کنند. قطع ناگهانی و خودسرانه داروهای ضدافسردگی ممکن است منجر به بازگشت علائم افسردگی و حتی تشدید آن‌ها شود.

جدول عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی
نوع دارونام داروعوارض جانبی شایعتوضیحات
SSRIsفلوکستین، سرترالین، پاروکستینتهوع، سردرد، بی‌خوابی، افزایش وزن، کاهش میل جنسیاین دسته از داروها معمولاً برای افسردگی و اضطراب تجویز می‌شوند و عوارض جنسی شایع دارند.
SNRIsونلافاکسین، دولوکستینسرگیجه، تعریق زیاد، خشکی دهان، افزایش فشار خونعوارض این داروها اغلب به دلیل تأثیر آن‌ها بر سروتونین و نوراپی‌نفرین رخ می‌دهد.
TCAsآمی‌تریپتیلین، ایمی‌پرامینخواب‌آلودگی، خشکی دهان، یبوست، تاری دید، افزایش وزناین داروها عوارض جانبی بیشتری دارند و معمولاً در بیماران مقاوم به سایر داروها تجویز می‌شوند.
MAOIsفنلزین، ترانیل‌سیپرومینفشار خون بالا، سردرد، بی‌خوابی، تداخل با غذاهابه دلیل تداخلات دارویی و غذایی، بیماران باید رژیم خاصی را رعایت کنند.
NDRIsبوپروپیونبی‌خوابی، کاهش وزن، تحریک‌پذیری، سردرداین دارو عموماً برای افرادی که مشکل جنسی با سایر داروها دارند، تجویز می‌شود.
NaSSAsمیرترپینخواب‌آلودگی، افزایش اشتها، افزایش وزنمیرترپین معمولاً در بیماران بی‌خواب یا کم‌اشتها تجویز می‌شود و باعث افزایش اشتها و وزن می‌شود.
SARIsترازودون، نفازودونخواب‌آلودگی، تهوع، سرگیجه، افت فشار خوناین داروها اغلب به‌عنوان آرام‌بخش و کمک به خواب تجویز می‌شوند.
اس‌اس‌آر‌آی‌های اختصاصیویلازودون، وورتیوکستینتهوع، اسهال، سردرد، بی‌قراریعوارض شبیه اس‌اس‌آر‌آی‌ها دارند ولی ممکن است اثرات بیشتری بر علائم شناختی داشته باشند.
مسدودکننده‌های سروتونینترازودون، نیفازودونافت فشار خون، خواب‌آلودگی، تاری دیداین داروها به‌طور خاص روی سروتونین تأثیر می‌گذارند و به‌طور معمول به‌عنوان آرام‌بخش تجویز می‌شوند.
مسدودکننده‌های نوراپی‌نفرینریبوکستینخشکی دهان، تعریق، بی‌خوابیریبوکستین از داروهای کمتر رایج است و عموماً برای بیماران خاصی تجویز می‌شود.

آیا تغییرات احوال و شرایط اجتماعی می‌توانند افسردگی بالینی را درمان کنند؟

در حالی که تغییرات مثبتی مانند ازدواج، بهبود مالی یا مسافرت ممکن است به بهبود کوتاه‌مدت خلق‌وخو کمک کنند، اما برای درمان افسردگی بالینی کافی نیستند. افسردگی بالینی یک بیماری پیچیده است که به تغییرات شیمیایی در مغز مرتبط است و برای درمان آن نیاز به برنامه درمانی علمی و پایدار وجود دارد. تغییرات بیرونی و بهبود شرایط زندگی ممکن است به عنوان بخشی از برنامه درمانی مفید باشند، اما نمی‌توانند جایگزین دارو و روان‌درمانی شوند.


ریشه‌های رویکرد منفی عامه مردم به داروهای ضدافسردگی و روانپزشکی

ریشه‌های رویکرد منفی عامه مردم به داروهای ضدافسردگی و روانپزشکی به عوامل متعددی بازمی‌گردد که از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی تا برداشت‌های نادرست و تاریخی متغیر است. این رویکردها در بسیاری از جوامع، از جمله جوامع مدرن، همچنان باقی مانده‌اند و به دلایل زیر گسترده شده‌اند:

۱. انگ و برچسب‌گذاری اجتماعی

یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر دیدگاه منفی به داروهای ضدافسردگی و روانپزشکی، برچسب‌گذاری و انگ اجتماعی مرتبط با مشکلات روانی است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، مراجعه به روانپزشک یا مصرف داروهای ضدافسردگی به معنای ضعیف یا ناتوان بودن فرد تلقی می‌شود. این تصور باعث می‌شود که افراد مبتلا به افسردگی یا اضطراب، از ترس قضاوت دیگران از مراجعه به درمان‌های تخصصی خودداری کنند و در نتیجه، به دنبال راه‌حل‌های غیرپزشکی و اغلب غیرموثر باشند.

۲. بازنمایی‌های منفی در رسانه‌ها و آثار هنری

فیلم‌ها، سریال‌ها و رسانه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت عمومی نسبت به داروهای ضدافسردگی ایفا کرده‌اند. در بسیاری از آثار هنری، داروهای روانپزشکی به عنوان راه‌حل‌های موقت یا نشانه‌ای از وضعیت بحرانی و ناامیدی شدید افراد به تصویر کشیده می‌شوند. این بازنمایی منفی، برداشت‌های نادرستی در اذهان عمومی ایجاد کرده و باعث شده تا مصرف داروهای ضدافسردگی تنها برای افرادی که «کاملاً دچار مشکلات حاد روانی» هستند مناسب دانسته شود، نه به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت علائم روانی.

۳. باورهای فرهنگی در مورد خودکنترلی و استقلال روانی

در بسیاری از فرهنگ‌ها، باور به اینکه افراد باید توانایی کنترل عواطف و مشکلات خود را به‌تنهایی داشته باشند، بسیار قوی است. این فرهنگ خودکنترلی و اتکا به خود، باعث شده که مصرف داروهای ضدافسردگی به نوعی ضعف روانی یا ناتوانی در مدیریت احساسات تلقی شود. بسیاری از افراد معتقدند که باید با تمرین‌های ذهنی یا تحمل شخصی بر مشکلات غلبه کنند، در حالی که افسردگی و اضطراب بیماری‌های پیچیده‌ای هستند که اغلب به درمان‌های پزشکی و دارویی نیاز دارند.

۴. تفسیر نادرست از عوارض جانبی و وابستگی به دارو

ترس از عوارض جانبی و وابستگی به داروهای ضدافسردگی نیز یکی از عواملی است که سبب می‌شود مردم به این داروها دیدگاه منفی داشته باشند. گرچه این داروها ممکن است عوارض جانبی موقتی ایجاد کنند، اما تصور نادرستی وجود دارد که مصرف آن‌ها منجر به وابستگی دائمی یا عوارض جدی بلندمدت خواهد شد. این دیدگاه‌ها اغلب از اطلاعات نادرست یا تجربیات نامطلوبی ناشی می‌شوند که بدون مشورت و نظارت پزشک به وجود آمده‌اند.

۵. ضعف در آگاهی و آموزش عمومی

آگاهی عمومی در مورد افسردگی و درمان‌های آن، به ویژه داروهای ضدافسردگی، همچنان کم است. بسیاری از مردم نمی‌دانند که افسردگی بالینی و اختلالات روانی جدی نیاز به درمان علمی و تخصصی دارند و گاهی اوقات به دارو نیاز است. این کمبود اطلاعات علمی باعث شده که باورهای نادرست و روش‌های غیرمؤثر جایگزین درمان‌های تخصصی شوند و افرادی که به داروهای روانپزشکی نیاز دارند از دریافت درمان صحیح خودداری کنند.

۶. تجربه‌های ناخوشایند و استفاده نادرست از داروها

در برخی موارد، افرادی که به صورت خودسرانه یا بدون مشورت دقیق با پزشک داروهای ضدافسردگی مصرف کرده‌اند، دچار مشکلات جانبی شده‌اند. این تجربه‌های ناخوشایند در ذهن برخی افراد ماندگار شده و به انتقال تجربیات منفی به دیگران منجر شده است. این مسئله، به‌خصوص زمانی که دارو بدون مشاوره و نظارت تخصصی مصرف می‌شود، باعث شکل‌گیری دیدگاه‌های منفی نسبت به داروهای ضدافسردگی و روانپزشکی می‌شود.

۷. تصورات نادرست در مورد کارایی و روش‌های درمانی غیرپزشکی

در بسیاری از فرهنگ‌ها و خانواده‌ها، تصور می‌شود که افسردگی و مشکلات روانی با تغییرات ساده‌ای مانند تغییر شغل، مسافرت، ازدواج یا فعالیت‌های تفریحی برطرف می‌شود. این تصور باعث می‌شود که داروهای روانپزشکی به عنوان راه‌حل‌های افراطی یا بی‌نتیجه تلقی شوند. اگرچه این روش‌ها می‌توانند در بهبود حال عمومی فرد کمک کنند، اما در اغلب موارد برای درمان افسردگی بالینی و مشکلات روانی جدی به تنهایی کافی نیستند.

۸. نفوذ باورهای سنتی و عدم اعتماد به درمان‌های مدرن

باورهای سنتی و اعتماد به درمان‌های طبیعی و گیاهی نیز بر دیدگاه منفی نسبت به داروهای ضدافسردگی تأثیر داشته‌اند. برخی افراد به درمان‌های گیاهی یا سنتی اعتماد بیشتری دارند و این روش‌ها را جایگزین درمان‌های علمی می‌کنند. این باورها باعث شده که بسیاری از افراد از مراجعه به روانپزشک خودداری کنند و در نتیجه، درمان‌های علمی را نادیده بگیرند.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]