لوگوی مناسبتی گوگل برای بزرگداشت «استانیسلاو لِم»

6

چند ماهی می‌شود که گوگل لوگوهای مناسبتی بسیار جالبی انتخاب می‌کند، طوری که نمی‌توان به سادگی از کنار آنها گذشت.

دیروز اگر سایت گوگل (نسخه uk) را باز می‌کردید با یک انیمیشن تعاملی بسیار جالب مواجه می‌شدید. این لوگو به مناسبت شصتمین سال انتشار نخستین کتاب استانیسلاو لِم، نویسنده آثار علمی-تخیلی لهستانی، انتشار یافته بود. این اثر اول فضانوردان نام داشت.

بسیاری از شما ممکن است، لم را به واسطه فیلم سولاریس بشناسید، کتاب سولاریس لِم، دو بار اقتباس سینمایی شده است، بار اول آندری تارکوفسکی در سال 1972 فیلمی بر اساس آن ساخت و بار دوم در سال 2002، سودربرگ اقتباسی دیگر با بازی جورج کلونی از سولاریس ارائه داد. هیچ کدام از این فیلم‌ها مورد پسند لم قرار نگرفت.

خود انیمیشن دیروز گوگل را در جایی پیدا نکردم و ظاهرا فعلا در آرشیو لوگوهای گوگل قرار داده نشده است، اما شما می‌توانید در یوتیوب ویدئویی را که از این انیمیشن برداشته شده است، ببینید.

این انیمیشن نشان می‌دهند که گوگل چقدر برای لوگوهایش وقت می‌گذارد و در طراحی آنها دقت دارد، شخصیت اصلی این انیمیشن شخصی است به نام Trurl، او سازنده روبات‌های هوشمند و یکی از شخصیت‌های رمان Cyberiad لم است. روبات بزرگی هم که در انیمیشن پیداست، در داستان اول این کتاب شرح داده شده بود.

در انیمیشن روبات، ماشین‌حسابی روی بدن خود دارد که محاسبات را اشتباه انجام می‌دهد و کاربر با تصحیح اشتباه این روبات به مرحله بعدی انیمیشن می‌رود.

اما در خود کتاب، روبات این توانایی را داشت که هر چیزی را با حرف N شروع می‌شود، بسازد، تا اینکه رقیب مهندس روبات‌ساز ما، از سر شیطنت از او می‌خواهد که «هیچ چیز» nothing را بسازد و به دنبال این درخواست، روبات شروع می‌کند به نابود کردن دنیا!

استانیسلاو لم، سال 2006 درگذشت، کتاب‌های او به 41 زبان ترجمه شده است و بیش از 27 میلیون نسخه از آنها به فروش رسیده است.

آری فُلمن -کارگردان والس با بشیر- قرار است در سال 2013، فیلمی که آمیزه‌ای از انیمیشن و فیلم عادی است بر اساس یکی دیگر از آثار لم بسازد، این فیلم کنگره The Congress نام دارد و در آن رابین رایت هم بازی می‌کند. در اینجا می‌توانید، ویدئویی در مورد این فیلم ببینید.

آثار لم، رابطه بین فناوری و انسان را به چالش می‌کشند و در مورد انگیزه ایجاد چنین فناوری‌هایی صحبت می‌کنند.

جالب است بدانید که رشته تحصیلی اصلی لم، پزشکی بوده است، او که از سال 1940 شروع به آموختن پزشکی کرده بود، به دوره جنگ جهانی دوم بر‌می‌خورد، از آنجا که اصالتی بهودی داشت و جانش در خطر بود با اوراق جعلی جان به در می‌برد و در سال‌های حنگ جهانی با کار مکانیکی امرار معاش می‌کرد و همزمان در نهضت مقاومت هم علیه نازی‌ها فعال بود.

او در سال 1948 رمانی به عنوان بیمارستان تبدّل (Hospital of the Transfiguration) نوشت که تقریبا جنبه اتوبیوگرافی داشت، اما از آنجا که گوشه و کنایه‌هایی به کمونیسم می‌زد، به مدت هشت سال اجازه‌ انتشار نیافت تا آن که با مرگ ژوزف استالین در سال ۱۹۵۳ و آزادی‌های نسبی فرهنگی و البته پس از تعدیل‌هایی  به چاپ رسید.

در بازار بی‌رونق کتاب در ایران در حال حاضر کتابی از لم را نمی‌توانید پیدا کنید. راست‌اش سال زیادی است که تلقی بیشتر شرکت‌های انتشاراتی و مردم از فانتزی و علیم – تخیلی، کتاب‌هایی مختص دوره دبستان و اوایل نوجوانی است و پیداست در بازاری که کتاب‌های جدی مشهور هم شانسی برای تیراژ بالا ندارند، نوبت به کتاب‌های علمی- تخیلی نمی‌رسد.

لم را من شخصا با مجله دانشمند و سری داستان‌های بامزه خاطرات «یون تیخی» شناختم، در این سری از داستان‌ها گرچه مایه کمدی هم زیاد بود، اما در لابلای داستان می‌شد دغدغه اصلی نویسنده را در مورد شتاب تب‌آلود انسان‌ها در توسعه فناوری علیرغم حفظ نابخردی باستانی‌شان را یافت!

در پایان این پست، نسخه PDF یکی از جالب‌ترین داستان‌های سری یون تیخی را برای دانلود شما قرار می‌دهم. این داستان با ترجمه صادق مظفرزاده در تیر ماه سال 1370 در مجله دانشمند چاپ شده بود. این داستان 10 صفحه‌ای را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

روجلدهای قدیمی مجله‌های کیهان بچه‌ها

کیهان بچه‌ها مجله‌ای بود که در دوران کودکی می‌خریدیم. برای من کیهان بچه‌ها بوی نان می‌دهد! چون پدرم همیشه بعد از رفتن نانوایی؛ نان‌ها را لای مجله می‌گذاشت و وقتی به خانه می‌آمد من دوان دوان می‌رفتم و مجله را از او می‌گرفتم.منابع…

روش‌های بد نشستن روی صندلی و شیوه نشستن سالم روی صندلی در محیط کار

در موقعیت‌های مختلف یا در هنگام خستگی، روش‌های مختلفی برای نشستن روی صندلی از سوی ما استفاده می‌شود که برای بدن مفید نیستند. برخی از این موارد عبارتند از:خم شدن روی صندلی: وقتی روی صندلی خمیده می‌شوید، ستون فقرات شما به درستی حمایت…

تصور کنید که این شخصیت‌های مشهور سینمایی توسط بازیگر مشهور دیگری بازی می‌شدند – پاسخ میدجرنی

در حاشیه فیلم‌های بزرگ همیشه می‌خوانیم که قرار بوده که نقص اصلی یا یک نقش فرعی مهم را کس دیگری بازی کند و آن بازیگر به سبب اینکه فیلم را کم‌اهمیت تلقی کرده یا درگیر پروژه دیگری بوده یا مثلا دست‌آخر ترجیح کارگردان، هرگز به نقش رسیده است.…

مجموعه‌ای از تصاویر عجیب و غریبی که در گوگل مپ و گوگل استریت دیده شده‌اند!

گوگل مپ بسیار کار راه‌انداز است و گوگل استریت اصلا اگر سرعت اینترنت اجازه بدهد، اجازه جهانگردی مجازی به ما می‌دهد.اما برخی اوقات اشخاص به صورت تصادفی و یا حین وب‌گردی‌های طولانی تصاویری در این سرویس‌های گوگل شکار کرده‌اند که بسیار بامزه…

جورج اسپنسر میلت: مرگ دردناک به خاطر فرار از بوسیده شدن!

جورج اسپنسر میلت یک پسر 15 ساله که در ساختمان متروپولیتن لایف نیویورک در سال 1909 کار دفتری می‌کرد. در پانزدهمین سالگرد تولدش، همکاران زنش او را مسخره کردند و تظاهر کردند که در نظر دارند که برای هر سال زندگییک بار او ببوسند. میلت به شوخی از…

آیا چهره‌های مشهور، فرازمینی و بیگانه هستند؟! چرا چنین چیزهایی در شبکه‌های اجتماعی رواج می‌یابد +…

امروز صبح دوست گرانقدری ویدئویی از آنجلینا جولی را از یک صفحه اینستاگرام برای من فرستاد. در این ویدیو که ظاهرا از یک مصاحبه او انتخاب شده بود، روی چشم‌های او زوم می‌شد و این نکته القا می‌شد که چشمان او غیرطبیعی هستند و قرنیه و عنبیه او…
آگهی متنی در همه صفحات
6 نظرات
  1. کیان می گوید

    دوباره حرفی از مجله نوستالژیک دانشمند زدی و بازم رویای گذشته برام تازه شد.می دونم بی ربطه ولی کاش یکی در دو خط بهم می گفت آخر داستان علمی تخیلی “هیچ دفاعی وجود ندارد” سال 1370 چی میشه!؟
    سلاح مرگ به کجا می رسه؟

  2. علیرضا می گوید

    واقعا به خاطر این پست از شما ممنونم. من سالها از داستانهای یون تیخی لذت بردم ، به خصوص از سادگی لذتبخششون . اما تاکنون هیچ جا مطلبی درباره ی یون تیخی ندیده بودم. حتی این روزها اسم نویسندش هم یادم نمی آمد. متاسفانه فرزندانم (کتابخانه ام) را در ایران گذاشتم و تنها شدم. این مطلب من را به اتاق خودم و پیش کتابهام برد. باز هم متشکرم. و ببخشید که به جای نقد فنی و ادبی و …. فقط بیان احساس کردم.

  3. یک انسان می گوید

    همه ی مراحل لوگوی گوگل را تا اخر رفتم شبیه یک بازی انلاین بود که با عبور از مراحل مختلف تشویق به ادامه دادن می شدی .با این که ساده از نظر گرافیک و سیاه و سفید بود ولی کم نظیر هست و گوگل حسابی من رو که شگفت زده کرد

  4. آرش می گوید

    یادش بخیر قبل از تغییر تحریریه طلایی دانشمند همیشه منتظر آخر ماه میشدم تا پدرم مجله دانشمند بخره و داستان علمی تخیلی انتهای اون رو بخونم.کیهان بچه ها و سروش نوجوان هم سالهای 67 تا 70 داستانهای محشری در دلش پیدا میشد. عجب روزگاری بود. یادمه دوتا چمدون بزرگ کتاب داستانهای علمی تخیلیم توش بود. هنوز که هنوزه کل سری دانشمندو بخاطر داستانهای آخرش نگه داشتم.فک کنم از سال 65
    تا 75 کل شماره هاشو داشته باشم 🙂
    نمیدونم چرا برخلاف دنیا که اینقدر کارهای علمی تخیلی طرفدار داره در ایران خیلی از مردم چشم دیدنشو ندارن نه فیلماشو نه کتابهاشو. رفتم فیلم بخرم مشتریهایی که کنار دستم هستن تاکید میکنن فیلم علمی تخیلی نمیخوان. میرم کتاب فروشی میگم آقا کتاب فلان رو داری میگم سبک علمی تخیلیه. کتاب فروش میگه یه دونه کتاب علمی تخیلی هم نداریم. خیلی تجاری نگاه میکنن قفسش پر از کتاب قورباغتو قورت بده و کارای برایان تریسی و پائولو و کارای یه دقیقه ای و گابریل و… اینچیزاست . خوبه این کتابا هست عالیه ولی نباید جای کتابای دیگه رو بگیره. همشون باید باشن. کتاب فروشه یه جور نگام کرد که انگار ازش دایناسور خواسته بودم. شهر کتاب هم که کلا سه تا کتاب داشت به اضافه خاطرات آیزاک آسیموف. موندم چرا اینجوری شده. دلم لک زده برای یه کتاب دیگه از آرتور سی کلارک…کاش زنده بود و باز مینوشت

  5. هادی می گوید

    من هم از خوانندگان پروپاقرص دانشمند اون سالها و داستانهای علمی – تخیلی اش بودم . داستان های لم و سفرهای یون تیخی به دنیاهای دیگر برای من الهام بخش و فوق العاده تعمق برانگیز بود.
    هنوز خیلی هاش رو به یاد دارم. راستی تو همون سالها دانشمند یه ویژه نامه داستانهای علمی – تخیلی چاپ کرد که مجموعه ای از داستانهای کوتاه بود. نمی دونم کسی داستان “خدایگان جهان خرد” رو یادش می آید! (البته اثر آقای لم نیست)
    به هر حال از بابت این پست جالب ممنونم!

  6. شادی می گوید

    وااااااااااااااااااااااااااااای خدای من تاحالا اینقدر بار داستانهای تخیلی انس نگرفته بودم … انشاءاله فیلمساز شدم یکی ازونارو به تصویر میکشم البته به سبک ایرانی….متشکرم ازتوووون فوق العاده اییییییییییییییید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.