بهار! زمستانم، نجاتم بده!

10

فرانک مجیدی: سال 87 سال بدی بود… خسرو شکیبایی نازنین رفت، حالا آدم وقتی می‌خواهد “هامون” را تماشا کند، چشمش تار می‌شود. یک پرده اشک جلوی چشمت را می‌گیرد. باشد! مرغ زیرک گر بدام افتد تحمل بایدش! گذشت. سعی می‌کنم همیشه برنامه‌ی “دو قدم مانده به صبح” را تماشا کنم. ذوق می‌کنم وقتی محمد صالح علای نازنین به همه می گوید بینندگان جان! و این جان از ته دلش می‌آید. ولی یک شب چیزی گفت. احمد آقالو مرده؟! مدام با خودم می‌گفتم این، آن احمد آقالوی تئاتر نیست. از همین روحیه‌های احمقانه که آدم خودش می‌داند دروغ است ولی باز هم بهتر از باور کردن! ولی همان احمد آقالو بود. تئاتر بی احمد آقالو! حتی مرغ زیرک هم بغض می‌کند. ارحام صدر هم فوت کرد. من البته یادم نمی‌آید، یکبار از مادرم راجع به او شنیدم. منوچهر احترامی هم که رفت، حالا حسنی تک و تنها باید یک گوشه بغ کند. افشین قطبی رفت، دل شیر شکست! اینها فقط آدم‌های مشهور بودند. وقتی “دکتر نادر طهماسبی” فوت کرد دلم پر از زمستان شد. هیچوقت یاد نگرفتم مقصر آن حرفها در دانشکده را ببخشم، مثل همین که یاد نگرفتم باور کنم. مرغ زیرک بیچاره! دلش از غصه می‌ترکد!

سال 87 سال خوبی بود… افسانه‌ی دقیقه‌ی 96 پرسپولیس. شده تا بحال بالا و پایین بپری و بخوانی: we are the champions my friends؟! شده با احترام به افشین قطبی بگویی امپراتور؟!- آنجوری که حالا هم از او یاد می‌کنم!-پس از درخشش خیره‌کننده‌ی “همایون ارشادی” در “بادبادک‌باز”، او اینبار با کارگردان خوش آتیه‌ی اسپانیایی،آمنه‌بار، در “آگورا” کار کرد. “کیهان کلهر” در نیویورک غوغا کرد! اگر کار “شهر خاموش” او را نشنیده‌اید- کاری به یاد حلبچه- گوشتان را از شنیدن یک شاهکار محروم کرده‌اید. هر بار که این کار را می‌شنوم می‌بینم که بمبها روی شهر می‌آید، بچه‌ای در گاز خفه می‌شود، عروسکی زیر پا می‌ماند، تا آنجا که رودها دوباره جاری می‌شوند و پرنده‌های بازیگوش به شهر خاموش برمی‌گردند. یعنی که امید خاموش نمی‌شود! بشنوید تا در این احساس خوب شریکم شوید. “همایون شجریان” گامی در استقلال برداشت و کنسرتی مستقل از پدر داد. گیرم که استاد شجریان، در تمام شبهای اجرا بود و یکی از قشنگترین عکسهایی که امسال دیدم، مال این پدر و پسر بود که همایون در آغوش استاد روی گردانده‌بود تا دست پدر را ببوسد. یادم می‌آید وقتی قطعه‌ی وطن را شنیدم از شدت گریه نفسم بند آمده‌بود! “استاد حسین علیزاده” در تالار وزارت کشور، سه اثری اجرا کرد. “فرهاد آئیش” که یک دنیا نازنین است و گل، تئاتر کرگدن را با حضور مهدی هاشمی روی صحنه برد. شبکه‌ی دوی سیما کاری عجب کرد و یک مستند دو قسمتی درباره‌ی “کیومرث پوراحمد” پخش کرد که چقدر من دوست دارم این آدم را! با آن صراحت لهجه‌اش، همیشه فکر می‌کنم از آن آدمهایی است که توی چشم آدم نگاه می‌کند و اشکالت را می‌گوید و چقدر کم‌اند این جور آدم‌ها! “استاد محمود فرشچیان” به “دو قدم مانده به صبح” آمد. آدم وقتی او را می‌بیند دلش روشن می‌شود، آمد و از کارهای خیال‌انگیزش گفت. شگفتی بزرگ اما، مال “پروفسور مجید سمیعی”، جراح شهیر مغز و اعصاب ایرانی در جهان، بود که آمد و با خود “گرهارد شرودر” را آورد. یاد گرفته‌ایم قدر بزرگانمان را به موقع بدانیم. موزه‌ای به نامش افتتاح شد و در رشت کلنگ بزرگترین مرکز مغز و اعصاب ایران را زد.

سال 87 سال بدی بود، یا سال خوبی بود، مهم اینست که مثل یک سال گذشت. با زخم‌هایی که زمان می‌زند و لبخندهای گهگاهی که بر لبت می‌آورد. یادم می‌آید –البته فکر می‌کنم- عید غدیر بود که تلویزیون دوباره شگفت‌زده‌ام کرد و یکباره صدای “فرهاد” مرحوم را شنیدم:” بوی عیدی… بوی توپ… بوی کاغذ رنگی…” خیلی وقت بود این آهنگ را نشنیده‌بودم. تا بحال صدای هیچکس جز شجریان‌ها تا این حد متاثرم نمی‌کرد. ولی آن کیفیت خاصی که فرهاد لغت‌ها را می‌گفت… “عیدی” را یک گنج بزرگ می‌کرد و به توپ ارزش بازی می‌داد! همان موقع با خودم عهد کردم که بهاریه بنویسم. یعنی اول قرار بود پادکست دو نفره اجرا کنیم ولی چون من و علیرضا خیلی تنبلیم و هزار کار پیش آمد شد نوشته. شد بیستمین پست من در وبلاگ یک پزشک!

عید تویی که در ایرانی و شادی، عید افشین قطبی و اینهمه هموطن دور از ما، مبارک! برای کسی که اولین عید با هم بودن را تجربه می‌کند، برای کسی که اولین عید بی عزیزی را می‌گذراند، برای کسی که این اولین عیدش بود، برای کسی که آخرین عیدش نوروز پارسال بود و راهی نبود که بدانی، برای کسی که همه چیز برایش تکراری شده و فقط می‌خواهد فرار کند، برای کسی که فکر می‌کند همه‌ی زندگیش دور بوده و حالا دیگر نمی‌خواهد چیزی را فراموش کند دعا کن. ولی اول دعا کن که دعا شنیده شود. آخر این تنها راه است. برای ما که دلهایمان زمستان است، بهار باید دعا کند!


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

خانه‌های با مبلمان‌هایی از غذاهای خوشمزه

هانسل و گرتل، نام داستانی شاه‌پریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کرده‌اند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نام‌های هانسل و گرتل را روایت می‌کند که پس از رها شدن در جنگل به خانه‌ای که از کیک و آب‌نبات ساخته شده…

پرتره خانواده‌های روتین از کشورهای مختلف به کمک هوش مصنوعی ایجاد شد

هوش مصنوعی مدتی است که ما را شگفت زده کرده است. اخیراً با قابلیت‌های هوش مصنوعی در ساخت متون و درک زبان طبیعی برای پاسخ به بسیاری از سؤالات میزان تعجب ما پیشتر شده است.س از ChatGPT،  مایکروسافت هوش مصنوعی خود را همراه با مرورگر Edge و…

بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته به ویلایی لوکس در «بالی» تبدیل شد

یک بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته که بر روی صخره‌ای در بالی قرار گرفته، به ویلایی لوکس تبدیل شده است. شرکت Hanging Gardens قرار است در‌ آوریل این ویلا را افتتاح کند. ایده این کار زاییده فکر کارآفرینی به نام فلیکس دنیم است. دنیم در حال حاضر هتل‌های…

تبدیل شخصیت‌های انیمیشن‌های و کارتون‌ها به نمونه‌های انسانی شبیه به آنها

در انیمیشن‌ها ما حیوانات را دارای شخصیت انسانی می‌کنیم، رخت و لباس به تنشان می‌کنیم، آنها را صاحب جامعه و شهر می‌کنیم و رفتارهای انسانی را به آنها منتسب می‌کنیم.اما تصور کنید که در کاری معکوس، این شخصیت‌های کارتونی را می‌توانستیم به…

اگر نسخه پنجابی سریال بریکینگ بد ساخته می‌شد!

بریکینگ بد یک سریال تلویزیونی درام تلویزیونی بسیار محبوب آمریکایی است که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ از شبکه AMC پخش می‌شد. این سریال توسط وینس گیلیگان ساخته شد و برایان کرانستون در نقش والتر وایت، معلم شیمی دبیرستانی که به سرطان ریه مبتلا است و…

زره نمادین فلزی پیچیده‌ برای گربه‌ها و موش‌ها – کار یک هنرمند باذوق!

دشمنی بین گربه‌ها و موش‌ها به قدمت تاریخ است. اگر قرار بود آنها مثل آدمیان در برابر هم صف‌آرایی کنند چه چیزهایی برای این نبرد می‌ساختند؟کار یک هنرمند کانادایی تقریباً در همین سمت و سو است. جف دی بوئر با الهام از فرهنگ‌های باستانی و…
آگهی متنی در همه صفحات
10 نظرات
  1. Xbioland می گوید

    شاهکار بود این پست

  2. ardavan می گوید

    این وبلاگ دوست داشتنی و فوق العاده است، من چون خودم می نویسم قدر زحمات شما را واقعا می دانم، هر چند که همیشه کامنت نمی گذارم، خسته نباشید و نورزتان خجسته باد، همراه با بهترین آرزوها

  3. ناباور می گوید

    بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
    بر طرف چمن روی دلفروز خوش است
    از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
    خوش باش و مگو زدی که امروز خوش است

    درود بر شما. نورزوتان پیروز.
    سال نیکویی پر از شادی و پیروزی برای شما و خانواده گرامی آرزومندم.

    با احترام

  4. Ali Persian می گوید

    زنده باد ایران

  5. علی می گوید

    با سلام واقعا با برنامه دو قدم مانده به صبح حال می کنم صالح علا رو هم که از کارای رادیو می شناسمش با راه شب شبائی داشتیم کلا برنامه متفاوتی هستش از دکورش گرفته تا موضوعاتش .

  6. Hamid Gholami می گوید

    سال 1388 بر شما و دست اندرکاران این سایت زیبا مبارک باد

  7. علي اكبر كرماني می گوید

    سلام. سال پر برکتی داشته باشی و پیوسته شاد و پر انرژی.

  8. كيميا می گوید

    شما چقدر تلویزیون میبینید؟؟؟؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.