عکسهای رضا دقتی در شماره ویژه پاکستان نشنال جئوگرافیک
مجموعهای از عکسهای
رضا دقتی –عکاس
ایرانی سرشناس مجله نشنال جئوگرافیک -در ویژهنامه سپتامبر 2007 که به پاکستان
اختصاص یافته است ، در این نشریه منتشر شده است.
پاکستان شاید برای ما ، ناشناختهترین همسایه باشد ، به سبب جنگ
، با عراق آشنا هستیم ، کویت و همسایههای جنوبی هم برایمان کاملا ملموس هستند و
خانه دوم بازرگانان ایرانی هستند ، افغانستان را به سبب ریشههای مشترک و همچنین
تصاویری که رسانههای دنیا در این سالها به کرات از آن پخش میکنند و همچنین
کارهای کارگردانان داخلی ، میشناسیم.
اما فکر نمیکنم با پاکستان آشناییای به اندازه دیگر همسایگان خود داشته باشیم.
دستکم در ذهن خودم که جستجو میکنم ، میبینم تا مدتها ، صرفا تصاویر مبهمی از
کودتاهای پیدرپی و بینظیر بوتو – نخستوزیر با ریشه ایرانی پاکستان و نخستین
نخستوزیر زن مسلمان- داشتهام.
اما ترجمه یادداشتهای رضا دقتی در مورد این ویژهنامه:
بهترین چیزها
ما از دو محل که معمولا برای روزنامهنگاران جزو مناطق ممنوعه است ، بازدید کردیم.
لحظاتی که در آن محلها بودیم به دلایل مختلف ، برای ما ، لحظات فراموشنشدنی و مهم
محسوب میشدند. اولین دلیل این است که ما توانستیم بعد از مدتها ممنوعیت اجازه
رفتن به بلوچستان -قلب پاکستان غربی- را دریافت کنیم. سالها بود که من سعی میکردم
به بلوچستان بروم و بالاخره به سبب [ویژهنامه مجله نشنال
جئوگرافیک] موفق به این کار شدم. این منطقه از پاکستان
هممرز کشورم -ایران- است. (…) بنابراین از اینکه در آنجا هستم ، خوشحال شدم و
نزدیکی زیادی به ایران احساس میکردم.
یک ملاقات غیرمنتظره راهمان را برای بازدید از محل دوم هموار
کرد. از سال 2004 سعی میکردیم که به وزیرستان برویم. ما همه مسیرهای ممکن را
امتحان کردیم و از دولت پاکستان و قسمتهای مختلف ارتش این اجازه را درخواست
میکردیم ، ولی همیشه ، تقاضایمان رد میشد.
روزی در یک عروسی در لاهور بودم و با مردی در مورد دوربینها
صحبت میکردم. از این صحبتها دستگیرم شد که او یک ژنرال بازنشسته است که در حال
حاضر در ویرجینیا زندگی میکند. بعدها میلهای با او رد و بدل کردم. در این میلها
درباره وزیرستان و اینکه چگونه سه سال در انتظار اجازهنامه رسمی هستم برای او
نوشتم. در عرض 24 ساعت او ترتیبی داد که یک هلیکوپتر ما را به وزیرستان ببرد. این
داستان به من یادآوری کرد که به عنوان یک روزنامهنگار باید همیشه اهداف مهم را در
ذهنم حفظ کنم ، چون گاهی از راههایی که فکرش را نمیشود کرد ، به داستان مورد
علاقه میتوان دست پیدا کرد.
بدترین چیزها
بلوچستان جای بسیار خطرناکی است. سه بار وقتی از محل اقامت یا شهر بیرون رفتیم ،
حمله موشکی یا بمبگذاری انتحاری اتفاق افتاد. همیشه در حالت آمادهباش بودیم و
تصور میکردیم که برای یک دقیقه زنده هستیم و میدانستیم که ممکن است اهداف احتمالی
باشیم. همیشه آگاه بودیم که ممکن است شخصی که به قصد دیدن ما و دست دادن با ما
میآید ، قصد آدمربایی و یا صدمه زدن به ما را دارد.
رضا دقتی در پاکستان
عجیبترین چیزها
پاکستان با مشکل بزرگ هروئین روبرو است. تعداد معتادان بسیار زیاد است و من
میخواستم از آنها عکس بگیرم. البته دولت پاکستان نمیخواهد این موضوع گفته شود ،
بنابراین وقتی در کراچی بودم همه احتیاطات لازم را به عمل آوردم تا مطمئن شوم در
هنگام کار روی این مسئله ، پلیس تعقیبم نمیکند ، حتی از یک دستیار هم استفاده کردم
تا در صورت به وجود آمدن خطر ، خبرم کند. من نمیخواستم خودم یا معتادین را به خطر
بیندازم.
ولی یک روز زیر پلی بودم که تعداد زیادی از معتادها در آنجا
زندگی میکردند و از اعتیاد هروئین آنها عکس میگرفتم ، صدای آژیر پلیس را شنیدم و
دو اتوموبیل پلیس را دیدم که با سرعت زیاد در حال نزدیک شدن هستند. با خودم گفتم
خدای من! به آنها اطلاع داده شده و آنها برای دستگیری من میآیند. ماشینها متوقف
شدند و من دو پلیس را دیدم که با تفنگهایشان پیاده میشوند. آنها فریاد میِزدند :
«عکاس کیست؟»
نگران شدم که آنها میخواهند همه فیلمهایم را توقیف کنند و مرا
دستگیر کنند.
یک افسر به سمت من دوید ولی ناگهان ایستاد. او گفت :«اوه! شما
آقای رضا از نشنال جئوگرافیک هستید؟ من فیلمهای شما را درباره افغانستان از کانال
نشنال جئوگرافیک دیدم. شما قهرمان من هستید. من کارهای شما را دوست دارم.» او شروع
کرد به دست دادن با من و پلیس همراهش هم همین کار را کرد.
بعد او از من پرسید :«دارید اینجا چه کار میکنید؟» گفتم : «فقط
میخواهم چند عکس بگیرم.»
او گفت :«دارید از معتادها عکس می گیرید؟ اشکالی ندارد. من جاهای بهتری میشناسم.
من میتوانم شما را به دیدن همه آنها ببرم.»
صرفا به خاطر اینکه این مرد قبلا کارهایم را دیده بود ، همه چیز
فرق کرد. او راهنمای من شد و من را به جاهایی برد که خودم نمیتوانستم بروم.
این چیزها دفعات دیگری هم برای من پیش آمدند. من در جاهای بسیار
دورافتادهای بودم که در آن مردم به من میگفتند ما شما را در کانال نشنال
جئوگرافیک دیدهایم. بعد آنها خیلی دوستانه با من برخورد میکردند و کمکم میکردند.
عکسهای رضا دقتی را میتوانید در اینجا
ببینید.
سلام دکتر عزیز. آیا میتوانم این مطلب شما را به ذکر منبع در سایت ماه مهر قرار دهم / لطفا سریعتر نظر خود را به من بگویید. با تشکر و دستتان درد نکند. / لیلی فرهادپور سردبیر سایت ماه مهر http://www.mahe-mehr.com
با سلام و عرض خسته نباشید.فقط می خواستم بگم مطالبتون واقعا حرف نداره.من همیشه به سایت شما سر میزنم و دست پر میرم.انشاالله که همیشه موفق باشید.
لذت بخش بود.مخصوصا تو این قائلات و آشفتگیهای چند روز اخیر حسابی بهم چسبید.
salam khobi
man ye irani va ye baloch hastam hich vaght khatre khob az pakestan nadashtam vali jaye jalebist miarze ye sar bezanim .