اگر نویسندگان بزرگ «وایبر»باز بودند!

شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسانی میتوانند یک راه سریع برای لینکدهی، اشتراک عکس، ابراز نظرهای سریع و ارتباط با دوستان باشند.
اما روی دیگر سکه آنها، غلطیدن در بیهودگی، تعارفات بیهوده، لطیفههای سطح پایین تکراری، درج مطالب نادرست شبهعلمی و خبرهای دروغین است.
بعید میدانم که اگر نویسندگان بزرگ گذشته زنده بودند، روی خوشی به این شبکههای و اپها نشان میدادند و تصورم این است که این روزها هم کسانی که در پی مطالعات و اندیشههای ژرف هستند، فرصت بسیار اندکی برای این نوع کاربری میگذارند.
اما بیایید تصور کنیم که نویسندههای آثار بزرگ کلاسیک را مجبور کنیم که با زبان رایج در شبکههای اجتماعی سخن بگویند و با استفاده از اسمایلیها یا خندانکها و Emojiها بنویسند.
ما در اینجا از 12 نویسنده (در تخیل خود) خواستهایم که سطر اول آثار وزین خود را برای ما بازنویسی کنند.
حالا سؤال این است که آیا میتوانید حدس بزنید هر کدام متعلق به کدام اثر کلاسیک هستند؟!
پاسخها:
1- رمان داستان دو شهر چارلز دیکنز:
“It was the best of times, it was the worst of times …
As Gregor Samsa awoke one morning from uneasy dreams he found himself transformed in his bed into a gigantic insect
3- رمان لولیتای ولادیمیر ناباکوف:
Lolita, light of my life, fire of my loins.
4- رمان Gravity’s Rainbow توماس پینچن
A screaming comes across the sky.
5- رمان فرانهایت 451 ری بردبری:
It was a pleasure to burn.
6- رمان مادام دالاوی ویرجینیا ولف:
Mrs. Dalloway said she would buy the flowers herself.
7- رمان آناکارنینا از لئو تولستوی:
All happy families are alike; each unhappy family is unhappy in its own way.
8- رمان غرور و تعصب جین آستین:
It is a truth universally acknowledged, that a single man in possession of a good fortune, must be in want of a wife.
9- رمان پیرمرد و دریا از ارنست همینگوی:
He was an old man who fished alone in a skiff in the Gulf Stream and he had gone eighty-four days now without taking a fish.
10- رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز:
Many years later, as he faced the firing squad, Colonel Aureliano Buendia was to remember that distant afternoon when his father took him to discover ice.
11- رمان مورفی ساموئل بکت:
The sun shone, having no alternative, on the nothing new.
12- رمان موبی دیک هرمان ملویل:
Call me Ishmael.
این نوشتهها را هم بخوانید
هاهاااا :دی خیلی عالی بود. من فقط دومی رو درست گفتم :/
خیلی جالب بود دکتر!
من مسخ رو حدس زدم اما باقیشون واقعا غیرقابل پیش بینی بودن تقریبا!
من همه رو درست حدس زدم.
0? 1?
.
.
.
To be or not to be, that’s the question!
Shakespeare’s Hamlet
:v
خداییش خیلی سخته
همون بهتر که این نویسندگان بزرگ وایبر باز نیستند وگرنه ما محروم می شدیم .. ممنون دکتر
هههه خیلی باحال بود اما جای مارتین خالی :| :D