زندگینامه هانس زیمر و مروری بر کارهای شاخص او

فرانک مجیدی: روزهای اول آمدن گوگلپلاس بود که با هیجان نوشتم باید یک سال صبر کنیم تا سهگانهی «شوالیهی تاریکی» کامل شود. آهنگسازی بر عهدهی «هانس زیمر» بود، مثل سریهای قبلی روایت کریس نولان از بتمن و البته اینسپشن. تا رسیدن آن زمان، سرم را با شنیدن موسیقی مشترک او با «جان پاول» برای «پاندای کنگفو کار 2»، «رنگو» و آلبومهای قبلی او گرم کردم.
یک سال گذشت. کمی پیش از آغاز رسمی اکران «خیزش شوالیهی تاریکی»، زیمر بخشهایی از آلبوم تازه را در گوگلپلاس قرار داد و نظر مخاطبین را جویا شد. هیجانزده از پایان بخشی از انتظار طولانیام، به ساندترکها گوش دادم. این همان چیزی بود که از زیمر انتظار داشتم. باشکوه، سرشار از مفهوم خیزش و ایستادن و در عین حال، در همشکستگی و روایتی از دلی مجروح. تقریباً به همه میگفتم زیمر دوباره اسکار میگیرد، یعنی راه دیگری برای داوران بخش موسیقی نمیماند، مجسمهی طلایی، کوچکترین تقدیر از اثر او است. آغاز اکران «شوالیهی تاریکی» اما، تلخ و تراژدیمانند شد. جوان دیوانهای به روی تماشاچیان این فیلم در دنور آتش گشود و دهها تن کشته و زخمی شدند. خیلی زود ستارهی جوان فیلم، «کریس بِیل» و «کریس نولان»، به تسلی دادن بازماندگان پرداختند، غمی که البته بر سینما و قلب سینمادوستان بسیار گرانتر از آن است که سبُک گردد. زیمر در اقدام زیبایی، با زبان نُتهای جادوییاش به داغداران تسلی گفت و قطعهی «Aurora» را عرضه نمود. قطعهای که محال است بشود آن را شنید و جلوی اشکهای بیامان را گرفت. این دوباره چیزی بود که از زیمر انتظار داشتم. هانس زیمر، مردی که موسیقی را برایم معنایی تازه داد…
«هانس فلورین زیمر»، متولد 12 سپتامبر سال 1957، در فرانکفورت آلمان است. خودش میگوید: «وقتی بچهای کوچک بودم، پدرم مُرد. به نوعی به موسیقی پناه بردم و موسیقی بهترین دوستم شد.» زیمر به انگلستان مهاجرت کرد و کار حرفهایش را در زمینهی موسیقی، از 20 سالگی در گروهی کوچک، بهعنوان نوازندهی کیبورد و سینتیسایزر آغاز کرد. پس از مدتی از آن گروه جدا شد و به گروهی ایتالیایی پیوست. تا سال 80، او با چندین گروه کوچک موسیقی کار کرد، اما بخت زمانی با او یار گشت که دستیار آهنگسازی شناختهشده، بهنام «استنلی مایرز» شد و آهنگسازی برای فیلم را آغاز نمود. در همان روزها، ازدواج اولش با «ویکی کارولین» سر گرفت، ازدواجی که حاصل آن یک فرزند دختر به نام «زو» بود.
در سال 1988 بود که پای زیمر به آهنگسازی فیلمهای هالیوودی، با معرفی همسر «بری لوینسن»، کارگردان «مرد بارانی»، باز شد. موسیقیای که زیمر برای این فیلم ساخت در همان ابتدای ورودش به دنیای هالیوود، چشم داوران آکادمی اسکار را گرفت و او نامزد اسکار بهترین موسیقی متن در سال 1989 شد، جایزهای که البته به «دیو گراسین» برای آهنگسازی فیلم «جنگ مزرعهی لوبیای میلاگرو» رسید، اما در همان ابتدای کار نام زیمر را بهعنوان استعدادی شاخص در عرصهی ساخت موسیقی متن، مطرح ساخت. سال 1989، او موسیقی متن فیلم «رانندگی برای خانم دیزی» را ساخت، فیلمی که مانند کار قبلی زیمر، اسکار بهترین فیلم را از آن خود نمود. دو سال بعد، زیمر موسیقی متن فیلم شاخص «تلما و لوییس» را کار کرد.
در سال 1992، زندگی 10 سالهاش با همسر اولش پایان یافت. بعدها «سوزان زیمر» را به همسری پذیرفت، ازدواجی موفق که حاصل آن سه فرزند است.سال 1994 بود که رؤسای کمپانی والتدیزنی، کارهای زیمر را پسندیدند و برای نخستین بار، پای او به آهنگسازی برای انیمیشن باز شد. قرار شد او موسیقی متن «شیر شاه» را کار کند. زیمر میخواست شخصاً به آفریقایجنوبی برود و ضبط قسمتهای کُر گروه آفریقایی را بر عهده گیرد، اما از آنجا که رؤسای کمپانی بیم آن را داشتند که در میان ناآرامیهای این کشورِ در جدال با آپارتاید، زیمر کشته شود چنین اجازهای ندادند و این قسمتها در حضور نمایندهای دیگر ضبط شد. موسیقی زیمر، سرشار از فرهنگ موسیقیایی آفریقا، حس شکوه، پس زده شدن و عشق بود و بهطرز غریبی، غیر قابل مقاومت برای ارج نهادن با انواع و اقسام جوایز معتبر! دوباره گام اول زیمر محکم بود و اینبار، او برندهی اسکار و گلدنگلوب بهترین موسیقی متن، و دو جایزهی گرمی شد. او دوباره در سال 1998، به دنیای انیمیشن برگشت و موسیقی متن «شاهزادهی مصر» را برای کمپانی «دریمورکس» نوشت. زیمر دیگر چهرهای شاخص در دنیای ساخت موسیقی متن بود و کارگردانها برای پروژههای بزرگشان، او را میخواستند.
در سال 2000، زیمر یکی از شناختهشدهترین کارهایش را ساخت. او روی پروژهی «گلادیاتور»، اثر «ریدلی اسکات» کار کرد و تحسین و اعجاب علاقمندان به موسیقی و سینما را برانگیخت. موسیقی حماسی و غم عمیقی که در کار او جاری بود و ستایش باشکوهی که بر آزادی و آزادگی در اینکار به گوش میرسد، چنان شنونده را شیفتهی خود میسازد که محال است ساندترکهای این آلبوم برایش کهنه و تکراری گردد. علیرغم آنکه زیمر برای این موسیقی ششمین بار نامزد اسکار بود و دشوار است تصور اینکه این موسیقی متن فاخر، مجسمهی طلایی را از آن خود نکرده، اما حقیقت دارد. آن سال، رأی داوران بر این بود که موسیقی متن «ببر خیزان، اژدهای پنهان» اثری بهتر است و جایزه به «تان دون» رسید. همکاری زیمر با اسکات، در سال 2001 نیز، بر سر پروژهی «سقوط شاهین سیاه» ادامه یافت و او بار دیگر، آلبومی بهیاد ماندنی خلق کرد.
هانس زیمر در کنارش دخترش -زو-
دو سال بعد، زیمر سراغ کار روی پروژهای رفت که شخصاً دلبستگی بسیاری به اثر او و فیلمش دارم. «آخرین سامورایی». زیمر در حالیکه حس میکرد دانش او از موسیقی ژاپن اندک است و علیرغم مطالعات بسیار موسیقی او، نتوانسته بهخوبی منعکسکننده فرهنگ ژاپن باشد، تحسینها را برای ساخت این آلبوم و شناخت بالایش از باورهای ژاپنی برانگیخت. اما بدترین اتفاقی که برای یک علاقمند به دنیای موسیقی و سینما میتواند بیفتد، افتاد: موسیقی متن «آخرین سامورایی» حتی نامزد اسکار هم نشد. هنوز نمیدانم که چطور ممکن است در برابر چنین شکوه بینظیری، تا این حد ناشنوا بود! گوش دادن به این اثر، مانند آن است که آخرین تودهی نرم مه صبحگاهی زیر درخت گیلاسی پرشکوفه با پوست صورت تماس مییابد و اولین تابشهای آفتاب، شبنمهای آرام و تسلیم را روی گلبرگهای گیلاس و مزارع برنج اطراف تپهای که روی آن هستید، میمکد. شما میدانید که در راه آنچه آرمان و باور سامورایی به شما حکم میکند، خواهید مُرد! تلاش میکنید تا آنجا که میتوانید، تمام این زیباییها را با جزئیات بهخاطر بسپارید. بندهای زره را محکم میکنید و خود را بر سر مینهید، برای آخرینبار تیزی شمشیر را امتحان میکنید و با سری بالا، مرگ را انتخاب میکنید، مرگی در راه شرافت نام ساموراییتان! لطافت بینظیر، شکوه حماسه، اندوه، اراده و شرافت، مفاهیم عالی انسانی است که زیمر توانسته آنها را به زبان موسیقی بیان نماید.
همان روزها بود که «جری بروکهایمر» که مشغول ساخت «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» بود، به یاد آهنگساز آثار قبلیش افتاد. آنها در پروژههایی مانند Crimson Tide، «صخره» و «پرل هاربر» با هم کار کردهبودند و بروکهایمر، از اتودهایی که سیلوستری برای موسیقی کارش زدهبود، کاملاً ناراضی بود. علیرغم تمایل شدید بروکهایمر به همکاری مجدد با زیمر، پروژهی «آخرین سامورایی» زیمر را مشغولتر از آن ساختهبود که موسیقی متن کاملی بر کار همکار قدیمی بنویسد و کار روی موسیقی متن این فیلم، به «کلاوس بادلت» رسید. زیمر در سه فیلم بعدی این مجموعه، همکاری کرد. موسیقی زیمر بهخوبی شیطنت و شوخطبعی کاراکتر دوستداشتنی «جانی دپ»، «جک اسپارو»، را در جایجای موسیقی خود بیان نموده، اما این باعث نشده کلیّت کار، هجو و غیر جدی شود، همچون آثار دیگر زیمر، شکوه و زیبایی و تعلیق، از این آلبوم نیز اثری ماندگار ساختهاست. با اینحال، علیرغم اینکه طی سالهای 2000 تا 2009 زیمر بهیادماندنیترین آثارش را عرضه نمود، نامش بین نامزدهای اسکار شنیده نمیشد. طلسم این بیمهری و کجسلیقگی داوران اسکار، در پروژهی «شرلوک هلمز» شکست. گفته میشود او برای ایجاد تُنهایی عجیب در موسیقی این اثر، پیانویی را که از کوک خارج شدهبود، به قیمت 200 دلار خرید از آن در ساخت موسیقیش استفاده کرد و با یک گروه موسیقی دورهگرد از رم همکاری نمود. اما آمدن نام زیمر بین شانسهای کسب بهترین موسیقی متن اسکار، دیگر بار در حد نامزدی ماند و جایزه به «مایکل جیاچینو» برای اثرش در انیمیشن «بالا» رسید.
همکاری «کریس نولان» جوان -که به تازگی 42 ساله شده- با زیمر، از همین پروژهی بتمن شروع شد و زیمر در هر سه اثر نولان برای موفقترین و قویترین فیلمهای این کاراکتر معروف دنیای کمیکاستریپ، همکاری کرد. بهعلاوه، کار روی پروژهی «اینسپشن» هم اثری شاخص در کارنامهی هر دوی آنها افزود. «اینسپشن»، دنیای فیلمهای تخیلی را برای من، به قبل و بعد از دیدنش تقسیم کرد. موسیقی بدیع «زیمر» نیز آهنگسازی برای چنین آثاری را معنایی تازه بخشید. «اینسپشن» با تمام نکتهدانی و هوشمندی بالای نولان، اگر زیمر را در کنار پروژهاش نداشت، هرگز چنین شاهکاری نمیشد. زیمر، پا به پای نولان بُعد زمان و مکان را در هم میشکند و مفهومی تازه و غیرملموس به آن میبخشد. مفهومی از عشق از دست رفته، اما همچنان زنده میان «کاب» و «مال» و «یادآوری چیزی، که باید کمی ایمان داشت!». موسیقی بیبدیل زیمر برای این فیلم نیز او را به نامزدی اسکار رساند. برای هشتمین بار. این بار هم اما، موسیقی متن «شبکهی اجتماعی» اثر مشترک «ترنت رزنور» و «آتیکاس راس» به مذاق داوران این بخش اسکار، خوشتر آمد.
هانس زیمر در حال کار روی پروژه «خیزش شوالیه سیاه»
کارهای زیمر در سهگانه «شوالیهی تاریکی»، آثاری فاخر را تقدیم دنیای موسیقی نمودهاست. فرو رفتن جامعه در باتلاقی از تباهی و غم تنهایی دردآور قهرمان داستان بسیار تأثیرگذار است. آخرین اثر این سهگانه که روی پرده آمده، امکان شنیدن تازهترین اثر ساختهشده توسط زیمر را به ما داد. اثر زیمر، مجموعهای در باب مکاشفهی اندوه و خیزش و تقابل یأس و امید است. با شکوهی هر چه تمامتر، مانند همهی آثار زیمر. تعلیق، اضطراب، خشم، ویرانی، حسرت در هم تلفیق شده و سکون و عملگرایی را در کنار هم بیان نمودهاست. محبوبترین ساندترکهای این اثر برای من، On Thin Ice, Nothing Out There, Necessary Evil, The Fire Rises و بالاخص Rise هستند. درست مانند اولین ساندترکی که نام بردم، مثل ایستادن روی لایه یخی شکننده، بی راه پس و پیش و با قلبی شکسته و بادی با سرمای سوزاننده که پوست لبها را تَرَک میدهد و اشکها را روی صورت منجمد میسازد و در نهایت و علیرغم اینها، خیزش را انتخاب کردن، دوباره ایستادن را، با علم به اینکه ممکن است هر آن فرو روی، بی خاطرهای گرم و چیزی که در پس خود به جا گذاشتهباشی. در Rise دیگر به خلسهای ناب فرو میروم. اولین باری که این اثر را گوش دادم، گفتم این دیگر اسکار دوم است. اما از داوران اسکار مطمئن نیستم، از داورانی که «آخرین سامورایی»، «دزدان دریایی کارائیب» و «پرل هاربر» را نادیده میگیرند. بیش از این مجسمهی طلایی اما، در خاطر ماندن برای اهالی سینما مهم است. «رهایی از شائوشنک» هم مورد بیمهری واقع شد و «آل پاچینو» برای بهیادماندنیترین کاراکترهایی که بازی کرد، اسکاری نگرفت. اثر فاخر در قلب و عشق دوستداران، گرم و زنده میماند.
هانس زیمر در حال کار روی پروژه «خیزش شوالیه سیاه»
زیمر در این سالها، با دستیاری «لورن بلفه» کارهای بهیادماندنی زیادی کرد. در وقفهی بین «اینسپشن» و «خیزش شوالیهی تاریکی»، زیمر موسیقی متن «رنگو»، «پاندای کنگفو کار 2» و «مگامایند» را کار کرد. کارهایی که برای او خیلی معمولی بودند، اما همچنان بالاتر از سطح توان بسیاری از همکارانش. او موسیقی متن ویدئوگیم Call Of Duty 2: Modern Warfare را هم کار کرد، بهترین انتخاب در این پروژه، با تجربههای طلایی زیمر در «پرل هاربر»، «خط قرمز باریک» و «سقوط شاهین سیاه».
زیمر یک بار گفتهبود: «طرفهای ظهر بیدار میشوم، یک فنجان قهوه میخورم، یک ساعت در وان حمام چرت میزنم و معمولاً با یک ایده از جا برمیخیزم. زندگی غیرمسئولانهای است، تنها تصمیمی که میگیرم، دربارهی نُتهایی است که مینویسم!» و دربارهی رمز موفقیت خود اظهار داشته: «اگر رازی در میان باشد، که در واقع چندان هم راز نیست، این است که این سرگرمی من است. عاشق آنچه که انجام میدهم، هستم. هرچیز دیگری برایم جنبهی «کار» دارد.» زیمر در تالار مشاهیر هالیوود هم، یادبودی دارد که روز رونمایی آن، در کنار خانواده و نولان بود و نولان، متنی در ستایش آثار زیمر قرائت کرد.
از زمانیکه با کارهای زیمر آشنا شدم، دیگر نتوانستم از آنها جدا شوم. آنچه که بیان کردم، شمهای بسیار کوچک از نزدیک به 30 سال کار حرفهای زیمر و تولید 148 موسیقی متن، 57 جایزهی معتبر و 71 نامزدی دیگر است. زیمر، مرزهای بسیاری را در هم شکست و بدعتهایی تازه در ساخت و تلفیق موسیقی فرهنگهای مختلف بنا نهاد و مرزهایی تازه را برایم تعریف کرد، مرزهایی در باب «پیش و پس از این اثر». شنیدن آثار زیمر، برای من احترام و آداب خاصی دارد. همیشه با هندزفری، بی آنکه صدای محیط اطراف مزاحم باشد، با فکر و قلبی خالی از زمان و مکان و خاطرات و با چشمانی بسته. تقریباً همیشه در میانهی گوش دادن به اثرش است که متوجه میشوم دارم به پهنای صورت اشک میریزم. نمیدانم چه میکند، چطور این کار را میکند، اما من عمیقاً چیزهایی را به یاد میآورم. به یاد میآورم قبلاً هم این موسیقی را شنیدهام. مطمئنم! تصاویری را میبینم که برایم اتفاق افتاده، اما در حقیقت حادث نشده، خاطراتی که در زمانی که «زمان» معنایی نداشت رخ داده و اشکهایی بوده که ماده نبوده. اتفاقی در مبنا و عدم. این را مطمئنم، اما هیچوقت نمیتوانم درست به یاد بیاورم. برای همین، هرگز اینقدر قوی نبودم که یکباره، تمام یک آلبوم زیمر را گوش دهم. همیشه یک یا دو ساندترک، ساعتها و روزها تکرار میشود و عمیقاً به «آن» حادثه، «آن» اشک و «آن» اندوه بزرگ فکر میکنم. حقیقت این است که زیمر و عشق عمیقم به سبک و کارش، ویرانم میکند، اما با کمال میل این ویرانی را میپذیرم. صبح را با کارهای او شروع میکنم، سکوت میان روز را با موسیقی او مفهوم میدهم و شب با شنیدن A Way Of Life یا Hard Teacher به خواب میروم.
برای کسی که کارهای زیمر را خوب گوش داده، امضاهای زیمر در آثارش، مدام به خاطرات قبلی ارجاعش میدهد. مثلاً «رنگو» را تماشا میکنید، بین موسیقی داغ مکزیکی زیمر، در سکانس به راه افتادن کاکتوسها به سمت فلکهی آب به یاد «اینسپشن» میافتید. ابتدای ساندترک Attack را گوش میدهید و یاد Ronin در «آخرین سامورایی» در ذهنتان زنده میشود. این تکآهنگ تازهی زیمر، Aurora نیز من را بسیار به یاد ادامهی ساندترک Attack میاندازد، ضمن آنکه تم کلی آلبوم جدید را هم میشود در آن شنید. فردای صبحی که این اثر را از آیتونز خریداری کردهبودم، در راه دانشگاه آن را گوش میدادم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. اشکم پشت عینک آفتابی جاری شدهبود. دلم میخواست کف پیادهرو بنشینم و از ته دل ضجه بزنم. این روزها، ساندترکی از فیلم «شاه آرتور» عمیقاً من را درگیر خود کردهاست، All Of Them!. اندوه، تکخوانی ابتدایی، کُر انتهایی و شکوه حماسی و شجاعت مستتر در این ساندترک، میتواند یک هوادار زیمر را به مرز جنون بکشد.
هانس زیمر، برای من بیش از یک آهنگساز محبوب، که الهامدهندهی تمام واژههایی بوده که در غالب پستهایم خواندهاید. چیزی ننوشتهام، مگر آنکه در حینش به کارهای او گوش دهم. تنهاییها، شادیها و غمهای بزرگم را با کارهایش شریک شدهام و لحظات لذتبخش تفکر در باب هر مسئلهای را. بیصبرانه منتظرم آخرین اثر سهگانهی «شوالیهی تاریکی» را ببینم تا هم شوق اخرین دستپروردهی نولان و هم خواستهی توان درک بهتر اثر تازهی زیمر را فرو بنشانم و خاطرهی خوب دیگری در ذهنم ثبت کنم. خاطره از مردی که سرزمینش آهنگسازان بزرگی را به جهان معرفی کرد، خاطرهی اندوهها و شادیهایی که واژهها تاب بیانش را نداشتند، خاطره از مردی که میتوان به احترام هر یک از ساندترکهایش تمامقد ایستاد و کلاه از سر برداشت، خاطرهای از زیمر، هانس زیمر؛ مردی که موسیقی را برایم معنایی تازه بخشید…
پن 1: برای دو انسان عزیز زندگیم، خودِ «هانس زیمر»، که هرگز این متن را نمیخواند و نخواهد دانست، اما تمام ارادت و احترامم را تقدیمش می کنم؛ و بهترین و عزیزترین دوستی که میتوان داشت، او که این متن را میخواند و این روزها ساکن سرزمین مادری زیمر است.
پن 2: برایم بنویسید که آهنگساز محبوب شما کیست و چرا، و اگر مانند من زیمر شمارهی یکتان است، بگویید کدام آثارش را بیشتر دوست داشتهاید.
از بدبینی و یا کج سلیقگی و همچنین نداشتن حسن نیت ندونید لطفا، اما تفاوت آزار دهنده ای که تو نوشته های شما و دیگر نویسندگان وبلاگ میشه مشاهده کرد متاسفانه غلط های املایی زیادی هست که به علت اصرار ناشناخته ی !! شما برای جدا نوشتن همه ی حروف کلمه هاست! باور کنین این طرز نوشتن نه تنها درست نیست بلکه بسیار هم از زیبایی های نوشتار پارسی کاسته. مانند نوشتن “دوست ی ” به جای “دوستی”!!!
بازهم ممنون از شما و ممنون بابت نوشته های خوب و مفیدتون
سلام دوست عزیز
ما هیچوقت کامنتها را با حساب بدبینی نمیخوانیم و البته نظر همه هم محترم میدانیم. اما بحثی طولانی در زمینهی نگارش فارسی در سالهای ابتدایی وبلاگنویسی توسط دوست عزیزم، سید رضا شکراللهی مطرح شد، در باب استفاده از نیمفاصله و دوری از یکسره نویسی. از آنجا که ایشان ویراستار هستند، دلایل منطقی ایشان را پذیرفتیم و ما و بسیاری از وبلاگنویسان تلاش میکنیم این عادت یکسره نوشتن را کنار بگذاریم. اقلاً در وبلاگنویسی. آن «دوستی» که اشاره کردید، از آنجا که منظور «یک دوست» است و با مصدر «دوستی» باید تفاوت ظاهری و معنایی خود را نشان دهد، همچنان بر همین رسم نوشتن اصرار دارم. از نظر و لطفتان به پستهای «یک پزشک» ممنون و سپاسگزارم.
مهدیار آقاجانی، نابغه موسیقی ایرانی، آهنگاش خودشون یه فیلمان اصلن.
سلام
خیلی مقاله جالبی بود خانم مجیدی 🙂
معمولا خیلی دقت نمی کنم به موسیقی متن فیلم ها ولی خیلی مشتاق شدم کارهای ایشون رو گوش بدم.
تو پرانتز بگم که عاشق کریس نولان و فیلم هاش هستم 🙂
به غیر از زیمر، موسیقیهای “جیمز هورنر” و “جیمز نیوتون هوارد” رو هم می پسندم که البته زیمر موسیقی متن دو فیلم اول بتمن رو با همکاری دومی ساخت و متأسفانه برای قسمت آخر برنگشت و گفت احساس میکنه مزاحم همکاری زیمر و نولان هست.
تمی که خصوصا برای لحظات حضور جوکر ساخته شده بود و حالت یه شیپور ممتد رو به صورت افزایشی داشت عالی بود. و البته تم ثابتی که هر سه گانه شوالیه تاریکی دیده میشه.
ویلیامز هم که جای خودش رو داره.
به جرعت میتونم بگم که همچین متنی را در ستایش زیمر، حتی در سایت های انگلیسی هم نخواندم
به ویژه بخش “تودهی نرم مه صبحگاهی” را بسیار دوست داشتم
زبان تبدیل موسیقی به کلام زیبای شما را دوست دارم خانم مجیدی
نظر لطف شماست دوست من. بسیار سپاسگزارم 🙂
ممنونم برای متن و البته درک میکنم علاقه شما را
فقط فکر میکنم مقاله بسیار زیاد شخصی شد، یعنی من مقاله ای خواندم از علاقمندی های شما که مربوط به زیمر هم بود
در ستایش زیمر عالیست منهای آن احساساتی که نوشتهاید چون برای مخاطب جدی آثار سینمایی نیاز به اینهمه احساسات نیست هرچند احساسات شما باارزش است
ولی واقعا من گارد گرفتم و احساس خوبی نداشتم
در مورد عدم دریافت جوایز نوشته اید
در سال ۱۹۸۸ بود که پای زیمر به آهنگسازی فیلمهای هالیوودی، با معرفی همسر «بری لوینسن»، کارگردان «مرد بارانی»، باز شد. موسیقیای که زیمر برای این فیلم ساخت در همان ابتدای ورودش به دنیای هالیوود، چشم داوران آکادمی اسکار را گرفت و او نامزد اسکار بهترین موسیقی متن در سال ۱۹۸۹ شد، جایزهای که البته به «دیو گراسین» برای آهنگسازی فیلم «جنگ مزرعهی لوبیای میلاگرو» رسید، اما در همان ابتدای کار نام زیمر را بهعنوان استعدادی شاخص در عرصهی ساخت موسیقی متن، مطرح ساخت. سال ۱۹۸۹، او موسیقی متن فیلم «رانندگی برای خانم دیزی» را ساخت، فیلمی که مانند کار قبلی زیمر، اسکار بهترین فیلم را از آن خود نمود.
طبق خود متن جایزه دیگری درکار نبوده و ایشان فقط کاندید بوده اند
پس این جمله اشتباه است:
فیلمی که مانند کار قبلی زیمر، اسکار بهترین فیلم را از آن خود نمود.
که آن وقت خواننده نمیداند بالاخره جایزه را قبلا برده یا نه
در مورد احساسات کنترل نشده شما مورد دیگر در مورد نولان بود
مشکل شما همین است
اگر نولان نبود زیمر نمیتوانست آهنگ فیلمش را بسازد به همین سادگی
پیروز و موفق باشید
این پست، قرار بود توضیحی بر برخی آثار زیمر و تجربهی شخصی من در گوش دادن به آثار او باشد، بنابراین طبعاً احساساتم هم در آن دخیل است.
دربارهی پاراگرافی که از نوشتهام ذکر کردید، در کمال احترام البته، ارتباطی از ایرادی که مطرح نمودید با متن نمیبینم. خب، زیمر برای این فیلمها نامزد اسکار بهترین موسیقی متن شد، اما نبرد. عوضش هر دو فیلم، اسکار بهترین فیلم هر یک از آن دورهها را کسب کردند، نمیدانم این کجایش سنگین و پیچیده میآید.
قطعا سنگین و پیچیده نیست، نوع جمله بندی اینگونه مینماید که وی بار دیگر نیز اسکار را برده، در حالیکه فقط نامزد اسکار بوده و در رویداد دیگر اسکار موفق به کسب جایزه میشود
گرامی؛ شما خیلی زود ناراحت شدید
قصد تخطئه شما نبوده و نیست ولی مخاطب جدی برایش همه چیز مهم است، حتی ویرگول و نقطه.
هویتی در این وبلاگ اگر دیده میشود در مطالب است، صحت و تدوین
و الا ما به مطالب وبلاگستان فاجعه عادت داریم
زاینده باشید
و اگر زیمر نبود فیلمهای نولان این حس و حال و تاثیر گذاری را نداشت.
فوق العاده است این آالبوم. در این مدت یک سال اخیر اکثر موزیک هایی که دانلود کردم ساند ترک بوده اند..و بین اینها این البوم+آلبوم twilight فوق العاده هستن.حس ترس..حرکت..ریزش..و بلند شدن..عالی هست.نمیتوانم اما از Zbigniew Preisner بزرگ حرف نزنم.هرچند با هانس در یک ژانر کار نمیکنند اما به نظرم Zbigniew Preisner بی نظیر هست…همانند همین هانس زیمر..مانند منسل.
خانم مجیدی عزیز. چه متن فوق العاده ای بود. این مطلب شما همون چیزی بود که در خور هانس زیمربود ولی هیچ وقت ،هیچ جا، نبود.
قطعه a way of life دقیقا همون حسی رو برای من داره که الان فهمیدم برای شما هم به همین شکله.
بی نظیره این مرد. تمام دوران دانشجویی ام را وقتی از مسیر دانشگاه به خونه می اومدم به قطعهa way of life گوش می دادم و درگیر آرامشی می شدم که تام کروز در آخرین ساموریی بهش رسیده بود درگیر آرامشی که هانس برای ما ساخته بود
آهنگساز محبوب من زیگنف پرایزنر هستش که کارهای کیشلوفسکی رو آهنگسازی کرده .
موسیقی سرشار از غم و حس تنهایی که ارجاعات مناسبی در فراز و فرودهایش به درون می دهد.
متن مقاله رو نخواندم.اما تو دو خط اول نوشته بودید که سرتان با گوش کردن آلبومهای ساندتراک دو انیمیشن گرم شده.
حالا نمیخواهم واقعا گیر داده باشم!اما موسیقی هانس زیمر،از آن سبکیست که جدا از فیلم،جذابیت و کشش موسیقایی چندانی ندارد و به نوعی میشود ادعا کرد که همچین اثر با ارزشی نیست،بیرون از فیلم.
و البته روی فیلم خب در تخصص این مرد است و کاملا بحث جداییست.
در نهایت،آلبومهای ساند تراکِ تک و توک فیلمها و تک و توک آهنگسازهایی،به درد گوش دادن به صورت جداگانه میخورند که به نظر بنده،زیمر قطعا از آن دسته نیست . البته قطعا فهوی کلام بنده هم رسانده که این موضوع از ارزش کارهای این آقا کم نمیکند.یک فرم و گونه است.بدی و خوبی نیست.
مرسی.
بعد از چند سال خوانندهی این وبلاگ بودن، برای نخستین بار نظر میگذارم!
دلیلش هم متن دلنشینی بود که نوشتین.
من هوارد شور ر هم دوست دارم. کاراش به نظر من زیباست.
چقدر دودوک ساز قشنگیه و انگار زیمر بهش خیلی علاقه داره.
دوست عزیز نمی دونم روی چه حسابی می گید می سقسش بیرون فیلم معنایی نداره، ولی من به ضخصه بیش از 6 ساله که روزی 12 تا 15 ساعت به موسیقی گوش می دم، و حدود 40 درصد این تایم فقط و فقط با موزیک های زیمر گذشته، 60 درصد بقیه هم با موزیک های بیش از 100 نوازنده.
البته من اطلاع دارم که موسیقی یه مورد سلیقه ای هست ولی اجماع دادن اون حس مثل چیزی که تو نظرتون گفتید، کار کاملا غلطی هست.
اتفاقا خیلی کشش و جذابیت دارد.کسانی که این طور فکر میکنند،امتحانش کنند.کافی است یکی از اثار مشهور زیمر مثل گلادیاتور یا اخرین سامورایی یا ندای وظیفه را گوش دهند تا به قدرت این اهنگساز نابغه پی ببرند چون من هم تا چند ماه پیش همین طور فکر میکردم.اما وقتی چند تا از البوم ها رو امتحان کردم به چیز هایی که خانم مجیدی این جا نوشته اند رسیدم.
سلام
متن شورانگیزی بود… بنظر من حق مطلب ادا شده و به شکل شاعرانه ای از زیمر تقدیر شده است… فقط کاشکی برای فیلم گلادیاتور به “لیزا جرارد” و صدای آسمانی اش هم اشاره ای میکردید. راستی چرا از قطعه “CheValiers De Sangreal” در فیلم “Da Vinci Code” اسم نبردید… من دقیقا با این موسیقی زندگی کردم…
ضمن ارادت فراوان به زیمر کبیر بهترین اهنگساز برای من “هری گرگسون ویلیامز” هست… بخاطر موسیقی بازی “Metal Gear” و “man On Fire” و “kingdom of heaven” و دهها اثر دیگر…
خیلی خیلی از متن شما لذت بردم… برقرار و پیروز باشید
که البته هری گرگسون ویلیامز در کنار رامین جوادی از بهترین شاگردان و دستیاران زیمر بوده.
آهنگ ساز محبوب من: هانس زیمر
آهنگهای محبوب: ترانسفورمرز و دزدان دریائی کارائیب و Call of Duty MW2
من از ساوندترک شوالیه سیاه برمیخیزد،آهنگ Gotham’s Reckoning وNecessar EvilوRise و از شرلوک هلمز ?The End رو خیلی دوست دارم.هانس زیمر محشره!!!
من عاشق اهنگ های هانس زیمرم
به نظر من بهترین اهنگش
ترکی به نام Time در البوم فوق العاده فیلم اینسپشن بود
من دو آهنگساز رو بسیار دوست دارم : هانس زیمر و انیو موریکونه .
اولین باری که به موسیقی متن یک فیلم جذب شدم و دلم خواست که داشته باشمش و جدا از فیلم بهش گوش بدم وقتی بود که برای اولین بار آخرین سامورایی از تلویزیون پخش شد. a way of life انقدر عمیق بود که بعدها که دی وی دی فیلم رو خریدم شاید ده ها بار فقط قسمت هایی که این موسیقی پخش میشد رو دیدم، نه بهتره بگم شنیدم! در مورد اینسپشن هم من موسیقیش رو از خود فیلم بیشتر دوست داشتم. در کل زیاد اهل شنیدن موسیقی متن فیلم نیستم بجز مواردی که زیمر یا موریکونه اهنگساز باشند یا موسیقی های استثنایی و اثر گذار.
———-
مطلب بسیار عالی و زیبایی نوشتید مثل همیشه، و سرشار از احساسات عمیق و شدید که فکر میکنم از ویژگی های بارز تیرماهی هاست! قلمتون رو دوست دارم و شما البته مختارید به هر نحو که دوست دارید بنویسید ولی بعنوان یک خواننده ثابت بخودم اجازه میدم که بگم عنصر احساس در بعضی نوشته هاتون یک مقدار زیاده، شاید اگر رقیق ترش کنید بهتر باشه.
——-
و یک نکته دیگه، خوب بود حالا که به دستیارهای زیمر اشاره کردید نامی هم از رامین جوادی میبردید. ساندترکی که از بازی تاج و تخت شنیدم حماسی و زیبا بود.
——
سپاس بسیار
متن خیلی خوب بود.
یه نکته به ذهنم رسید.
این که امسال علاوه بر The dark knight rises یه فیلم دیگه با کارگردان و آهنگ سازی برجسته قراره در اسکار شرکت کنه. هابیت، به کارگردانی پیتر جکسون و آهنگسازی هاوارد شور. به شخصه شانس بیشتری برای هاوارد شور قائل هستم، با این که هانس زیمر آهنگساز مورد علاقه من هست. (51 – 49) با این حال نمیشه مث سالهای قبل به راحتی قضاوت کرد (هر چند در اون سالها حدسمون اشتباه از آب درمیومد)
بالا هم گفتم. آهنگساز مورد علاقهام هانس زیمره. حتی 95 درصد موزیکهایی که گوش میدم ساندترک هستند – که گاهی باعث میشه دوستان منو مسخره کنند! – در مورد آهنگ مورد علاقهام از هانس زیمر واقعا خیلی سخته یه آهنگ رو انتخاب کنم، ولی اگه قرار باشه چنتا از آهنگهای بسیار خوبش رو نام ببرم از A dark knight, Journey to the Line, Time, Psychological Recovery… 6 Months, Rise, Lasiurus, همین طور کل آلبوم MW2 و … یاد میکنم (اگه به من باشه یه 30 -40 تا دیگه هم باید اضافه کرد!)
پ .ن: به فیلم man of steel که قراره ساخته بشه هم یه نگاهی بیندازید بد نیست
سلام.
زیاد اهل موسیقی نیستم. اما علاقمند شدم حتما آثار هانس زیمر را گوش کنم.
اول به خاطر متن پویا و تحلیل جذاب و صمیمی شما راجع به موسیقی زیمر.
دوم به خاطر حسی که نسبت به شخصیت زیمر پیدا کردم.
این حس که ایشان هم جزء معدود افرادی هستند که در رشته و حرفه خود، عاشقانه و نه از سر عادت و گذران زندگی، کار می کنند. خلاقیت و تفاوت نگاه این فرد نسبت به زندگی را می توان در جملات و رفتارهای زیر دید.
——
زیمر یک بار گفتهبود: «طرفهای ظهر بیدار میشوم، یک فنجان قهوه میخورم، یک ساعت در وان حمام چرت میزنم و معمولاً با یک ایده از جا برمیخیزم. زندگی غیرمسئولانهای است، تنها تصمیمی که میگیرم، دربارهی نُتهایی است که مینویسم!» و دربارهی رمز موفقیت خود اظهار داشته: «اگر رازی در میان باشد، که در واقع چندان هم راز نیست، این است که این سرگرمی من است. عاشق آنچه که انجام میدهم، هستم. هرچیز دیگری برایم جنبهی «کار» دارد.
——-
ممنون از نوشته زیبای شما.
از وقتی سه گانه آبی – سفید – قرمز کیشلوفسکی رو دیدم، Zbigniew Preisner با آن آهنگسازی به یاد ماندنی و بی مانندش برای این سه فیلم من رو ارادتمند خودش کرد.
بد ندیدم لیست آلبوم های هانس زیمر در ذیل این پست باشه، البته اگر 2012 را هم بقیه دوستان بگذارند، تکمیل می شود.
Hans Zimmer Albums
1984 – Histoire D’O & Histoire D’O No.2
1985 – Insignificance
1987 – Castaway
1988 – A World Apart
1988 – Paperhouse
1989 – Black Rain
1989 – Driving Miss Daisy
1989 – New Music In Films
1989 – Rain Man
1990 – Bird On A Wire
1990 – Chicago Joe And The Showgirl
1990 – Days Of Thunder
1990 – Fools Of Fortune
1990 – Nightmare At Noon
1990 – Pacific Heights
1991 – Backdraft
1991 – Follow Your Dreams – Marlboro Abenteuer Team ’91
1991 – Green Card
1991 – K2
1991 – Regarding Henry
1991 – Thelma & Louise
1991 – White Fang
1992 – A League Of Their Own
1992 – Millennium
1992 – Radio Flyer
1992 – The Power Of One
1992 – Toys
1993 – Calendar Girl
1993 – Cool Runnings
1993 – Point Of No Return
1993 – Space Rangers
1993 – The House Of The Spirits
1993 – Younger And Younger
1994 – Beyond Rangoon
1994 – Drop Zone
1994 – I’ll Do Anything
1994 – Renaissance Man
1995 – Crimson Tide
1995 – Nine Months
1995 – Rhythm Of The Pride Lands
1995 – Something To Talk About
1995 – True Romance
1996 – Broken Arrow
1996 – Muppet Treasure Island
1996 – The Fan
1996 – The Rock
1996 – The Whole Wide World
1997 – Smilla’s Sense Of Snow
1997 – The Peacemaker
1998 – As Good As It Gets
1998 – The Last Days
1998 – The Prince Of Egypt
1999 – Chill Factor
1999 – The Thin Red Line
2000 – An Everlasting Piece
2000 – Gladiator
2000 – Mission Impossible 2
2000 – The Road To El Dorado
2001 – Hannibal
2001 – Invincible
2001 – Pearl Harbor
2001 – Riding in Cars With Boys
2001 – The Pledge
2001 – Wings Of A Film
2002 – Black Hawk Down
2002 – Maybach television commercial
2002 – Spirit Stallion Of The Cimarron
2002 – Two Deaths
2003 – Lion King
2003 – Matchstick Men
2003 – Something’s Gotta Give
2003 – Tears Of The Sun
2003 – The Last Samurai
2004 – King Arthur
2004 – Lauras Stern
2004 – SharkTale
2004 – Thunderbirds
2005 – Batman Begins
2005 – Der Kleine Eisbar 2
2005 – Madagascar
2005 – Spanglish
2005 – The Contender
2005 – The Ring 2
2005 – The Weather Man
2006 – Pirates Of The Caribbean Dead Man’s Chest
2006 – The Da Vinci Code
2006 – The Holiday
2007 – Pirates Of The Caribbean – Soundtrack Treasures Collection
2007 – Pirates Of The Caribbean At World’s End
2007 – The Simpsons Movie
2008 – Casi Divas Soundtrack
2008 – Frost-Nixon
2008 – Madagascar 2
2008 – The Dark Knight
2009 – Angels & Demons
2009 – It’s complicated
2009 – Kung Fu Panda – Suite
2009 – Sherlock Holmes
2009 – The Burning Plain
2010 – Call of Duty Modern Warfare 2 Original Score
2010 – Henri 4
2011 – Crysis 2
2011 – Rango
2011 – Pirates of the Caribbean. On Stranger Tides
Money Train & Where Sleeping Dogs Lie
هانس زیمر افتخار میکنه به نگارش همچین متنی! واقعا زنده باد!
من مدتهاست به آهنگ های هانس زیمر علاقه خاصی دارم. اگر بخوام به ترتیب چند تا از بهترین ها رو بگم:
1.Duduk of the north
2.Time
3.Insertion
آهنگ شماره 1 رو افراد کمی شنیدن چون تو آلبوم اصلی گلادیاتور نیست بلکه تو آلبوم یادبود 10 سالگی گلادیاتور منتشر شده. راستی شما شنیدینش خانم مجیدی؟ واقعا فوق العاده اس…
من 5-6 سال هست که آثار زیمر رو گوش می کنم، ولی حدود 6 ماه پیش تونستم یه 10 گیگ از آهنگاییش که بعدا جداگونه منتظر شده رو بگیرم، با این همه چون خیلی زیاد بود نصفش رو هم نتونستم گوش کنم و از اون زمان اکثرش گوشه ی هاردم خاک می خورد.
حالا منظور از اینا، خواستم یه تشکری بکنم از اینه که اسم آهنگ Duduk Of The North رو نوشته بودید، باعث شد با یه سرچ ساده پیداش کنم. واقعا آهنگ جالبیه، البته من هنوز Journey To The Line از فیلم The Thin Red Line که اونم زیمر هست رو بیشتر دوست دارم. ولی به هر حال ممنون.
سلام خانوم مجیدی
ظاهراً امتحانات تموم شده و وقت بیشتری برای نوشتن پیدا کردید
ممنون از مقاله که نه ابراز احساساتتون به هانس زیمر.
تو این که آهنگساز خوبیه شک نیست ولی گاهی مواقع اغراق در توصیف یه شخصیت / موسیقی / فیلم / … نتیجه عکس روی مخاطب میزاره.
من هم مانند شما عاشق موسیقی و فیلم هستم ولی سعی نمیکنم در توصیف اون خیلی احساساتی رفتار کنم چون ممکنه مخاطبم توی فضای من نباشه و اون حسی که من داشتم رو درک نکنه و چه بسا ممکنه پس زده بشه چرا که با توصیف من انتظاراتی درون اون شکل میگیره که ممکنه با تجربه کردن اون موسیقی یا فیلم اون انتظاراتی که من دورنش ایجاد کردم برآورده نشه و ….
شما در طول نوشته هاتون جایزه نگرفتن هانز رو تا حدی انداختید گردن داوران که این خود ناشی از علاقه شدید شما به این موسیقیدان هستش چرا که داوری این گونه هنرها ، جوانب تکنیکی و هنری ی رو در نظر دارن که شاید علم ما در آن حد نباشه.
مثلاً فیلم “هوگو” به نظر من در حد هیچ جایزه نبود ، درحالیکه جوایزی هم توی اسکار گرفت و این شاید ناشی از علم اندک من در تحلیل تکنیکی و هنری فیلم و فیلماز باشه.
در هر صورت ممنون از مطالب احساسی و قلم زیباتون.
در خصوص آهنگساز مورد علاقه ام : کریگ آرمسترانگ به خاطر موسیقی فیلم HULK
! eyval ghashang bood
خیلی وقتا از آهنگ خاصی توی فیلم یا بازی خوشم اومده..تحقیق که کردم دیدم مال هانس زیمره..
و من مطمئنم خیلی راحت تر از چیزی که فکرش رو بکنین میتونید ترجمه انگلیسی این متن رو به گوش (یا چشم) هانس زیمر برسونید
میدونم نظرم ممکنه بیربط باشه ولی بهتون پیشنهاد میکنم موسیقی متن بازی Deus Ex: Human Revolution هم گوش کنید ساخته Michael McCann است البته با صدای Lisa Gerrard واقعا زیباست و با محتوای بازی هماهنگه مخصوصا اهنگ Icarus . اگه صلاح بدونید لینک دانلودش رو بذارم. راستی اگه میشه پستی هم درباره ی Lisa Gerrard بنویسید
آهنگساز مورد علاقه من Ennio Morricone هست. برای من خاطره انگیز ترین و زیبا ترین آهنگها رو تداعی می کنه. خصوصا موسیقی هایی که برای وسترن اسپاگتی ها نوشته…
بسیار زیبا .. من با شما کاملا موافقم .. هانس زیمر خالق شاهکار های موسیقی ست .. در مورد گلادیاتور فقط نفهمیدم همکاری اش با لیزا ژرارد چگونه بود .. در حد آوا و کر بود یا به تصنیف و نت هم انجامید .. با انیو موریکونه موسیقی را شناختم و عاشق جیمز هورنر شدم .. هر چند که با گرگها میرقصد جان باری منو به اوج میبره یا کد داوینچی و فرشتگان و شیاطین هانس زیمر .. بازی تاج و تخت رامین جوادی .. میلیونر زاغه نشین .. تمام آثار برنارد هرمن و بابک بیات!
در حوزه موسیقی تعداد نوابغ اگرچه زیاد نیست ولی کم هم نیست…با این حال در ذهن خودم دسته بندی در این باب دارم…آهنگسازانی که قادر به خلق صحنه ای پر شکوه در ذهنم هستند و نیستند… مسلما آقای زیمر در دسته اول قرار دارند…گوش کردن به هر ساندترک از کارهای ایشون معادل دیدن یک صحنه عالی از یک فیلم سینمایی بینظیره…فیلم هایی که کارگردانش شمایید و استودیوهای هالیوود به پهنای خیالپردازیهاتون…وقتی کارهای آقای زیمر در آخرین قسمت بتمن رو شنیدم به ازای هر ساندترک در خیالم افت و خیزها و بحرانهایی که در وجود بتمن در نهایت تاریکی بود رو دیدم…نگاه بتمن به رشته های باریک نور که در دل تاریکی تابیده بود…امید اون به آخرین تلاشش…
کارهای ایشون در رنگو …دزدان دریای کارائیب …بتمن…آخرین سامورایی…رو بسیار دوست دارم…کم نیست کارهای بی نظیر این استاد…
با تشکر از پست بسیار عالی و پر احساس شما
هانس زیمر رو دوست دارم و آهنگ هاش و کارهاشو میپسندم
اما نباید از کارهای استاد بزرگ جان ویلیماز غافل بود
کسی که تا به حال 5 تا اسکار برده ، 86 جایزه دیگه و 130 نامزدی برای جوایز معتبر دیگه تا به جال داشته
آهنگ ساز فیلم هایی مثل
Schindler’s List(برنده اسکار)
E.T(برنده اسکار)
Fiddler on the Roof(برنده اسکار)
Harry Potter
Saving Private Ryan
Indiana Jones
Jurassic Park
Catch Me If You Can
و ….
اگر میتونستید با قلم قشنگتون راجع به این اسطوره هم مطلب بنویسید خیلی خوب میشد
سلام
با تشکر از مقاله خوبتون، فقط یک نکته:
میشه سن جوانی رو تعریف کنید!
سلام
ممنون از متن کاملی که در مورد هانس زیمر نوشتید، باید بگم که خیلی خوشحالم که این همه دوست خوب میبینم که به هانس زیمر علاقه دارند، یادم میاد قبل کنکور حدوداً 10 سال پیش با هدفون آهنگهای هانس زیمر رو بیوقفه گوش میدادم، حتی موقع درس خوندن… اون موقع ها برام عجیب بود که آیا کس دیگه ای هم مثل من هست که اینطور به موسیقی فیلم علاقه داشته باشه. حالا کمتر احساس تنهایی میکنم :دی
در مورد علاقه به تراک خاص حقیقاً ترجیح میدم اولویت آلبوم بزارم تا تراک، چون مثل لیست کارهای هانس زیمر بلند میشد و شاید خواننده کامنتهارو کم حوصله کنه :پی به نظرم ده تا آلبومهای برتر:
1 – Thin Red Line
2 – Batman Trilogy
3 – Last Samurai
4 – Inception
5 – The Da Vinci Code
6 – Pirates of the Caribbeans
7 – King Arthur
8 – Gladiator
9 – Black Hawk Down
10 – Lion King
پ.ن: اگر بخوام چند آهنگساز فیلم مورد علاقه مو بعد از هانس زیمر نام ببرم هم مطمئناً نفر دوم James Newton Howard هست. به بیشتر کارهای Thomas Newman و Michael Giacchino هم علاقه دارم.
سلام. فکر کنم اگر زیمر به خاطر گلادیاتور اسکار نگرفته به دلیل این است که موسیقی این فیلم بسیار وامدار موسیقی ونجلیز برای فیلم کریستف کلمب یا همان 1492-Conquest of paradise است. همچنان که می دانید هر دو فیلم را ریدلی اسکات کارگردانی کرده است
عالی بود فرانک جان, خیلی خوبه که بازم مینویسی 🙂
برای لحظاتی که غمگینم و میخوام چیزی بشنوم که کلام نداشته باشه و بذاره آروم بشم قطعا سه نفر خیلی خیلی مناسب حال من هستند:
Zbigniew Preisner
Hans Zimmer
John Williams
, بعد از فهرست شیندلر که منو روانی میکنه آخرش, هانس زیمر و پرایزنر انقدر خوبن که میشه ساعتها به موسیقی شون گوش داد و آرامش گرفت.
خانم مجیدی میتونیم کورس بزاریم ببینیم کی بیشتر هانس زیمره 🙂
https://www.facebook.com/pages/Hans-Zimmer%D9%87%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D8%B2%DB%8C%D9%85%D8%B1/196065883747590
اشتباه شد البته کلمه عاشق جا افتاد.
البته فقط کافیه کلمه هانس زیمر رو تو گوگل سرچ کنین ببینین وبلاگ من بعده ویکی پدیا یه!
Clint Mansell dar kenare Hans Zimmer, do ahangsaze bartare man hastand. moosighie karhai mesle “Fountain” va “Requiem for a Dream” gheire ghabele enkar hastand.
مبادا روزی برسد که در کشمکش بین هانس زیمر و جان ویلیامز برنارد هرمن و فیلیپ گلس را فراموش کنیم 🙂
Richard wagner
با عرض سلام و ادب خدمت نویسنده محترم
با تشکر از نثر هنرمندانه و توصیفات لطیف واقعا با غلط املایی و بی غلط املایی مسحور عبارات عالی شما شدم بخصوص در ترکیب با موسیقی خود هانس زیمر غوغاست
Vangelis,Ennio Morricone, Henry Manchini و Nino Rota ی افسانه ای
سلام متن محصری رو برای ستایش از زیمر ارائه کردین هانس زیمر آهنگساز مورد علاقه من هستش
موسیقی متن spanglish
Cod Mw2
رو خیلی دوست دارم
از زمان دانشگاه شروع کردم به OST گوش دادن، اصلا نمیدونم چرا هر زمانی آدم یه سلیقه موسیقی میاد سراغش، اون زمونا خیلی شهرام ناظری گوش میدادم و لذت بینهایتی میبردم، ولی الان خیلی وقته گوش ندادم(البته هنوزم اگه جایی بشنوم واقعا لذت میبرم) هرچی بیشتر فیلم نگاه کنی بیشتر به زوایای دیگه فیلم پی میبری (البته اگه خونوادگی بشینی ببینی و با چیپس و پفک بشینی فیلم ببینی، تو 20 سال آینده هم هیچ اتفاقی نمیوفته، فیلم رو یا باید تنهایی دید با یه جفت هدفون Voice Cancellation یا باید با یکی دوتا پایه دید، یا تو سینما با آخرین کیفیت-این آخری رو هنوز نتونستم تجربه کنم-) بگذیریم، از مرایای همون هدفونایی که گفتم اینه که موسیقی به طرز عجیبی تو پوست و گوشتت نفوذ میکنه و وقتی سال 2006 میشینی Batman Begins رو میبینی بدون هیچ گونه دانستن اسم حتی یه آهنگ ساز، میبینی بعضی جاها یه حال عجیبی بهت دست میده که فراتر از حس بازیگرای فیلمه، بعد بدون اینکه بدونی IMDB چیه بریو بگردی ببیننی این موسیقی لعنتی چی بوده تو این فیلم، آلبومشو گیر میاری بالاخره با هزار مشقت از Emule (اونوقتا ایمول مود بود، تورنت زیاد باب نبود)، با اسمای عجیب و غریب ترکای موسیقی بر میخوری، ولی هرچی گوش میدی تموم نمیشه (Barbastella, Molossus, Corynorhinus) هنوزم نمیدونم معنیشون چیه، ولی مهنیشون تو نوازش گوشه، از اون سال کلا افتادم تو OST، این جران گذشت و من هر فیلمی میخواست رو بشه، اول آهنگ سازو چک میکردم و کار اگه زیمری بود، تا به هدفونام نمیرسیدم نگاش نمیکردم در هیچ شرایطی (والبته کیفیت R5 که اصلا حرفشو نزن) تا اینکه این آخری دوباره غافلگیر شدم، بازی کرایسیس 2 رو گرفتم و مشغول بازی شدم، کسایی که بازی کردن حتما میدونن، گرافیک بازی یه طرف میچسبوندت به صندلی، موسیقی حماسی فوق العاده یه طرف، وسطای بازی کردن بودم باز انگار دیدم داره یه اتفاقی میوفته، رفتم OST رو چک کردم (تا حالا موزیک بازی نگرفته بودم) دیدم به به، باز هم رد پای زیمر و ….
خانم مجیدی از موقعی که پستتونو خونددم (همون 13 مرداد) میخواستم یه کامنت مفصل بذارم ولی فرصت نشده بود، هرچند الانم حق مطلب ادا نشد اصلا، ولی باز بهتر از هیچی بود
راستی، Molossus رو گوش بدید، نو تیزرای تلویزیون ووطنی ردپاش زیاده
پیشنهاد میکنم کار استاد روی بازی Crysis 2 رو هم گوش کنید. Main Theme کار فوق العاده زیباست.
معرکس
Crysis2 الانم صداسیما ازش استفاده میکنه
به نظر من هم زیمر اسطوره و افسانه ای در آهنگ سازی دنیا هست. جالبه که رامین جوادی (آهنگ ساز فیلم های Iron Man، سریال های Prison Break، Game of Thrones و بازی های Medal of Honor) هم شاگرد زیمر بود.
البته من Jesper Kyd رو هم بسیار دوست دارم و به نظرم این دو نفر در کنار هم باخ زمان ما هستن (اگه گیمر باشین امکان نداره موسیقی این فرد رو نشنیده باشین).
البته اصلا این حرفتون که Inception بدون موسیقی زیمر یه شاهکار نبود رو قبول ندارم.
و بازی هم Call of Duty: Modern Warfare 2 هست نه CoD 2: MW. که البته هیچ کدوم از فیلم هایی که گفتین ربطی به بازی نداره چون بازی در مورد جنگ های مدرنه و فیلم ها مربوط به جنگ جهانی.
بعد کرایسیس 2 رو هم ننوشتین که تنها یک بار بازیش رو کرده باشین میبینین حتی از خیلی از OSTهای فیلم های زیمر زیباتره (به نظر من که Inception رو به راحتی پشت سر میزاره و Main Theme اون توی 4 دقیقه تمام بازی رو براتون تعریف میکنه).
تو خیلی از جاها حس تغییر زمان رو موسیقی منتقل میکرد. صحنه ی افتادن ون توی دریاچه بهترین مثالشه
موسیقی متن فیلم محبوبم “تروی” که به وسیله جیمز هارنر(یا هورنر)ساخته شده خیلی دوست دارم موسیقی فیلم ارامش عجیبی برام داره. تروی فیلمیه که تقریبا هر چند هفته یکبار میبینم.عاشق فیلمهای حماسی _ افسانه ای مثل تروی.گلادیاتور(که هانس زیمر موسیقی شو ساخته).شجاع دل. قلمرو بهشت.الکساندر و…هستم شدیدا. دوست داشتم یه مقاله دربارشون می نوشتم و برای سایت میفرستادم.نمیدونم میتونم یا نه؟؟
زیمر که عالیست…من بشدت ارادتمند آنجلو بادلمانتی هم هستم
سلام. خانم مجیدی واقعأ لذت بردم ،فوق العاده زیبا بود وقتی درمورد فیلم آخرین سامورایی و موسیقی بی نظیرش گفتن باور کنید اشکم دراومد آخه من ب حدی این فیلم وموسیقی جادویش رو دوسدارم ک حد نداره. بخدا ب حدی دوسدارم این آلبوم رو ک وقتی میشنوم بغض گلوم رو میگیره هر کدوم از تراکاشو باید تو چند صفحه وصف کرد .بازم تشکر خانم مجیدی حس میکنم سلیقتون تو موسیقی کپی خودمه خواهش میکنم واسم ایمیل بفرستین خوشحال میشم
واقعا متن زیبایی بود. دستتون درد نکنه. احساساتی که شرح دادید رو کاملا درک می کنم چون من هم با گوش دادن به آثار هانس زیمر همین احساس رو دارم. به نظر من rise بهترین آهنگی بوده که تا حالا از هانس شنیدم.
هزاران موسیقی با سبک های مختلف گوش کردم.
ولی rise بهترین اهنگی نبود که از زیمر گوش کردم.این آهنگ بهترین آهنگ زندگیم بود!
عالی بود . بهترین متنی بود که تا الان در مورد این استاد بزرگ خونده بودم. زنده باد هانس زیمر . واقعاً می پرستمش .
به نظر من هانس زیمر و جان ویلیامز در عرصه موسیقی فیلم بهترین های جهان هستن . آقای زیمر الان حداقل چند جایزه اسکار رو باید در کارنامش داشت برای فیلم های گلادیاتور،مرد بارانی،دزدان دریایی کاراییب 3 ، اینسپشن، شوالیه تاریکی. آیا از ارزش های هانس زیمر که جایزه نگرفته کم میشه؟؟!! مطمئنا نه. داوران ابله آکادمی اسکار سیاست رو داخل کارشون کردن وگرنه موسیقی شبکه اجتماعی در مقابل موسیقی اینسپشن صفر هم نیست. من فیلم ببر خیزان اژدهای پنهان رو هم دیدم ولی موسیقی این کجا و گلادیاتور کجا… این ها سیاسته دوستان و تا آخر هم هست مهم اینه که همه میدونم آقای هانس زیمر از بزرگترین آهنگسازان قرن هستند.
آقا خواهشا بهترین اثرهای جان ویلیامز رو یکی معرفی کنه من واقعا نمیفهم چرا او اینقدر معروفه؟
قطعه تایم توی فیلم انسپشنو گوش کنین میفهمین این بشر کیه
اجرای زنده این قطعه رو دیدم نزدیک بود سکته کنم
جالب ترین نکته اینه که هانس زیمر این توانایی رو داره که در انسان های مختقل احساس مشابه و یکسانی رو به وجود بیاره
همون طور که در بازی Call of Duty – Modern Warfare 2 توانایی خودش رو در تغییر روند موسیقی بازی نشان داد و یا در شاهکار دیگه اش تم بازی Crysis 2 هم این نکته رو ثابت کرد.
در بین آثارش هم، قطعه های فوق العاده زیاد هست اما Leave No Man Behind در سقوط شاهین سیاه، Antrozous در بتن آغاز می کند، Extraction Point در Call of Duty – Modern Warfare 2، تم اصلی Rainman، قطعه Attack در Pearl Harour و … اما Time در Inception بدون شک برای من خاطره انگیزترین قطعه است.
هنوز هم درک نمی کنم چه طور Inception اسکار بهترین موسیقی متن رو نگرفت و امیدوارم این دفعه که بازم براش خیزش شوالیه تاریکی نامزد اسکار شده، به حقش برسه
اگر دو تا آلبوم از کارهای این نابغه آلمانی رو گوش بدید، با همه کارهای این آهنگساز آشنایی پیدا می کنید ولی هیچ وقت برای شما تکراری نخواهند شد.
من هم هرروز از خودم میپرسم گلادیاتور و اینسپشن چطور اسکار نگرفت….. واقعا داوران اسکار تا چه حد بی هنرند!!
هر کس دلش به یه سمتی میره
مثلا من با اینکه امثال کاملا ارتباط دقیق موسیقی با متن پایان سه گانه ی نولان رو درک می کنم، با موسیقی متن Silver lining Playbook (که نمی دونم ترجمه ی دقیقش «کتاب بارقه های امید» یا «دفترچه ای با خطوط نقره ای» خواهد بود) خیلی بیشتر حال کردم و اونو سزاوار اسکار امسال می دیدم.
من سبک آهنگهایی که داریو ماریانلی ساخته رو بیشتر میپسندم. به نظرم احساس و شوری که توی قطعههایی که ساخته هست، از بهترین قسمتای فیلمایی هست که آهنگ سازیشونُ کرده. مثلاً همین فیلم آنا کارنینا؛ از نقاط خیلی خیلی قوّتش (!) موسیقیش بود. – که اسکار رو نبرد تهش البته. 😐
وقتی داشتم متن زیبایتان را راجب هانس زیمر میخوندم یه لحظه احساس کردم که این مطلب رو خودم نوشتم!تمام احساسی که من نسبت به هانس زیمر و کارهایش دارم رو در مقاله زیبای شما بیان شده است.طی سالیان بسیاری از دوستانم رو تشویق به گوش دادن کارهای زیمر کرده ام…راجب کارهای هانس بزرگ روزها باید بحث کرد روزها باید گریست…روزها باید به فکر فرو رفت و راست گفتید که نمیتوان تمامی کارهایش یکجا درک کرد برای هر تراک موسیقی کارهای زیمر باید روزها وقت گذاشت…و من بیشترین کاری که دیوانه وار گوش میدهم تراک پایانی شوالیه تاریکی و همین طور تراک”رایز” در شوالیه تاریکی برمیخزید
و همینطور
Time
When i kissed him
Small measure of peace
A Fire will Rise
Why Do We Fall
Honor Him
Barbastella
و…….
چه قدر از آدمهایی که موسیقی فیلم خصوصا هانس زیمر گوش میکنند خوشم میاد.دوستای من هم همه میدونند من عاشق هانس زیمرم!
حقیقتا متنی که شما نوشتید برگرفته از احساسات پاکی هست که معمولا اثار فاخر هانس زیمر باعث برانگیخته شدن اونها میشه… احساساتی که شاید تو تمدن های امروزی به مرور کمرنگ تر میشن اما خوبه که هنوزم افرادی مثل هانس زیمر هستند تا بهشون رنگ حیات ببخشن
یادمه تو یه مناظره ازش پرسیدن که بهترین اثری که تا حالا ساخته چی بوده که این جواب درخشانو داد: ” من هنوز نتونستم اونو بنویسم به همین خاطر هم هر روز که از خواب بیدار میشم سعی میکنم تا بتونم اون قطعه رو بنویسم”
خودش هم بارها اقرار کرده که عاشق اثارش هست و واقعا انگار همچین فردی افریده شده تا با هنر بی نظیرش احساسات ماهارو تحریک کنه یا بهتر بگم قلبمونو زنده نگه داره
برای خودش و تمام طرفداراش ارزوی سلامتی و ارامش دارم
متنی زیبا برای موسیقی دانی برتر . به اعتقاد من تمام کارگردانان بزرگ و کوچک برای انتقال حس و برای گفتن حرفهای گفته شده و نشده در تمام سکانسها وامدار سازنده موسیقی متن فیلمهایشان هستند.از آنجا که موسیقی فیلم در تمام مدت فیلم در خدمت داستان فیلم هست و تاثیر خودرا به آرامی و بسیار پنهان بر مخاطب میگذارد . در این میان زیمر از بهترینهاست من موسیقی زیمر را واقعا میستایم و قطعه A Way Of Lifeرا از همه بهتر میدانم که در مورد نوشته شما باید بگم توانستم یک همزاد پنداری با آن داشته باشم تمام احساس شما را قلبا درک میکنم حداقل اینگونه فکر میکنم اما جاری کردنش بر زبان کار سختی است شاید اشک بهترین زبان گفتار باشد
بدون شک برترین آهنگسازی است که می شناسم و ساعت ها و روز های بسیاری رو در حال گوش دادن به آثارش گذراندم … و اما لیست بهترین ها … به جای آلبوم ، لیست ترک ها را می گذارم که تخصصی تر باشد ( رده بندی ندارد ، این ها را به یک اندازه دوست دارم ) :
528491 , Inception
This is Clark Kent , Man of Steel
I Will Find Him , Man of Steel
Krypton’s Last , Man of Steel
Molossus , Batman Begins
Introduce A Little Anarchy , Dark Knight
Mind Heist , Inception
Why Do We Fall , Dark Knight Rises
Necessary Evil , Dark Knight Rises
The Red Book , Sherlock Holmes : A Game of Shadows
Memories of Sherlock Holmes , A Game Of Shadows
و چندین و چند ترک دیگر که برای این که سرتان را درد نیاورم ، برای خودم نگه شان می دارم … ترک هایی هم که ذکر نشد ، واقعا دوست دارم ولی این ها را بسیار بیشتر …
امکان نداره هیچ موسیقی متن فیلمی به پای موسیقی متن فیلم (Requiem For A Dream)، ساخته ی کلینت منسل (Clint Mansell)
برسه.به خصوص قطعه ی Lux Aeterna. قطعه ای اسطوره ای که به طرز اعجاب انگیزی اوایل فیلم حس هیجان رو منتقل می کنه و آخرای فیلم حس استرس و ترس . خود دارن آرنوفسکی هم انتظار روبرو شدن با همچین اثر فرا فوقالعاده از سوی آهنگساز فیلمش رو نداشت هر چند کلینت کبییر قبلا در عرصه فیلم با موسیقی متن فیلم pi خودش رو به دنیا ثابت کرده بود.خود هانس زیمر هم یه بار این قطعه Lux Aeternaرو ریمیکس کرده.اگه خواستید بگید لینکشو واستون بزارم.
نمیشه گفت امکان نداره آیا Time هانس زیمر و اثرهای زیر از ایشون رو که میگم شنیدید؟
why do we fall
Honor Him
Earth
chevaliers de sangreal
Opening titles
Leave no man behind
و کلی اثر دیگه که خواستید تو وبلاگم (khy-co.blogfa.com) معرفی کردم….ولی از جهاتی مثل شما به نظر من هم کلینت منسل واقعا اثرهای زیبا و احساسی و معمایی داره و شخصا عاشق آثار زیر از ایشونم
Together We Will Live Forever
Lux Aeterna
An End Once And For All
Death is the road to awe
ولی تعداد اثرهای عالیش کمه و کمتر کسی مثل هانس زیمر این همه اثر حماسی داره.
واقعا لذت بردم دیدم یک نفر مثل خودم پیدا شد که موسیقی هانس زیمر رو درک کرده باشه!هانس زیمر اسطوره و هنرمند درجه یک زندگی منه! من از زمانی که با اون در موسیقی بازی Mw2 آشنا شدم و بعد اینسپشن و کلی اثر که نظیر ندارن زندگیم شد موسیقی بیکلام ولی هنوز که هنوزه هیچکی با این همه اثر خوب پیدا نکردم توی وبلاگم معرفی و دانلود بهترینهای ایشان رو گفتم………
راستی عاشق آثار گیتاریست مشهور جو ساتریانی هم هستم و به نظرم اون هم مثل هانس زیمر کلی اثر عالی داره.هانس زیمر من رو عاشق موسیقی و جوساتریانی من رو عاشق گیتار کرد.
زیباترین قطعه موسیقی way of life
عالی وقتی گوش داده میشه معنیه بوشیدورو میشه کاملا درک کرد و حس کرد روزی 10
20 بار باید گوش بدم این موسیقیو
همچنین interstellar