رُباتها هم حس میکنند: اختراع پوست مصنوعی با تارهای ریز مو

در رمان مرد پوزیترونی، نوشته مشترک ایزاک آسیموف و رابرت سیلوربرگ، مارتین -یک ربات خانگی- با ذهنی خلاق و متفاوت، بعد از مدتها خدمت به یک خانواده، تصمیم میگیرد، آزادیاش را بخرد، بعد از آزادی یکی از کارها او برای شبیه شدن به انسانها، مجهز شدن به پوستی مصنوعی برای حس انسانی مجیط پیرامون و داشتن چهرهای است که مانند انسانها نمایانگر احساسات و عواطف باشد.
این رمان را نشر قطره، چند وقت پیش ترجمه کرده بود، از روی این اثر، فیلمی هم با بازی رابین ویلیمامز ساخته شده است. اما در این پست از نویسنده مهمان «یک پزشک» خواستم تا خبری جالب را برایمان بنویسد:
حامد همائی راد: ایده ایجاد پوست مصنوعی و کاربرد آن در رباتها دیر زمانی است که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کرده است، اما محققان به تازگی بُعد تازهای به این قضیه افزودهاند.
پژوهشگران در دانشگاه ملی کره جنوبی موفق به ساخت حسگری در ابعاد ریز بصورت تارهای ریز مو شدهاند. این حسگر از بهم بافته شدن نانو-پُرزهایی از جنس پلیمر ساخته شده است که حساسیتی بیشتر از تار موهای موجود در پوست انسان داشته و میتواند کوچکترین جریان هوا را حس کند.
ایدهی ساخت این حسگر، از نحوهی عملکرد سلولهای درهمتنیدهی قابل یافت در مو و دیگر ارگانهای انسان گرفته شده است. چنین سلولهایی در بدن انسان، فشار را حس کرده و آن را به صورت یک سیگنال الکتریکی جهت پردازش به مغز میفرستند تا تفسیر شده و واکنس مقتضی انجام بپذیرد. این پُرزهای مصنوعی که پهنای هریک از آنها تنها ۵۰ نانومتر است، مشابه سلولهای زندهی بدن هنگامی که در معرض لمس ملایم دست قرار گرفته و یا ضربان قلبی را حس میکنند، خمیده شده و روی هم میغلطند.
تماس مابین پُرزها باعث ایجاد جریان الکتریکی شده و حسگر، این تغییر جریان را به مثابه نیروی فشاری خارجی تفسیر میکند و نتایج میتوانند بصورت همزمان روی صفحهی نمایشگری نشان داده شوند.
حساسیت فوقالعادهی حسگر در بیش از ۱۰ هزار آزمایش مورد تست قرار گرفته و نتایج بسیار چشمگیری بدست آمده است. این حساسیت به قدری بالاست که حتی حرکت دینامیکی قطرهی آب روی سطح یک ظرف آب گُریز و همچنین نیروی خفیف حاصل از ضربان قلب، توسط آن قابل شناسایی است.
باید منتظر ماند و دید چنین حسگرهایی چه زمانی بصورت گسترده در ساخت اعضای مصنوعی و روباتهای هوشمندتر به کار گرفته خواهند شد.
زمان آفرینش فرا رسیده است. فقط امیدوارم آینده شبیه داستان های علمی – تخیلی که ربات ها زمام امور را در دست می گیرند نشود. از زمامداری انسان ها که جنگ و قحطی نصیب بشر و کل طبیعت شده است نکند که …
نه می توان بدبین بود و نه زیاد خوش بین.