بارسا: داستان یک تولد
فرانک مجیدی: هنوز یک ماه به تولد 22 سالگی خوان ماندهبود. در سوییس متولد شدهبود و بهانهی دیدار عمویش، پایش را به بندر بارسلونا باز کردهبود. اسم اصلیاش «هانس» بود و از طرف مادری، ریشههای اسپانیایی داشت. آن روز صبح پالتویش را پوشید، کلاهش را روی سرش گذاشت، سکههای داخل جیبش را شمرد و رفت دنبال پیدا کردن آدرسی که چند روز قبل پیدا کردهبود. تابلوی دفتر کوچک مجله «لُس دپُرتِس» در خیابان کارمه را نسبتاً راحت پیدا کرد. تصمیمش را گرفتهبود. آگهی را جاپ خواهد کرد:
آگهی روز 22 اکتبر چاپ شد. خوان میخواست متقاضیانی واجد شرایط، به او کمک کنند تا با هم یک باشگاه فوتبال راه بیندازند. یک ماه و یک هفتهی بعد، در روز 29 نوامبر، 11 متقاضی خود را به خوان معرفی کردند. قرار گذاشتند همدیگر را ساعت 9 صبح در «سُله ژیمنازیوم» ببینند، در اتاق کوچکی که یک میز ساده داشت که 2 دفتر رویش قرار گرفتهبود و 4 صندلی دورش چیدهبودند.. آن 11 مرد جوان، «گوالتری وایلد»، «لوییس دیاوسو»، بارتمیو ترادس»، «اوتو کانزل»، «اوتو میِر»، «انریک دوکا»، «پدرو کابوت»، «کارلوس پوخول»، «جوزف یوپت»، «جان پارسنز» و «ویلیام پارسنز» نام داشتند. 6 کاتالان، 6 خارجی. حدود 2 ساعت بحث برای آن مردان جوان کافی بود تا پایهگذار یک باشگاه فوتبال تازه شوند. اسمش را گذاشتند «باشگاه فوتبال بارسلونا». قرار شد وایلد بشود رئیس تیم و خوان جوان، کاپیتان. با هیچچیز، هیچ هوادار، هیچ منبع مالی و فقط با ایمان به جوانیشان شروع کردند. روز 8 دسامبر، باشگاه تازهتأسیس اولین بازیاش را انجام داد. 5 روز بعد، 12 مرد جوان دوباره قرار گذاشتند. میخواستند رنگ رسمی پیراهنها را تعیین کنند. انتخابشان، همین آبی و اناری آشنا بود. اما نشان رسمی باشگاه، 11 سال بعد به شکل آشنای امروزی در آمد. خوان در باشگاهی که ساخت، 48 بازی کرد و بیش از 100 گل به ثمر رساند. در 31 سالگی خوان ریاست باشگاه را بر عهده گرفت و در سالهای ریاستش، 3 جام کوپا دل ری نصیب بارسا شد. این هانس جوان، این خوان، همان «خوان گمپر» افسانهای است، پدر باشگاه بارسا که از سال 1966، جامی به افتخار او نامگذاری شد.
«اولین نشان باشگاه بارسلونا»
امروز، یکصد و سیزده سال از ملاقات آن 12 مرد جوان میگذرد، یکصد و سیزده سال از تولد باشگاه بارسلونا. در طول این سالها، بارسلونا موفق شده 21 قهرمانی در لالیگا، 26 قهرمانی در کوپا دل ری، 10 قهرمانی در سوپرکاپ، 4 قهرمانی در جام باشگاههای اروپا، 4 قهرمانی در جام یوفا، 2 جام باشگاههای جهان و چندین جام دیگر را بهدست آورد. آنچه بدون هیچ منبع مالی و هواداری آعاز شد، داستان یک آرزو بود. آرزویی که به تولد باشگاهی منجر شد که زندگیای طولانی یافت و میلیونها هوادار در سرتاسر جهان را، درگیر عشقش نمود.
به بارسا، به بیش از یک باشگاه، به نسلهایش، به آن 12مرد که بی چشمداشت از 113 سال قبل شروع کردند، به آنها که جلوی دیکتاتوری فرانکو ایستادند، به آنها که خون عزیزان و دوستانشان ریخت، به آنها که برای غرورشان سرشان را بالا گرفتند، به آنها که جنگیدند، به لاماسیا، به پسربچههایش، به توپجمعکنی که کاپیتان تیم شد، به کاپیتانی که مربی افسانهایش شد، به پپ، به ستارههایی که از «مزرعه» روییدند، به شما، به آن بچهی فلسطینی، به این نوجوان برزیلی، به شما، برادر ایرانی، خواهر ایرانی، به من، به چشمهایی که منتظر شروع بازیهای بارسا هستند، به دهانهایی که Cant Del Barça میخواندند، 113 سالهشدن تیمی که بیش از یک باشگاه دارد، شادباش!
عجب پستی بود!! دم شما گرم. ای کاش میشد توی فیسبوک این پست رو به اشتراک گذاشت.
Hala Madrid.
مختصر و مفید بود.،خصوصا پاراگراف آخر که خیلی هم نوستالژیک بود.حق مطلب برای بارسا دوستان همین بود
ممنون بابت این پست زیبا برای باشگاه محبوبمان.
فراتر از یک باشگاه
ممنون خانوم مجیدی ، پست های شما در باب باشگاه بارسلونا ، همیشه خواندی و دوست داشتنی است .
خیلی جالب بود خانم مجیدی
اون چند خط آخر هم عالی بود
فقط قضیه اون بچه فلسطینی رو نفهمیدم، چیه؟
عالی و دیگر هیچ
مدت زیادیست که خواننده وبلاگ شما از طریق گوگل ریدر هستم. اندک تخصصی در امور فنی، سر سوزن ذوقی در نوشتن و علاقه بسیاری به یادگیری دارم برای همین هم تا کنون بارها از خواندن مطالب مختلف وبلاگتان بخصوص در حوزه فضا، نجوم و کلا تکنولوژی لذت برده ام. …
اما داستان این نوشته چیز دیگری بود… فهمیدن این که یک پزشک عزیز هم بارسایی است مثل یافتن یک واحه آباد و سرسبز در دل بیابان مسرت بخش است و افتخار آمیز برای ما بارسایی ها! :)
ارادتمند شما، امید
سلام. از لطف و محبت شما ممنونم. اما من شخصاً نوشتههای زیادی دربارهی بارسا داشتهام، مثل «رؤیاساز»، «متشکریم پپ»، «وقتی از پنج حرف میزنم، از بارسا حرف میزنم»، «مسی: تولد یک اسطوره»، «دهمین جام» و همین نوشته. هیچوقت علاقهی شدید و عشقم را به باشگاه محبوبم پنهان نکردهام، بیشتر در توییتر و پلاس، و تا فرصت بوده، در همین وبلاگ :)
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11
u know i got soooo tired:))))))
ممنون عالی بود. از یوژال !
زنده باد منچستر کبیر
پر طرفدارترین تیم دنیا
و سر الکس فرگوسن بزرگ مرد تاریخ باشگاه بعد سر مت