جدال رابرت موگابه و بابا جوکوا: آیا دولت زیمباوه می‌تواند عصر اینترنت را تاب بیاورد؟

این ماه رئیس جمهور زیمباوه-رابرت موگابه– یک پیشنهاد باورنکردنی ارائه داد: سیصد هزار دلار برای کسی که هویت بابا جوکوا را فاش کند!

07-18-2013 12-04-48 AM

این بابا جوکاوا کیست؟ ظاهرا او یک کاربر عادی اینترنت است که در فیس‌بوک صفحه‌ای دارد، صفحه‌ای که هزاران لایک خورده و در آن واقعیاتی در مورد عقب‌ماندگی، فساد دولتی و سیستم اشتباه اداره کشور، نوشته می‌شود.

اما در کشوری مثل زیمباوه که هر روز در آن عده بیشتری از مردم آنلاین می‌شوند، آیا پیشنهاد ظاهرا «ردنشدنی» موگابه و متوقف کردن بابا جوکوا می‌تواند، می‌تواند از فاش شدن رازهای دولت جلوگیری کند؟

از هر پنج شهروند زیمباوه‌ای، سه نفرشان عضو شبکه‌های اجتماعی هستند. در کشوری که سه دهه است تحت قوانین سفت و سخت اداره می‌شود، این موضوع می‌تواند تبعات خودش را داشته باشد.

بعضی از کارشناسان غربی پیشبینی می‌کنند که شاید بهار عرب که در سال 2011 شروع شد، حالا به جنوب و کشور زیمباوه هم سرایت کند، آنها البته مطابق معمول این چندساله غلو و افسانه‌سرایی‌های خاص خود را که هنوز از یاد نبرده‌ایم، دارند.

گرچه نمی‌توان منکر نقش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در افزایش آگاهی مردم شد، اما عبارات دهان‌پرکنی مثل انقلاب توییتر هم اصطلاحات نابجایی هستند که مطابق ذائقه خوانندگان غربی هستند. شاید یک شهروند غربی از اینکه ابزار دست‌ساخته یک شهروند غربی، بتواند باعث رهایی مردمی در یک کشور دورافتاده باشد، در نهان و ناخودآگاه شادمان می‌شود، اما از دید یک مصری یا تونسی، این اینترنت نیست که باعث نارضایی و ناآرامی می‌شود. اینترنت حتی عرصه را برای گفتگوی منطقی فعالین اجتماعی و تعقل هم کم می‌کند و حتی گاهی سرکوب را هم آسان‌تر می‌کند. اینها چیزهایی هستند که کمتر در سایت‌های غربی در مورد آنها صحبت می‌شود!

اما ما نباید بی‌انصاف باشیم و از سوی دیگر بام به پایین بیفتیم، اینترنت خواهی نخواهی تقاضا برای شفافیت بیشتر دولت‌ها را بیشتر می‌کند. در زیمباوه که گفته می‌شود، مدت‌هاست تحت تأثیر پروپاگاندای دولتی است، مردم با اینترنت حقیقت را کشف می‌کنند. از این رو است که مشکل را بابا جوکوا نمی‌دانند و پول جایزه هم مشکل آنها را حل نمی‌کند.

07-18-2013 12-05-40 AM

از سوی دیگر، کار برای دولت زیمباوه در بازه زمانی کنونی دشوار شده است، زیمباوه آغوش خود را روی اینترنت گشوده است و حالا حتی اگر مقامات هم بخواهند، نمی‌تواند از دست اینترنت خلاص شود.

تغییر خواهی نخواهی در زیباوه رخ خواهد داد و در نخستین گام در انتهای همین ماه میلادی موگابه 90 ساله تن به یک انتخابات داده است که بی‌شک اینترنت روی آن تأثیر خواهد گذاشت.

اینترنت به باور من چیز عجیبی است، ابزاری است که می‌تواند کارا باشد و در عین حال می‌تواند دست را ببرد، اینترنت ابزاری است که اگر راهش را بلد باشید، مبدل به یک چاقوی بسیار کُند می‌شود که قادر به هیچ کاری نخواهد بود.

اینترنت نمی‌تواند مستقلا رهایی‌بخش باشد، لزوما باعث افزایش تعقل هم نمی‌شود، چه بسا که نفرت‌ها و جدایی و چنددستگی‌ها را بیشتر بکند.

از سوی دیگر هم می‌تواند صدای بخش‌های به حال خود رهاشده جامعه را به گوش همه برساند، دانش‌افزا باشد، فقر را کاهش دهد و میزان تمایل به واپس‌زدگی را کم کند.

اینترنت باعث ناآرامی‌های اجتماعی نمی‌شود ولی می‌تواند زمانی که انتظارات انباشته شده جامعه زیاد شود باعث ایجاد موج شود، بماند که چه کسی روی این موج سوار می‌شود، یک گروه مصلحت‌اندیش تعقل‌گرا یا یک هرج و مرج‌طلب فاقد هدف.

گرچه ما که به اینترنت خو کرده‌ایم، دوست داریم اینترنت را زیبا ببینیم و نقش بتمن را به آن بدهیم، اما شاید بهتر باشد، دست از سر اینترنت برداریم و اینترنت را خاکستری ببینیم، مثل همه چیزها و شخصیت‌های این کره خاکی!

منبع خبر: تلگراف


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

3 دیدگاه

  1. و یک چیز دیگر:اگر دولت ها به اینترنت مسلط شوند ، سعی میکنند که افکارشان را که اغلب افکار غلطی است را به مردم القا کنند . در ان زمان رسانه های جمعی به بدترین چیز ممکن تبدیل خواهند شد . رسانه های جمعی در ان زمان مانند یک دیکتاتور عمل میکنند با این تفاوت که دیکتاتور ها بازور افکار غلطشان را به شما القا میکنند ولی رسانه های جمعی بدون هیچ زوری افکار غلطشان را به شما القا میکنند . در نهایت معلوم است که این رسانه های جمعی هستند که برنده ی این بازی هستند . اما دلیل این چیز را علم جامعه شناسی به ما میگوید.عقاید به 2 صورت توسط جامعه پذیرفته مشود:1:درونی کردن ارزش ها که افراد از روی میل خودشان قبول میکنند که رسانه های جمعی چیزی شبیه این کار را میکنند.2:کنترل و مجازات که دیکتاتور ها این گونه عمل میکنند ومردم در این جا چون از زور متنفرند هیچ وقت این عقاید را قبول نمیکنند وفقط به خاظر ترس از مجازات این عقاید را رعایت میکنند. پس بعد از مدتی مردم ناراضی خواهند شد و باعث نابودی دیکتاتوری میشوند ولی اگر همین عقاید توسط رسانه های جمعی به مردم عرضه شوند عین اب خوردن مردم این افکار را قبول میکنند به گونه ای که مردم نمیفهمند که چگونه افکاری که زمانی با ان ها مخالفت میکرده ان ها را قبول دارد و حتی ان ها را ترویج میدهند. اما چگونه؟ جوابش تلقین است. تلقین به خودی خود سخت است ولی اگر تلقین توسط رسانه های جمعی صورت بگیرد این کار انقدر اسان است که فکرش را هم نخواهید کرد.آن ها برای مردم تعیین میکنند که چه کاری بکنند و چه کاری نکنند ، چگونه فکر کنند ،چگونه بپوشند،چگونه زندگی کنند و… و به این صورت مردم قربانی این افکار دولت ها میشوند و بدون ان که بفهمند زندگیشان به سمتی که دولت ها برایشان تعیین میکنند تغییر جهت میدهند. امروزه کشور ها به ویژه کشور های غربی به این نتیجه رسیده اند که این روش بسیار عالی است و به همین دلیل از این روش بسیار زیاد استفاده میکنند.

  2. “جریان آزاد اطلاعات” رویای که هیچ وقت محقق نشد.
    شاید چند دهه قبل عبارت بالا برای بساری نوید بخش می نمود تا شاید با همه گیر شدن اطلاعات “شفافیت” و”آگاهی” افزایش یابد.
    اما حالا ما به عنوان شهروند سال 2013 می توانیم به عبارت “جریان آزاد اطلاعات” لبخند بزنیم.
    رسانه و آرمان های رسانه آزاد در عمل به بازیچه و ابزار کنترل فکر برای زورمندان تبدیل شده چه درسطح یک دیکتاتور محلی که دست بردنش در جریان ها ناشیانه است و چه قدرتمندان بین المللی که امپراطوری رسانه ای ایشان، اگر از زاویه و ارتفاع درست به آن نگاه کنیم بسیار ترسناک می شود.

  3. البته لازم بود ذکر می کردید در متن جملاتی را به متن اصلی اضافه کردید،اینترنت گرچه یه ابزار هست و هر ابزاری رو میشه برای مقاصد خوب و بد استفاده کرد اما در اعتراضات و جنبش های اجتماعی به خصوص در کشورهایی که قدرت در دستان افرادی است که منتخب اکثریت جامعه نبوده اند و رسانه ها نیز به شدت محدود هستند نقش حلقه ی زنجیری است که نبودنش ساماندهی چنین اعتراضاتی را به شدت پرخطر و تاحد زیادی غیر ممکن می کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]