پاداش تبهکاری، نگاهی به نسخه پنجم بازی پر طرفدار GTA

چند سالی است که مدام می‌شنویم که در آینده به احتمال سیستم‌های استریم ویدیو، ست‌تاپ باکس‌ها و دیگر سرویس‌های اینترنتی باعث زوال سینما به عنوان یک تفریح فرهنگی ارزشمند با حوزه تاثیر بسیار وسیع خواهند شد. با عرضه نسخه پنجم GTA5 آینده‌ای در برابر چشمان ما مجسم می‌شود که در آن چنین نقش مهمی به بازی‌ها سپرده شده باشد.

سری بازی‌های GTA‌ مدت‌هاست که به عنوان جاه‌طلبانه‌ترین، هوشمندانه‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین بازی در تاریخ (نه چندان بلند) بازی‌های کامپیوتری شناخته می‌شوند. آخرین نسخه این بازی از آن دست سرگرمی‌هایی است که حتی افرادی که علاقه چندانی به بازی ندارند با دیدن آن تحریک می‌شوند که مدتی کوتاه (که البته هیچ‌گاه کوتاه نیست) آن را امتحان کنند. البته بخشی از این موضوع به مدد روانی و سادگی مکانیک بازی حاصل شده است که خود حاصل گرافیک قوی، داستان پردازی مناسب و اکشن‌های هیجان‌انگیز بازی است. حتی چهره کاراکترها با چنان جزییاتی ساخته شده است که با احساسات آن‌ها همراه می‌شوید. به هر حال GTA5 از آن دست بازی‌هایی است که حتی آن‌هایی که با بازی‌های کامپیوتری میانه‌ای ندارند نباید آن را دست‌کم بگیرند.

آن‌چه GTA5 عرضه می‌کند در واقع یک فیلم در ژانر گانگستری است که از قضا حالت تعاملی دارد و بیننده می‌تواند در روند داستانی آن دست برده و به دلخواه خود آن را پیش ببرد.

تبلیغ متنی

عمل بای پس معده

-------

علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟

از زمان عرضه این بازی کمتر از یک هفته گذشته است و به احتمال زیاد هنوز در ایران در دسترس نیست. (پی‌نوشت: دست‌کم در فروشگاه‌های آنلاین ایرانی بازی موجود است!) اما بد ندیدیم که در پستی به معرفی و بررسی این بازی بپردازیم.

تاریخچه

اولین نسخه بازی GTA که نام کامل آن Grand Theft Auto است، توسط دیوید جونز (David Jones)  و مایک دیلی (Mike Daily) دو برنامه‌نویس بریتانیایی در سال 1997 روانه بازار شد.  شرکتی که این بازی را ارایه کرد توسط دیوید تاسیس شده بود و در آن زمان DMA Design نام داشت. پس از آن‌ها توسعه بازی توسط برادران هاوسر (Sam & Dan Houser) و با طراحی زاخاری کلارک (Zachary Clarke) ادامه یافت و شرکت DMA Design نیز به Rockstar North تغییر نام داد.

این بازی تبدیل به اولین نسخه از سری بازی‌های پرفروش GTA شد که تا دسامبر 2012 بیش از 125 میلیون نسخه از آن‌ها به فروش رفته است.  داستان این مجموعه بازی برخلاف سایر بازی‌های ویدیویی، حول محور یک شخصیت قهرمان نمی‌چرخد بلکه در این مجموعه، بازی‌کننده در نقش تبهکاری ظاهر می‌شود که آزادانه در یک شهر خیالی می‌چرخد و در ضمن انجام اعمال خشونت‌آمیز و تبهکارانه مراحل بازی را به پیش می‌برد. گردش آزادانه در شهر این امکان را برای شخصیت داستان فراهم می‌آورد که با کشتن افراد و به بار آوردن خرابی و یا سرقت ماشین و فروش آن امتیاز کسب کند. اما برای به دست آوردن حجم عظیم پولی که برای گذر از یک مرحله به مرحله بعد لازم است، غالبا مجبور می‌شود ماموریت‌های متنوعی مانند سرقت از بانک یا قتل را به انجام برساند و در ازای آن‌ها پول و امتیاز به دست آورد.

نسخه دوم این بازی در سال 1999 عرضه شد. سایت شرکت Rockstar این نسخه و نسخه نخست را در سال 2004 به صورت رایگان برای دانلود منتشر کرد.

نسخه سوم بازی، نخستین نسخه‌ای بود که از حالت دید ۲ بعدی و پلان خارج شد. این نسخه که در سال ۲۰۰۱ عرضه شد توانست با استفاده از موتورهای بازی سه‌بعدی حال و هوای تازه‌ای به این مجموعه ببخشد. پس از عرضه نسخه سوم، فواصل زمانی انتشار بازی بسیار طولانی‌تر شد و نسخه‌های جدید نه تنها در به اصطلاح دنیایی متفاوت نسبت به سه نسخه قبلی اتفاق می‌افتند (شهری خیالی با نام Liberty City که براساس شهر نیویورک مدل‌سازی شده است) بلکه خط سیر زمانی کاملا متفاوتی را نیز دنبال می‌کنند.

نسخه چهارم این بازی پس از ۷ سال و در سال ۲۰۰۸ به بازار عرضه شد. این نسخه و پک‌های افزودنی‌اش (دو پک الحاقی The Lost and Damned و The Ballad of Gay Tony) که البته بعدتر به صورت یک Bundle کامل با نام The Complete Edition عرضه شد، ازجمله نخستین عنوان‌های بزرگی بود که بر روی کنسول‌های بازی نسل هفتم اجرا می‌شد و البته با استقبال فراوانی هم روبرو شد.  این بازی رکوردهای زیادی را در صنعت سرگرمی‌های کامپیوتری جابه‌جا کرد. فروش ۳.۶ میلیون نسخه در روز اول عرضه و درآمدی 500 میلیون دلاری تنها در هفته اول فروش نشان از موفقیت بسیار زیاد این عنوان دارد. البته همه این صدرنشینی‌ها تا سه شنبه هفته گذشته ادامه داشت.

۵ سال انتظار برای نسخه پنجم

بالاخره در ۱۷ سپتامبر 2013 نسخه پنجم این بازی برای کنسول‌های Xbox و PS3 به بازار عرضه شد. توسعه این بازی از همان زمان عرضه نسخه چهارم یعنی سال 2008 آغاز شده بود و تمرکز اصلی توسعه‌دهندگان بر نوآوری در سازوکار اصلی بازی و فراهم آوردن امکان کنترل سه شخصیت متفاوت بود. با این‌که مدت اندکی از عرضه این بازی می‌گذرد، اما هم‌اکنون هم به عنوان یکی از بهترین بازی‌های تمام دوران‌ها انتخاب شده است. فروش 800 میلیون دلاری این بازی در همان روز نخست (که معادل فروش حدود ۱۳ میلیون نسخه است) نشان‌دهنده میزان محبوبیت این بازی است. البته نباید هزینه 266 میلیون دلاری که Rockstar صرف ساخت این بازی کرده است را نیز از نظر دور داشت.

نکته مهم این که این بازی نه تنها در نظر مخاطبین مقبول افتاده است، یلکه غالب منتقدین و سایت‌ها و ارگان‌هایی که به بازی‌ها امتیاز و ستاره می‌دهند نیز استقبال خوبی از این بازی کرده‌اند. بیشتر این سایت‌ها امتیاز 10 از 10 را به این نسخه داده‌اند و در بقیه موارد هم امتیاز کسب شده معمولا بیش از 95 درصد است!

دنیای بازی

محیط بازی عمده‌ترین مزیت و جاذبه GTA5 است. داستان بازی در دو ناحیه خیالی Los Santos و Blaine County در ایالت  فرضی San Andreas  اتفاق می‌افتد که به صورت واضحی از ایالت کالیفرنیای جنوبی و شهر لس‌آنجلس مدل‌سازی شده‌اند.  Los Santos مبانی جغرافیایی لس‌آنجلس را گرفته و آن را به چیزی سرگرم‌کننده تبدیل کرده است. جالب این‌جا است که میزان جزییات و دقتی که نه فقط در طراحی که حتی در گیم‌پلی بازی به کار رفته، آن را به زندگی روزمره در آمریکا بسیار شبیه ساخته است.

دنیای GTA5 به گونه‌ای طراحی شده است که شما آن طور که می‌خواهید با آن تعامل کنید و جالب این که هوش مصنوعی بسیار قدرتمندی نیز در آن به کار برده شده است. به عنوان مثال اگر در طی بازی (به خصوص نسخه آتلاین) بازیکنان زیادی از یک فروشگاه خاص مهمات تهیه کنند، ارزش سهام آن شرکت در بازار بورس نیز افزایش می‌یابد.

اگر می‌خواستیم از GTA قبلی تنها یک ایراد بگیریم این بود که بازی، پایانی نداشت. زمانی که همه امتیازها را کسب می‌کردید و کاری برای انجام نمانده بود مجبور بودید بیهوده در شهر پرسه بزنید و در نهایت عابران را زیر بگیرید! در GTA5 هم بازی پایانی ندارد، اما اکنون دیگر بیابان‌های اطراف Los Santos‌ هم چیزهای زیادی برای سورپرایز کردن شما دارند. اتفاقات تصادفی و اشیا قابل تعامل در کل بازی بسیار زیاد هستند و بسیاری از آن‌ها را می‌توانید بدزدید، بفروشید یا به نحوی مورد استفاده قرار دهید.

البته چیزی که بسیاری از بازی‌بازان بی‌صبرانه در انتظار آن هستند، عرضه نسخه آنلاین است تا ببینند دنیای آنلاین چه مکان‌های کشف نشده‌ای را پیش روی آنان قرار خواهد داد.

داستان بازی

نخستین شوکی که با آن روبرو خواهید شد این است که «GTA براساس قوانین خودش کار می‌کند». در حالی که سایر بازی‌های مرسوم سعی دارند خط قرمزها و هنجارهای اجتماعی  نظیر شکنجه را رعایت کنند، RockStar مستقیما آن‌ها را نشانه گرفته و با تمام توان مورد استفاده قرار می‌دهد. شاید حداکثر این شوک زمانی باشد که یکی از شخصیت‌های بازی برای کسب اطلاعات یک نفر را با واتربوردینگ شکنجه می‌کند.

البته تبه‌کاری و خراب کاری همیشه خط اصلی داستان‌های GTA بوده است اما در این نسخه به طرزی شگفت‌انگیز بیشتر و البته واقعی‌تر شده‌اند! هسته GTA این جا هم ثابت مانده است. می‌توانید در خیابان‌هایی کاملا واقعی بگردید، ماشین بدزدید، دردسر درست کنید و سعی کنید از دست ماموران قانون فرار کنید. اما با همین زمینه تکراری، برای نخستین بار در این سری داستان‌ها شما به جای یک شخصیت با سه شخصیت اصلی سرو کار دارید و می‌توانید به دلخواه یا به اجبار داستان بازی میان آن‌ها جابه‌جا شوید.

مرد خانواده

شخصیت نخست مایکل (Michael) است. فردی میانسال که تصمیم گرفته است دست از تبهکاری برداشته و به مرد خانواده تبدیل شود. اما جمع کردن خانواده‌ای که با درآمدهای او از کارهای غیرقانونی به تجملی‌ترین شکل ممکن زندگی می‌کنند کار ساده‌ای نیست. در اطراف او همه «مرفه بی‌درد» هستند و او از بحران‌های معمول میانسالی در چنین خانواده‌ای رنج می‌برد. کنترل پسر و دخترش و کنار آمدن با همسرش که دیگر به او اعتماد ندارد، البته قرار بوده حاشیه‌های جذاب ماجراهای جنایی او باشند.

بچه

شخصیت دوم جوانی سیاهپوست به نام فرانکلین (Franklin) است که در کشمکش میان گذشته و حرص زیادش برای رسیدن به قله‌های ثروت و آسایش دست‌وپا می‌زند. او شخصیتی متفاوت است. بچه‌ای که می‌خواهد از زندگی مسخره‌ای که در خانه عمه‌اش دارد رها شود و به شدت تلاش می‌کند تا به خود و اطرافیانش ثابت کند ارزشمند است. زندگی او بیش از هر چیز به رویای آمریکایی نزدیک است. او آن‌قدر قوی هست که آدم بکشد اما نه آن‌قدر که به دستورات نه بگوید!

روانی

گرچه مایکل و فرانکلین می‌توانند بار یک داستان سنگین را به دوش بکشند، اما سروکله تروور (Trevor) هم پیدا می‌شود. یک روانی مردم‌گریز که در آزمایشگاهش در بیرون شهر «مت»‌ تولید می‌کند و تنها به دنبال خشونت و آدرنالین است. او در عین تمام خشونت‌هایش به دنبال کشف حقیقت یکی از لحظات مهم گذشته‌اش است که اتفاقا مایکل هم در آن حضور دارد. با آمدن تروور همه چیز به کلیشه‌های معمول فیلم‌های گنگستری باز می‌گردد. فردی که نمی‌تواند از گذشته‌اش فرار کند، همه با او دشمن هستند، کار پیدا نمی‌کند و احتمالا تا انتهای بازی هم کسی او را دوست نخواهد داشت.

به اعتقاد بسیاری شخصیت تروور به نوعی در داستان اضافی و خسته‌کننده است. البته مایکل هم بعد از مدتی تکراری و یکنواخت می‌شود و خانواده‌اش حوصله بازیکن را به سر می‌برند. از نیمه بازی به بعد هم درگیری‌های مایکل و تروور که بر سر گذشته مشترک‌شان (که یک سرقت نافرجام است) دایما عود می‌کند، ممکن است باعث خستگی شود. در مقابل فرانکلین گرچه یک بچه است، اما یاد می‌گیرد و بزرگ می‌شود و در آخر انگار او تنها شخصیت اصلی داستان است.

مزیت بازی در این است که به جز در برخی مراحل خاص می‌توانید به سادگی و با یک کلیک میان شخصیت‌های بازی جا عوض کنید. در این موقعیت دوربین به عقب زوم می‌کند و تا ابرها بالا می‌رود. بعد از آن با pan کردن به محل شخصیت انتخاب شده می‌رود و دوباره به جلو زوم می‌کند تا شخصیتی مثل تروور را نیمه برهنه در حال بیدار شدن از خواب به شما نشان دهد.

در GTA5 هر جا که از خراب‌کاری‌های معمول خسته شدید و آماده انجام ماموریت‌ها بودید، GTA نوع جدیدی از آن‌ها را با نام Heist (به معنی سرقت مسلحانه یا چنین چیزی) به شما معرفی می‌کند. ماموریتی چند مرحله‌ای که معمولا پاداش نقدی هنگفتی دارد. در دیدی کلی شما با دیدی کلی از نقشه و هدف Heist آشنا می‌شوید، اما برنامه‌ریزی برای تحقق آن به عهده شماست. معمولا دو راه برای انجام هر Heist وجود دارد. یکی راه زیرکانه یا smart است که کمترین دردسر و البته هیجان را دارد و دیگری راه آشکار یا loud است که همه را خبر کرده و باعث می‌شود که دشمنان با تمام توان با شما مقابله کنند. یکی از جالب‌ترین قسمت‌ها زمانی است که مغز متفکری به نام لستر (Lester) برنامه سرقت را طرح می‌کند و هر کدام از شخصیت‌ها باید برای فراهم کردن برخی ملزومات راهی ماموریت‌های فرعی جداگانه‌ای شوند.

البته برخی ماموریت‌های جانبی هم به خوبی در گوشه و کنار بازی پنهان شده‌اند. مثلا با گوشی یکی از شخصیت‌های بازی به گشت‌وگذار در اینترنت می‌پردازید، به چند سایت سر می‌زنید و چند فرم آنلاین را پر می‌کنید. اندکی بعد و به پیشنهاد یکی از همان سایت‌ها خودتان را در حال غواصی برای به چنگ آوردن گنجینه‌های یک کشتی غرق‌شده خواهید دید.

تقلید چشم‌گیر و طعنه‌آمیز دنیای مدرن

به هر حال GTA5 بدون شک بهترین نسخه مجموعه GTA‌ است و با تهیه آن ساعت‌ها سرگرمی در انتظار شماست. جزییات فراوان محیط بازی و این که می‌توانید تقریبا به هر جایی بروید و هر کاری بکنید به لذت بازی‌کردن آن می‌افزاید. در آخر اما داستان GTA‌ داستان رویای آمریکایی است. تبهکاری‌هایی که نتیجه‌اش خرید خانه‌ای گران‌قیمت در بالای شهر، داشتن دفتر کاری لوکس در بهترین نقطه مرکز شهر و راندن انواع ماشین ‌های اسپرت است. داستان نسخه‌های قبلی هم همین بوده است، اما در این آخرین نسخه به مدد گرافیک خیره‌کننده، داستان‌پردازی‌های جذاب و ماموریت‌های متنوع آن، آدم بیش از هر چیز به یاد فیلم «صورت زخمی» یا Scarface می‌افتد.

شاید برادران هاوسر باید در انتهای بازی با لباس‌هایی شیک و لبخندی بر لب جلوی دوربین ظاهر شوند و به آرامی رو به تمام بازی‌کنان غربی و به ویژه آمریکایی زمزمه کنند:

شما هم اکنون هم در Los Santos زندگی می‌کنید.

منابع (+،+،+،+،+)

---

  این نوشته‌ها را هم بخوانید