سیگنال، عکس برنده مسابقه عکاسی World Press Photo در سال 2014

به خاطر کسالتی که امروز دارم، شاید انرژیای برای نوشتن در مورد همه عکسهای برنده در World Press Photo که امروز اعلام شدند، نداشته باشم.
اما هر کار کردم، دیدم نمیشود در مورد عکسی که جایزه نخست را ربود، ننویسم.
این عکس را «جان اشتانمایز» که عضو آژانس عکاسی VII است گرفته است، اشتانمایز سابقه همکاری با نشنال جئوگرافیک و تایم را دارد و در افغانستان هم عکاس جنگ بوده است. علاوه بر این در زمان جنگهای استقلال تیمور شرقی و نیز سقوط حکومت سوهارتو در اندونزی هم در صحنه حاضر بوده و کار عکاسی خبری میکرده است.
اما عکس برنده جایزه نخست او، عکس جالبی است، عکس از مهاجران آفریقایی در ساحل جیبوتی در شبهنگام گرفته شده است، آنها گوشیهای موبایل خود را بالا گرفتهاند، بلکه بتوانند از سرویسهای مخابراتی همسایه -یعنی سومالی- سیگنال بگیرند، هزینه سرویسهای سومالی به مراتب برای آنها ارزانتر است و به این ترتیب آنها با هزینه کمتری میتوانند با خویشاوندان خود صحبت کنند.
جیبوتی، یک ایستگاه توقف برای مهاجران سومالی، ایتیوپی و اریتره، محسوب میشود، مهاجرانی که در جستجوی زندگی بهتر در اروپا و خاورمیانه هستند.
اما بیایید و تصور کنید که توضیحات را بالا اصلا نخواندهاید، این بار باز هم به عکس نگاه کنید. اصلا تصور کنید که داور مسابقه عکاسی شدهاید و در میان انبوه عکسها، این عکس را پیش روی شما گذاشتهاند و خواستهاند به آن امتیاز دهید، امتیاز شما به این عکس چیست؟
خوبی عکس و تابلوهای هنری این است که هر کسی با ظن و گمان خود، میتواند اثر را تفسیر کند.
اولین باری که این عکس را در ابعاد کوچک و با جزئیات کم دیدم، بالافاصله به یاد این شعر افتادم:
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دل ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آن چه یافت مینشود آنم آرزوست
به عبارتی مشتی انسان حیران را دیدم که با منابع روشنایی در دستشان، دنبال چیزی میگردند، هر کدام به جهتی مینگرد، آنها دنبال چه هستند؟!
در جستجوی روشنایی هستند؟!
و البته به یاد شعر شاملو هم افتادم، شعر «با چشمها»ی او را که از گمان اشتباه خلق مینالید و آرزویش برای اینکه بتواند لَختی خورشید را نشانشان بدهد!
در شرایطی دیگر جور دیگر هم میشود به عکس نگاه کرد:
سیاهی زمین و انسانها در جلوی عکس و ماهی که دلانگیزانه میتابد و جماعتی که در دل شب، محو صحنه شدهاند و گویی هیچ کار مهمی ندارند، چون ثبت این صحنه.
آدم کمی به ماه خیره میشود، یا خودش فکر میکند، مگر پدیده نجومی خاصی در کار است که ارزش ثبت کردن داشته باشد، چرا باید این انسانها از یک «ماه عادی» عکس بگیرند؟ واقعا چرا؟
کمی فکر میکنم، شاید این ماه به ظاهر عادی، برای آنها، به خودی خود، پدیدهای نادر باشد!
انسانهایی را تصور کنید که تا به حال ماه ندیده باشند و بعد ماه رؤیت کنند، طبیعی است که اصلا میخواهند با کل وجودشان گیرنده نور باشند، دوربینهای محقر گوشیهای موبایل که سهل است!
خیلی وقتها، زمانی که یک عکس برنده میشود، با خودم فکر میکنم که ای کاش میتوانستم بحثها و استدلالها دوران را زمان انتخاب عکس بشنوم.
حالا هم با خودم فکر میکنم که دلایل داورها برای برنده انتخاب کردن، چه بوده است.
آیا آنها بیشتر به تکنیک و بافت عکس توجه داشتهاند، چند درصد احتمال دارد که مفهومهای جانبی که من بار اول با دیدن عکس، به ذهنم رسید، به ذهن آنها رسیده باشد.
این نوشتهها را هم بخوانید
اولین چیزی که به ذهن من رسید این بود که این عکس انسان هایی را نشان می دهد که در جامعه ای تاریک زندگی می کنند و ماه نماینده ی امیدی است که در جامعه تاریک ظاهر شده و همه برای دریافت نور حرص می زنند و به آن خیره اند حتی در این کار از دوربین موبایل هم دریغ نکرده اند.
دومین چیزی که به ذهنم رسید این بود که این عکس درگیری و ترکیب شدن انسان ها را با تکنولوژی جدید نشون می ده که انسان ها هنوز کاملا به تکنولوژی جدید عادت نکردن و این تکنولوژی بر روابط اجتماییشون تاثیر گذاشته و باعث دوری انسان ها شده
سومین چیزی هم که می بینم مشکل شدید قالبتون با اینترنت اکسپلورر و حجم زیاد تصاویر متحرک است که پردازش زیادی از سی پی یو من داره می گیره :)
یه عکس از ایران هم توی عکس های منتخب هست که متاسفانه چه عکس ناراحت کننده ای هم هست.
بسیار ممنون از اینکه با وجود کسالت این پست را گذاشتید..
بنده اگر واقعیت را نمی دونستم شاید اینطور به ذهنم می رسید که انسانهایی در بیابان سرگردان ، مشغولند به عکس گرفتن از ماه یا…
انشالله کسالت تون زود برطرف بشه، همچنان منتظر پست های زیبای شما و خواهر گرامیتون هستیم.
قبلا توی یکی از پستها که این عکسو گذاشته بودی و دیده بودم این به نظرم رسید که از ماه عکس میگیرن واسه صفحه دسکتاپ پی سی یا موبایلشون..ولی الان که خوندم ماجرای مهاجرت و جیبوتی و تلاش واسه ارتباط ارزونتر، به نظرم اومد که داورا هم موقع داوری داستانایی رو که پشت عکس بوده در نظر میگیرن و وقتی میبینن ان داستان توی خود عکس به صورت شاعرانه یا بصورت یک حقیقت چند لایه که از هر لایه میشه یه برداشتی کرد وجود داره، اونوقت اون عکس رو برنده میکنن..فک میکنم استدلالها و بحث های داورا در همین مورد بوده..که مثلا ماه بعنوان یه نقطه نورانی و روشنایی و راهن نجات بشریت برای رسیدن و ارتباط با همنوع خودش در نظر گرفته شده تا این حقیقت رو یاداوری کنه که همیشه راهی برای ارتباط هست و طبیعت راه نجات و ارتباط رو برای ما فراهم میکنه..فقط کافیه درکش کنیم و ببینیمش و بهم گوش بدیم.
اولین بار که به این عکس نگاه کردم فکر کردم دارن از ماه عکس می گیرن ……
کاش حالا که از ورلدپرسفوتو نوشته بودید اشارهای هم میکردید که امسال نیوشا توکلیان؛ عکاس ۳۱ سالهی ایرانی یکی از داوران ورلدپرس فوتوی امسال بود.
یاد فیلم های تخیلی افتادم
امسال نیوشا توکلیان هم داور وردپرس فوتو بود. ولی متأسفانه هیچ کس به این افتخار بها نداد و بهش نپرداختن به اون صورت. چون خودش اهل شلوغ کاری نیست، ما نباید ندیده بگیریمش.
سلام
من خودم آدم ماهم … رقاصی نورماه روی دریای آرام منو محسور می کنه جدا از اصل ماجرای این عکس ………می بینم آدمهای تسخیر شده ( شاید توسط موجودات فضایی که حسی از انسان بودن ندارند ) رو که فارغ و بی توجه به همدیگه مقداری از نور امید و نوازش ماه روی زمین و آدمهاش رو برای لحظات تاریکتر و ناامیدی و یا نویدی برای آزادی ذخیره می کنند ……
ممنون دکتر انشاا… کسالتتون زود برطرف شه چون ما خواننده هاتون و بیمارهاتون چشم انتظاریم ….
((چقدرعکسی که از ایران بود دردآور بود خیلی ))
تصویر انسانهایی است که قطعهای از ماه را برای خود جمع میکنند. با بالاتر نگه داشتن آن وسیلهای که دستشان است سعی میکنند خالصانه تر ماه را یا قطعهای از ماه را برای خود جمع کنند و با خود ببرند. الآن که ماه میدرخشد لحظه مناسبتری است برای جمع کردن ماه.
اولا که شما دکتر جان توی حالت کسالتت هم چیزایی به ذهنت رسیده که به ذهن جن هم نرسیده، این از این.
ثانیا که حتما باید اشاره ای به اینکه چطوری عکس ها انتخاب میشن شده باشه.
راستی نمای آب هم که توی تصویر بود به زیبایی عکس حسابی اضافه کرده بود.
بدون توضیحات بالا:
در حالی که ماه پرفروغی در آسمان است، اما گویا دیده ها برای دیدن آن کور است و هر یک منبع روشنی بخش حقیر و کوچک خود را در به سمت آسمان گرفته اند و متفرق و جدا جدا به جهت گیری های مختلف به منابع نور حقیر خود می نگرند. این توضیح دارای مصادیق متعدد و مهمی در زندگی چند هزار ساله اخیر بشر است.
با توضیحات بالا:
این مردم در جایی تاریک، تلاش دارند تا از طریق یک مدیا و واسطه سهمی از نور پر فروغی داشته باشند که در نزدیکی آنها وجود دارد. در واقع تلاش آنها برای یافتن سیگنال کشور همسایه، نمادی از تلاش واقعی آنها برای یافتن نشانه و بخشی از یک زندگی بهتر است که در دور دست است ولی فروغ آن به خوبی دیده می شود.