یافتن هدفی برای زندگی: گریختن از حبابی که در اطرافمان ساختیم!

فرانک مجیدی: چقدر پیش آمده که این حسها را داشتهباشید: بیانگیزگی، عدم اعتماد به نفس، بیهدفی، عدم توانایی در یافتن آن چه که واقعاً میخواهید باشید، گمگشتگی، عدم توانایی ترسیم هدفتان. اگر چنین احساسی، زیاد به سراغتان میآید، پس شاید این نوشته بتواند کمکی به شما بکند.
نوشتههای زیادی در دنیای مجازی وجود دارد که در آن ها متون شورانگیزی برای یافتن هدف زندگی درج شدهاست. ارزشش را دارد که وقت بگذارید و چنین نوشتههایی را بیابید. آنچه که در این پست میخوانید، یک نوشتهی با صدای طبلمانند اما توخالی نیست، از آن نوشتههای «5 روش برای رسیدن به فلان هدف» هم نیست! در این نوشته، فقط یک مرحله را می خوانید. تکمرحلهای که شاید بتواند ابرهای تیرهی احساسات منفی را که گفتم، از بالای سرتان بزداید و هوای حستان آفتابیتر شود!
این تکمرحله عبارت است از: خارج شدن از حباب نامرئی که اطرافمان ساختهایم! همهی ما یک حباب نامرئی در اطرافمان داریم. حبابی که دنیایی بسیار کوچک میسازد تا خود را در آن پنهان سازیم. در این جهان کوچک خودساخته، مبدّل میشویم به مرکز جهان. در این جهان کوچک هم نمیخواهید بیمار باشیم، قیافهمان زشت و نامرتب به نظر برسد، ناموفق عمل نماییم یا به لذتهایی که میتواند خوشحالمان کند، نرسیم. اغلب ما، و همهی آنها که می گویند «دنبال ثابت کردن چیزی نیستم»، در این حباب زندگی میکنیم.
وقتی کسی چاقیمان را به تمسخر میگیرد، وجه دردناک ماجرا برای ما باقی میماند، چرا که مشغول زیستن در حباب امن اطرافتان بودهاید و کسی به این حباب آسیب رسانده. این حرف را به خود میگیریم و باور میآوریم که چاقی، توصیفی از ماست. به دلیل همین تأثیر، احساس شرم و خجالتزدگی میکنیم. این موضوع بااهمیتی است، چرا که در حباب شخصیمان، چیزی که بیش از همه حائز اهمیت است، چگونگی تأثیر موضوعات مختلف بر ما است. این موضوع کاملاً عادی است و دربارهی همهی افراد مصداق دارد.
مشکلاتی که این حباب میتواند ایجاد نماید، به همینجا ختم نمیشود.
– در این حباب، نگران لذت و راحتیمان هستیم و جدال بر سر آن است که حس ناراحتی نکنیم. برای همین، به خود زحمت ورزش کردن و خوردن غذاهای سالم نمیدهیم.
– همین ترس از حس عدم راحتی است که باعث میشود از ملاقات با افراد تازه مضطرب شویم که مانعی بر سر زندگی اجتماعی و احساسی ماست.
– عدم تمایل در بد به نظر آمدن قیافهمان، در ما ترس از شکست ایجاد میکند. پس سراغ روشهای سخت نمیرویم.
– بخاطر ترس از شکست یا عدم حس راحتی، وقت را به بطالت میگذرانیم.
– وقتی کسی کاری انجام میدهد یا دستکم، ادعای انجامش را دارد، به دنبال تأثیر و ارتباط آن بر خود هستیم. گاه ممکن است این باعث خشم و احساسی ناخوشایند در ما شود.
– ما انتظار داریم تمام دنیا دست به دست دهد تا ما به آنچه میخواهیم، برسیم. وقتی موضوعی به کاممان نشود، احساس خشم و ناامیدی میکنیم.
پس قضیه این است که بیشتر مشکلات ما را همین حباب ایجاد کرده، از جمله عدم توانایی مان در یافتن هدفی برای زندگی. در پستهای بعدی، از این خواهیم گفت که چگونه تصمیم بگیریم که با زندگیمان، چه کنیم. اما قعلاً، برسیم به خروج از حباب. چه رخ میدهد اگر از این حباب خارج شویم؟
درست زمانی که اراده میکنیم از این حباب خارج شویم و موضوعات را از دیدگاهی با حداقل خودْ مرکز پنداری بنگریم، به حقایقی مهم دست مییابیم.
– وقتی کسی چیزی میگوید یا کاری میکند، به خود نمیگیریم. چرا که آن را از روی ترس، احساس ناخوشایند، آرزوی خود و یا گیجشدگی خود مرتکب شدهاست. پس آن را به خود مربوط نمیدانیم.
– وقتی بر لذاید موقت اصرار میورزیم، میتوانیم دریابیم که این یک احساس فیزیکی گذرا است و موضوعی حائز اهمیت در مرکز هالم هستی نیست!
– در مییابیم که خواسته های شحصیمان تا چه حد بیاهمیت بودهاند و زندگی چیزی بیش از رسیدن به این لذتهای کوچک یا شرمساری از عدم حس راحتی است. وقتی پای زجر کشیدن مردم دیگر و میل به ساختن دنیایی بهتر در میان باشد، ماجرا چیزی بزرگتر از ترس های حقیر ماست.
– میتوانیم اعمال روزانهمان را به هم مرتبط کنیم. مثلاً، بیاموزیم که چطور ذهن، بدن و عاداتمان کار میکنند. چطور میتوانیم خود را سلامت نگاه داریم، یا چیزی بسازیم که تنها هدفش راضی کردن خودمان یا موفقیت شخصیمان نیست و کاربردی عامالمنفعه خواهد داشت.
با قدم بیرون نهادن از حبابمان، خودخواهیمان کمتر شده و دیدگاهی وسیعتر از پیش یافتهایم. همه چیز تغییر خواهد کرد. جلوی فرمانروایی لجامگسیختهی ترس و خشم گرفته میشود و به طبع آن، عادات و اهدافمان تغییر خواهد کرد. اما دیدگاه گستردهتر، چه تأثیری در یافتن اهداف زندگیمان خواهد داشت؟
با گستردهتر شدن دیدگاه، مسیری تازه در برابرمان گشوده میشود.
– دیدن نیازهای سایر افراد و ناراحتی از زجر آنها.
– کمک به بهبود زندگی سایر افراد و کاستن از میزان رنج آنها.
– آموختن مهارتهایی که در نهایت می تواند منجر به توانایی اهمیت قائل شدن برای سایر افراد، در ما شود.
– در حین کار روزانه، اعمالمان را با اهدافی بزرگتر بیامیزیم. ورزش کردن ما برای سلامتی، تنها هدفی نیست که به صلاح خودمان باشد، بلکه میتواند روی افراد دیگر نیز تأثیر بگذارد و آنها را نیز تشویق به این عمل نماید، ولو این تأثیر در افراد کمی ایجاد گردد. زمانی که انگیزهمان را از دست میدهیم، باید از حبابمان خارج شویم، نگرانی مان را از ترس و عدم احساس راحتی از خود بزداییم و خود را به اهدافی بزرگتر متصل نماییم.
مهم نیست که جه عمل خاصی انجام میدهید یا چه مهارت تازهتری میآموزید که به کمکش بتوانید زندگی دیگران را بهبود ببخشید. نقشی که انتخاب میکنید، مهم نیست. «هدف بزرگتر» است که اهمیت دارد و در آموزههای دینی ما هم امام علی گفته: «کسی که اهمّ کارها را به خاطر کار مهم رها کرده، دچار خسران میشود.» همواره وقت برای تغییر نقشتان و آموختن مهارتهای تازهتر هست. آنچه اهمیت دارد این است که از این «خود» که ساختهایم، بزرگتر شویم. در صورتی که چنین عمل کنیم، میبینیم که زندگیمان بیمعنی نبوده و همواره به دنبال هدفی بزرگ بودهایم.
اما خروج از حباب هم به آسانی گفتن «وقتشه! بزن بریم!» نیست! و نیاز به ممارست دارد. ابتدا باید بدانیم که از چه زمانی در این حباب گرفتار شدیم؟ هر گاه که احساس خشم، ناامیدی، تحریکشدگی، ترس، اضطراب، بطالت، صدمه دیدن و آرزوی متفاوتتر بودن دیگران کردهایم، قطعاً گرفتار حباب هستیم. در این حباب، ما مرکز عالَم هستیم و هر اتفاقی، حول محور ارتباط به ما میافتد. وقتی نمیتوانید عادات محبوبتان را انجام دهید و رژیم گرفتن و گرسنگی بر شما فشار میاورد، در ان حباب هستید. در حباب، تنها لذایذ زودگذر حائز اهمیت هستند، حال آن که در خارج از حباب آنها تنها اتفاقاتی کوچک محسوب میگردند که در صورت براورده نشدن هم، اتفاق خاصی نمیافتد.
دیگر انکه هنگامیکه به گرفتار بودن مان در حباب آگاه میشویم، قلب و ذهنمان بزرگتر میشود. دیدگاهی بزرگتر برایمان اهمیت مییابد. حس دیگران را به خوبی درک میکنیم. میبینیم که خواستهها و ترسهامان تا چه حد کوچک و تأسفآور بودهاند. قدرت بخشش در ما رشد میکند و میبینیم اگر دیگران با ما رفتاری ناشایست داشتهاند، نه به دلیل مشکلی از جانب ما، بلکه به دلیل رنجهای خودشان است.
سوم آن که میاموزیم برای دیگران خیر بخواهیم. شادیشان را بخواهیم، چنانکه شادی خود را طلب میکنیم. رنجهایشان را ببینیم و آرزو کنیم که این رنج ها از بین بروند یا دست کم، کاهش یابند.
چهارم این که به دنبال راهی میرویم که بتوانیم کمکی کنیم. گاهی کم کردن رنج دیگران، فقط نیازمند کمی اهمیت دادن به آنها، دیدنشان و گوش سپردن به سخنانشان است. گاهی فقط باید کنارشان بنشینی و دستی به دوستی روی شانهشان بگذاری. نیازی نیست که تلاش کنیم که مشکلات تمام بشریت را حل کنیم. کمی هم به فکر غرور دیگران باشیم، شاید آنها در همین حد انتظار دارند که فقط کنارشان باشیم. کاری کنیم که لبخند بر لبشان بنشیند. بخشی کوچک از دنیایشان را بسازیم. یک فنجان چای مهمانشان کنیم. بشویم آن بخش نورانی کوچک در ذهنشان. مثل ستارهای در شب.
گمان می کنم اگر این روشها را چند بار در روز تکرار کنیم، فردی بهتر از چیزی که امروز هستیم خواهیم بود. با چنین نگرشی، بزرگتر از آن «خود» کنونی میشویم و میبینیم که زندگی، هدیهای ارزشمند است که به هر یک از ما اعطا شده، پس باید حداکثر لذت را از آن ببریم، نه آنکه حتی ثانیهای از آن را تلف نماییم. در نهایت، خواهیم دانست که ارزشمندترین هدف، بهتر ساختن زندگی فرد یا افرادی جز ما است، حتی به قدر کوچکی!
ممنونم
روزمو قشنگ کردید :)
ممنون از شما
شروع خوبی بود برای یک روز قشنگ و متشکر برای سهیم کردن همه در این احساس خوب پنهان در همه سطور این مقاله
سپاس بیکران:)
واقعا عالی و سرشار از انرژی مثبت بود
“”وقتی کسی چاقیمان را به تمسخر میگیرد، وجه دردناک ماجرا برای ما باقی میماند، چرا که مشغول زیستن در حباب امن اطرافتان بودهاید و کسی به این حباب آسیب رساند””
دقیقا مسئله ای خیلی روی من تاثیر گذاشته و کلا اعتماد به نفسمو از بین برده اونقدر که میترسم با آدمای جدید رو به رو بشم از ترس اینکه اضافه وزنمو مسخره کنن…
راهی که پیدا کردم بجز ورزش چیزی نبود جز تحریک گلو بعد خوردن غذا برا برگردوندن غذا به سمت بیرون به این خیال که لاغر میشم ولی میدونم که تاثیری نداره خودمو گول میزنم…
کلا اضطراب و عصبی بودنو چیزای دیگه به کنار همه علائمشو دارم…امیدوارم یه روز بتونم از این حباب لعنتی بیام بیرون…
سلام لطفا به خاطر خودت دیگه این کارو تکرار نکن و همین الان به این حس بد بگو نه!
این کاری که تو داری میکنی منجر به بیماری پراشتهایی عصبی از نوع پهمراه با پاکسازی میشه که در نهایت یک حس اتیصال و درماندگی، یک اعتماد به نفس نابود شده و یک مری سوخته از اسید برات می مونه.
عالی بود. دو بار این متن را خواندم. ممنون
عالی بود.
درست در همین لحظه به چنین کمکی نیاز داشتم
ممنونم.
سپاس سرکار خانم مجیدی
متن زیبا و تاثیر گذاریه. استفاده کردم.
بسیار الهام بخش بود ..
بسیار عالی بود . این و اینجا نوشتم تا کمکی خیلی ناچیز کرده باشم تا شما باز هم بتونید مثل همیشه مطالب زیبا و مفید بنویسی. بسیار ممنونم.
مفیدترین مطلبى بود که تابحال تو یه وب سایتى خوندم! واقعا ممنونم :)
متشکرم، لذت بردم
من فکر میکردم دلیل این رفتار افسردگی بود :| شاید اکثر ماها بخاطر شرایط اجتماعی موجود و تجارب ناخوشآیندمون از اجتماع خاصی که داریم، دلسرد میشیم و به این حالت پناه میبریم. نمیدونم…
عالی.
از دل براید و بر دل نشیند .
این حباب نیست ، لفظ کلمه حباب یک استعاره است . این مدیوم ما است ( مدیوم مانند هوش و حس واقعیت محض دارد ) و برگرفته از ژنتیک ، آموزه های دوران کودکی و نوجوانی ، خوشی ها و ناخوشی ها ، برخوردهای فردی و اجتماعی بقیه با ما ، کامها و ناکامی ها ، تجربیات . حس و انگیزه و علایق و تفکر فرد باتوجه به تمام موارد بالا شکل میگیرد . تغییر این مدیوم بستگی به به نظام حکومتی ، اجتماع و خانواده دارد و اینها مستقیما با تصمیم ما در عوض کردن مدیوم تاثیر دارند . در اکثر موارد عوض کردن مدیوم موجب نابودی مطلق میشود و فرد از آنچه که دارد و هست سقوط میکند ( حفظ وضع موجود موجب دوام میشود ) حتی اگه این وضع موجود خیلی بد و غیر قابل تحمل باشد .
در بعضی از کتب روان شناسی از لغت «باورهای خوداثر بخشی»که می تواندمثبت،منفی یا خنثی باشد،استفاده می شود.در نظریه «طرحواره درمانی» گفته شده که طرحواره شاخص اصلی اختلالات شخصیت محسوب می شود…….
بحث روی واژه ها ما را به بیراهه می برد،آن چه اهمیت دارد این است:
اولین قدم برای ایجاد تغییر،پذیرفتن واقعیت هاست،چون تغییر همیشه نیاز به انرژی بالایی دارد.
و این مقاله،ما را برای تغییر آماده می سازد.
با تشکر از ترجمه روان و زیبای تان.
از این تشکر ها معلوم میشه شما چه خوب تونستید رویه دنیای اطرافتون تاثیر بذارید،
عاااااالی بود،این جور پست ها رو ادامه بدید
موفق و تاثیرگذار باشید
این جمله تون خیلی عالی بود:
“در نهایت، خواهیم دانست که ارزشمندترین هدف، بهتر ساختن زندگی فرد یا افرادی جز ما است، حتی به قدر کوچکی!”
خب سعی کردم دوبار متن رو بخونم ولی به نظرم نهایتن همون چیزی رو گفته که خودش معترفه به همین سادگی ها هم نیست.
گفتن «وقتشه! بزن بریم!» راحته و می شه ساعتها درباره مزایای «رفتن» حرف زد ولی چیزی که اینجا معلوم نشده چگونگی رفتن این راه و به قول نویسنده متن خروج از این حبابه.
اگه راه حلی ارائه نشه همه این حرفها یک مشت شعار قشنگ ولی بی مصرفه.
خیلی خوشحالم که تا انتها این مطالب و جملات زیبا رو خوندم اولش فکر کردم ارزش خوندن نداره ولی هر چی جلوتر رفتم واسم جذابتر شد بسیار ممنونم از جملات تاثیرگذارتون(( شب و روزتون بخیر ))
به نظر من علت به وجود این حباب نرسیدن به اون چیزی هست که می خواستیم باشیم پس یک دنیایی خیالی می سازیم و در اون برای مدتی زندگی می کنیم .
به نظرم برای خارج شدن ازاین حباب باید چیزی که واقعا می خواهیم رو به عنوان ارزو مد نظر قرار بدیم وهر روز برای اون تلاش کنیم وهر وقت خودمونو خواستیم ارزیابی بکنیم فقط به مقدار تلاشی که برای ارزمون کردیم رو به عنوان موفقیت در نظر بگیریم هیچ وقت نباید فاصله مون با هدف یا رسیدن به هدف رو به عنوان موفقیت درنظر بگیریم و به میزان تلاش هرروز مون به خودمون پاداش بدیم
خط به خط
کلمه به کلمه
خوندم
اشک ریختم
و خودمو بیشتر شناختم
*****************
بسیار خوب و درست بود.
سپاس از نگارنده و منتشر کننده
سلام
ممنون از ترجمه ی زیبا و زحمتی که توی انتقال این حس خوب کشیدید،
این آگاهی ها و تلنگر ها و برانگیخته کردن این همه انرژی و توانی که در تک تک ما وجود داره و چه بسا جهانی رو در ما و در بیرون ما متحول کنه، کار بزرگیه.
امیدوارم این مطالب و مخصوصا این مورد، که دور از کلیشه های معمول بود ادامه داشته باشه.
باز هم از تلاشتون ممنون
سلام
بسیار زیبا و تاثیر گذار ترجمه شده. بسیار ممنون.
اما فکر کنم برادرتون هم یه ترجمه از این رو توی مجله هفتگی گذاشتن اگه اشتباه نکنم که این یکی بهتر و کامل تره.
اما اصل مقاله درواقع از لایف هکر نیست و نویسنده اصلی و مقاله رو میتونید از اینجا ببینید
http://zenhabits.net/life-purpose/
که نویسنده اصلی این اجازه رو داده که هرکسی خواست کپی کنه مطالبشو و اصطلاحا uncopyright هست.
غرض اینکه ارشیو سایت zenhabits پر از مطالب با ارزش برای ترجمه است که اگه ترجمه بشه استقبال زیادی میشه.
با تشکر
ممنون برای معرفی سایت! خیلی مطالب خوبی داره
بانام بی نام او
با عرض سلام . مدت بسیار زیادی بود شاید سالها که من نیز در گیر این قضیه بودم ولی هیچ کس وهیچ چیز وهیچ جا نتوانسته بود به من کمک کند از شما ممنونم که مطلب بسیار درستی را عنوان کرده اید. امیدوارم در طول زندگی دارای کیفیت خوب در ان وعاقبت خوش در پایان ان باشید .
عالی بود.
متفاوت بود.
دوست دارم همه دوستانم این مطلب را بخوانند.
فقط یک کلمه میتونم بگم…عالی !
ممنون از اینکه تلاشی بزرگ برای بهبود شیوه تفکر برای افرادی هرچند مثل من کوچیک انجام دادید.
بیرون رفتنم از حباب خودم با اشتراک گذاشتن این مطلب شما آغاز کردم
ممنون
مطلب بسیار ارزشمندی بود
سپاس از سرکار خانم مجیدی