ویلیام هاروی که بود؟ زندگینامه ویلیام هاروی
1578-1657
گاه شماری:
- هاروی در سال 1609 به عنوان فیزیکدان در بیمارستان سنت بارتولومو لندن منصوب شد.
- در سال 1618 در مقام طبیب جیمز اول برگمارده شد.
- در سال 1628 کتاب در بابا حرکت قلب طبیب جیمز اول برگمارده شد.
- در سال 1628 کتاب در باب حرکت قلب و خود در جانوران را منتشر کرد.
- در سال 1651 مقالهای را در مورد زاد و ولد حیوانات منتشر کرد.
- در سال 1661 مارسلو مالپیگی از میکروسکوپ او به منظور اثبات فرضیات هاروی در مورد همدهانه شدن اندامها استفاده کرد.
اگر یوهان کپلر علم ستارهشناسی را از طریق تکمیل کردن کارهای نیکولاکوپزنیک- که خودش با کارهای بطلمیوس برخورد کرده بود- ارائه کرده باشد، پس ویلیام هاروی هم باید معادل و همارز او در علم کالبدشکافی بوده باشد.
آنچه را که گالن شروع کرده و وزالیوس به چالش کشیده بود، هاروی شاید از طریق پرداختن مهمترین نظریهها در زمینه علم زیستشناسی به عصر مدرن ارائه کرد. آنچه که او به عنوان اصل پذیرفته بود و به طور قانع کنندهای اثبات کرد، این بود که خود در بدن از طریق قلب که خودش کمی کوچکتر از یک تلمبهٔ زیستی است، گردش میکند.
یک نظریه جدید
گالن محسبه کرده بود که خون در کبد از غذا به وجود میآید که همچون نوعی سوخت عمل میکند و بدن آن را مصرف میکند و چیزی باقی نمیماند و به این علت نیازمند غذای بیشتری است تا ذخیره ثابت را حفظ کند. وزالیوس پیش از اصلاح فعالیتهای گالن مسائل اندکی را به این نظریه افزود. بنابراین، بقیه این مسائل برای ویلیام هاروی انگلیسی طبیب پادشاه جیمز اول و سپس چارلز اول باقی ماند تا نظریه گردش خود را با جدیت اثبات کرده و آزمایشهایش را در مورد تبار باشکوه جانوران بیش از دو دهه تکرار کند. در مورد اول باور داشت که قلب به آسانی نمیتواند مقدار خود مورد نیاز به منظور حمایت از نظریه سوخت گیری کردن گالن را تولید کند. پس برای ذهن هاروی تنها نوای جایگزین این بود که خون کاملاً به مصرف نمیرسد به طوری که چیزی از آن باقی نماند بلکه فقط درون بدن بازیافت میشود. کالبد شکافیهایش، وی را به درستی به این نتیجه رسانید که سرخرگها خون را از قلب به سرتاسر بدن منتقل میکنند و این امر به علت فعالیت تلمبه مانند قلب است. سیاهرگها که دارای مجموعهای از دریچههای یک سویهاند این خود را مجدداً به قلب باز میگردانند. این امر توضیح اثبات شده گالن را در مورد نحوه کار کردن بدن رد کرد.
هاروی یافتههای خود را در کتابی 720 صفحهای با عنوان ورزشهای تشریحی حرکت قلب و خود در جانوران را در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در سال 1628 منتشر کرد. اگرچه او در مورد نظریههای گردش خونش از ابتدای 1616 سخنرانی کرده بود، ولی زمان زیادی طول کشید تا آن را منتشر کند. او نیز همچون کوپرنیک تا حدی کمالگرا بود و تا اندازهای علت تأخیر خود را برای آن مدت زمان طولانی توضیح داد ولی او نیز از واکنش مخالف بر علیه نظریههایش در به چالش کشیدن گالن هراسید.
نگرش مردد
و به درستی نیز چنین بود. اگرچه او در ابتدا حمایتهایی را از برخی محافل دانشگاهی دریافت کرد، اما به همان میزان نیز به وی بیحرمتی کرده و ایدههایش را به استهزاء گرفتند. یکی از زمینههای کاری هاروی که در آن ضعیفترین بود و نویسنده خودش اعتراف کرده که موفق به حل آن نشده است، از این قرار بود که او با ارائه توضیح اثبات شده در مورد چگونگی حرکت خود از سرخرگها به سیاهرگها به کشمکش پرداخت. او اندیشید که مبادله خون از طریق رگهایی صورت میگیرد که برای چشم انسان بسیار کوچکتر از آن است که دیده شوند و در زمان کوتاهی پس از مرگ او با کشف لولههای موئین توسط مارسلو مالپیگی به کمک میکروسکوپی که اخیراً اختراع شده بود تائید شد. گرچه هاروی از چنین لذتی بیبهره بود و حتی بیمارانش را در مطبش در لندن در اثر انتقادی که به او وارد شد از دست داد. اما به هنگام مرگ به ایراداتی که اکثر منتقدانش به او وارد کرده بودند پاسخ داد و نتیجهگیریهایش حتی پس از تائید نهایی مالپیگی به طور چشمگیری پذیرفته شد.
تجدید چاپ
هاروی در سال 1651 اثر قابل توجه دیگری را این بار در زمینه تولید مثل به چاپ رساند. مقالههایی در مورد تبار جانوران از جمله عقاید و آرای علمی ارائه شده که نظریه خلقالساعه تولید مثل در پستاندارانی را که بیشتر بر آن اصرار میورزید رد کرد. در عوض، تنها توضیح قابل قبولی را ارائه داد که پستانداران ماده تخمکهایی دارند که به نحوی به واسطه ارتباط با اسپرمهای پستاندار نر تحریک به تولید مثل میشوند. اگرچه او تلقیح خود تخمک را به نحوی که ما امروزه از تولید مثل میشناسیم پیشبینی نکرد، باور او که تخمک خودش به عنوان ریشه همه اجزای حیات است، متقاعد کننده بود و خیلی پیش از ارائه دلایل بصری که پس از دو قرن ارائه شدند، پذیرفته شد.
روششناسی نوین
اهمیت هاروی فقط به علت اکتشافات وی نیست بلکه ناشی از روششناسی اوست. همانطور که ویلیام گلیبرت در علم فیزیک این راه را آغاز کرد و سرانجام فرانسیس بیکن در تمام جنبههای حیات استفاده از آن را درخواست کرده بود، هاروی نیز نخستین فردی بود که روش عقلانی نوین و علمی را در مشاهدات خود در زمینه زیستشناسی در پیش گرفت و بذرهایی را در روششناسی کشت کرد که امروزه برای ما پذیرفتنیاند. او تعصبات گذشتگاه خود را به کناری نهاد و فقط دستاوردهایی را که بر اساس نتایج آزمایشهای تکرار پذیر به طور مشابه به دست آمده بود مورد استفاده قرار داد. این روشی بود که به دنبال موفقیت هاروی محبوب شد و همچنان مورد استفاده قرار میگیرد.
به نظر هاروی خون چندان که گالن باور داشت کاملاً در بدن مصرف نمیشود به طوری که چیزی از آن باقی نماند ولی درون بدن گردش میکند