چیزهایی که در زنان ایجادکننده یا مستعدکننده افسردگی هستند

اگـرچه عـوامل ایجاد افسردگی وضعیتی بسیار فراوان و در افراد مختلف متفاوت هستند، اما تعدادی از این عوامل شیوع بـیشتری داشته و بر روی تعداد بیشتری از افراد تاثیرگذار میباشند. به نظر میرسد آشنایی با ایـن عوامل شایع بتواند مـفید بـاشد. در این مقاله سعی میکنیم شما را با ده نمونه از این عوامل آشنا کنیم. توجه داشته باشید که این ده عامل کاملاً جامع و فراگیر نبوده و علت انتخاب آنها از سویی شیوع بیشتر و از سویی ملموس و قابل درکـتر بودن آنهاست و به نظر میرسد آشنایی با این موارد بتواند به شما کمک کند تا سایر عوامل تاثیرگذار بر افسردگی وضعیتی زنان را نیز بهتر درک کنید.
- خشونت
یکی از مهمترین وضعیتهای تاثیرگذار بـر افـسردگی، خشونت است. طبق تحقیقات انجام شده در بخش مطالعات زنان دانشگاه مریلند، سه چهارم زنان آمریکایی، حداقل یک بار در طول عمر خود مورد خشونت شدید واقع شدهاند. در سال 1998 آمار زنـانی کـه اظهار داشتند که در آن سال مورد خشونت شوهرانشان قرار گرفتهاند، از آمار ازدواج آن سال بیشتر بود. درچه و شدت این خشونتها از سطح خشونت کلامی تا برخورد فیزیکی و آزار جنسی متفاوت بوده حتی زنـان و دخـتران مجرد نیز گاه مورد خشونت مردان قرار گرفتهاند (افراد آزاردهنده اغلب از وابستگان و نزدیکان زنان بودهاند افرادی از قبیل عمو، دایی، پدر شوهر، برادر و دوست پسر) در همین مطالعه 25 از زنان آمریکایی مورد پژوهـش اظـهار داشـتند که نوع خشونت تجربه شـده تـوسط آنـها از نوع فیزیکی و یا جنسی بوده و از جانب شوهر، دوست پسر و حتی یک فرد رهگذر بوده است.
خشونتهای خانگی معمولاً مستمر نبوده بـلکه دورهـای هـستند. به این معنی که از یک حالت حاد و تـند شـروع شده و به تدریج به خاموشی میگرایند و مدتی بعد دوباره حاد میشوند. به عبارت دیگر تنش به آرامی آغاز مـیشود تـا بـه حد انفجار میرسد و سپس سرد شده و دوره آرامش شروع مـیشود. دوره آرامش که کارشناسان آن را دوره ماه عسل مینامند، همان دورهای که «آقای بد» به «آقای خوب» تبدیل میشود و شخصیت آزاردهـندهاش را کـنار مـیگذارد.
خشونت، در هر شکلی که باشد میتواند موجب احساس گناه، بیزاری از خـود، سـرزنش کردن خود، اضطراب و از دست دادن علاقه به انجام فعالیتهای لذتبخش (از جمله فعالیتهای جنسی) و گاه حتی بـعضی عـلائم فـیزیکی از جمله سردرد و یا انوع اختلالات گوارشی بشود.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
2-خشونت و بارداری
پژوهشها نشان مـیدهند کـه 2 تـا 4 درصد زنان (آمریکا) در دوران بارداری توسط شوهرانشان مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفتهاند. مطالعهای کـه در سـال 1994 تـوسط مجله موسسه پژشکی آمریکا صورت گرفت، نشان داد که 37 درصد زنان باردار در دوران بارداری، نـوعی بـدرفتاری را تجربه میکنند.
در پژوهشی که توسط استوارد و رابینسون بر روی یک نمونه شش هزار و دو نـفری از زنـان صـورت گرفت نشان داد که زنان باردار 6/6 درصد بیش از زنان غیر باردار مورد آزار و اذیت واقع شـدهاند و بـد نیست بدانید که امکان تولد نوزاد کم وزن در زنانی که در دوران بارداری مورد خشونت قـرار گـرفتهاند تـا 4 برابر و امکان زایمانهای دشوار در اینگونه زنان تا دو برابر افزایش مییابد. کارشناسان معتقدند که مسئول بـسیاری از زایـمانهای دشوار و حتی مردهزاییها، خشونتهای دوران بارداری است. مطالعات نشان میدهند، خشونتهای دوران بـارداری در خـانوادههای کـم درآمد و یا خانوادههایی که در دوران بارداری زن، شرایط اقتصادی دشواری را میگذرانند، و همچنین زوجهای کم و سالتر، بـیشتر بـوده است. بارداریهای ناخواسته نیز یکی از عواملی است که امکان خشونت بارداری را بـالا مـیبرد.
زنانی که برای اولین بار، در دوران بارداری، مورد خشونت قرار میگیرند، دچار ضربات روحی میشوند که مـمکن اسـت به صورت شوک و یا استفاده از مکانیسم انکار واقعیت بروز کند در این مـواقع تـرس و نگرانی در مورد سلامتی نوزاد نیز مزید بـر عـلت شـده و فشارهای عاطفی بر مادر وارد میکند. همچنین ایـن آزارهـا موجب احساس گوشهگیری و یا شرم میشود، به حدی که گاه در موردنظر از فرط احـساس شـرم و مراجعه به پژشک برای مـعاینات دوران بـارداری نیز خـودداری مـیکند و بـدتر از همه در چنین بارداریهایی امکان ابتلای فـرد بـه نوع خاصی از افسردگی که به آن افسردگی بعد از زایمان میگویند افزایش مییابد. آزارهـای دوران بـارداری میتواند امکان بروز وضعیتهای مزمن کـه در دوران بارداری شیوع بیشتری دارنـد از قـبیل فشار خون بالا، دیابت و آسـم را افـزایش دهد. بیاشتهایی که به دنبال افسردگی دوران بارداری عارض میشود میتواند موجب تغذیه نـاکامل جـنین و تولد نوزاد نارس بشود.
در زنـدگیهای ایـنچنینی، بـارداری معمولاً در دورانی کـه از آن بـه ماه عسل یاد مـیشود، روی مـیدهد.
مطالعات نشان میدهد،5% مردان آزارگر، زنانشان را در دوران بارداری نیز مورد اذیت قرار داده و متاسفانه این آزارهـا پسـ از تولد نوزاد حتی بیشتر نیز مـیشود. البـته علت عـمده ایـنگونه تـشنجات در زندگی زناشویی محرومیت جـنسی مربوط به این دوران و همچنین دشواریهای مربوط به سازگاری با نقشهای والدینی و به عبارت دیگر اضـطرابی اسـت که زن و شوهر در رابطه با احساس پدر و مـادرشان و مـسئولیتهای مـربوط بـه ایـن نقشها، تحمل مـیکنند.
3-فـقر
این مشکل در زنان مجرد و تنها، بیوه و مطلقه حدت بیشتری پیدا میکند. وقتی زندگی زناشویی به طـلاق مـیانجامد، معمولاً مرد از لحاظ اقتصادی ضربه نخواهد دید. امـا زنـان بـعد از طـلاق بـا مـشکلات اقتصادی مهمی مواجه خواهند شد. علاوه بر آن در بیشتر کشورهای جهان متوسط حقوق مردان بیش از متوسط حقوق زنان است. دشواری پرداخت هزینههای زندگی و نگرانیهای مداوم از آینده موجب اضطراب، بیخوابی، تنش، احساس گناه، احساس ناتوانی و حتی مشکلات جسمی مانند زخم معده و سردرد میشود. بعضی زنان مـطلقه (و یـا مجرد و بیوه) برای پرداخت هزینههای زندگی مجبورند دو شغل داشته باشند و در نتیجه علائمی از قبیل خستگی و کم اشتهایی را از خود نشان میدهند.
بسیاری از زنان مطلقه (یا مجرد و تنها، و یا بیوه) که ظاهراً زنـدگی آبرومند و حتی مرفهی دارند، مقادیر زیادی وام و بدهی داشته و همواره نگران آن هستند که نتوانند اقساط و بدهیهای خود را بپردازند و ناچار به فروش اموال خود گـردیده و آن هـمه تلاش برای حفظ ظاهر و آبـرو بـیهوده بماند. بسیاری از این زنان به ناچار در منزل اقوام نزدیک (پدر و مادر و…
به سر میبرند و اگرچه ظاهر آنها چیزی را نشان نمیدهد، اما ترس از اینکه بههرحال مـمکن اسـت زمانی بیخانمان شوند، هـمواره آنـها را آزار میدهد.
4-تنشهای مربوط به محیطهای کاری
زنانی که مشاغل اجتماعی دارند، به ناچار فشارهایی را نیز در محیط کاری متحمل میشوند. متاسفانه، امروزه در قرن بیست و یکم هنوز نوعی مردسالاری بر محیطهای شـغلی حـاکم بوده و فشارهای وارده بر زنان در بیشتر سیستمهای اداری، بیش از مردان است. بدتر از آن اینکه در بسیاری محیطهای شغلی، بههرحال زنان با خطر مواجهه با انواعی از استمعار جنسی، کالانگری و سوء استفادههای جنسی آشکار و پنهان مـواجه هـستند. بسیاری از زنـان به مقتضای شرایط اقتصادی ناچارند دو شغل داشته باشند؛ اینگونه زنان به ناچار فشاری دو برابر را تحمل نموده و دو بـرابر در معرض سوء استفاده و یا سایر فشارهای محیطهای کاری قرار میگیرند.
5-اسـتانداردهای زیـبایی
اسـتانداردهای دستنیافتنی زیبایی عامل دیگری است که زندگی را برای زنان دشوار میکند. معمولاً پنداشت جسمی یا تصویری کـه هـر فرد در مورد شکل ظاهری و میزان زیبایی خود دارد، تأثیر مهمی بر وضع روحی او مـیگذارد و مـنفی بـودن این تصویر موجب اضطراب، کم اشتهایی یا پر اشتهایی عصبی میشوند. اختلالات اشتها، خود میتواند مـنجر به اختلالات خواب و استراحت، تحریکپذیری، کاهش قدرت تمرکز و یا تصمیمگیری، بیحوصلگی و بیعلاقگی نـسبت به انجام فعالیتهای لذتـبخش، احـساس گناه و سرزنش خویشتن بشود.
6-عوامل هورمونی
تغییرات هورمونی که به دنبال قاعدگی، بارداری، تغییرات بعد از زایمان و یائسگی رخ میدهد، به دلیل تأثیر شیمیایی کـه این هورمونها بر روی سیستم عصبی میگذارند، موجب تغییرات خلقی و رفتاری میشوند.
بسیاری از زنان دچار حالتی موسوم به سندرم افسردگی قبل از قاعدگی میشوند (به این معنی که چند روز قبل از شروع قاعدگی افـسرده، تـحریکپذیر و عصبی هستند) بعضی نیز در حوالی دوران یائسگی چنین تغییرات خلقی و رفتاری از خود نشان میدهند. این تغییرات در قاعدگی دردناک (که اغلب نشانهای از اختلالات بافت رحم است) و در قاعدگیهای نامرتب مربوط به نـزدیکی دورانـ یائسگی بیشتر است.
در فرهنگهای غربی که مردم برای جوانی و زیبایی ظاهری ارزش بیشتری قائل هستند، یائسگی که به عنوان اولین علامت نزدیکی به سن سالمندی محسوب میشود، اغلب موجب احـساساتی از قـبیل احساس ضعف، کاهش عزت نفس، اندوه و…میشود.
7-بیماری
در بسیاری موارد، عاملی که به ایجاد افسردگی کمک میکند، ابتلای فرد به بیماری مزمن است. ابتلای به بیماری التهاب مفاصل، پوکـی اسـتخوان، آمـاس کولون، ایدز، سران و سایر بـیماریهای مـزمن مـیتواند منجر به بروز بیماری افسردگی و یا علائمه مشابه با علائم بیماری افسردگی بشود (علائمی مانند بیاشتهایی، بیخوابی، و از دست دادن علاقه بـه فـعالیتهای لذتـبخش). پزشکان برای درمان اینگونه بیماران، گاه از تجویز دارویـی و یـا از روش AZT استفاده میکنند.
8-نازایی
بسیاری از خانوادههای جوامع امروزی مبتلا به نازایی هستند. در کشور آمـریکا 02% از زوجـها، از نـازایی رنج میبرند و تحقیقات نشان داده است که زنان مبتلا به نـازایی، سطوح مختلفی از افسردگی را تجربه میکنند.
نازایی خود به تنهایی عاملی است که میتواند منجر به بروز کلیه احـساسات و عـلائم مـرتبط به افسردگی بشود. علاوه بر آن، داروهایی که برای درمان نازایی تـجویز مـیشوند نیز به سبب ایجاد تغییرات بیوشیمیایی و هورمونی در بدن، خود از جمله عواملی هستند که میتوانند موجب ایـجاد افـسردگی از نـوع بیولوژیک بشوند. بعد دیگر مسئله بالا بودن هزینههای درمانی مربوط به نـازایی اسـت کـه میتواند منجر به کاهش خلق بشود.
9-سقط جنین و مردهزایی
یکی از علل ایجاد افسردگی در زنـان کـه کـه در سن باروری هستند سقط جنین و مردهزایی است. بیش از یک ششم زایمانها به سقط جـنین مـیانجامد امکان بروز سقط جنین در زنانی که سنین بالاتری دارند و آنهایی که دچار نـاباروری بـودهاند، بـیشتر است.
10-طلاق
طلاق به هر دلیلی که باشد به معنی قطع یک رابطه طـولانی اسـت و اغلب منجر به اندوه، احساس گناه، احساس تنهایی و انزوا میشود. از طرفی طلاق، اغـلب مـشکلات اقـتصادی نیز به دنبال داشته و بههرحال یکی از شایعترین عوامل ایجاد افسردگی در زنان است.