تطبیق و مقایسه علل نارضایتی از پزشکان در قرن 12 میلادی با زمان حاضر
تاریخ حاوی درسها و اطلاعات جالبی برای ماست. من هر زمان که فرصتی پیدا کنم، آرشیو مجلات قدیمی چند دهه قبل را ورق میزنم. این تورق از جهات مختلف، برایم جالب است:
- شیوه صفحهآرایی، کیفیت چاپ و فونتهای استفاده شده که به شیوه سنتی حروفچینی میشدهاند
- رسمالخط، نقطهگذاریها، آیین نگارش
- واژگان مورد استفاده
- پیشرفتهایی که در این چند دهه داشتهایم یا احیانا درجازدنهای ما
- مقایسه سمت و سوی روزنامهنگاری حرفهای آن زمان با حالا
اما در این میان، مطلب جالب این است که بسیاری اوقات، مسائل و مشکلات چند دهه قبل ما، به همان صورت حلنشده در زمان حال هم تکرار میشوند. یعنی ما همچنان در حال آزمون و خطا برای حل کردن آنها هستیم. البته پوسته ظاهری مشکل ممکن است، فرق کرده باشد، اما خود مشکل همچنان پابرجاست.
در این مقاله میخواهم برای بررسی یک مشکل کنونی، نقبی به زمانی خیلی پیشتر از چند دهه قبل بزنیم و به قرن 12 میلادی بروم.
معضل و مسئلهای که این سالها، به کرات تکرار میشده و در سالی که در حال پشت سر گذاشتن آن هستیم، بارها جنجالی شده، مسئله خطاهای پزشکی، نارضایتی از عملکرد پزشکان و مسئله اخلاق پزشکی است.
رسانهها، کارشناسان و افراد مختلف در این مدت، هر یک از زاویه دید خود به این مسئله پرداختهاند، اما من کنجکاوم ببینیم که آیا در سدههای قبل، این مسئله به صورت مشابهی وجود داشته و اگر داشته به چه صورت بوده است.
مقطع زمانی که انتخاب کردهام، قرن 12 میلادی است. اروپا در این زمان در تاریکی قرون وسطی به سر میبرد و برعکس تمدن مسلمانان با کشورگشاییها و نیز از طریق رشد و بسط دانش، در شکوفایی است. شخصیتهایی مثل صلاحالدین ایوبی، خیام، چنگیز خان، فیلیپ دوم، عطار و ابن رشد، در این بازه زمانی، سربرآوردهاند و هر یک به صورتی کاملا متفاوت تأثیرگذار شدهاند.
در اینجا میخواهم به شما اِبْنِ جُمَیْع، یا ابن جامع، ملقب به شمس الریاسه را معرفی کنم. او پزشکی مشهور یهودیزادهای بود که در مصر زندگی میکرد. وی طب را نزد شیخ موفق عدنان بن العین زربی که از طبیبان معروف زمان بود، فرا گرفت. نخست مورد توجه آخرین خلیفه فاطمی قرار گرفت، اما بعد آنکه خاندان فاطمی توسط صلاحالدین ایوبی، منقرض شد و سلسله ایوبیان تأسیس شد، ابن جمیع به خدمت صلاحالدین درآمد. میگویند که این پزشک برای صلاحالدین، دارویی به نام «تریاق الکبیر الفاروق»، به صورت اختصاصی تهیه کرده بود.
او در تشخیص بیماریها، ماهر بود، آنچنانکه تنها با نگریستن به ظاهر بیمار، در بسیار اوقات بیماری را تشخیص میداد و علاوه بر این به خوشبیانی و زبانآوری هم مشهور بود و به ادبیات عرب علاقه داشت.
کتاب مشهوری که تألیف ان توسط او شروع شد و توسط پسرش به اتمام رسید، الانفس و الاجساد نام دارد و او کتابی هم در رد و تفسیر قانون ابن سینا هم دارد.
ابن جمیع، به عنوان یکی از طبیبان برتر، قاضی رسیدگی به شکایات پزشکی هم بود و به خاطر کثرت برخورد با مسئله شکایات پزشکی، تجارب، راهکارها و تحلیلهای خاص خود را در این مورد داشت. بخشی از این مسائل او را در قالب رسالهای که تقدیم صلاحالدین کرده بود، بازتاب داده است. در این رساله، آثار نگرانی او از زوال هنر پزشکی، نمایان است.
رساله به صورت شبهمکالمهای بین او و صلاحالدین شروع میشود، در اینجا ابن جمیع میخواهد این مسئله را حلاجی کند که چرا هنر پزشکی تحت تأثیر قرار گرفته، از مسیر خود منحرف شده و چرا طبیبان شایسته به محاق رفتهاند.
او ادامه میدهد که در گذشته هم پزشکی، فراز و نشیبهایی داشته است، او از ابردرمانگرهایی مثل بقراط و جالینوس یاد میکند و سرانجام، دلایل مشکلات ایجاد شده را فهرست میکند.
در اینجا در هر مورد، نخست چیزهایی را که مد نظر ابن جمیع بوده، بیان کنم و بعد به نوعی مسئله را به زمان معاصرمان، بسط بدهم.
1- پزشکان به اندازه کافی مطالعه نمیکنند
ابن جمیع بر این باور بود که پزشکان همعصرش، تنها به خواندن حدود 20 کتاب مشهور پزشکی اکتفا میکنند و تازه بسیاری اوقات به خلاصه آنها اکتفا میکنند. به خاطر قلت مراجع مورد استفاده، بسیاری از آنها درک درستی از آناتومی اعضایی مثل مغز، کبد، معده، فیزیولوژی آنها و ترکیبات غذاها و یا داروهای پیچیده ندارند.
در زمان معاصر شاید ما هیچ کمبودی از نظر دسترسی به کتابهای مرجع و مقالات نشریات معتبر نداشته باشیم، اما این مسئله خاص زمان ابن جمیع را بتوانیم به صورتهای دیگر عنوان کنیم:
پزشکی زمان ما آنقدر تخصصی و فراتخصصی شده که اصولا بسیاری از پزشکان فرصت نمیکنند، اندکی بیشتر از حوزه تخصصی خود را ببینند و به آن علاقه نشان بدهند و از آنجا که بیماریها اصلا قرار نیست که در یک حوزه تخصصی خاص، مختصر و سرشکن شوند، برخی اوقات نارساییهایی در تشخیص بههنگام و درمان متناسب بیماریها مشاهده میشود. شاید برخی از موارد خطاهای پزشکی، با نگاههای عالمانهتر و جامعتر پزشکان، قابل پیشگیری بودند.
از سوی دیگر، مسئله مغفول و آزاردهنده، رشد نامتوازن پزشکان، تنها در عرصه پزشکی و منفک شدن آنها از مطالعات جانبی و حضور در عرصههای اجتماعی است. به گمانم، پزشکان جوان و فعال ما، همان طور که به مطالعه و پیشرفت در حوزه کاری خود نیاز دارند، نیازمند خواندن رمان، دیدن فیلمهای ارشمند و نوشتن هستند. چیزهایی که در صورت وجود آنها، زمینههای راهاندازی رسانههای مستقل پزشکی توسط ما، فراهم میشد و مسلما این ارتباط مستقیم با مردم، بسیاری از شائبهها و کژفهمیها را از بین میبرد.
2- پزشکان نیرنگباز و فریبکار شدهاند!
ابن جمیع از بازاری شدن پزشکی نالیده و گفته است که طبیبان همعصرش دلبسته ظواهر، لباسهای تجملی و عطرهای گرانبها شدهاند و با ارائه ظاهری دلپسند از خود مردمفریبی میکنند. بقیه بر سر مردم منت میگذارند و پزشکی را به حوزههایی مثل فروش داروهای تقویت جنسی، داروهای پیشگیری از بارداری یا درمان نازایی، افزایش وزن و رشد مو کشاندهاند و حتی برای فروش محصولات خود، با آرایشگرهای زن، همدست شدهاند!
باز هم باید بگوییم که همین نگرانیها ابن جمیع به صورت دیگری در جامعه کنونی ما وجود دارد. زوال اخلاق و توجه عموم به مادیات، مسائلی هستند که به صورتهای مختلف در جامعه ما نمود دارند. پزشکان هم یکی از اقشار این جامعه هستند و انتظار اینکه تنها این قشر ترک دنیا کنند و نظارهگر توفیقات اقتصادی دیگران باشند، بیجا است. گرچه تحصیل مال از طریق فعالیت پزشکی، امری مشروع است، اما راستاش را بخواهید، هنوز که هنوز است، پزشکی کاملا جنبه روحانی خود را از دست نداده است و مردم از بسیاری پزشکان انتظار دارند که مثلا به صورت مستقیم در عرصههای اقتصادی بیارتباط با پزشکی وارد نشوند یا اینکه به صورت مؤثرتری در فعالیتهای عام المنفعه شرکت کنند.
پزشکی هم برای خود تابع علم اقتصاد و نیاز بازار است. شاید خیلی وقتها خود ما از اینکه بااستعدادترین دوستان ما به جای فعالیت در رشتههای پایهای پزشکی مثلا رشته داخلی، در عرصههای مثل پوست و زیبایی فعالیت میکنند، ناخودآگاه نگران میشویم، اما تا زمانی که دسته بزرگی از مردم جامعهمان، حاضر هستند برای اندکی زیباتر شدن، هزینههای گزاف بپردازند، شاید دور از انصاف است که توقع تغییر رویه را داشته باشیم.
3- مردم اصلا نمیدانند که چطور یک پزشک خوب انتخاب کنند!
خوشبختانه ابن جمیع، نگاه جامعی به مسائل عصر خود داشت و تنها پزشکان را نقد نمیکرد. او در رسالهاش نوشته که بیماران به خصوص توانگران، شخصا انتخاب درستی در مورد پزشکان خود ندارند و اغلب به توصیههای دوستان خود اکتفا میکنند. خیلی وقتها در نزد مردم خوشمشرب بودن پزشک و اینکه هنگام معاینه یک لطیفه بامزه بگوید، برای مردم ارزشمندتر از توانایی علمی پزشک است. خیلیها هم پزشک خوب را کسی میدانند که بلافاصله بر بالینشان حاضر شود.
اینجا ابن جمیع بر مسئله حساسی انگشت میگذارد که در این سالها بسیاری از سیاسیون و رسانههای ما یا شهامت پرداختن به آن را نداشتهاند و یا اینکه اصلا از این مسئله آگاهی نداشتهاند و ای اینکه اصلا با سوء استفاده از خواستههای آنی مردم، نردبانهای ترقی پوپولیستی خود را بنا کردهاند:
اینکه پزشکی باید سلامتمحور باشد و نه بیمارمحور. یعنی اینکه سیاستهای کلان پزشکی، نباید بر پایه انتظار خام آنی عامه مردم، بلکه باید بر پایه مصلحت درازمدت جامعه، وضع شود.
این مسائل را لابد شمایی که مدت کوتاهی هم که شده مطب داشتهاید، کاملا تجربه کردهاید، اینکه خیلی وقتها، نه مهارت پزشکی و عمل بر طبق پروتکلهای معتبر تشخیص و درمان، بلکه صورت ظاهر و تواناییهای روانشناسانه شما، در نزد مراجعان شما، مشخص میکند که شما یک پزشک خوب هستید یا بد! شما ممکن است برای درمان یک بیمار مشهور، شایستهتر و دقیقتر از پزشکی نامی با مطبی مجلل و شلوغ، باشید، اما مردم و مشاهیر ما چنان که افتد و دانی، هنوز با توصیه دوستان و آشنایان خود، پزشک انتخاب میکنند.
4- پزشکان بد، نمیخواهند با پذیرش بیماران دشوار، خطر کنند
ابن جمیع مینویسد که پزشکان همعصر او محتاط و محافظهکار شدهاند، آنها نمیخواهند که بیماران دشوار را انتخاب کنند و درمانهای رادیکال را روی آنها امتحان کنند و به داروها و مواد مغذی کمخاصیت یا توصیه به پرهیزهای غذایی اکتفا میکنند. آنها میخواهند خود را موجه جلوه بدهند و بگویند که با درمان محافظهکارانه، لااقل اگر نمیتوانند بیماری را درمان کنند، دستکم حالش را بدتر نمیکنند.
ما در این سالها به صورت دیگری با این مشکل مواجه هستیم. رشد شکایات پزشکی و نیز مطبهای شلوغ برخی از پزشکان باعث شده است که برخی از پذیرش بیماران مشکل، اکراه داشته باشند و شاید خیلی وقتها در دل و ذهن پزشکان جوانی هم که در بیمارستانها با موارد مشکل دست و پنجه نرم میکنند، بیش از شوق پزشکی و کشف موارد و پیدا کردن راههای درمانی، هراس از مشکلات قانونی، هدایتگر باشد.
درست به همین خاطر است که همگان سعی میکنند به نوعی مسئولیت پزشکی را با اضافه کردن بر تیم درمان و مشاور، به نوعی تقسیم کنند.
در این میانه رسانهها هم شاید به نوعی مقصر باشند. بارهای دیدهام که در هنگام درمان یا حتی مرگ یک چهره مشهور در غرب، با مطرح شدن مورد بیماری او در رسانههای غربی، آگاهی عمومی در مورد ماهیت بیماری یا پیچیده بودن روند پزشکی، افزایش پیدا کرده است. این رسانهها به خوبی مسیر طولانی تشخیص و درمان را بازتاب میدهند تا همگان به این نتیجه برسند که روندهای پزشکی، خیلی وقتها طولانی هستند و همیشه امکان خطا و طی کردن موقت و حتی کامل مسیرهای اشتباه حتی در مورد نامیترین بیمارها وجود دارد.
ترجمه انگلیسی رساله ابن جمیع در سال 1983، با عنوان انگلیسی Treatise to Salah ad-Din on the revival of the art of medicine منتشر شده است.
این نوشتهها را هم بخوانید
آفرین دکتر جدا کیف کردم دیگه فکر نمی کردم که در زمینه کتب خطی هم مطالعه داشته باشین
این موارد مختص پزشکان نیست
مطالعه ی کم،و عدم استمرار در آن
راحت طلبی بین مردم همه گیر شده است
##خود من در این ۸ترم سکونت درخوابگاه
میژان تلاش دانشجویان را بسیار ضعیف دیده ام
و خودم هم جز این دسته بوده ام
محتملا با این تطابق عجیب و نزدیکی که بین مطالب عنوان شده ابن جمیع در قرن12 و مسایلی و مشکلاتی که گریبانگیر وضعیت پزشکی امروز است، اگر مرحوم ابن جمیع ادامه می دادند به وضعیت آموزشی و کیفیت پایین در دانشگاه های «رها»ی زمان خودشان هم می رسیدند و در مورد دانشگاههای پولی و چگونگی پذیرش دانشجویان در آنها، و خروجی آنها، رساله ای دیگر به رشته تحریر در می آوردند شاید با نام الرساله العلمیه فی اوصاف الدانشکدته الپولیه والمصایب التحمیلیه فی بعدها الی یوم القیامه
البته این مشکل،(مصیبت) مختص گروه پزشکی هم نیست،یک اتفاق بدی، یک جایی از سیاستهای کلان آموزشی در پذیرش دانشجو افتاده
یک. چیزی که باید و شاید باشد، حذف شده، گم شده و یا نیست
که این اتفاقات در عرصه سلامت کشور رخ می دهد، که مثلا در یک شبکه اجتماعی در شیفت شب یک بیمارستان یا مرکز درمانی عده ای طبیب، تصاویرتن تکه پاره ی بیماری را با هم باشتراک گذاشته و در موردش با هم شوخی می کنند! یا در پرونده مرگ یک انسان، سرانجام حکم به قصور پزشکی داده می شود(انسان اش هر که می خواهد باشد)، مساله در رشته طب، این است که مدیوم و دست مایه ی کار این قشر زحمت کش و شریف، ابزار یا مواد خام، یا فیزیکی نیست
مشتریان این صنف آدمها هستند
فلذا نمی توان درین مورد حکم داد، مگر پزشکان چه کم از دیگران دارند که نباید به سوداگری و معامله گری با دانش شان روی بیاورند، یک مهندس عمران، خیلی که بی انصاف باشد و گوش ببرد، پروژه ی یک برج را یکماه تعطیل می کند تا بیشتر ببرد….یک مهندس برق هم همینطور ،و بقیه مشاغل….اما بیماری که بجای یک بیمازستان به یک تجارت خانه مراجعه کرده و خودس هم بی خبر است،را اکر بخاطر سود بیشتر، عملو جراحی اش به تاخیر بیافتد یا درمانش متوقف شود یا با ملحفه بیمارستانی کنار اتوبان رها شود مثلا….آجر و سنگ و بتن و خازن و مقاومت نیست که بماند سالم، تا منویات معالجانشان برآورده شود….
پزشک طماع یا بی سواد با مهندس طماع و بی سواد، با معلم طماع و بی سواد و….در نتیجه این طمع و بی سوادی بسیار تفاوت دارد
برای معالجه و مداوا روی لثه و دندان با بیمه مکمل به مرکزی مراجعه کردم….سقف بیمه مازاد درمان سه میلیون تومان بود و فرانشیز ده درصدی
پزشک معالج به همکارش گفت تایم بگیر…..
تایم،؟؟؟؟ تصور کردم قرار است تا من آماده میشوم روی یونیت صندلی، مثلا یک دور با هم پله های مطب را مسابقه بدهند…و خوشحال شدم ازینهمه ریلکس بودنشان، چون خودم در حال قبض روح شدن بودم حقیقتا(از دنذانپزشکی و بالاخص عواقب متصور بر آن و چگونگی پاسخ به جامعه پس از وقوع آن عواقب می مرگم!«نه اینکه فقط می ترسم»….درد سرتان ندهم
لحطه. ای بعد غهمیدم مسابقه برای کشیدن تمام دندانهای فک پایین بنده بوده! و نهاز سیر در آفاق و انفس و پلکانهای مطب
بلایی بر سر دندانهای سالم و خراب ام با هم نازل شد که یکسال است جرات ورود به هیچ مطبی را ندارم و بدون دندان پایین ، بقول شما مشغول جست و همچنین جوی در احوال دندانپزشکان تهرانم تا دل رحم ترینشان را بیابم(متخصص پیش کش)
اما چرا تایم گرفت!؟
حکایت اینبود که خانم دکتر مورد نطر مشهور به سرعت عمل در مورد مصرف سه میلیون تومن بیمه مازاد کارمندان بر ثانیه بود
اآنروز من بیستمین نفر بودم یعنی شصت میلیون تومن ام!!!خانم دکتر
وقتی از روی یونیت بلندم کردند صورت ام را حس نمی کردم
اول تصور کردم فک ام(مثل کلیه)یواشکی برداشته اند تا بپیوندند اش به یک نیازمند
اما آینه را که نشانم دادند فهمیدم بجای یک فک، سه فک در آورده ام از شدت آماس. و ورم صورت…..
البته شاید کسانی باشند کهکه تحمل کشیده شدن 12~13دندان در چند دقیقه را داشته باشند ولی هنوز هم صدای قرچ قوروچ.خرد شدن ریشه ها ی دندانهایم در لثه و شکافتن چند باره شان در گوش ام است
همه چیز هم، پول نیست
کاش لحظه ای فکر کنیم کهکه این مادر مرده ای که زیر دستمان است، چشم براه در. خانه دارد
همین
و نمی توانیم بابه هزینه کردن سلامت و یا جانش ،شهریه پسرها و دخترمان را به یورو و پوند در ینگه دنیا تامین کنیم چون کافیست زنده از زیر دستمان در برود تا. نه تنها خودش که هردر که. رااما میشناسد ازین خطر برهاند
سلام.
ممنون از مقالهی خوبتون.
در مورد بخشی از مقالهتان، سؤالی داشتم.
شما فرمودید: «مردم و مشاهیر ما چنان که افتد و دانی، هنوز با توصیه دوستان و آشنایان خود، پزشک انتخاب میکنند.»
این انتقاد شما خوب است، اما راهکاری در قبال این مسئله ارائه ندادهاید.
سؤال من این است که اگر ما (مردمی که توانایی تشخیص و انتخاب پزشک مناسب احوالمان را نداریم) توصیههای اطرافیانمان در این راه را، راهکار خود قرار ندهیم، چه راه دیگری برای انتخاب پزشک مناسبمان داریم؟
پیشنهاد شما چیست؟
ممنون میشوم اگر پاسخ دهید.
با تشکر
موفق باشید