داستان کوتاه یک تکه کاغذ نوشته اگوست استریندبرگ

0

آخرین ارابه نقاله رفته بود.

مستأجر، مردی جوان، درحالی‌که نوار غرائی بدور کلاه داشت، اطـاق‌های خالی را برانداز می‌کرد که چیزی جانمانده باشد. نه هیچ چیز فراموشش نشده بـود، هیچ چیز. داخل راهـرو شـد. تصمیم گرفت که از آن پس هرگز از آنچه در این خانه بر او گذشته است یاد نکند، اما آنجا، نزدیک تلفون، تکه کاغذی پر از نوشته، بدیوار چسبیده بود، نوشته‌هایی به خطهای مختلف، برخی کاملاً خوانا، با مـرکب سیاه، برخی قلم‌انداز با مدادهای سیاه و قرمز و آبی. تمام داستان زیبائی که در ظرف دو سال کوتاه اتفاق افتاده بود در آنجا ثبت شده بود. تمام حوادثی که او تصمیم داشت، آن‌ها را فراموش کند در آنـجا نـوشته شده بود. قسمتی از سرگذشت آدمی بر تکه‌ای از کاغذ. کاغذ را از دیوار کند. این، تکه کاغذی سردستی، براق و برنگ زرد آفتابی بود. آن را روی طاقچه اطاق نشیمن گذاشت، بر آن خم شد و بمطالعه پرداخت. اولین اسـم از «او» بـود، از «آلیس»، دلپذیرترین اسمی که وی می‌دانست، زیرا این اسم محبوب او بود. پهلوی آن شماره‌ای گذاشته شده بود،111/15. این شماره بنظر او شمارهٔ سرود مقدسی آمد که در لوحهٔ سرود کلیسا گذاشته می‌شود. زیـر آنـ با خطی خام نوشته شده بود «بانک».-این محل کار او بود، کار مقدسی که برای وی معنای نان، خانه خانواده یعنی شالوده‌های زندگانی را داشت، اما خط سیاه زمختی روی شـمارهٔ آنـ کـشیده شده بود، زیرا این بـانک ورشـکست شـده بود و او پس از مدت کوتاه و پراضطرابی ببانک دیگر انتقال یافته بود. پس از آن نـام اصـطبلی بـود که اسبهای اشخاص را در مقابل اجرتی نگه‌داری می‌کنند، و بـعد از آن اسـم گلفروشی، این مربوط به زمانی می‌شد که آنها نامزد شده بودند و او جیبی پر از پول داشت. بعد از آن فروشندهٔ لوازم خانه، خانه‌آرا، که خـانه را بـیارایند 1.

وسـائل تندرو، که با آنها به مسافرت بروند. محل نمایش، صـندوق پستی شمارهٔ 50‌/50-آن‌ها ماه عسل را می‌گذرانند و باید عصرهای یکشنبه به نمایش بروند. دلچسب‌ترین ساعات زندگی آنها همان‌هائی اسـت کـه در آنـجا می‌گذرد، لب‌ها خاموش و دل‌ها در گفتگو، در فریبندگی و دلنوازی کشور پریان که آنـسوی صـحنهٔ نمایش است. بعد از آن اسم مردی بود (که خط خورده بود)، رفیقی که از اوج اقبال به حضیض ادبـار افـتاده بـود. خیره از کام‌یابی، به نحوی درمان ناپذیر سرنگون شده و جز فرار چاره‌ای نـیافته. بـلی اسـب‌های مراد چنان آدمی را برزمین می‌کوبند که دیگر برنمی‌خیزد. سپس چیزی تازه در زندگانی این زوج داخـل می‌شد. ایـن چیز تازه کملهٔ «خواهر» بود که با خطی زنانه و بوسیلهٔ مداد بروی کاغذ می‌آمد. کـدام خواهر؟

آه، همان خواهر که پالتوی خاکستری بلند می‌پوشد، که قیافه‌ای دلنشین و روح نواز دارد، کـه بـه آرامـی داخل می‌شود و هرگز به مهمان‌خانه نمی‌رود، که یک راست از راهرو باطاق خواب وارد می‌گردد. زیـر اسـم او نوشته شده است دکتر. ل.-در اینجا برای اولین بار اسم خویشاوندی در کاغذ ظاهر می‌شود، «مـادر» ایـن، «مادر زن» اوست که برای اینکه زندگانی جدید این دو همسر را بهم نزده باشد، تاکنون از راه احـتیاط از آنـها دوری گزیده است. اما اکنون او را خواسته‌اند و او هم با چهره‌ای گشاده این دعوت را پذیـرفته اسـت، زیـرات وجود او ضرورت یافته است. بعد از این با مداد قرمز و آبی اسم‌های تازه‌ای آمده است، «کـانون هـمکاری»، خـانم از کار دست کشیده و دیگری باید بجای او دست بکار شود.

دارو فروش-چ.م.

کم‌کم اوضـاع روبـوخامت می‌گذارد.

شیربندی-شیر، نسخه شده است، آنهم شیر ضد عفونی شده.

بقال-قصاب و دیگران.

کارهای خـانه مـی‌باید بوسیله تلفون انجام شود. معلوم می‌شود خانم خانه بکارهای معمولی خود مشغول نیست. نـه-او در بـستر زایـمان افتاده است.

***

دنبالهٔ کاغذ را نتوانست بخواند زیـرا پیـش چشمش سیاه شد، چنان سیاه که پیش چشم مردی که در دریائی شور غـرق شـده باشد. ولی بهرحال روی کاغذ بـا حـروف سیاه و روشـن کـلمات «مـقاطعه‌گر کفن و دفن» مسطور بود. در این کـلمات هـرچه باید مندرج است! یک محفظه بزرگ‌تر و دیگری کوچک‌تر.

و در کمانک 1 نوشته شده بـود: (از خـاک)

دیگر چیزی نوشته نشده بود. نـوشته، به «خاک» پایان می‌گرفت. پایـان همهٔ موجودات.

***

او کاغذ زرد آفتابی را بـرداشت. آنـ را بوسید. با دقت تاه کرد و در جیب بغل گذاشت. در دو دقیقه دو سال زندگانی را گذرانده بـود.

امـا وقتی از در خارج شد، سرخم نـکرده بـود، بـلکه برعکس-سرش را بـالا گـرفته بود، مثل مردی کـه مـغرور و خوشحال است، زیرا می‌دانست که این اوست که بهمین حد ناچیز توانسته است از لذاتـی کـه زندگی می‌تواند به بنی آدم تفویض کـند بـرخور- دار باشد. دریـغا! چـه بـسیارند مردمی که همین حـد از لذت‌ها را هم نداشته‌اند.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

یادآوری داستان تصویر تولیدشده زنی که در اینترنت وحشت آفرید و تفسیر کنونی آن ماجرا در عصر انفجار…

او در جایی بیرون است و در جهان موازی احتمالا به کمین شما نشسته. تنها کاری که باید انجام دهید تا او را به وجود بیاورید این است که دستور درست را در یک تولید‌کننده تصویر هوش مصنوعی تایپ کنید!مانند یک طلسم دیجیتالی، کلمات شما مانند یک «ورد…

داستان واقعی اسکینر: روانشناس مشهور دهه ۱۹۴۰- آیا او واقعا دخترش را در داخل یک جعبه برای آزمایشاتش…

بوروس فردریک اسکینر معروف به بی‌اف اسکینر یک روانشناس، رفتارشناس، نویسنده، مخترع و فیلسوف اجتماعی آمریکایی بود. او در ۲۰ مارس ۱۹۰۴ در Susquehanna در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در ۱۸ اوت ۱۹۹۰ در کمبریج، ماساچوست درگذشت.اسکینر بیشتر به خاطر…

تصور کنید که این شخصیت‌های مشهور سینمایی توسط بازیگر مشهور دیگری بازی می‌شدند – پاسخ میدجرنی

در حاشیه فیلم‌های بزرگ همیشه می‌خوانیم که قرار بوده که نقص اصلی یا یک نقش فرعی مهم را کس دیگری بازی کند و آن بازیگر به سبب اینکه فیلم را کم‌اهمیت تلقی کرده یا درگیر پروژه دیگری بوده یا مثلا دست‌آخر ترجیح کارگردان، هرگز به نقش رسیده است.…

بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته به ویلایی لوکس در «بالی» تبدیل شد

یک بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته که بر روی صخره‌ای در بالی قرار گرفته، به ویلایی لوکس تبدیل شده است. شرکت Hanging Gardens قرار است در‌ آوریل این ویلا را افتتاح کند. ایده این کار زاییده فکر کارآفرینی به نام فلیکس دنیم است. دنیم در حال حاضر هتل‌های…

آیا می‌توانید در این عکس شیر کوهی را در حال تعقیب الک (گوزن شمالی) ببینید؟

یک دوربین خودکار راه‌اندازی شده توسط سرویس حیات وحش ایالات متحده، عکس‌هایی از یک شیر کوهی را در حال تعقیب یک گوزن شمالی ثبت کرد. از این عکس‌ها مشخص است که این شکارچی بسیار دشوار است.پس اگر گوزن بزرگ شکار شده باشد و متوجه خطر نشده باشد،…

تصاویر تخیلی از سلبریتی‌ها در حال خواب – اما چرا اصلا می‌خوابیم؟!

خواب یک فرآیند فیزیولوژیک اساسی است که برای عملکرد صحیح بدن و ذهن ما ضروری است. اگرچه هدف دقیق خواب به طور کامل شناخته نشده است، دانشمندان چندین نظریه برای توضیح اینکه چرا ما می‌خوابیم ارائه کرده‌اند.  برخی از دلایل اصلی مهم بودن خواب:…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.