آیا خودارضایی سرچشمه ناکارایی های جنسی ماست؟
پرسش شما:
آقای دکتر من یکی از فارغ التحصیل های دانشگاه های پلی تکنیک هستم که متاسفانه مدتهاست خودارضایی می کنم. من بارها خواستم این کار را کنار بگذارم اما موفق نشدم. من فکر می کنم الان این مشکل تقریبا در جامعه فراگیر شده و هر روز هم بخاطر بیکاری و مشکلات اقتصادی و عدم امکان ازدواج جوانان رو به افزایش است. من می خواستم بدانم با توجه به عوارض استمناء و ضررهایی که برای جوانان و ازدواج آنان در آینده دارد چگونه می توان آن را درمان کرد؟
پاسخ ما:
باید گفت خودارضایی در میان مردان رفتار کمیابی نیست (بیش از ۹۵ درصد از مردان در زندگی خود دست کم یک بار دست به خودارضایی زدند). در برابر زنان کمتر دست به خودارضایی می زنند و این آمار برای آنان ممکن است تا یک سوم کاهش پیدا کند. فرهنگ ۲۰۰۰ ساله یهودی و بدنبال آن فرهنگ اسلامی (و تا اندازه ای مسیحی) ریختن آب منی به بیرون از مهبل و رحم را – برای افزایش هرچه بیشتر شمار گروندگان) هیچ خوش نمی داشتند (باید به یاد داشت در فرهنگ اسلامی این نه خودتحریکی، که خودارضایی بود که بیشتر از آن پرهیز داده میشد). همچنین خودارضایی نشانه ای از نبود ثروت شایسته برای داشتن همسر در خانه، و بدنبال آن نشانه کوچکی و ناتوانی مرد شمرده می شده است. وجود چنین فشارهای فرهنگی و مردمی ریشه دار، زمینه ساز گسترش پندارهای فراوانی درباره پیامدهای خودارضایی بوده است. کاهش بینایی، کوری، ناتوانی جسمی، غش، و دیوانگی بخشی از بیماری هایی است که گاهی پیامد خودارضایی پنداشته شده اند. هیچ پژوهش با ارزشی چنین پیوندی بین خودارضایی و این بیماری ها را نشان نداده است. پس از بلوغ، خودارضایی در نوجوانان رفتار میانه ای تا آغاز آمیزش جنسی شمرده می شود که از یک سو با شبیه سازی مغزی نزدیکی، به بهبود و افزایش پندارهای جنسی و اعتماد به خویش می انجامد، و از سوی دیگر به کاهش تنش های روانی و جنسی او کمک می کند.
گاهی ممکن است در درمان برخی ناکاراییهای جنسی مانند زودارضایی مردان و دیر ارضایی زنان هم از شیوه های ویژه خودارضایی بهره بگیریم. همچنین خودارضایی در میانه در نزدیکی دیر از هم به بهبود توانایی خودداری از انزال و جلوگیری از زودارضایی کمک می کند. برخی پژوهش ها نشان داده است که خطر آغاز سرطان پروستان در مردانی که دارای انزال چشمگیر هستند کمتر از مردانی است که کمتر انزال می کنند ( برای پذیرش دست آورد این بررسی ها به پژوهش های بیشتری نیاز است).
باید به یاد داشت اگر فرد افسرده ای توانایی و کارایی شایسته ای در همه رویه های گوناگون زندگی مانند کار، پیوندهای خانوادگی، و به همینگونه پیوندهای عاطفی و جنسی خوب با یک جفت دلخواه ندارد و در پیله تنهایی خویش، به خودارضایی بسنده کرده است نباید پنداشت که خودارضایی آغاز کننده زندگی نابهنجار اوست. ریشه این بدبختی ها را می توان در الگوهای شناختی و رفتارهای نادرست و تعارضات درونی یافت که از کودکی با شخصیت او آمیخته اند. در این حال شناخت درمانی، رفتار درمانی و روانکاوی به ریشه یابی و بهبود این نابهنجاری ها کمک می کند.
زیاده روی در خودارضایی هم خود یک ناخوشی شمرده می شود و گاهی با کسانی برخورد می کنیم که در روز با شمار زیاد خودارضایی از رسیدگی به زندگی روزانه باز می مانند. این امر نیاز به ریشه یابی و بدنبال آن پیشنهاد راه های شایسته برای جلوگیری از آن دارد. همچنین همانند دیگر رفتارهای جنسی اگر خودارضایی با شتاب و یا در هنگامه ناخوشایند و با دریافتهای گناه آلود روی دهد به ناکارایی کنش های جنسی می انجامد.
نکته پایانی این که پزشک هیچ کس را به انجام هیچ کنش جنسی – که در برگیرنده خودارضایی هم می شود- فرمان نمی دهد. اینکه فرد بخواهد دست به نزدیکی یا خودارضایی بزند خواست اوست و پزشک تنها – اگر از پرسش شود- درباره سالم بودن یا نبودن آن رفتار جنسی پاسخ می دهد. از همین رو گفته های بالا به هیچ رو پیشنهاد یا درخواست یا فرمان به شما برای انجام خودارضایی نباید شمرده شود.